مقاله حاضر به بررسی شکسته شدن خوشه های همخوانیِ آغازین وام واژه های انگلیسی در زبان فارسی، که منجر به تغییر هجا می شود، می پردازد. داده های پژوهش از سه فرهنگ معتبر، انوری (1383)، مشیری (1371) و زمردیان (1384)، جمع آوری شده است. چارچوب این پژوهش نظریه بهینگی ـ یکی از رویکرد های محدودیت بنیاد ـ است که پرینس و اسمولنسکی در سال 1993 آن را در چارچوب مکتب زایشی مطرح کردند. در این پژوهش، در پی پاسخ به این سؤال هستیم که نظریه بهینگی چگونه می تواند تغییر و تحولات خوشه های همخوانی آغازین وام واژه ها را، که منجر به تغییر ساخت هجا در زبان فارسی می گردند، تجزیه و تحلیل کند؟ پاسخ مقاله حاضر به سؤال مذکور این است که زبان فارسی برای دستیابی به برون داد های بهینه به تعارض محدودیت های نشانداری و پایایی در نظریه بهینگی پرداخته، با فرایند درج واکه (میانجی و آغازی) خوشه های همخوانی را می شکند و تغییری در ساخت هجا پدید می آورد. علت اصلیِ درجِ واکه همگونی در نظر گرفته شده است.