سروش، قرآن را بشری معرفی کرده و کوشیده است با نسبت دادن این نظریه به معتزله، برای نظریه خود در کلام اسلامی، خاستگاهی معرفی کند. وی مدعی است که باور معتزله به حادث بودن قرآن، به بشری و خطاپذیر بودن آن اشاره دارد. هدف این نوشتار، بررسی این مدعاست که آیا نظریه معتزله درباره خلق قرآن، به نظریه سروش درباره بشری بودن قرآن اشاره دارد؟ در این مقاله، با مراجعه به آثار معتزله، منابع معتبر کلامی و آثار سروش، اطلاعات لازم گردآوری شده سپس، با روش توصیفی ـ تحلیلی نظریات معتزله و سروش دربارة قرآن تبیین شده و خاستگاه، مبانی، ادله و لوازم نظریات آنها ارائه و مورد نقد و بررسی تطبیقی قرار گرفته است. نتیجه این پژوهش این است که دیدگاه سروش با دیدگاه معتزله درباره قرآن از جهات مختلف در تضاد میباشد. بر خلاف نظر سروش، معتزلیان، خداوند متعال را خالق بدون واسطه قرآن دانسته و بشری بودن آن را مردود میدانند.