آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۴

چکیده

اهل سلوک و رهروان وادی حقیقت، رسیدن به قلة رشد و شکوفایی معرفت را «کمال» می نامند. البته مفهوم کمال به تناسب ادراک و استعداد مستعدان و طالبان، متفاوت و به اصطلاحِ اهل فلسفه، مفهومِ ذات مراتب تشکیک است، اما برای رسیدن به نور معرفت و حصول کمال، که نتیجه تهذیب اخلاق و تصفیة باطن و گسیختگی از عالم ظاهر و پیروی از پیران راستین است، باید موانعی که به عنوان پردة شهود و سد تکمیل نفس و یا حجاب حق است، از میان برداشت. از این موانع با عنوان ورطه های هولناک هوا و هوس و عقبات سلوک نام برده اند که پیمودن سنگلاخ سلوک را بر سالک سخت می گرداند و تا سالک آن موانع را نشناسد و از خود سلب نکند، نمی تواند به مقام معرفت برسد، زیرا جز از راه توسل به پیران راستین و ریاضت و مبارزه با هوای نفس، رسیدن به حقیقت ـ که کمال است ـ امکان ندارد و تنها سلوک است که آفتاب معرفت و کمال را در جهان جان طالع می دارد و جان در بندِ آدمی را بر پهناور گسترة جهان محیط می سازد و این مقیم تیره تن و محدودة جسم را به بال آزادگی بر بام جهان بینی نامحدود می نشاند. موانعی که مانع انجذاب سالک حقیقتند، دو دسته اند: برخی از آنها جنبة معرفتی و روانی دارد که موانع معرفتی اند مانند حسد و بخل و غفلت و غم و غصه و کفر و شرک و یأس و دنیادوستی؛ و گروه دیگر جنبة عملی و در میدان عمل نمایش عملی دارند مانند تکبر و غیبت و انجام کارهای منافی عفت و نفاق و توسل به سبب و ندیدن مسبب و غیره، که سد معبر سالک و خار راه اویند، و مولوی در مثنوی این موانع را شناسایی کرده و در تقریر مطالب و مَطاوی بحث های عرفانی و پرش و پردازش معانی بلند سلوک، به آنها پرداخته و این مقاله نیز مواردی از آن موانع را بررسی کرده است.

تبلیغات