هدف مقاله حاضرآن است که نشان دهد «سودابه» درساخت کهنِ اساطیری اش یک مادر- خداست و وی دراصل افسانه « سودابه و سیاوش » مادرِاساطیری سیاوش بوده است ونه نامادریِ او.این شخصیت درطول هزاران سال دچار تغییر و تحولات بسیارشده ودرنهایت، به صورتی که اکنون درشاهنامه فردوسی می بینیم به روزگارمارسیده است.
دراین مقاله به فرضیاتی که پیش ازاین درباره سودابه ارائه شده،پرداخته ایم و وجوه تشابه و تفاوت فرضیه خودراباآن هابیان کرده ایم.
دراین پژوهش ازشیوهاسطوره شناسی تطبیقی سود جسته و شخصیت سودابه رابادیگراساطیر مشابهش درسایر ملل مطابقت داده ایم؛علاوه براین،دراثبات این فرضیه از موضوعات دیگری نیز سخن گفته ایم،ازجمله:مجهول بودن هویت مادر سیاوش درشاهنامه،ماهیت مادرسالارانه وغیرزردشتی داستان سیاوش و دو چهرگی سودابه درشاهنامه فردوسی.