آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۱

چکیده

مسأله ی جبر و اختیار یکی از مسایل مهم در حوزه ی افعال الاهی است که همواره ذهن انسان ها را از ابتدای تاریخ تاکنون به خود مشغول داشته است. در این میان، جهمیه را طرف داران جبر محض، اشاعره را طرف داران جبر محض در یک مرحله و طرف دار کسب در مرحله ی دیگر، معتزله و قدریه را طرف داران اختیار محض و امامیه را طرف داران امر بین الامرین یاد کرده اند. بر این اساس، فخر رازی نیز به منزله ی یکی از برجسته ترین متکلمان اشعری، جبرگرا دانسته شده است. نگارنده در این مقاله، با جست وجوی کامل در آثار فخر رازی، موضع وی در قبال نظریات فوق را به دست آورده و نشان داده است که فخر رازی نه یک جبرگرای محض است و نه یک اختیارگرای محض، بلکه ضمن قادر و مختار دانستن انسان از یک طرف، و قول به عمومیت قضا و قدر الاهی از طرف دیگر، سعی کرده است تا میان این دو قول جمع نماید، ولی با وجود آن که همواره در جست وجوی راهی میانِ جبر و اختیار بوده و برای فرار از جبر و توجیه اختیار و مسؤولیت انسان، همانند سایر اشاعره، به نظریه ی کسب گراییده، چون آن را ناتمام یافته، به نظریه ی امر بین الامرین روی آورده است. البته در تبیین این نظریه نیز توفیقی نیافته و آن را طوری تبیین نموده که به جبر منجر شده است. بنابراین به رغم اعتراف به اختیار انسان، بر سر دو راهی تردید میان جبر و اختیار باقی مانده، ضمن معرفی انسان به منزله ی مضطری در صورت مختار، قائل به غموض و پیچیدگی مسأله شده و افراد را از خوض در این مسایل غامض بر حذر داشته است.

تبلیغات