«خورشید» به عنوان یک موضوع همیشه موردتوجه شاعران بوده است. در دوره آغازین شعر فارسی توصیفاتی که از خورشید ارایه شده است، تنها جنبه تصویرسازی دارد. در سده های ششم و هفتم، خاقانی، عطار و مولانا بیش از دیگران به خورشید توجه نشان داده اند. سهروردی (549 ـ 587 ه . ق) ـ فیلسوف شهید و شهیر ایرانی ـ در آثار خود پی درپی از تمثیلاتی استفاده کرده که حضور خورشید در آنها از نظر بسامد قابل توجه است. این حضور چنان قوی، پررنگ و گسترده است که می توان خورشید را پایه تمثیلات و حتی تفکر او به شمار آورد. در هفت قصه از مجموعه قصه های ده گانه کتاب لغت موران، خورشید نقشی محوری و اصلی دارد و حضور آن در بافت متن چنان قوی و موثر است که با حذف آن، شالوده قصه به هم می ریزد. این نقش آفرینی خورشید از تفکر فلسفی و اندیشه های اشراقی سهروردی مایه می گیرد