به دنبال راه سعادت واقعی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
نامهها، اسناد معتبری برای مراجعه پژوهشگران به شمار میروند. بویژه آنکه اشخاص مختلف در نامهنگاریهای خود به صورت روشن و صریح مکنونات درونی خود پیرامون اوضاع و احوال، وقایع و رویدادها و اشخاص بیان میکنند. اسنادی که از خاطر مخاطبان گرامی خواهد گذشت مربوط به دو نامهای و یک میثاقنامه است که یکی از سوی امام موسی صدر برای یکی از بستگان نزدیک خانم فاطمه صدر عاملی-خواهر زادهاش- و همسر دکتر صادق طباطبایی- نگاشته شده و به مسائل عاطفی و اجتماعی در آن اشاره شده است و نامه دوم، مرقومه یکی از علمای جهان تشیع برای آیتالله شرفالدین در مورد ویژگیهای شخصیتی امام موسی صدر است. این اسناد توسط موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر در اختیار ما قرار گرفته است.متن
سند شماره 1
فاطی جان عزیز. دختر معصوم و عاقل و فهمیده و مهربان طاهره خانم معصوم و عاقل و فهمیده و مهربان. قربانت گردم. تصور میکنم وقتی این نامه به دستت میرسد که مامان به سوی مکه حرکت کرده است. خداوند پشت و پناهشان باشد و به سلامتی و توفیق و کامیابی بازگردند و چشم شماها و همه روشن گردد. و امیدوارم و سائلی فراهم گردد که در مراجعت سری به ما بزنند و دلجویی از دورافتادگان بنمایند. در هر حال از خداوند متعال سلامتی و عزت و طول عمر حضرت علیه خانم را خواستارم و امیدوارم مرا از دعای خیرشان فراموش نفرمایند.
خدمت حضرت ابن عم بزرگوار سلام عرض میکنم. به زیارت مرقومهشان نائل شدم. همانطور که خودشان نوشتند انشاالله عریضه عرض خواهم کرد. برادر عزیز و نورچشم گرامی ابوجاسم سید محمد را سلام عرض میکنم. امیدورام آینده درخشان ایشان چراغ خانواده را روشن کند و عزت اجدادشان را احیا کند. و امتیاز اصلی خانواده را که علاوه بر علم اخلاق و تربیت دینی است حفظ کنند و نمونه و سرمشق همه فامیل باشند. داداش علی جان و دنباله خانم زهرا خانم را هزاران بار میبوسم. امیدوارم در غیاب طاهره خانم مادری شما کاملا واضح باشد و از این ثواب بزرگ نصیبی داشته باشید.
فاطی جانم خوب توجه کن. بیشتر اولادها از لحاظ صورت شباهت به پدر و مادر دارند و بیگانه کاملا تشخیص میدهد که این شباهت زیاد است و همینطور شباهت فرزند به پدر و مادر خود از نظر روحی زیاد خواهد بود. همه کمالات و فضائل و هوش و استعداد و فضل و تقوا پدر و مادر به فرزندش میرسد و هر چه پدران و مادران زحمت کشیده باشند بدون زحمت به فرزند تقدیم میگردد و بچه همان وقت که بدنیا می آید و رشد میکند اگر محیط و تربیت او را فاسد نکند وارث همه خوبیها و کمالات میباشد. این مسئله یک اصل مسلم است و در علوم امروز به نام ژنتیک معروف است . با این مقدمه، تو از لطف خداوند وارث صفات و فضائل پدران بزرگ و مادران مقدس و پاکدامن بودهای. نمیدانم از تاریخ زندگی اجداد پدری و مادری خود اطلاع داری یانه؟ نمیدانم از علم و فضیلت و تقوا سید صدرالدین بزرگ، جدت، خبر داری یانه؟ « در شبهای ماه رمضان مرحوم سید صدرالدین در رواق حرم مطهر حضرت امیر(ع) مینشست و دعای ابوحمزه را شروع میکرد و میگفت (الهی لا تأدبنی بعقوبتک) این جمله که اول دعای ابوحمزه است میخواند و از خوف خدا میگریست و آنقدر تکرار میکرد و گریه میکرد که غش میکرد و روی زمین میافتاد که او را بر دوش حمل میکردند و به منزل میبردند و این عمل هر شب تکرار میشد از نظر علم و تقوا و محبت و خدمت به مردم خود داستانها دارد. از حالات جد دیگرت سید ابوالحسن لابد خبر داری. آنقدر خوب و با تقوا بود که او را مستجابالدعوه میگفتند. راه دور چرا برویم. از مشاهدات خودم برایت تعریف کنم. پدرم که جد تو بود تنها در یک سال قحطی 1321 شمسی، جان 20 هزار نفر از مردم قم را که به فقر و مرز و سرما تهدید میشدند خرید و آنها را از مرگ نجات داد. دنیا و ثروت دنیا و مال دنیا و مقامات دنیا در نظرشان بیارزش بود. لابد میدانی مقامات آیتالله بروجردی در اثر فداکاری و گذشت او بود. اخلاق او را شاید کم و بیش خودت بخاطر داشته باشی. دوست و دشمن را نوازش میکرد. به همه محبت مینمود. دست بی بی را هر وقت زحمتی میکشید، میبوسید. با بچهها مثل بچهها بازی میکرد و همه را دلخوش میکرد. سحرها همه وقت از خوف خدا بیدار بود. پدر و مادر خودت را خوب با دیگران مقایسه کن. فداکاریها، سعیها و خدمات صادقانه و واقعیها آنها را به مردم در نظر بگیر و هزاران قصه دیگر. خدا رحمت کند پدرجانت را. شاید یادت باشد. برای همه عالم خیر میخواست. کدورت و بدخواهی در تمام وجودش نبود. گلی بود بیخار. با این ترتیب همه این سرمایه در وجود تو و در روح تو قرار گرفته است و این جواهرات ذیقیمت که نتیجه عمر چندین نفر از بزرگترین مردم بوده است به دست تو رسیده است. تو خودت میتوانی فرق خودت را با دیگران در حرف زدن. در غمخواری برای مردم در محبت واقعی به مردم در افکار و عقاید در بیاعتنایی به پول و خوراک در آبرو داری در هوش و استعداد و در همه صفات بخوبی احساس کنی. این اتفاقات همان میراث گذشتگان توست.
فاطی جان تو بچه نیستی و میدانی سعادت آینده تو و خانواده تو و فرزندان تو و اولادهای تو همه از همین امروز پیگیری میشود و هر قدمی که امروز برداری سنگی برای ساختمان آینده خودت برداشتهای و بنابراین نباید مثل بچهها این جواهرات را تضییع کرده وسیله از بین رفتن آنها را فراهم کنی. فاطی جان این سرمایههای نفیس به خودت را به خیالات موهوم و افکار کودکانه به هوسهای بی خاصیت و همچشمی با همسران که در هیچ چهت در درجه تو نیستند مبادا از دست بدهی و راه صحیح حقیقی و سعادت واقعی خودت را از دست بدهی. آنچه که از تحصیل و مدرسه به دست میآید، علم است، نه مدارک و دیپلم. باقی زیادی است که همیشه در زندگیهای ما بیخاصیت خواهد بود. بهعلاوه محیط بیرون و محیط دنیا خیلی فاسد است. تو خودت میدانی که محیط چقدر قاسد شده است. مردم برای یک ... که یک روز بیشتر نمیپوشند دعواها میکنند و زندگیها را بهم میزنند. تازه فایده علم فقط معرفت و وسعت نظر و کمال روح است. بنابراین بزرگترین وسیله سعادت که اطاعت پدر است پدری که جانش را فدای تو میکند و تجربهاش از تو بیشتر است فراموش نکنی. علم را هم میتوانی در خانه تحصیل کنی و بدون آنکه آینه روحت کدورت پذیرد و معاشرتهای نامناسب کدورتی در صفای روحت ایجاد کند به نتیجه که علم و معرفت و صفا و اخلاق است برسی. همه چیز با تربیت و اخلاق فراهم میشود. ببین فاطی جان، دایی دور افتادهات از هزاران فرسخ در فکر تو و به یاد تو است. قربانت بروم. بچه نباش و حرف گوش کن و برای من کاغذ بنویس. سلام پروین خانم و صدری و حمید ... ابلاغ میشود.
مردی با بینش و خرد کمنظیر
پس از آنکه امام موسی صدر تصمیم گرفت از ایران به صور هجرت و در آنجا به شکل دائم اقامت کند، شیخ مرتضی آلیاسین این نامه را به سید جعفر شرفالدین نوشت. او در این نامه سید جعفر شرفالدین را از تصمیم امام موسی صدر آگاه و ویژگیهای امام موسی صدر و پیشبینی خود را از نقش امام موسی صدر در آینده تشریح کرد.
سند شماره 2
بسم الله الرحمن الرحیم
سرور ارجمند و استاد گرانمایه، حضرت سید جعفر شرفالدین
السلام علیکم و رحمه`الله و برکاته.
به تازگی با خبر شدم که جناب سید سند و مورد اعتماد و ثقه، علامه جلیلالقدر حجتالاسلام سید موسی صدر، دعوت مصرانه شما مبنی بر هجرت به شهر صور را اجابت و به سوی آن دیار عزیمت کرده و به مبارکی و میمنت، به آن دیار گام نهاده تا خلاء بزرگی را که در این ایام اندوهبار پدید آمده، پر کند.
از علم و عمل و بینش و خرد این مرد کمنظیر و شایسته، چنین برمیآید که خداوند این شخصیت مثالزدنی را از تمامی عوامل و ابزار خیر بهرهمند گردانده و ایشان را برای خدمترسانی به همگان، به تمامی نیروها و زمینههای لازم مجهز کرده است. مبارک باد بر صور و بر اهل آن، این هدیه گرانبها که خداوند بر آنان ارزانی داشته است. تردیدی ندارم که درخشش این پرتو تابناک در آسمان صور، به مرزهای این منطقه محدود نخواهد شد، چنانکه نور مشعل هدایت حد و مرزی نمیشناسد، و همه مرزها را درمینوردد تا سراسر جهان اسلام را فراگیرد، که چنین امری، به لطف و عنایت حقتعالی، دور از دسترس نخواهدبود.
در پایان، امید آن دارم که درود و تحیت و دعای خیر مرا به محضر آن جناب ابلاغ فرمایید. آرزو دارم که ایشان در خانواده ارجمند و بزرگوار خود، در آن دیار اقامتی نیکو داشته باشند.
سلام همه ما و درود و رحمت و برکات خداوند بر او و بر تمامی آنان باد. سلام مرا به بانوی ارجمند، امّباقر برسانید و فرزندان عزیز ایشان را ببوسید. خداوند آنان را به دیده بینای خود حفظ فرماید و در پناه پیامبر امین و خاندان طاهرش، صلواتالله و سلامه علیهم اجممعین، مصون بدارد. والسلام علیکم و رحمه`الله و برکاته.
مرتضی آلیاسین
امام موسی صدر برای حفظ و حراست و سازماندهی فرهنگی، عقیدتی و سیاسی محرومان مسلمان لبنان، سازمان «جنبش محرومان( »حرکه`المحرومین) را ایجاد کرد که با استقبال عموم اهالی جنوب مواجه شد و در دیگر شهرها نیز مشتاقان زیادی داشت. متن زیر میثاقنامه اعضای این جنبش در زمان تشکیل آن است.
سند شماره 3
منشور جنبش امل
بسم الله الرحمن الرحیم
جنبش محرومان در لبنان پیشینهای به قدمت تاریخ انسان دارد.
این جنبش تبلور آرزوی غائی انسان در حرکت به سوی زندگی بهتر است، که او را بر آن میدارد که با هر آنچه زندگی او را تباه یا استعدادهای او را عقیم میکند و یا آینده او را در معرض تهدید قرار میدهد، مقابله کند. این جنبش گامی است در حرکت کلی انسان در تاریخ، حرکتی که با رهبری انبیاء و اولیاء و مصلحان آغاز شد و با کوشش مجاهدان به پیش رفت و با خون شهدای جاودان بارور شد.
این پیوستگی ژرف تاریخی و همگامی فراگیر در سراسر جهان و این تجربه` ملموس انسان- همه انسانها- جنبش محرومان را در لبنان تقویت، راه آن را روشن و استمرار و توفیق آن را تضمین میکند.
اگر بخواهیم شمای کلی جنبش محرومان را در لبنان، با توجه به جنبههای فرهنگ و تمدن لبنان و با توجه به فعل و انفعالات این دوره` زمانی پر ماجرا و نیز فعل و انفعالات این منطقه که دیگربار به لحاظ تاریخی اهمیت گستردهای پیدا کرده است ترسیم کنیم، این ابعاد را ملاحظه میکنیم.
1- خاستگاه این جنبش ایمان به خداوند است؛ ایمان به معنای حقیقی آن نه به مفهوم انتزاعی آن. چنین ایمانی پایه و اساس تمامی فعالیتهای حیاتی و پیوندهای انسانی ما است و هم او است که پیوسته عزم و اطمینان ما را روز به روز بیشتر و افق انتظارات ما را گستردهتر میکند و رفتار ما را مصون میدارد.
همچنین این جنبش بر اساس ایمان به انسان، به هستی او و به آزادی و کرامت او استوار است. در حقیقت ایمان به انسان جنبه` زمینی ایمان به خداوند است. جنبهای که نمیتوان آن را از جنبه` آسمانی جدا کرد و سرچشمههای اصیل ادیان نیز پیوسته بر این تأکید دارند.
2- بُعدِ دیگر میراث سترگ ما در لبنان و در سراسرِ مشرق زمین است. میراثی که سرشار از تجارب موفق بشری و به دلاوری و ایثارها تابناک شده است و گنجینهای از رهآوردهای تمدنها و ارزشها را در خود نهفته دارد. این میراث راه دقیق را به ما نشان میدهد و بر اصالت ما تأکید و وجود ما را توجیه میکند و از سهم ما در تمدن، برهانی قاطع به دست میدهد. در همان حال، استفاده از تجارب دیگر ملل جهان در عین تمسک به اصالت خود نشانه گرایش مسلّم ما به کمال و پیشرفت و به اعتقاد ما به یکپارچگی خانواده` بشری و تعامل میان عناصر آن است.
3- بر اساس این اصول، جنبش محرومان به آزادی کامل شهروندان اعتقاد دارد و با همه` انواع ستم اعم از استبداد و فئودالیسم و سلطهگری و درجه بندی شهروندان بی امان مبارزه میکند و بر آن است که نظام طائفهگری سیاسی در لبنان تاکنون ثمربخش نبوده است و اکنون مانع از تحول سیاسی است. این نظام نهادهای ملی را عقیم میکند و برای شهروندان درجهبندی قائل میشود و وحدت ملی را متزلزل میکند.
4- از دید جنبش محرومان، ستم اقتصادی و علل و موجبات آن از جمله احتکار و استثمار انسان به دست انسان و تبدیل شدن شهروند به مصرف کننده و جامعه به گروه مصرف کنندگان و محدود کردن فعالیتهای اقتصادی به عملیات ربا و تبدیل شدن جامعه به بازار فرآوردههای جهانی، پذیرفته نیست.
جنبش بر این عقیده است که فراهم کردن امکانات برای همه` شهروندان بدیهیترین حق آنان در میهن است و عدالت اجتماعی همهجانبه نخستین وظیفه` دولت است.
5- جنبش محرومان جنبشی است میهنی و به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی میهن پایبند است و با استعمار و تجاوزات و آزمندیهایی که لبنان را هدف قرار داده است مبارزه میکند.
این جنبش عقیده دارد که پایبندی به منافع ملی و آزادسازی خاک کشورهای عربی و آزادی فرزندان این ملت در متن تعهدات ملی این جنبش و جزء لاینفک آنها است.
بدیهی است که حفاظت از جنوب لبنان و دفاع از توسعه` آن پایه و مایه` میهن گرایی است، زیرا بقای وطن بدون جنوب میسر نیست و تصور شهروندی راستین بدون ادای دین به جنوب امکانپذیر نیست.
6- فلسطین، سرزمین مقدس که هدف همه گونه ستم بوده و هست در صدر اهتمامات جنبش ما قرار دارد و کوشش برای آزادسازی آن نخستین وظیفه این جنبش است. قرار گرفتن در کنار ملت فلسطین و پاسداری از مقاومت او و همگام بودن با این مقاومت مایه` افتخار این جنبش و در متن اعتقادات او است. به ویژه آنکه صهیونیسم برای لبنان و ارزشهایی که به آن ایمان داریم و برای همه بشریت، چه در حال و چه در آینده، تهدید به شمار میآید. به علاوه، صهیونیسم همزیستی طوایف را در لبنان چالشی دائمی و رقیبی نیرومند برای موجودیت خود تلقی میکند.
7- این جنبش قائل به درجهبندی شهروندان نیست و از همکاری با افراد و گروههای شرافتمندی که خواهان ساختن لبنانی بهتر هستند سرباز نمیزند.
این جنبش نه جنبشی طائفهای است و نه بنگاهی خیریه است و نه منبر وعظ و نصیحت است و نه درصدد رسیدن به دستآوردهای فرقهای است، بلکه جنبش همه` محرومان است.
این جنبش نیازها را مدنظر قرار میدهد و به محرومیت شهروندان توجه دارد و راه حلها را بررسی میکند و بیدرنگ برای تحقق آنها اقدام میکند و تا پایان راه در کنار محرومان مبارزه میکند.
از این رو، بر این باور است که به مردم شریف لبنان تعلق دارد، هم آن مردمی که امروزه با محرومیت روبرو هستند و هم آنان که نگران آینده` خود هستند.
این جنبش، جنبش مردم لبنان به سوی آیندهای بهتر است.
پنجشنبه 26 شهریور 1388
فاطی جان عزیز. دختر معصوم و عاقل و فهمیده و مهربان طاهره خانم معصوم و عاقل و فهمیده و مهربان. قربانت گردم. تصور میکنم وقتی این نامه به دستت میرسد که مامان به سوی مکه حرکت کرده است. خداوند پشت و پناهشان باشد و به سلامتی و توفیق و کامیابی بازگردند و چشم شماها و همه روشن گردد. و امیدوارم و سائلی فراهم گردد که در مراجعت سری به ما بزنند و دلجویی از دورافتادگان بنمایند. در هر حال از خداوند متعال سلامتی و عزت و طول عمر حضرت علیه خانم را خواستارم و امیدوارم مرا از دعای خیرشان فراموش نفرمایند.
خدمت حضرت ابن عم بزرگوار سلام عرض میکنم. به زیارت مرقومهشان نائل شدم. همانطور که خودشان نوشتند انشاالله عریضه عرض خواهم کرد. برادر عزیز و نورچشم گرامی ابوجاسم سید محمد را سلام عرض میکنم. امیدورام آینده درخشان ایشان چراغ خانواده را روشن کند و عزت اجدادشان را احیا کند. و امتیاز اصلی خانواده را که علاوه بر علم اخلاق و تربیت دینی است حفظ کنند و نمونه و سرمشق همه فامیل باشند. داداش علی جان و دنباله خانم زهرا خانم را هزاران بار میبوسم. امیدوارم در غیاب طاهره خانم مادری شما کاملا واضح باشد و از این ثواب بزرگ نصیبی داشته باشید.
فاطی جانم خوب توجه کن. بیشتر اولادها از لحاظ صورت شباهت به پدر و مادر دارند و بیگانه کاملا تشخیص میدهد که این شباهت زیاد است و همینطور شباهت فرزند به پدر و مادر خود از نظر روحی زیاد خواهد بود. همه کمالات و فضائل و هوش و استعداد و فضل و تقوا پدر و مادر به فرزندش میرسد و هر چه پدران و مادران زحمت کشیده باشند بدون زحمت به فرزند تقدیم میگردد و بچه همان وقت که بدنیا می آید و رشد میکند اگر محیط و تربیت او را فاسد نکند وارث همه خوبیها و کمالات میباشد. این مسئله یک اصل مسلم است و در علوم امروز به نام ژنتیک معروف است . با این مقدمه، تو از لطف خداوند وارث صفات و فضائل پدران بزرگ و مادران مقدس و پاکدامن بودهای. نمیدانم از تاریخ زندگی اجداد پدری و مادری خود اطلاع داری یانه؟ نمیدانم از علم و فضیلت و تقوا سید صدرالدین بزرگ، جدت، خبر داری یانه؟ « در شبهای ماه رمضان مرحوم سید صدرالدین در رواق حرم مطهر حضرت امیر(ع) مینشست و دعای ابوحمزه را شروع میکرد و میگفت (الهی لا تأدبنی بعقوبتک) این جمله که اول دعای ابوحمزه است میخواند و از خوف خدا میگریست و آنقدر تکرار میکرد و گریه میکرد که غش میکرد و روی زمین میافتاد که او را بر دوش حمل میکردند و به منزل میبردند و این عمل هر شب تکرار میشد از نظر علم و تقوا و محبت و خدمت به مردم خود داستانها دارد. از حالات جد دیگرت سید ابوالحسن لابد خبر داری. آنقدر خوب و با تقوا بود که او را مستجابالدعوه میگفتند. راه دور چرا برویم. از مشاهدات خودم برایت تعریف کنم. پدرم که جد تو بود تنها در یک سال قحطی 1321 شمسی، جان 20 هزار نفر از مردم قم را که به فقر و مرز و سرما تهدید میشدند خرید و آنها را از مرگ نجات داد. دنیا و ثروت دنیا و مال دنیا و مقامات دنیا در نظرشان بیارزش بود. لابد میدانی مقامات آیتالله بروجردی در اثر فداکاری و گذشت او بود. اخلاق او را شاید کم و بیش خودت بخاطر داشته باشی. دوست و دشمن را نوازش میکرد. به همه محبت مینمود. دست بی بی را هر وقت زحمتی میکشید، میبوسید. با بچهها مثل بچهها بازی میکرد و همه را دلخوش میکرد. سحرها همه وقت از خوف خدا بیدار بود. پدر و مادر خودت را خوب با دیگران مقایسه کن. فداکاریها، سعیها و خدمات صادقانه و واقعیها آنها را به مردم در نظر بگیر و هزاران قصه دیگر. خدا رحمت کند پدرجانت را. شاید یادت باشد. برای همه عالم خیر میخواست. کدورت و بدخواهی در تمام وجودش نبود. گلی بود بیخار. با این ترتیب همه این سرمایه در وجود تو و در روح تو قرار گرفته است و این جواهرات ذیقیمت که نتیجه عمر چندین نفر از بزرگترین مردم بوده است به دست تو رسیده است. تو خودت میتوانی فرق خودت را با دیگران در حرف زدن. در غمخواری برای مردم در محبت واقعی به مردم در افکار و عقاید در بیاعتنایی به پول و خوراک در آبرو داری در هوش و استعداد و در همه صفات بخوبی احساس کنی. این اتفاقات همان میراث گذشتگان توست.
فاطی جان تو بچه نیستی و میدانی سعادت آینده تو و خانواده تو و فرزندان تو و اولادهای تو همه از همین امروز پیگیری میشود و هر قدمی که امروز برداری سنگی برای ساختمان آینده خودت برداشتهای و بنابراین نباید مثل بچهها این جواهرات را تضییع کرده وسیله از بین رفتن آنها را فراهم کنی. فاطی جان این سرمایههای نفیس به خودت را به خیالات موهوم و افکار کودکانه به هوسهای بی خاصیت و همچشمی با همسران که در هیچ چهت در درجه تو نیستند مبادا از دست بدهی و راه صحیح حقیقی و سعادت واقعی خودت را از دست بدهی. آنچه که از تحصیل و مدرسه به دست میآید، علم است، نه مدارک و دیپلم. باقی زیادی است که همیشه در زندگیهای ما بیخاصیت خواهد بود. بهعلاوه محیط بیرون و محیط دنیا خیلی فاسد است. تو خودت میدانی که محیط چقدر قاسد شده است. مردم برای یک ... که یک روز بیشتر نمیپوشند دعواها میکنند و زندگیها را بهم میزنند. تازه فایده علم فقط معرفت و وسعت نظر و کمال روح است. بنابراین بزرگترین وسیله سعادت که اطاعت پدر است پدری که جانش را فدای تو میکند و تجربهاش از تو بیشتر است فراموش نکنی. علم را هم میتوانی در خانه تحصیل کنی و بدون آنکه آینه روحت کدورت پذیرد و معاشرتهای نامناسب کدورتی در صفای روحت ایجاد کند به نتیجه که علم و معرفت و صفا و اخلاق است برسی. همه چیز با تربیت و اخلاق فراهم میشود. ببین فاطی جان، دایی دور افتادهات از هزاران فرسخ در فکر تو و به یاد تو است. قربانت بروم. بچه نباش و حرف گوش کن و برای من کاغذ بنویس. سلام پروین خانم و صدری و حمید ... ابلاغ میشود.
مردی با بینش و خرد کمنظیر
پس از آنکه امام موسی صدر تصمیم گرفت از ایران به صور هجرت و در آنجا به شکل دائم اقامت کند، شیخ مرتضی آلیاسین این نامه را به سید جعفر شرفالدین نوشت. او در این نامه سید جعفر شرفالدین را از تصمیم امام موسی صدر آگاه و ویژگیهای امام موسی صدر و پیشبینی خود را از نقش امام موسی صدر در آینده تشریح کرد.
سند شماره 2
بسم الله الرحمن الرحیم
سرور ارجمند و استاد گرانمایه، حضرت سید جعفر شرفالدین
السلام علیکم و رحمه`الله و برکاته.
به تازگی با خبر شدم که جناب سید سند و مورد اعتماد و ثقه، علامه جلیلالقدر حجتالاسلام سید موسی صدر، دعوت مصرانه شما مبنی بر هجرت به شهر صور را اجابت و به سوی آن دیار عزیمت کرده و به مبارکی و میمنت، به آن دیار گام نهاده تا خلاء بزرگی را که در این ایام اندوهبار پدید آمده، پر کند.
از علم و عمل و بینش و خرد این مرد کمنظیر و شایسته، چنین برمیآید که خداوند این شخصیت مثالزدنی را از تمامی عوامل و ابزار خیر بهرهمند گردانده و ایشان را برای خدمترسانی به همگان، به تمامی نیروها و زمینههای لازم مجهز کرده است. مبارک باد بر صور و بر اهل آن، این هدیه گرانبها که خداوند بر آنان ارزانی داشته است. تردیدی ندارم که درخشش این پرتو تابناک در آسمان صور، به مرزهای این منطقه محدود نخواهد شد، چنانکه نور مشعل هدایت حد و مرزی نمیشناسد، و همه مرزها را درمینوردد تا سراسر جهان اسلام را فراگیرد، که چنین امری، به لطف و عنایت حقتعالی، دور از دسترس نخواهدبود.
در پایان، امید آن دارم که درود و تحیت و دعای خیر مرا به محضر آن جناب ابلاغ فرمایید. آرزو دارم که ایشان در خانواده ارجمند و بزرگوار خود، در آن دیار اقامتی نیکو داشته باشند.
سلام همه ما و درود و رحمت و برکات خداوند بر او و بر تمامی آنان باد. سلام مرا به بانوی ارجمند، امّباقر برسانید و فرزندان عزیز ایشان را ببوسید. خداوند آنان را به دیده بینای خود حفظ فرماید و در پناه پیامبر امین و خاندان طاهرش، صلواتالله و سلامه علیهم اجممعین، مصون بدارد. والسلام علیکم و رحمه`الله و برکاته.
مرتضی آلیاسین
امام موسی صدر برای حفظ و حراست و سازماندهی فرهنگی، عقیدتی و سیاسی محرومان مسلمان لبنان، سازمان «جنبش محرومان( »حرکه`المحرومین) را ایجاد کرد که با استقبال عموم اهالی جنوب مواجه شد و در دیگر شهرها نیز مشتاقان زیادی داشت. متن زیر میثاقنامه اعضای این جنبش در زمان تشکیل آن است.
سند شماره 3
منشور جنبش امل
بسم الله الرحمن الرحیم
جنبش محرومان در لبنان پیشینهای به قدمت تاریخ انسان دارد.
این جنبش تبلور آرزوی غائی انسان در حرکت به سوی زندگی بهتر است، که او را بر آن میدارد که با هر آنچه زندگی او را تباه یا استعدادهای او را عقیم میکند و یا آینده او را در معرض تهدید قرار میدهد، مقابله کند. این جنبش گامی است در حرکت کلی انسان در تاریخ، حرکتی که با رهبری انبیاء و اولیاء و مصلحان آغاز شد و با کوشش مجاهدان به پیش رفت و با خون شهدای جاودان بارور شد.
این پیوستگی ژرف تاریخی و همگامی فراگیر در سراسر جهان و این تجربه` ملموس انسان- همه انسانها- جنبش محرومان را در لبنان تقویت، راه آن را روشن و استمرار و توفیق آن را تضمین میکند.
اگر بخواهیم شمای کلی جنبش محرومان را در لبنان، با توجه به جنبههای فرهنگ و تمدن لبنان و با توجه به فعل و انفعالات این دوره` زمانی پر ماجرا و نیز فعل و انفعالات این منطقه که دیگربار به لحاظ تاریخی اهمیت گستردهای پیدا کرده است ترسیم کنیم، این ابعاد را ملاحظه میکنیم.
1- خاستگاه این جنبش ایمان به خداوند است؛ ایمان به معنای حقیقی آن نه به مفهوم انتزاعی آن. چنین ایمانی پایه و اساس تمامی فعالیتهای حیاتی و پیوندهای انسانی ما است و هم او است که پیوسته عزم و اطمینان ما را روز به روز بیشتر و افق انتظارات ما را گستردهتر میکند و رفتار ما را مصون میدارد.
همچنین این جنبش بر اساس ایمان به انسان، به هستی او و به آزادی و کرامت او استوار است. در حقیقت ایمان به انسان جنبه` زمینی ایمان به خداوند است. جنبهای که نمیتوان آن را از جنبه` آسمانی جدا کرد و سرچشمههای اصیل ادیان نیز پیوسته بر این تأکید دارند.
2- بُعدِ دیگر میراث سترگ ما در لبنان و در سراسرِ مشرق زمین است. میراثی که سرشار از تجارب موفق بشری و به دلاوری و ایثارها تابناک شده است و گنجینهای از رهآوردهای تمدنها و ارزشها را در خود نهفته دارد. این میراث راه دقیق را به ما نشان میدهد و بر اصالت ما تأکید و وجود ما را توجیه میکند و از سهم ما در تمدن، برهانی قاطع به دست میدهد. در همان حال، استفاده از تجارب دیگر ملل جهان در عین تمسک به اصالت خود نشانه گرایش مسلّم ما به کمال و پیشرفت و به اعتقاد ما به یکپارچگی خانواده` بشری و تعامل میان عناصر آن است.
3- بر اساس این اصول، جنبش محرومان به آزادی کامل شهروندان اعتقاد دارد و با همه` انواع ستم اعم از استبداد و فئودالیسم و سلطهگری و درجه بندی شهروندان بی امان مبارزه میکند و بر آن است که نظام طائفهگری سیاسی در لبنان تاکنون ثمربخش نبوده است و اکنون مانع از تحول سیاسی است. این نظام نهادهای ملی را عقیم میکند و برای شهروندان درجهبندی قائل میشود و وحدت ملی را متزلزل میکند.
4- از دید جنبش محرومان، ستم اقتصادی و علل و موجبات آن از جمله احتکار و استثمار انسان به دست انسان و تبدیل شدن شهروند به مصرف کننده و جامعه به گروه مصرف کنندگان و محدود کردن فعالیتهای اقتصادی به عملیات ربا و تبدیل شدن جامعه به بازار فرآوردههای جهانی، پذیرفته نیست.
جنبش بر این عقیده است که فراهم کردن امکانات برای همه` شهروندان بدیهیترین حق آنان در میهن است و عدالت اجتماعی همهجانبه نخستین وظیفه` دولت است.
5- جنبش محرومان جنبشی است میهنی و به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی میهن پایبند است و با استعمار و تجاوزات و آزمندیهایی که لبنان را هدف قرار داده است مبارزه میکند.
این جنبش عقیده دارد که پایبندی به منافع ملی و آزادسازی خاک کشورهای عربی و آزادی فرزندان این ملت در متن تعهدات ملی این جنبش و جزء لاینفک آنها است.
بدیهی است که حفاظت از جنوب لبنان و دفاع از توسعه` آن پایه و مایه` میهن گرایی است، زیرا بقای وطن بدون جنوب میسر نیست و تصور شهروندی راستین بدون ادای دین به جنوب امکانپذیر نیست.
6- فلسطین، سرزمین مقدس که هدف همه گونه ستم بوده و هست در صدر اهتمامات جنبش ما قرار دارد و کوشش برای آزادسازی آن نخستین وظیفه این جنبش است. قرار گرفتن در کنار ملت فلسطین و پاسداری از مقاومت او و همگام بودن با این مقاومت مایه` افتخار این جنبش و در متن اعتقادات او است. به ویژه آنکه صهیونیسم برای لبنان و ارزشهایی که به آن ایمان داریم و برای همه بشریت، چه در حال و چه در آینده، تهدید به شمار میآید. به علاوه، صهیونیسم همزیستی طوایف را در لبنان چالشی دائمی و رقیبی نیرومند برای موجودیت خود تلقی میکند.
7- این جنبش قائل به درجهبندی شهروندان نیست و از همکاری با افراد و گروههای شرافتمندی که خواهان ساختن لبنانی بهتر هستند سرباز نمیزند.
این جنبش نه جنبشی طائفهای است و نه بنگاهی خیریه است و نه منبر وعظ و نصیحت است و نه درصدد رسیدن به دستآوردهای فرقهای است، بلکه جنبش همه` محرومان است.
این جنبش نیازها را مدنظر قرار میدهد و به محرومیت شهروندان توجه دارد و راه حلها را بررسی میکند و بیدرنگ برای تحقق آنها اقدام میکند و تا پایان راه در کنار محرومان مبارزه میکند.
از این رو، بر این باور است که به مردم شریف لبنان تعلق دارد، هم آن مردمی که امروزه با محرومیت روبرو هستند و هم آنان که نگران آینده` خود هستند.
این جنبش، جنبش مردم لبنان به سوی آیندهای بهتر است.
پنجشنبه 26 شهریور 1388