مطالب مرتبط با کلیدواژه

آکویناس


۲۱.

ایمان و آمرزیدگی: تفسیر نوین مارتین لوتر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آکویناس آگوستین آمرزیدگی ایمان مارتین لوتر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۱۰۶
لوتر در نگرشِ الهیاتی و فلسفی بسیار شبیه آگوستین و  توماس آکویناس آموزش دیده بود،  اما نظام الهیاتی آنها را در ارائه پاسخی درباره چگونگی حصول آمرزیدگی ناکارآمد می دید، لذا با مراجعه به رسائل پولس بیان می کند که موفق به کشفِ تلقیِ جدیدی از آموزه ایمان و ارتباط آن با آمرزیدگی براساس کتاب مقدس شده است. او راه آمرزیدگی را  ایمان معرفی می کند و ایمان را زیستن به گونه ای که خدا می خواهد تفسیر می کند و مصداق این ایمان را مسیح گونهِ شدنِ بشر می داند. وی تفسیری عرفانی از رسائل پولس به همراه نگرشی آگوستینی ارائه می دهد که گامی فراتر از دیدگاه پولس است و نیز اختلافاتی اساسی با دیدگاه آکویناس در خصوص ایمان و با پلاگیوس در خصوص فیض دارد. در این مقاله قصد داریم سیر دقیق معنا و مفهوم ایمان و ارتباط آن با آمرزیدگی را در اندیشه لوتر به روش تحلیلی بررسی نماییم.
۲۲.

مقایسه مفهوم کمال در تعریف زیبایی از منظر ابن سینا و آکویناس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زیبایی کمال لذت ابن سینا آکویناس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۵ تعداد دانلود : ۱۱۰
تعریف زیبایی یکی از مهم ترین مسایل در زیباشناسی فلسفی است. فیلسوفان مشائی در تعریف زیبایی، مفهوم «کمال» را به عنوان یکی از عناصر اصلی تعریف آورده اند یا به آن اشاره دارند. این پژوهش، پس از تبیین دیدگاه ابن سینا و آکویناس در این زمینه، به این پرسش می پردازد که جایگاه مفهوم کمال در تعریف زیبایی آن دو چیست؟ این پژوهش توصیفی-تحلیلی است. در گردآوری، از روش کتابخانه ای و در تحلیل، از روش کیفی بهره می برد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که زیبایی در دیدگاه هر دو فیلسوف در ارتباط با محسوسات و مجردات مطرح است. در دیدگاه ابن سینا، کمال محسوسات باید سه عنصر زیباشناسی حُسن نظم، حُسن تالیف (ترکیب) و حُسن اعتدال را در خود داشته باشند. آکویناس نیز از مفاهیم لذت، تناسب و وضوح در تعاریف خود استفاده می کند. می توان این عناصر در تعاریف زیبایی را به نوعی در ارتباط با مفهوم کمال ثانی ارزیابی کرد.
۲۳.

پاسخی نوتومیستی به مسئله رنج حیوانی: مرور و ارزیابی دیدگاه کایل کلتز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رنج حیوانی کلتز آکویناس مسئله شر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۲۵
رنج حیوانی و مسئله شر به تازگی به عنوان چالشی برای خداباوری، بسیار موردتوجه قرار گرفته است. کلتز با نگرشی نوتومیستی در صدد پاسخگویی به این مسئله است. این مقاله بررسی و ارزیابی دفاعیه کلتز را به عهده دارد. کلتز هم چون آکویناس، احساسات ناخوشایند چون درد، غم، ترس و ناامیدی را شر تلقی نمی کند بلکه آن ها را فرایندهای فیزیولوژیکی خوبی می داند که برای حیوانات مفیدند. همین طور، وی با بررسی عقلانیت و نشانه های خودآگاهی چون فراشناخت، حافظه رویدادی و نظریه ذهن از مسیر برخی تحقیقات علمی درصدد است نشان دهد که عقلانیت و خودآگاهی حیوانات محل تردید است و از آن جایی که توانایی هایی شناختی با توانایی ادراک درد و رنج رابطه مستقیمی دارد، لذا ادراک درد و رنج در حیوانات نیز محل تشکیک است، براساس نگرش نوتومیستی کلتز، حیوانات، صرفا از قوه وهم برخوردارند که سبب می شود آن ها، استنتاج تجربی را شبیه سازی کنند. اما اگر حیوانات از خودآگاهی برخوردار باشند، می توان حشر و زندگی ابدی را در مورد آن ها نیز مطرح ساخت. شبهات دیگری، چون ماهیت عبث بودن برخی از دردها مثل سندرم درد مزمن، نیز مطرح است. کلتز به این شبهات بر اساس هدف خداوند برای جهان آفرینش، محدودیت های موجود در عالم و پیام اخلاقی که این گونه دردها با خویش به ارمغان می آورند، پاسخ می دهد. در ادامه به نقد برخی از نظرات کلتز پرداخته و نشان داده می شود که وجود حافظه رویدادی و قابلیت مفهوم سازی در حیوانات در برخی آزمایشات، به اثبات رسیده است، بنابراین دیدگاه او درباره انکار درد و رنج حیوانی، توفیق چندانی به دست نخواهد آورد. به نظر می رسد کلتز با اتکای بیشتر بر بخش های دیگر تئودیسه اش نظیر هدف خداوند برای آفرینش جهان، فواید درد و رنج برای مخلوقات زمینی، حیات پس از مرگ حیوانات و جبران درد و رنج های آنان توسط خداوند، موفقیت بیشتری را حاصل خواهد کرد.
۲۴.

بررسی تحلیلی علم الهی به مخلوقات از دیدگاه سهروردی و آکویناس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم الهی سهروردی آکویناس حضوری اشراق شرور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۲ تعداد دانلود : ۱۳۴
نوشتار حاضر بر آن است تا دیدگاه سهروردی به عنوان نماینده سنت افلاطونی و آکویناس به عنوان نماینده سنت ارسطویی را در باب علم الهی به مخلوقات مورد بررسی و تحلیل قرار داده و نقاط اشتراک و افتراق آن ها را بیان کند؛ یافته های پژوهش چنین است که در مورد ارتباط صفات الهی با ذات، سهروردی و آکویناس معتقد به عینیت هستند. در مورد علم الهی به مخلوقات هر دو فیلسوف علم خدای متعال را اثبات می کنند، اما سهروردی به علم الهی نسبت به ماسوی در پیش از خلقت اشاره ای نمی کند و آکویناس نیز تفاوتی میان قبل از خلقت و بعد از خلقت مخلوقات قائل نیست. سهروردی در مورد علم خدای متعال به شرور بحث قابل ذکری ندارد، بلکه بیشتر در مورد جایگاه شر در نظام هستی و ارتباط آن با خیر بودن نظام بحث می کند، لیکن آکویناس بیشتر در مورد چگونگی علم الهی به شرور بحث می کند و معتقد است که خدای متعال به شرور به تبع نظام هستی علم دارد. درباره علم الهی به متغیرات نیز هیچ کدام از دو فیلسوف قائل به تغییر در ذات الهی نمی شوند.
۲۵.

بررسی تطبیقی تکون خلقت و عقلانی یا وحیانی بودن خلق از عدم از منظر آکویناس و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خلق از عدم آکویناس ملاصدرا حدوث و قدم حرکت جوهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵ تعداد دانلود : ۷۶
مسئله آفرینش و به تبع آن، خلق ازعدم، یکی از چالش های فلاسفه و متکلمان در همه اعصار بوده است. هدف این پژوهش که، به شیوه توصیفی تحلیلی تنظیم شده است، تحلیل، تطبیق و بررسی دیدگاه آکویناس و ملاصدرا درباره نحوه تکون خلقت و عقلانی یا وحیانی بودن خلق ازعدم است. در این مقاله، روشن می شود که آکویناس ضمن این که دلایل فلاسفه و متکلمین بر قدم یا حدوث زمانی عالم را نمی پذیرد، دلایل عقل را نیز مبنی بر اثبات حدوث ذاتی عالم ناتوان و نارسا می داند. وی اذعان دارد که تنها بر اساس وحی و آموزه های دینی است که می توان حکم به مسبوق به عدم بودن و حدوث ذاتی عالم نمود. از سویی دیگر، ملاصدرا با التفات به آموزه های دینی و بر اساس مبانی عقلی خویش، همچون اصالت وجود و حرکت جوهری، ضمن پذیرش خلق ازعدم، به اثبات عقلانی حدوث زمانی عالم(به معنای خاص) می پردازد. در مقام تطبیق آراء این دو اندیشمند، می توان به اصالت وجودی دانستن هر دو اشاره کرد. این که در نظام صدرایی و آکوئینی، ضمن آن که خداوند قدیم دانسته شده است، عالم امکان نیز بدون هیچ تصوری از زمان، مسبوق به عدم تعریف می شود. وجه اختلاف بارز این دو متفکر را می توان در تغییر پذیر بودن یا نبودن ماده نخستین عالم هستی دانست. ملاصدرا  با استناد به آیه «کل یوم هو فی شأن» فیض الهی را  چنان مستمر و غیر منفک از خداوند می داند که تصور آغازی برای خلقت در زمان حقیقی یا زمان موهوم رفع می گردد.