مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
معماری ایرانی
منبع:
نقش جهان سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
167-175
حوزه های تخصصی:
اهداف: مشکلات زیست محیطی متعدد لزوم تغییر رویه کنونی در تولید پسماند و کاهش نخاله های ساختمانی را نشان می دهد. این در حالی است که ظرفیت های بالای راهکارهای مبتنی بر بازیافت می تواند به افزایش بهره وری مصرف و کاهش نرخ تولید پسماند و در دید کلان نیز گامی موثر در راستای تحقق توسعه پایدار منجر شود. متاسفانه بازیافت در معماری امروز مغفول مانده است. هدف مطالعه حاضر، شناخت ریشه ها و بررسی خاستگاه نظری آن در میان ایرانیان و در اندیشه ایرانی- اسلامی است. شرکت کنندگان و روش ها: این مطالعه با رویکرد کیفی و به روش داده بنیاد انجام شده است. روش جمع آوری داده ها، مطالعه میدانی و مصاحبه است. یافته ها: تجربه های موفق بازیافت در معماری ایرانی، نشان از ریشه های قوی این مساله در نظام اندیشه ایرانیان داشته است. آموزه های دینی از یک سو و ارزش های فرهنگی از سوی دیگر بازیافت را راهکاری مناسب و اصولی در میراث معماری ایرانی معرفی می کنند. محققین در این مطالعه عواملی چون تکریم و تقدس طبیعت، سفارش به حفظ آن و ایجاد مسئولیت اجتماعی را از جنبه اعتقادی و انس با طبیعت و ساده زیستی و پرهیز از زوائد را از جنبه فرهنگی زمینه ساز استفاده از استراتژی های بازیافت در معماری بررسی کردند. نتیجه گیری: به نظر می رسد مسیر احیای مساله بازیافت در معماری روز ایران جز با شناخت ریشه ها و بازتعریف جایگاه ارزش بازیافت و بررسی سابقه این موضوع در میراث معماری ایرانی محقق نمی شود. امید است مطالعاتی از این دست کمکی در راستای پیاده سازی بازیافت در معماری آینده ایران باشد.
جستاری در ریشه های پیدایش تالار در معماری عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ابداعات فضایی چشمگیر در معماری عصر صفوی، تالارهایی است که هرچند بازماندگان امروزی شان اندک است و در پاره ای موارد نظیر تالار عالی قاپو با یک فاصله زمانی به این بناها الحاق شده ، برازندگی و زیبایی ترکیب این عنصر با این عمارات ها چنان است که امروزه تصور این بناها بدون تالارهایشان، تقریباً امکان ناپذیر است. این موضوع به خودی خود پرسش هایی را درباره ریشه این تالارها، نحوه ظهورشان در معماری این دوره و سیر تحول آن ها پیش می کشد؛ پرسش هایی که هرچند پاسخ های گوناگونی برای آن ها تدارک شده، به عقیده اغلب صاحب نظران هنوز هیچ یک از پاسخ ها به حد کافی قانع کننده به نظر نمی رسد. بررسی حاضر ظهور این پدیده را در ارتباط با گونه ای از ساختارهای معماری ایرانی که تاکنون کمتر بدان پرداخته شده، یعنی سازه های چادری و ساختارهای موقت به کاررفته در باغ ها، ریشه یابی می کند. این پژوهش به روش تفسیری تاریخی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و تحلیل داده های متنی و تصویری (نگاره ها) انجام می گیرد. این تحقیق نشان می دهد که تالارها را باید حاصل تحولی گسترده تر در روند تکامل سایبان های موقت کوشک مانند به شمار آورد؛ تحولی که در پی آن سایبان با ابعادی به مراتب گسترده تر ، با ستون های بیشتر و به نیت استقرار دائم ساخته می شود.
همگرایی معماری ایرانی با هنر نگارگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم آذر ۱۳۹۹ شماره ۹۰
81 - 92
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: یکی از راه های فهم و احیای اصول موجود در معماری ایرانی-اسلامی، رجوع به نگارگری است. برای فهم این نگارگری ها، باید ویژگی های آنها را شناخت و به شیوه بیانی، به اصول حاکم در آن و تصویرکردن معماری دست پیدا کرد. بررسی چگونگی خلق فضا و استفاده از اصول معماری ایران در آثار هنرمند ایرانی، به درک هرچه بهتر نگارگری ایران کمک می کند . علاوه بر آن، عدم وجود روشی منسجم و نظام مند برای شیوه بیان و فهم تصاویر نگاره ها، که از آنها به عنوان اسناد تاریخی معماری اسلامی یاد شده است، لزوم شناساندن این دو هنر را بر یکدیگر بیش از پیش ایجاب می کند .پرسش تحقیق: با بررسی نقش نگاری از معماری ایران در نگاره های مینیاتور سنتی و تطبیق با آثار تاریخی هم دوره، به چه اصول و نکاتی می توان پی برد؟هدف پژوهش: هدف از بررسی تطبیقی مفاهیم بنیادی معماری ایرانی با هنر نگارگری، یافتن پرکاربردترین اصول و مفاهیمِ معماری ایرانی تجلی یافته در فضای نگاره هاست. روش تحقیق: روش پژوهش مقاله حاضر دارای ماهیت نظری-کاربردی است و از نظر اهداف نیز از نوع کیفی با رویکرد تطبیقی است. همچنین منابع از روش کتابخانه ای گردآوری شده و با استفاده از تحلیل کیفی و تحلیل گرافیکی، تجزیه و تحلیل شده اند.نتیجه گیری: یافته های تحقیق نشان می دهد نگارگران ایرانی با پیروی کامل از اصول موجود در معماری ایرانی و به صورت آگاهانه، با استفاده از تمهیداتی، آنها را به تصویر کشیده اند که نشان دهنده همگرایی و انطباق با اصول موجود در معماری سنتی است. درپی آن با اثبات همگرا بودن اصول موجود در هنر نگارگری با اصول معماری ایرانی، مشخص شد اصول رایج موجود در مفهوم سیر از کثرت در وحدت، که از مفاهیم پایه در معماری اسلامی ایران است، بیشترین تجلی را در خلق فضای نگاره داشته است.
ارائه مدل گام به گام روش ترسیم گره بر مبنای قاعدهٔ خرد کردن (زایندگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
77 - 93
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق علاوه بر معرفی روش های متداول ترسیم گره، رسم گره مطابق با قاعده خرد گردن (زایندگی) مورد تحلیل قرار می گیرد. زایندگی در ادبیات سنتی عبارت است از "تند" و "کند" کردن آلتهای گره زمینه به طور مستمر و پی در پی تا حصول به تمامی (یا حداکثر) آلاتی که گره زاییده شده بدان تعریف شده است. اهمیت روش ترسیم گره بر اساس قاعده مذکور از آن رو مورد تأکید است که امروزه، با وجود اسناد مکتوب و آثار بجامانده از سنت معماری اسلامی، علاوه بر مغفول ماندن روش های اصیل و سنتی، تلاش هایی نیز برای باز تولید روش های ابداعی رسم گره از سوی برخی پژوهشگران غربی صورت گرفته است. چنانچه نظر برخی محققین در خصوص ایرانی بودن خاستگاه تولید گره مورد تأیید بوده و همچنین تأکید بر اصول حکمی و عرفانی در مبانی گره سازی وجود داشته باشد، مهم ترین روش در ترسیم و تولید گره، روش خرد کردن گره (زایندگی) در سنت معماری ایرانی است. هدف از این پژوهش، ارائه مدل های گام به گام روش ترسیم گره مبتنی بر مهمترین قاعده رسم گره (زایندگی) در سنت معماری ایرانی اسلامی است. روش تحقیق حاضر به روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی و شیوه گردآوری اطلاعات بصورت کتابخانه ای است. سؤالات پژوهش عبارت است از: 1- قواعد و زبان هندسی زایش در روش خرد کردن گره کدام اند؟ 2- نحوه حصول آلت های گره در روش خرد کردن گره و ایجاد آلت های گره زاییده شده چگونه انجام می شود؟ 3- مسئله استمرار و پیوستگی گره ها در روش خرد کردن چگونه انجام می پذیرد؟ بر این اساس و در جهت پاسخ به سوالات فوق، ترسیم مرحله به مرحله زایش های گره انجام یافته است که در جهت دستیابی به نتایج بهتر یکی کامل ترین گره های زمینه مستطیلِ "گره ده" به نام گره کند "سرمه دان چهار شمسه" جهت انجام آزمون انتخاب گردید و زایش های گره بصورت جزء به جزء و در پنج مرحله انجام گردید. نتایج حاکی از اثبات و ظهور تمامی آلات گره زمینه در زایش های جزء به جزء گره و عدم نداشتن آلات خارج، از آنچه که گره زمینه بدان شناخته شده است، می باشد.
معماری جنایی مجتمع های قضایی
منبع:
تعالی حقوق زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
131 - 156
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال بررسی مولفه های تاثیر گذار کاهش جرم در مجتمع های قضایی ایرانی با تغییر در ساخت و ساز این مجتمع ها با عناصر طراحی محیطی، به خصوص طراحی محیطی ایرانی است. دوری از معماری ایرانی امروزه باعث یک نواختی، افسردگی و در نتیجه جرم می شود. این موضوع به بررسی چرایی ایجاد تنش و عمدتا ارتکاب جرم در حوزه ی مجتمع های قضایی ایرانی می پردازد و هدف آن بررسی اصول طراحی محیطی و روش های پیشگیری جرم با حفظ زیبایی، اهمیت این مکان ها و ارائه ی پیشنهادها جهت انجام پروژه های آن به شکلی صحیح می باشد. این پژوهش به صورت کیفی و روش تجزیه اطلاعات به شکل استدلال های جرم شناسانه است. بررسی ها نشان می دهد فاصله از اصول پیشگیرانه ی معماری ایرانی می تواند زمینه ساز ارتکاب جرم ، به خصوص توهین، نزاع، سرقت ها و ... در اطراف یا درون این مجتمع ها باشد.
تحلیل و بررسی معماری قلعه های دوره قاجاریه در ایران؛ نمونه مورد مطالعه قلعه والی در استان ایلام
از آنجا که میدانیم معماری ایرانی همواره از اولین و کامل ترین نوع معماری از ابتدا تا به حال بوده است و در بعضی منابع ایران را به عنوان اولین سکونتگاه بشر می دانند. کشور ایران به لحاظ موقعیت استراتژیکی خاورمیانه و منابع طبیعی فراوان، همواره مورد تهاجم دیگر کشورها قرار گرفته است. از این رو معماری ایرانی مملو از انواع مختلفی قلعه می باشد، که به چند مدل دشتی و کوهستانی، و به منظورهای حکومتی، نظامی، دفاعی، امنیتی، کاخ و سکونتی احداث شده اند. مطالعه سازماندهی فضایی عناصر معماری و شهری بافت های تاریخی، حکایت از نظم دقیق و حساب شده در این عناصر می باشد. نظمی که در طی سالیان و بر اساس تجارب گذشته، نسل به نسل منتقل شده و به دوره ی قاجاریه رسیده است که این نشان دهنده هماهنگی بافت تاریخی در عناصر و تشکیلات ساخت و ساز بناها و به خصوص قلعه ها است. معماری دوره قاجار، هم به لحاظ عملکردی و هم به لحاظ زیباشناسی، از غنای اصیل معماری ایرانی برخوردار بوده است. معماری قلعه والی در استان ایلام از عوامل فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و هنری عصر خود بی نصیب نبوده و نمود عینی این اثرگذاری، در تاروپود معماری قلعه از جمله در طراحی، پلان، تزیینات هنری و... قابل مشاهده است. به طور کلی تحقیقات نشان می دهد که با وجود برخی تأثیرگذاری معماری غرب در دوره قاجاریه، کماکان معماری این عمارت بر پایه اصول بنیادین معماری ایرانی مانند اصل درونگرایی، محرمیت و توجه به هنرهای اصیل ایرانی مانند تزیینات آجرکاری، کاشی کاری و نیز ساخت و احداث حوض خانه ها و ارسی ها و... استوار بوده است.
ریشه یابی الگوی معماری مسجد کبود تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسجد کبود تبریز یکی از آثار باارزش معماری ایران است که از گذشته تاکنون، مورد توجه مورخان، سیاحان و پژوهشگران معماری متعددی قرار گرفته است. در این راستا، مطالعات فراوانی درباره تاریخ و ریشه الگوی معماری مسجد کبود و عناصر و جزئیات آن، با رویکردها و روش های مختلف انجام پذیرفته و برخی نتایج متضاد و پرابهام به دست آمده است؛ به نحوی که عده ای کلیت فرمی بنای کبود تبریز را وارداتی و متأثر از معماری مساجد گونه بورسا در عثمانی و عده ای دیگر آن را در تداوم تجربیات معماری ایرانی می دانند. با نگاهی اجمالی به این یافته ها، لزوم انجام پژوهش های بیشتر برای یافتن ریشه الگوی معماری مسجد کبود تبریز در کلیت و اجزایش، به چشم می آید. بدین منظور، نوشتار حاضر با روش تفسیری تاریخی، نخست به مطالعه تاریخِ بستر و کشف و تحلیل نیروهای متفاوت اثرگذارِ پیدا و پنهان بر فرم معماری مسجد کبود تبریز پرداخته و در ادامه در یک تحلیل معماری، جایگاه الگوی ساخت بنای کبود تبریز و میزان سنخیت آن در تناسب با زنجیره تداومی معماری ایرانی و معماری مساجد عثمانی گونه بورسا را تعیین کرده است. یافته ها نشان می دهد هرچند در دوران جهانشاه و پیش از او، ارتباطات فرهنگی گسترده ای بین دولت عثمانی و قراقویونلوها وجود داشته، اما در موضوع معماری، تأثیر یک طرفه هنرمندان، معماران و کاشی کاران ایرانی بر معماری عثمانی مشهود است. بنای کبود تبریز که یک مسجدِ متصل به آرامگاه است، در حس فضا، کارکرد، کارشیو، سازه، نما و تزیینات، ریشه کاملاً ایرانی دارد و از جنبه الگوی ساخت، در تداوم گسترش بناهای گنبدخانه ای ایرانی شکل می گیرد.مسجد کبود تبریز یکی از آثار باارزش معماری ایران است که از گذشته تاکنون، مورد توجه مورخان، سیاحان و پژوهشگران معماری متعددی قرار گرفته است. در این راستا، مطالعات فراوانی درباره تاریخ و ریشه الگوی معماری مسجد کبود و عناصر و جزئیات آن، با رویکردها و روش های مختلف انجام پذیرفته و برخی نتایج متضاد و پرابهام به دست آمده است؛ به نحوی که عده ای کلیت فرمی بنای کبود تبریز را وارداتی و متأثر از معماری مساجد گونه بورسا در عثمانی و عده ای دیگر آن را در تداوم تجربیات معماری ایرانی می دانند. با نگاهی اجمالی به این یافته ها، لزوم انجام پژوهش های بیشتر برای یافتن ریشه الگوی معماری مسجد کبود تبریز در کلیت و اجزایش، به چشم می آید. بدین منظور، نوشتار حاضر با روش تفسیری تاریخی، نخست به مطالعه تاریخِ بستر و کشف و تحلیل نیروهای متفاوت اثرگذارِ پیدا و پنهان بر فرم معماری مسجد کبود تبریز پرداخته و در ادامه در یک تحلیل معماری، جایگاه الگوی ساخت بنای کبود تبریز و میزان سنخیت آن در تناسب با زنجیره تداومی معماری ایرانی و معماری مساجد عثمانی گونه بورسا را تعیین کرده است. یافته ها نشان می دهد هرچند در دوران جهانشاه و پیش از او، ارتباطات فرهنگی گسترده ای بین دولت عثمانی و قراقویونلوها وجود داشته، اما در موضوع معماری، تأثیر یک طرفه هنرمندان، معماران و کاشی کاران ایرانی بر معماری عثمانی مشهود است. بنای کبود تبریز که یک مسجدِ متصل به آرامگاه است، در حس فضا، کارکرد، کارشیو، سازه، نما و تزیینات، ریشه کاملاً ایرانی دارد و از جنبه الگوی ساخت، در تداوم گسترش بناهای گنبدخانه ای ایرانی شکل می گیرد.
بازشناسی هویت خانه های سنتی ایرانی با تکیه بر عناصر کالبدی، اجتماعی و فرهنگی هویت ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
74 - 91
حوزه های تخصصی:
علی رغم توسعه و پیشرفت های حاصله در امر مسکن سازیِ معاصر، این مهم در ایرانِ کنونی هم چنان دارای مشکلات و ضعف های بنیادین می باشد. یکی از مهم ترین دلایل آن، بی توجهی به ساختارهای هویتی معماری مسکونی ایران در دوره های پیشین می باشد که به نوعی با هویت انسانِ ایرانی نیز گره خورده است. شاید بازگشت و رجوع دوباره به اصول بنیادین خانه سازی ایرانی و شناخت و بکارگیری صحیح مبانی ساخت آن ها، راهکار و راه حل اصلی رهایی از مشکلاتی باشد که گریبان گیر مسکنِ معاصر ایران شده است. چرا که خانه های سنتی در همه ی زمان ها و دوره های تاریخی به بهترین نحو ممکن پاسخ گوی نیازهای ساکنان و کاربران خود بوده اند. با عنایت به این موضوع که یکی از راهکارهای شناسایی ساختارهای هویتی خانه های سنتی ایرانی، بررسی عناصر هویت ساز در معماری آن هاست. این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی – تحلیلی، و مطالعه منابع کتابخانه ای و اسنادی متعدد، و تحلیل محتوایی آن ها، توانسته است شاخص ها و زیرشاخص های مربوط به این عوامل را شناسایی و استخراج نماید. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که با شناخت صحیح عناصر و شاخصه های هویت ساز معماری خانه های سنتی ایرانی و بکارگیری بهینه و اصولی آن ها در خانه سازی معاصر می توان مشکلات فعلی کاربران این فضاهای زیستی را تا اندازه ی قابل توجهی مرتفع نمود. البته این بدان معنی نیست که این عوامل و عناصر را در معماری مسکونی معاصر به همان شکلی که در گذشته استفاده می شده به کار گرفت، بلکه لازم است آن ها را با معماری جدید مسکونی، هماهنگ و منطبق ساخت. اهداف پژوهش: 1.بازشناسی هویت خانه های سنتی ایرانی. 2.آشنایی با عناصر کالبدی، فرهنگی و اجتماعی هویت ساز در خانه های ایرانی. سؤالات پژوهش: 1.خانه های سنتی ایرانی دارای چه شاخصه هایی است؟ 2.چگونه می توان از الگوی خانه های سنتی ایرانی در عصر حاضر استفاده کرد؟
بررسی هویت ایرانی اسلامی در معماری پروژه های مسکن مهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۹ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
123 - 140
بحران هویت در عصر حاضر از جمله مشکلاتی است که متخصصین در هر حوزه در تلاش برای برون رفت از آن می باشند. این امر در کشوری چون ایران که صاحب تمدنی درخشان با قدمت چند هزار ساله است، بسیار جدی تر به نظر می آید.
اهمیت توجه به هویت ایرانی اسلامی تا آنجاست که براساس مفاد فصل اول قانون برنامه پنجم توسعه، پاسداری از فرهنگ و هویت ایرانی اسلامی به عنوان تکلیف برای دولت آورده شده است. حال با توجه به آن که پروژه های مسکن مهر بزرگترین طرح دولتی ساخت مسکن بعد از انقلاب در مقیاس کل کشور می باشد، انتظار می رود چنین پروژه هایی، با وسعت شهر های جدید در سطح کشور، نمادی از هویت ایرانی اسلامی باشند و باعث ترویج و اشاعه ی فرهنگ ناب اسلامی ایرانی به جای تقلید و از خود بیگانگی گردند. این پژوهش در پی یافتن مؤلفه های هویت ساز ایرانی اسلامی معماری مسکن است و به طورکلی نحوه بهره گیری از شاخص های هویتی ایرانی اسلامی در معماری پروژه های مسکن مهر را بیان می نماید. مقصود از این نوشتار شناسایی عوامل هویت ساز معماری ایرانی اسلامی با هدف بررسی میزان و نحوه به کارگیری آن در پروژه های مسکن مهر استان تهران (پردیس فاز سوم) می باشد. جهت دست یابی به این اهداف، پژوهش به شیوه کیفی و توصیفی تحلیلی انجام شده و با استدلال منطقی نتایج حاصل شده است. یافته های تحقیق حاکی از عدم بهره گیری از کافی از شاخصه های معماری ایرانی اسلامی و نیز کم توجهی به استفاده از شاخص های هویتی برای طرح و ساخت مجموعه ای با اصالت و شایسته ی ایران اسلامی می باشد.
بررسی اصول معماری ایرانی در مسکن روستایی (نمونه موردی: روستای کلامو شاهرود)
منبع:
هویت محیط دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶
40 - 52
حوزه های تخصصی:
اصول معماری ایرانی برگرفته از فرهنگ و ارزش های این مرز و بوم می باشد. این اصول از گذشته، در مسکن روستایی ایران وجود داشته است. اما امروزه تحولات اجتماعی و اقتصادی، تغییراتی را در الگوی معماری مسکن روستایی ایجاد کرده و در معماری امروز به اصول معماری ایرانی کمتر توجه شده است. در این میان معماری مسکن روستایی قدیم واجد معیارها و شاخص های ارزشمندی است که می تواند پس از شناسایی و تحلیل، در طراحی الگوی مسکونی جدید مورد بهره برداری قرار گیرد. از این رو هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی اصول معماری ایرانی در مسکن روستایی است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی-تحلیلی است. بدین منظور ابتدا با مطالعه منابع کتابخانه ای اصول معماری ایرانی (مردم واری،خودبسندگی،نیارش،پرهیز از بیهودگی و درون گرایی) مشخص شده و سپس با مطالعه میدانی، نمود این اصول در چهار الگوی شاخص مسکن روستای کلامو شاهرود بررسی گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که الگوهای شاخص مسکن روستای کلامو منطبق بر اصول معماری ایرانی بوده و در همه الگوها نمودی از این اصول و مولفه های آن دیده می شود. در اصل مردم واری مولفه پرهیز از تشخص و تأمین نیاز ساکنین و در اصل پرهیز از بیهودگی اعتدال در تزئینات و میانه روی در وسعت بنا و در اصل درونگرایی نهی از اشراف و ایجاد خلوت به طور ویژه در روستای کلامو مورد توجه بوده است. در نهایت استخراج الگو بر اساس اصول معماری ایرانی و مولفه های آن برای مسکن معاصر روستا ارائه شده است.
روش های عددی برای توضیح الگوی کاربرد رنگ در پوسته گنبدهای دوره صفوی
منبع:
رف سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲
66 - 79
حوزه های تخصصی:
سیر تکوین معماری سنتی ایران با ظهور عناصری هویت ساز چون گنبد در جهت نوعی کمال گرایی حرکت می کند. گنبد ایرانی به لحاظ وجهه اصیل تاریخی، مبانی نظری قوی، ویژگی های منحصر به فرد نیارشی و خنک نگه داشتن فضای تحت پوشش خود به عنوان یک المان مهم در معماری مطرح می شود که در انواع بناها به کار گرفته شده است. گنبد در واقع ارائه یک معماری کامل است، چه آن جا که کاربرد سازه ای داشته و چه آن جا که نمادی از حقایق ماورائی باشد. در واقع گنبد به عنوان یک نشانه شهری با شکستن خط آسمان و هدایت دید به سمت دنیای پرنقش و نگار خود، به خوانایی فضا کمک می کند. در فرایند شکل دادن به فضا در معماری ایرانی، شاهد انتزاع رنگ ها و تصاویر در ساختمان ها هستیم. معمار ایرانی با استفاده از آرایه های متنوع دست به آفرینش می زند. اوج تجلی و نمایش صفات آرایه ها در گنبد نمایان می شود و رنگ که به عنوان یک عنصر بصری کارآمد در منظر شهری مطرح است، این شکوه و جذابیت را دو چندان می نماید. در واقع رنگ، ابزاری است که معمار می تواند به وسیله آن فرم را هویت بخشد و منطق بصری فضا را تحت تاثیر قرار دهد. رنگ ها در گنبد راوی معنایی عمیق و عرفانی هستند که ذهن بیننده را در راستای کشف و شهود سوق می دهند. نقش ها، اشکال و الگوهای اسلیمی و هندسی، همراه با استفاده آگاهانه از رنگ و توجه به هارمونی و تضاد، در سایه نظمی بدیع، گنبد را به عنوان یک عنصر شاخص معنایی مطرح کرده و حس هماهنگی و پیوستگی را به ذهن بیننده متبادر می سازد.هر رنگ روی گنبد بخشی از کلیت بزرگتری است که بازتابی از مفهوم بنیادینی دارد، تا حقیقتی ماورائی را تصویر کند. اوج این هنرنمایی و رمزپردازی را در دوره صفویه شاهد هستیم. این پژوهش می کوشد تا با بررسی چگونگی همنشینی رنگی در پوسته بیرونی گنبدخانه ها در دوره صفوی، الگوی رنگی را ارائه دهد تا برای فضاسازی با هویت در معماری امروز ایران قابل استفاده باشد. در این پژوهش از روش مدل سازی رایانه ای و ازمودن نتایج به شیوه استدلال منطقی و مشاهده و تجربه استفاده شده است.
معنا در معماری ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲۵
51 - 60
حوزه های تخصصی:
این مقاله به نحو حضور معنویت در معماری ایرانی پرداخته شده است. برای این کار ابتدا باید مباحثی در رابطه با معنا و ه معنویت طرح شود. اما قبل از آن، ضروری است مراتب آگاهی و شناخت آدمی نسبت به جهان هستی طرح گردد، زیرا درک معنا و معنویت در زمر فعالیتهای عقلانی آدمی است. لذا، ابتدا تعریف عقل کل و عقل جزء از منظر حکمت ایرانی – اسلامی ه بررسی و بعد از آن، در مقام مبانی نظری مقاله )پایگاه تئوریک(، رابطه معنا و معنویت ارائه میشود. با تکیه بر این مفاهیم، هنر معنوی و هنر ایرانی توصیف و در نهایت جایگاه معنا و معنویت در معماری ایرانی تبیین میگردد. در جمعبندی نهایی، به مترادف بودن معنا و معنویت در حکمت ایرانی و از آنجا هنر و معماری ایرانی اشاره شده است. از منظر معنویت، اتصال با معماری ایرانی وابسته به مراتب روحانی)معنوی( مخاطبین آن )اعم از صاحبکار، معمار و مردم( تلقی میشود.
بررسی میزان درک عمومی از دسته بندی جریان های فکری معماری معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۸
79 - 88
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، فهم عمومی مردم از اصطلاح «معماری ایرانی معاصر» بررسی شده است. به این منظور، ابتدا تعاریفی از نظریه پردازان معماری معاصر ایران از معماری ایرانی، به صورت کلّی بررسی شده و یک دسته بندی درون ساختاری از آن تعاریف به عمل آمده است. سپس با تمرکز بر چهار جریان فکری دسته بندی شده توسط حبیبی در کتاب « شرح جریان های فکری معماری و شهرسازی در ایران معاصر»: (اصول گرایان، سنت گرایان، نوگرا-بوم گرایان و حالت گرایان)، با هدف تعیین میزان نسبت انتخاب مخاطبان با تقسیم بندی های اصلی و نظرات هریک از دسته ها با ویژگی های ادعایی در نظریه ی اصلی و تشخیص معنادار بودن تفاوت نظر دو دسته مخاطب (معمار حرفه ای و مخاطب عادی)، آزمونی بر پایه تکنیک افتراق معنایی و مشارکت تصویری انجام گرفته است که نشان می دهد، انتقال مفاهیم پایه نظریه ها، تنها در سنت گرایی که الگوهای عینی معماری قدیم را به کار می برد، فهم پذیر است و تمایز دسته های آن از همدیگر برای مردم عادی و معماران قابل درک نیست.
بررسی ریخت شناسی ستون های بناهای شهر شیراز در چهار سده اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ستون ها و نوع معماریشان همواره اهمیت زیادی در تاریخ معماری داشته اند. تاریخ معماری ایران نیز همواره شاهد ظهور گونه های مختلف ستون در تمامی اعصار خود بوده است. پس از گذشت دوره باستان، این عنصر برخلاف خلف های غربی-اش، مورد غفلت قرار گرفته و درکمتر مرجعی گونه گونی و ریخت شناسی آن ها به طور مجزا مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش، تلاش می کند تا با استعانت از برداشت و بررسی دقیق ١٠٠ ستون در بناهای شیراز در چهار سده اخیر، علاوه بر معرفی اجزاء ساختاری ستون های شیراز بر اساس ریخت شناسی صورت گرفته، سیر تطور ستون در این شهر را از اواخر صفویه تا اوایل پهلوی نیز نشان دهد. روش تحقیق در مقاله حاضر، پژوهش موردی با راهبردهای ترکیبی است. ابتدا با مراجعه به منابع تاریخی به روش توصیفی-تحلیلی و طی روش های میدانی با روش نمونه گیری احتمالی مطبق نامتناسب، نمونه هایی از جامعه آماری برداشت شده و برای حصول نتیجه، مورد تحلیل قرار گرفته اند. این پژوهش، با رجوع به ستون های بناهای شیراز و معرفی تنوع شگرف معماری ستون در بناهای این شهر، ابتدا یک دسته بندی 7 تایی از اجزاء ستون ارائه می دهد و سپس فراوانی آماری هر کدام از اجزاء و گونه بندی آن ها را مشخص می کند و نشان می دهد که ساختار ارائه شده، می تواند مرجعی برای شناسایی ریخت شناسی ستون در معماری باشد. استفاده از این دسته بندی در مطالعات نگارندگان، نشان می دهد که چگونه ستون های دوران زندیه شیراز به واسطه نوع اجزاء تشکیل دهنده و خصوصیات شکلی و تزیینی آن ها -از کفشک تا بالشتک- از ستون های قاجاری و پهلوی متمایز می شوند.
بررسی تاثیر مالوفات ذهنی پیرنیا در ریشه یابی واژگان اصول معماری ایرانی- اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمد کریم پیرنیا از بارز ترین تاریخ پژوهان معماری ایرانی است که توانست با بهره از هوش زبانیخود، مانیفست معماری ایرانی را بنویسد و تفکری پایبند به این معماری پایه گذاری نماید. او اعتقاد داشت که معماری ایرانی -اسلامی با توجه به عیار خود همواره حرفی برای گفتن دارد، ولی در این حین وفور و هجمه معماری غرب، معماری این سرزمین را وارد ورطه های سهمگین و دچار خودباختگیماهیتی کرد. لیکن، سیل غرب زدگی توسط قلم فرسایی تعدادی از پژوهشگران ایرانی تا حدودی عقب نشینی کرده و دست از طغیان بلامعارض خود برداشت، در این میان اشخاصی چون سلطان زاده، کسمایی، شاطریان، بیدهندی، نادری و... پایه و اساس معماری ایرانی-اسلامی را زنده نگاه داشتند و جنبه های انشایی آن را احیا نمودند و تعدادی نیز کوشیدند تا این جنبه های انشایی را در قالب خبری به منصه ظهور برسانند. حال تلاش بر آن است که با بهره گیری از روش تفسیری-تاریخی و پی بردن به روش میدانی پیرنیا در جهت کشف واژگان محلی به کمک مردم و دانش آموختگان در قالبی تفسیرگرا به ریشه یابی این واژگان دست یافت، واژگانی محلی و بوم آورد که با برداشت های ذهنی پیرنیا در باب معماری ایرانی-اسلامی در موازنه کامل قرار داشته تا بتوان به خروجی جهت مندی در باب این واژگان در قالب اصول معماری این مرز و بوم پی برد، تا در این مسیر بتوان به پاسخ پرسشی چون، مالوفات ذهنی پیرنیا چگونه در جهت تدوین واژگانی بوم آورد توانسته به اصول معماری ایرانی-اسلامی مبدل شود، دست یافت؛ زیرا ایشان هیچ گاه به شیوه و روش تدوین این اصول به شکل اخباری تاکید ننمود و در چارچوب تنظیم آنها در قالب انشایی سعی کرد راه را فراروی پژوهشگران و معماران آتی باز گذارد تا آنها با بهره از قدرت تحلیل و استنتاج فکری خود بتوانند تلفیقی مابین این اصول با عرصه ساختاری فضایی امروزی ایجاد نمایند که این خود در حفظ مانیفست ارائه شده و تکامل آن در گذر زمان موثر بوده تا معماری این مرز و بوم را به استیلای خودش برساند و در جلوگیری از رشد معماران بی وطن تاثیرگذار باشد.
دستور زبان شکل خانه های سنتی کاشان: بررسی ساختار شکلی و روابط فضایی 19 خانه تاریخی کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
20-1
حوزه های تخصصی:
اهداف: تاکنون معماری ایرانی از جنبه های تاریخی، فلسفی، شکلی و فضایی موردمطالعه قرارگرفته است. دستور زبان شکل ابزاری تحلیلی برای مطالعه سبک ها و تاریخ معماری است که توانایی ارائه یک زبان مشترک و چهارچوب مفهومی، شکلی منسجم و یکپارچه برای بررسی تفاوت های جغرافیایی و تحولات زمانی معماری ایرانی دارد. در این پژوهش گام نخست برای تدوین این دستور زبان مشترک معماری ایرانی، با تدوین یک دستور زبان شکل اختصاصی مربوط به خانه های سنتی کاشان، برداشته شده است. روش ها: از صد خانه میراثی شناسایی شده، تعداد 19 نمونه به روش نمونه گیری اتفاقی/قضاوتی انتخاب شده اند. با تحلیل شکلی و فضایی نمونه ها، قواعدی حداقلی برای تولید ساختارهای شکلی و فضایی ارائه شده است. یافته ها: دستور زبان ارائه شده در 4 مرحله، ساختار شکلی و روابط فضایی میان اشکال را تولید می کند. دامنه معتبر متغیرها و بیان جبری ارائه شده است. هم چنین به کمک دستور زبان، فضاهای موجود در نمونه ها گونه شناسی شده اند. در خانه های کاشان مهم ترین فضاها، فضاهایی با عرض 5 پیمون، بر اساس ساختار شکلی به 8 گونه شکلی قابل افراز هستند. ازنظر روابط فضایی میان اجزا نیز می توان 6 گونه ی مشخص از روابط میان اجزای داخلی هر یک از ساختارهای شکلی پیشین شناسایی کرد که در بخش یافته ها شرح داده شده اند. نتیجه گیری: دستور زبان ارائه شده می تواند ساختار منسجمی برای مطالعه ی معماری ایرانی باشد. همچنین می تواند به عنوان ابزاری مناسب برای مطالعه ی گونه شناسی های شکلی مورداستفاده قرار گیرد. امکان مقایسه و همچنین ارتباط میان گونه های مختلف شکلی را فراهم و مطالعات را انسجام بخشد.
واکاوی مفاهیم مشترک تکرارشونده و مشخصات هندسی زمینه های منتظم در کاربندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۹۳)
210-194
حوزه های تخصصی:
کاربندی یکی از عناصر اصیل معماری ایرانی، حاصل ذوق و تسلط معماران ایرانی بر علم ریاضیات و هندسه بوده است. در استفاده از کاربندی ها، زمینه (پلان یا کارشیو) یکی از ارکان جدایی ناپذیر فرآیند طراحی می باشد و همواره این سؤالات مطرح بوده است که چگونه می توان برای یک زمینه، به سادگی کاربندی های مربوط به آن را پیدا نمود؟ زمینه های منتظم موجود در کاربندی ها با چه مفاهیم مشترک تکرار شونده هندسی تکرار می شوند؟ پژوهش حاضر با اتکا بر برهان های ریاضی و گزاره های قاعده مند و مبتنی بر علم هندسه و احکام بدیهی در صدد پاسخگویی به سؤالات مذکور است؛ لذا روش تحلیل به کار رفته در آن روش توصیفی و استدلال منطقی است که اطلاعات لازم در مورد کاربندی به صورت مطالعات کتابخانه ای، بررسی مقالات داخلی و خارجی، مشاهدات میدانی و مدل سازی های رایانه ای گردآوری شده است. نخست تمامی کاربندی های ممکن، ترسیم و مدل سازی شده و سپس زمینه های موجود در آن ها بررسی و کنکاش شدند. سپس شماره کاربندی ها، n ، نوع آن، m و الگوی تکرار برای زمینه های منطبق ، مربع، مستطیل، مثلث متساوی الاضلاع و چندضلعی منتظم مشخص شده است. نشان داده شد که برای هر k ضلعی منتظم جمله عمومی الگوی تکرار آن به ازای k ≥ ۳ به صورت a n =kn * n k,nϵN می باشد. در ادامه، نشان داده شد که تمامی کاربندی های زوج با شماره بزرگ تر از چهار، منطبق بر زمینه پر کاربرد مستطیلی خواهند بود. رابطه بین طول وتر در هندسه پلانی کاربندی، ارتفاع کاربندی و مساحت شمسه نیز ارزیابی شد. نتایج ارزیابی حاکی از آنست که برای یک شماره ثابت n ، هرچقدر در نوع آن کاربندی، m ، پیش می رویم، طول وتر، دهانه قوس، ارتفاع کاربندی و تعداد تقسیم بندی های داخلی در هندسه کاربندی افزایش و مساحت شمسه کاهش می یابد. همچنین برای یک نوع خاص m ، با افزایش شماره ، n ، طول وترها و در نتیجه ارتفاع کاربندی کاهش و مساحت شمسه افزایش می یابد.
معماری ایران/ایرانی یا طراحی سلطان و معمار: پرسش از امکان تبیین جمع گرا در تاریخ هنر؛ بر اساس نقد کتاب Rage and Denials. Collectivist Philosophy, Politics, and Art Historiography, 1890-1947 (خشم و انکارها: فلسفه جمع گرا، سیاست و تاریخ نگاری هنر (۱۸۹۰- ۱۹۴۷)) از برانکو میترویچ(مقاله علمی وزارت علوم)
مورخ هنر و معماری، به تصریح یا تلویح و دانسته یا ناآگاه، در کار تفسیر خود رویکردی جمع گرا یا فردگرا دارد. خشم و انکارهای برانکو میترویچ، یگانه منبعیست که مستقلا و از منظری فلسفی تاریخی به تبیین در تاریخ نگاری هنر می پردازد و با تکیه بر واقع گرایی، تبیین جمع گرا را ناموجه می شمارد. در این مقاله استدلال های متنوع میترویچ استخراج و طبقه بندی شده تا از امکان تبیین جمع گرایی بدون این اشکالات بحث شود. اساسی ترین ایرادهای طرح شده بر تبیین جمع گرا ذات باوری، نادیده انگاری اراده آزاد، مبهم بودن ساز و کار اثرگذاری جمع بر فرد، روشن نبودن وضعیت هستی شناختی جمع ها و انگیزه نادرست مورخان از تبیین جمع گرایانه مبتنی بر خودشیفتگی و خودبرتربینی قومی و ابزار قرار گرفتن برای تنظیم غرور ملی است. با تکیه بر دستاوردهای تازه علوم شناختی از این بحث خواهیم کرد که چطور این اشکالات شامل هر نوع تبیین جمع گرایانه در تاریخ نخواهد بود. استقلال شناخت و نفوذناپذیری ادراک در برابر تفکر مهم ترین استدلال میترویچ برای توجیه فردگرایی به منزله یگانه راه علمی و واقع گرایانه تبیین تاریخ است. در این مقاله موقعیتی را در تاریخ معلوم می کنیم که حتی با اتخاذ موضع متافیزیکی و هستی شناختی همسو با ماتریالیسم میترویچ، تبیین های جمع گرای معتدل در تاریخ نگاری معماری می تواند هم چنان معتبر و حتی ناگزیر باشد.
واکاوی نقش هندسه معقول و محسوس در معماری گنبد سلطانیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
27 - 49
حوزه های تخصصی:
هندسه، در معماری ایرانی (چه پیش از اسلام و چه پس از اسلام) جایگاه ویژه ای داشته است. اساساً هدف از به کارگیری هندسه در معماری، توسعه و گسترش اشکال و نمودهای برگرفته از طبیعت برای ارتقای ماده و بیان مطلوب اصول و عقایدی بوده که در هر دوره در ذات خود مقدس شمرده می شد که در دوره معماری ایرانی-اسلامی غایت اصلی رسیدن به کمال (یگانه مطلق هستی) می باشد. هندسه می تواند به عنوان ابزاری جهت ارتقاء کیفیت بنا و درک معنا و مفهوم معماری تأثیرگذار باشد. روش پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی می باشد. مجموعه ای از شاخصه ها براساس مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و همچنین تجزیه و تحلیل ها برای هندسه، در دو بخش معقول، مشتمل بر رمز و نماد و هندسه محسوس، مشتمل بر وجوه کمی و کیفی جهت واکاوی نقش پردازی آن در معماری گنبد سلطانیه در نظر گرفته شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که هندسه معقول در ساختار گنبدخانه با بهره گیری از رموز (اعداد) و نمادها (اشکال) بیشترین بیانگری را در بخش کالبدی-فضایی ایجاد می کند. همچنین وجود قوانین و ویژگی های (وجوه کیفی و کمی (اندازه ها) هندسه محسوس اعم از تقارن، تعادل، هماهنگی و... باعث شده است مواد و مصالح استفاده شده در جنبه های محسوس و مادی ارتقا یافته و شأنیت حمل معانی ، در کالبد آن افزایش یابد. اهداف پژوهش: 1.بررسی و تحلیل جایگاه هندسه در معماری ایرانی. 2.بررسی ویژگی های وجوه کیفی و کمی هندسه محسوس اعم از تقارن، تعادل، هماهنگی در گنبد سلطانیه. سؤالات پژوهش: هدف از به کارگیری هندسه در معماری ایرانی- اسلامی چیست؟ 2.وجوه کیفی و کمی هندسه چه نقشی در معماری گنید سلطانیه دارد؟
واکاوی تاثیر اندیشه های اسلام بر تعیین حریم فضایی معماری
حوزه های تخصصی:
حریم یکی از مفاهیم بنیادین در معماری است. حریم قبل از اسلام در معماری ایران وجودداشته، بعد از اسلام نیز باتوجه به اندیشه ایرانی-اسلامی در بناها مشاهده می شود. در عصر حاضر حریم در زمینه معماری و به وجودآمدن سازمان فضایی شهرهای ایران دچار اختلال و یا حذف شده است. در معماری ایران باتوجه به اندیشه ایرانی مبنی بر ذومراتب بودن وجود انسان و ارتباطش با هستی، پیوندهای وجودی انسان (شامل پیوند با طبیعت، انسان و خالق هستی) موجب به وجود آمدن مراتبی از حریم می شود که با برجسته شدن ویژگی هایی از تعین حریم همراه است. در این راستا اهداف انجام این پژوهش شناخت درست مفهوم حریم، پی بردن به خصوصیت های به ظهور رسیدنش در معماری ایران و ارائه راهکارهایی برای بازگرداندن آن به بناهای ایرانی از طریق ایجاد تغییراتی در نوع معماری است. در پژوهش پیش رو که پژوهشی توصیفی-تحلیلی است، اطلاعات موردنیاز براساس مصاحبه های هدفمند با اساتید رشته معماری، منابع کتابخانه ای و اینترنتی گردآوری شده اند و در پایان با روش تحلیل منطقی به نتیجه رسیده است. نتیجه تحلیل مطالب نشان می دهد حریم در همه ابعاد زندگی انسانی وجوددارد و حضور آن در معماری ضرورت می یابد، ازاین رو حذف حریم در شهرها و بناها عواقبی همچون به وجودآمدن مشکلاتی از لحاظ کالبدی، جامعه شناسی شهری و نوعی بریدگی بین فضاها به-وجود آورده است. درچنین شرایطی حس تعلق به فضا و مکان از بین رفته و شأن افرادی که در خانه-های امروزی زندگی می کنند، رعایت نشده و از طرف دیگر سنت های اسلامی و بسترهای فرهنگی ایرانی-اسلامی نادیده گرفته شده اند.