مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
مغول
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
267 - 297
حوزه های تخصصی:
در دوران ایلخانان (736-654 ه. ق)، با توجه به گستردگی قلمرو مغول و همچنین تسامح و تساهل فکری و مذهبی آنان، فضای مناسبی جهت تردد عالمان و اندیشمندان سرزمین های مختلف در ایران به وجود آمد که در سایه آن مناسبات علمی گسترده ای بین قلمرو ایلخانی و دیگر کانون های تمدنی جهان آن عصر برقرار شد. در این فضا، حمایت همه جانبه متولیان علم و آموزش در ایران به همراه روحیه دانش پژوهی، رحله طالبان علم، رفت وآمد گسترده دانشمندان ایران و دیگر سرزمین ها را رقم زد. این روابط دوسویه، در احیای فعالیت های علمی در ایران و مبادله میراث و یافته های علمی این سرزمین با ملل مختلف از شرق دور تا دنیای غرب نقش بسزایی داشته است و باید آن را از نتایج مثبت و قابل ملاحظه حکومت ایلخانان در بعد علمی و فرهنگی در ایران قلمداد کرد. در این مقاله، با رویکرد توصیفی – تحلیلی، ضمن شرح مبادلات علمی بین دانشمندان قلمرو ایلخانی با اندیشمندان دیگر کشورهای جهان، علل و عوامل زمینه ساز برای پیدایش این مناسبات موردبررسی قرار خواهند گرفت.
سیر تاریخی حضور شمن و باورهای شمنی در جوامع انسانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شمنیسم بَدَوی را که ریشه های آن به ده ها هزار سال پیش می رسد، می توان نوعی سحر و جادوی ابتدایی و توانایی خاصّ که به کمک ارواح و موجودات غیر ارگانیک در شفای بیماران و در حوادث و ناگواری ها مؤثر دانست. شمن دارای قدرتی بود که از جسم خود درآید و به کمک روحی که حافظ اوست به قلمرو ارواح قدم بگذارد و در آن جا ارواحی را که موجب بیماری و گرفتاری شخصی شده اند از میان بردارد. در این مقاله با هدف اینکه، شمن ها چه کسانی هستند و چه ویژگی هایی دارند و از چه زمانی و در چه سرزمین هایی ظهور کرده و در چه جوامعی نمود بیشتری داشته و یا دارند، به سیر تاریخی حضور شمن و آیین شمنی در اقلیم ها و مکان های مختلف، به شیوه توصیفی- تحلیلی و کتابخانه ای با غور ومطالعه کتابهای تاریخی، دینی و عرفانی و آثار منظوم از گذشته تا معاصر پرداخته شده است. نتایج حاصله نشان می دهد، « شامان» یا «شمن» پدیده ای جادویی-مذهبی است که در جوامع ابتدایی ازجمله: اسکیموها و دوران زرتشت ظهور کرده و بقایای آن در قسمت بزرگی از آسیای مرکزی، شمالی، سیبری، اورال و آلتایی را فرا گرفته بود. شمن حتی، دین ابتدایی کلیه اقوام و گروه های نژادی مغول و تاتار و بوده است. این فرهنگ و اعتقادات هنوز هم در میان اقوام و جوامع گوناگون از جمله: سرخپوستان آمریکای شمالی و بومی های استرالیا و مالزی و حتی ایران، دیده می شود.
نقش زنان درباری مغول در انتقال حکومت به خاندان تولوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پس از مرگ چنگیز در سال 624 ق/ 1227م، فرزندان وی به وصیت پدر وفادار ماندند و تحت لوای اوگتای، اتحاد خویش را حفظ کردند. اما مرگ اوگتای در سال 638ق/1240م، نقطه پایانی بر وحدت سیاسی بود. بزرگان مغول، برخلاف وصیت چنگیز و تعهدشان مبنی بر موروثی شدن منصب خان بزرگ در خاندان اوگتای قاآن، حکمرانی را به شاخه دیگر منتقل کردند. آن چه در این انتقال قدرت اهمیت دارد، نقش برجسته زنان در پدید آمدن این رویداد سیاسی است. پژوهش حاضر، سعی دارد با تحلیل داده های تاریخی که به شیوه کتابخانه ای جمع آوری شده است، ضمن بررسی نقش زنان در ساختار سیاسی، اثرگذاری آنان در جایجایی قدرت به خاندان تولوی را که پرسش اصلی این نوشتار می باشد را مورد واکاوی قرار دهد. یافته های پژوهش حاکی است که عملکرد ناموفق زنانی مانند توراکینا خاتون و اغول قمیش که قدرت را به اعتبار یاسای چنگیزی به دست آوردند و از سوی دیگر توانایی و مهارت سیاسی سُیورقُیتنی، همسر تولوی و مادر منکوقاآن در درک شرایط سیاسی، بهره گیری از ابزار نفوذ و سیاستگذاری های هوشمندانه عاملی موثر در به قدرت رسیدن خاندان تولوی بود.
جلوه های شمنیزم در سلطانیه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲۳
123 - 132
حوزه های تخصصی:
به لطف پژوهش های قوم شناسی و زبان شناسی و نیز کشفیات باستان شناسی یک سده اخیر، امروزه دانسته های ما درباره شمن ها و آیین های شمنی بسیار جامع تر و فراگیرتر از گذشته است. پژوهشگران پیشینه چنین آیین هایی را به دوران پیش از تاریخ و گاه پارینه سنگی منتسب می کنند. بسیاری از صاحب نظران نیز بر این باورند که سرزمین آسیای مرکزی و نواحی پیرامون آن، خاستگاه اصلی شمن ها بوده است. اقوام مغولی یکی از شناخته شده ترین ساکنان این مناطق هستند که از دیرباز فرهنگی آمیخته به باورهای شمنی داشته اند. پس از استیلای مغولان بر سرزمین ایران در قرن هفتم هجری قمری، اگرچه آنان به تدریج به دین اسلام گرویدند، اما گرایش ها و گاه رجعت هایی نیز به باورهای اجدادی خود بروز می دادند که نشانه های آن را می توان کم وبیش در بقایای مادی برجای مانده از آنان ردیابی کرد. در این مقاله، به بررسی تحلیلی نمادها و نشانه های شمنی در سلطانیه، یکی از مهم ترین پایتخت های ایلخانان مغول، خواهیم پرداخت و مصداق های عینی چنین اعتقاداتی که در گنبد و دیگر فضاهای شهر سلطانیه منعکس شده را آشکار خواهیم کرد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که تأثیر آیین باستانی و شمنی مغولان چه در شیوه تدفین و چه در هنر و معماری اخلاف آنان در شهر سلطانیه، کم وبیش منعکس شده است.
نقد ماهیت و مؤلفه های معرفتی دینی و امر سیاست در اندیشۀ عبید زاکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۹
7 - 36
حوزه های تخصصی:
هجوم مغولان به ایران سومین تجاوز بزرگ به کشور بود که برای مدتی طولانی بر تمامی امور سیطره یافت. مغولان برخلاف یونانیان و اعراب هیچ ویژگی تمدنی و دینی نداشتند؛ به همین دلیل به شاکله جامعه ایران که سیاست و دیانت بود، آسیب بزرگی وارد ساختند. حکومت در طول تاریخ ایران در کنار دین قرار داشت و شاه در فرهنگ ایرانی حافظ کشور و دین رسمی بود، اما در دوره ایلخانان مغول حکومت در اختیار صحراگردانی بود که به سیاست نگاه بدوی داشتند. همچنین آنان برخلاف اعراب مسلمان در پی حاکم کردن دین نبودند. چنین نگاهی موجب شد سیاست و دیانت در ایران به انحطاط دچار شود؛ وضعیتی که در توصیف برخی متون فارسی با ابتذال پیوند می خورد. این آسیب که ریشه در گذشته و قرن پنچم قمری داشت، با حاکمیت مغولان به وضعیت اسفناکی رسید. ویژگی این آسیب، فقدان خرد در جامعه و به تبع آن در سیاست و دیانت بود. عبید زاکانی یکی از نخبگان ادب و فرهنگ فارسی است که در آثار خود این آسیب منجر به انحطاط و ابتذال را تصویر کرده است. در این مقاله با رویکرد توصیفی-تحلیلی تلاش شده است ویژگی ها و پیامدهای چنین آسیب و انحطاطی از نگاه عبید زاکانی بررسی شود. یافته های این مقاله حاکی از آن است که عبید زاکانی را می توان اندیشمند انحطاط نامید؛ اندیشمندی که نه تنها آسیب را توصیف کرد، بلکه برای آن راه حل دارد. خرد و عدالت راه حل او برای رهایی از انحطاط و ابتذال است. با فقدان این دو مؤلفه، اخلاق جامعه بزرگ ترین قربانی است. آنچه عبید تصویر کرده، در دوره حاکمیت آل مظفر و از نتایج حمله مغول است. درواقع، انحطاط نتیجه تجاوز در بلندمدت است.
نگاهی به طراحی و اجرای چهارباغ در ایران عصر صفوی و هندوستان عصر مغول
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۴ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۹
49 - 64
حوزه های تخصصی:
باغ ایرانی پدیده یی فرهنگی، تاریخی و کالبدی در سرزمین ایران است که رابطه حکیمانه انسان و طبیعت خداوندی را به نمایش میگذارد. باغ در فرهنگ ایرانی در واقع محدوده یی محصور با تلفیقی از گیاه، آب و ساختمان در نظام معماری خاص به حساب می آید که محیطی مطلوب، ایمن و پر از آرامش را به مهمانانش هدیه می کند. در باغ ایرانی می توان ارتباط معناداری بین تک تک اجزاء یافت که البته این مهم با شناسایی فرهنگ اصیل ایرانی امکان پذیر است. از دیدگاه معماری، در کنار حصار و عمارت، پلان چهارباغ از عناصر اصلی محسوب می شود که بعدها به عنوان یک سبک باغ ایرانی شناخته شد. زمانی که بابر، از نوادگان تیمور، به هند حمله کرده و آن را به تسخیر خود درآورد، سبک باغ سازی ایرانی را در آنجا پیاده کرد و به جرأت می توان گفت، بیشتر باغ های ساخته شده در دوره مغول و در این قلمرو امپراتوری، به سبک چهارباغ ساخته شده اند. در این دوره، علاقه پادشاهان مغول به سبک باغ ایرانی، نقش اصلی در ورود سبک باغ ایرانی به هند را بازی کرده است و در کنار آن، پادشاهان صفوی و شرایط سیاسی ایران نیز به روند انتقال معماران، هنرمندان و صنعتگران به این کشور کمک اساسی کرده اند.
الگوهای فرهنگی نام گذاری افراد در بین اقوام مغول بر اساس متون ادبی و تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقوام مغول با پیروی از الگوی فرهنگی خود نام های متنوعی را برای افراد برمی گزیدند. با هجوم و فرمانروایی بلندمدت مغولان، در ایران، نام های مغولی در متون فارسی آن دوره و حتی پس از آن منعکس شده است. در مواردی ادیبان و تاریخ نگاران ایرانی، معانی نام ها و دلیل نام گذاری های متنوع را ضبط کرده و به داستان ها و روایت های مربوط به آن ها پرداخته اند. از آنجا که پژوهش دقیق و جامعی درباره الگوی نام گذاری مغول و بازتاب آن در متون ادبی و تاریخی، مشاهده نشده است پژوهش در این مورد، اهمیت و ضرورت دارد.
در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی اجرا و داده های آن، بر مبنای متون ادبی و با استناد به متون تاریخی، به شیوه کتابخانه ای، گردآوری شده ، نام ها و الگوهای نام گذاری افراد در متون، شناسایی و بررسی شده است. در این متون، الگوهای نام گذاری متفاوتی با توجه به طبیعت، وضعیت جسمانی، رویدادها و ... وجود دارد و نام گذاری با رسومی نیز همراه بوده و نام ها در مواردی بنا به دلایلی تغییر کرده اند.
فاطمه خاتون وزیر اعظم امپراتوری مغول در چین
منبع:
کلام و ادیان سال ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴)
71 - 95
حوزه های تخصصی:
زمانی که ایران در عصر مغول مورد تهاجم چنگیز خان قرار گرفته بود صدمات مادی و معنوی بسیاری به ایرانیان وارد شد، در این میان دختری سادات از تبار خراسان به نام فاطمه خاتون به اسارت مغول گرفته شد. این بانو که پس از چندی در دربار مغول نفوذ پیدا کرد و به سمت وزیر اعظم رسید اقدامات بسیار مؤثری را درجهت حمایت از بزرگان ایرانی به آن جام رسانید. سوال اصلی این پژوهش این است که نقش فاطمه خاتون در جریان گسترش اسلام در چین به چه صورت بوده است؟ این مقاله با رویکرد توصیفی تحلیلی علاوه بر معرفی شخصیت فاطمه خاتون به تحلیل شیوه ها اتخاذی وی در گسترش اسلام و شیوه های مبارزاتی ایشان در برخورد با مخالفین شان پرداخته است و در آخر این نکته را بیان می کند که اسلام نه با زور و شمشیر بلکه با شیوه های فرهنگی و تبلیغی در چین گسترش یافته است و تا حدی موثر بوده است که تا این زمان ما شاهد وجود تعداد کثیری از مسلمانان در سرزمین چین هستیم.
«حامیان»، «دانشوران» و میراث تمدن اسلامی- ایرانی در روزگار حکمرانی مغول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال ۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
29 - 49
حوزه های تخصصی:
آفرینش رساله های ارجمند در حوزه تمدن اسلامی و ایرانی پس از چیرگی مغول ، گذشته از کوشش نویسندگان اندیشه ورز، نیازمند کسانی بوده که با پشتیبانی و تشویق، زمینه مناسب خلق آن آثار را فراهم کردند. تنوع موضوعی، تعدد نویسندگان و مراتب مختلف اجتماعی و اداری حامیان آن آثار زمینه مهمی برای شناخت اوضاع فرهنگی در دوره یادشده محسوب می شود. این مقاله باهدف پرتو افکندن به شرایط تمدنی و فرهنگی ایران پس از مغول و با شیوه توصیفی- تحلیلی و با عنایت ویژه به «آثار تقدیم شده به صاحب منصبان» دوره یادشده به این پرسش پاسخ خواهد داد: «تقدیمیه های نگاشته شده در متون در روزگار پس از چیرگی مغول چه اطلاعاتی درباره حمایت از دانشوری در دسترس قرار می دهد؟ و فرضیه ای که در پیش گرفته شده: «چنین می نماید که با مطالعه تقدیمیه کتاب ها، می توان طیف گسترده ای از صاحب منصبان این روزگار از اردوی ایلخانان گرفته تا مقامات فروتر در ولایات از دانشوران این روزگار مشاهده کرد که درراه رشد و ترویج علم و فرهنگ دست به کار ترغیب دانشوران بودند و این می تواند گوشه ای از احیاء تمدن اسلامی ایرانی را در روزگار پس از مغول بازتاب دهد». این پژوهش نشان می دهد که «تنوع موضوعی» رساله های نوشته شده، «کثرت نویسندگان و دانشوران» و «مراتب گوناگون اجتماعی و اداری حامیان» به عنوان ویژگی برجسته دوره یادشده، به عنوان عامل مهم در ایجاد شرایط فرهنگی متعالی در حوزه علم و فرهنگ اثرگذار بوده است.