مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
روس ها
حوزه های تخصصی:
ترکمانان مجموعه قبایل پراکنده ای بودند که از قرن پنجم به بعد خود را به مناطق شمال شرقی ایران رساندند. در سیر کلی تاریخ ایران این عناصر بخشی از حاکمیت سیاسی ایران را تشکیل می دادند اما در ایام ضعف حاکمیت مرکزی، خودسری و نافرمانی ویژگی عمومی این قبایل بود. در قرن سیزدهم هجری قدرت مرکزی ایران که در اختیار قاجارها بود اکثراً در برابر خودسری این قبایل ناتوان ظاهر شد. در همین ایام پیشروی روس ها در آسیای مرکزی زمینه الحاق بخش هایی از مناطق ترکمن نشین به قلمرو آنها را به دنبال داشت. ساختار قومی و قبیله ای و جغرافیای طبیعی منطقه در کنار شیوه های دفاعی ترکمانان، مجموعه شرایطی را مهیا نمود تا روس ها برای تسلط بر این منطقه در مقایسه با سایر بخش های آسیای مرکزی با دشواری های بیشتری مواجه شوند و به سختی نیروهای خود را در این منطقه استقرار بخشیدند. مقاله پیش رو شیوه های دفاعی ترکمانان و دلایل ناکامی نهایی مقاومت آنها را در برابر روس ها جستجو می نماید.
مهاجران روس و اسکان آنها در ایران اوایل قرن بیستم: مرحله دیگری از استعمار
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به تحلیل تاریخی چگونگی کلنی سازی روس ها در نواحی شمال شرقی ایران در اوایل قرن بیستم می پردازد. این اسکان ها در واقع در حصه روس ها بر مبنای معاهده 1907 به طور صلح آمیزی بین روس و انگلیس حل و فصل شد. کلنی سازی اراضی ایران توسط روسها به معنی متفاوت آن، نخست به وسیله روستاییان روسی در سال 1907 آغاز و در سال های 1914-1912، تبدیل به خواست و سیاست دولت روس در ایران شد و از آن پس موجبات تشویق مهاجرت ها را فراهم آوردند. وزارت کشاورزی، وزارت خارجه و وزارت نیرو های مسلح روسیه با همکاری یکدیگر این سیاست را اجرایی کردند. در طول جنگ جهانی اول، اداره مستعمرات روس سازوکارهای تملک زمین در نواحی مزبور را تسریع کرد. این روند با انقلاب فوریه 1917 در روسیه کند گردید، و با کودتای بلشویکی در همان سال به حیات کم و بیش کوتاه این سیاست خاتمه داده داده شد. پرداختن به چگونگی مهاجرت، سازوکار های اسکا ن و استملاک، مناطق و روستاهای روسی میان قره سو و استر آباد، از جمله محور های این پژوهش است.همچنین این مقاله به چگونگی روابط موسسه های روسی مجری این طرح با مقامات ایرانی خواهد پرداخت. در انتها، پرسش های مانده برای تحقیقات بیشتر پیشنهاد می گردد. شایان توجه است که منابع سه گانه روسی، انگلیسی و ایرانی به شکل مقایسه ای مطالعه شده اند. در این میان، منابع روسی در این زمینه برای نخستین بار در آزمون پژوهش تحلیل شده اند.
جنبش ضد استعماری در کردستان در اواخر دوره قاجار
حوزه های تخصصی:
کردستان از دیرباز کانون جنبش های ضد استعماری و اشغالگری بوده است. بر همین اساس تعداد حرکت های اصلاح خواهانه علیه رژیم های قاجار و پهلوی و جنبش های استعمار ستیزی علیه کشورهای اشغالگر خارجی در یکصد سال اخیر (از مشروطه تا دوره ی انقلاب اسلامی) در این دیار قابل توّجه است. یکی از جنبش های مهمی که در این منطقه در اواخر حکومت قاجار، علیه حضور بیگانگان به ویژه روس ها روی داد، قیام سنجرخان وزیری بود. در این مقاله کوتاه سعی بر آنست تا این جنبش که نه تنها به لحاظ محلی اهمیت دارد بلکه از نظر ملّی نیز، شایان مداقه بیشتر است را با نام قیام سنجرخان وزیری علیه نفوذ روس ها در ایران خاصه کردستان، بر اساس منابع قابل دسترس و موثق و بر اسلوب تحقیق تلفیقی (کتابخانه ای و میدانی) بررسی نماید. یافته های تحقیق حاکی از آنست که شورش سنجرخان نه به خاطر منافع شخصی، بلکه از روی احساسات میهن پرستانه و رهایی مردم کردستان و شهر های همجوار از یوغ اشغالگرها بوده است.
واکنش نقشبندیان در برابر تجاوزات روس ها به ماوراءالنهر
حوزه های تخصصی:
در تاریخ ماوراءالنهر سیاست و نهاد قدرت با دین که در این منطقه در شکل صوفیانه اش ظهور یافته ، پیوند داشته است. وجود این پیوند مثلثی را در این سرزمین ترسیم نمود که رابطه مشروعیت بخش میان اجزاء آن، تأثیر زیادی در تحولات منطقه داشته است. نگاهی به نقش نقشبندیان، مهم ترین جزء ساختار سیاسی و دینی فوق در جامعه فرارود، در دوران تجاوز روس ها و رابطه آنها با حکومت و توده های مردم در جریان مبارزات، موضوعی است که در این نوشتار به گونه ای توصیفی بدان پرداخته شده است.
خوانشی نو از قیام ضداستعماری سنجرخان وزیری
تاریخ معاصر ایران و بویژه منطقه کُردستان حوادث فراوانی را به خود دیده است. واکاوی هرکدام از آنها پرده از حقایق شیرین و تلخی برمی دارد که برای ساخت کنونی جامعه مفید و ضروری است. قیام سنجرخان وزیری در اواخر عصر قاجار که علیه اشغالگری ایران توسط روس ها و انگلیسی ها اتفاق افتاده از آن دست حوادث جریان ساز است که ابعاد و ویژگی های آن هنوز نیاز به تحلیل و تبیین دارد. در این نوشتار ضمن بازخوانی زندگی، قیام و مبارزه سنجرخان برعلیه بیگانگان با رویکرد تاریخی تحلیلی مختصات و ویژگی های منحصربه فرد قیام بررسی و بازگو شد. مردمی و خودجوش بودن، کاریزما و نقش نخبگانی برجسته رهبری قیام، عدم ارتباط و وابستگی به هیچ قدرت داخلی و خارجی، ملی و ایران گرا بودن قیام و نهایتاً تنها قیام کُردها در جنوب کُردستان را از ویژگی های آن برشمرد. اما با تأسف توأم با تعجب باید پرسید این قیام علیرغم ماهیت روشن و مستند و نیز وجود مستندات متعدد تاریخی چرا مورد کم توجهی واقع شده است بطوریکه در سطح ملی کسی با سنجرخان آشنا نیست و در سطح محلی به صورت محدود و معدود با این قیام آشنایی دارند. بنابراین معرفی و تبیین این قیام برای جامعه کنونی ایران که نیازمند تقویت و معرفی بنیان های هویتی قابل لمس برای نسل جوان می باشد، ضروری است.
شالوده های دینی و نظام حکومتی جامعه فرارود پیش از اشغال منطقه توسط روس ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۰
93-111
حوزه های تخصصی:
منطقه فرارود، در شمال شرقی خراسان، بخشی از قلمرو جهان اسلام محسوب می شد که در قرن اول هجری، ساکنان آن به تدریج پذیرای اسلام شدند. پس از آن، رویکردهای دینی بخش عمده ای از تحولات سیاسی منطقه را تحت تأثیر خود قرار داد، به گونه ای که حکومت های سیاسی و متصدیان امور دینی، در اجرای مناسک مذهبی، خود را مسئول می دانستند. در قرن سیزدهم، حاکمانی که در ساختارهای سیاسی موسوم به خان نشین ها بر این سرزمین فرمان می راندند، در تلاش بودند امور سیاسی و دینی را توأمان در اختیار داشته باشند. بخش دیگری از امور دینی اجتماع نیز تحت نظارت و کنترل طبقه روحانی قرار داشت. این نوشتار در پی بررسی نوع اِعمال حاکمیت دینی در خان نشینان منطقه فرارود پیش از اشغال آن توسط روس ها است. سؤال اصلی نوشتار پیشِ رو این گونه قابل طرح است که ساختارهای سیاسی و جمعیتی فرارود قبل از تهاجم روس ها چه نوعی از شرایط دینی را تجربه می کردند. نتایج پژوهش نشان می دهد که تمامی ارکان قدرت و ساختارهای رسمی در پی جاری ساختن آموزه های دینی در امور اجرایی جامعه بودند. علاوه بر این، رهبران دینی، که جایگاه رسمی نیز نداشتند، به عنوان بازوهایی مکمل، در حفظ و تداوم سنت های دینی جامعه می کوشیدند
بررسی پدیدۀ غزا (جهاد) در مرزهای شمالی قفقاز از خلافت اموی تا جنگ ملازگرد (40ق-463ق/660- 1071م)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۸
157 - 187
حوزه های تخصصی:
غزا مفهومی مرکزی در گفتمان دولت اسلامی از دوره پیامبر اسلام (ص) بود. اصطلاح غزا ریشه در غزوه یا جنگ های مسلمانان با کفار داشت که پیامبر اسلام خود عهده دار فرماندهی آن ها بود. پس از درگذشت پیامبر اسلام مورخانی مانند واقدی، مغازی (جمع غزا/ غزوه) را برای جنگ های پیامبر اسلام و فتوح (جمع فتح) را برای جنگ های پس از پیامبر و تصرف سرزمین های دو امپراتوری روم و ایران به کار می بردند. کتاب هایی مانند فتوح البلدان بلاذری و فتوح ابن اعثم و مجموعه فتوح جزیره و... از واقدی نمونه های چنین برداشتی از فتوح هستند؛ اما از دوران اموی و به ویژه در دوران عباسی به تدریج واژه غزا به جای اصطلاح غزوه، جهاد و فتوح نشست و به کلیدی ترین واژه و مفهوم مسلط ادبیات دینی در جنگ با غیرمسلمانان تبدیل شد. در این دوران، غزا به هرگونه جنگی میان مسلمانان در دارالکفر (سرزمین های غیراسلامی) با کفار (غیرمسلمانان) اطلاق گردید. گاه آنان را مطوعه هم می نامیدند که منظور همان غازیان داوطلب است. حوزه های جغرافیایی غزا در شرق با ترکان و چینی ها، در غرب با رومیان و در شمال با روس ها، گرجیان، ارامنه و خزرها (ترکان) بود. غزا در ظاهر برای گسترش اسلام بود، اما وسیله ای برای کسب غنایم و توسعه ارضی و گرفتن کنیز و برده نیز بود و سبب تقویت مشروعیت حاکمان نزد مردم می شد. در این مقاله به بررسی غزای فرمانروایان مسلمان با غیرمسلمانان در مرزهای شمالی قفقاز از دوران خلفای اموی تا جنگ ملازگرد (40-463ق/660- 1071م) پرداخته می شود. مسئله اصلی پژوهش نشان دادن این موضوع مهم است که غزای قفقاز تنها در جغرافیای دو دولت ساسانی و روم شرقی به پیروزی منجر شد و در جاهایی مانند روسیه هیچ موفقیتی به همراه نداشت. در این دوره چهارقرنه فرمانروایان مسلمان با گروه های قومی مختلفی مانند ارمنی، گرجی، خزر، آلان، لزگی، روس و... در قفقاز جنگیدند؛ اما نکتۀ مهم آن است که تنها در مناطقی پیروز شدند که جزو قلمرو ساسانیان و بیزانس یا وابسته به آنان بود. مسلمانان اعم از اعراب، سغدیان، دیلمیان، کردها و ترکان که در چارچوب سه نظام خلافت عربی، دولت های محلی و سلطنت سلجوقی در طول 4 قرن به ترتیب در قفقاز صاحب دولت و قدرت شدتد، هیچ وقت نتوانستند خارج از مرزهای ایران ساسانی و روم شرقی در ماوراء قفقاز موفقیت پایداری به دست بیاورند. آنان با وجود آن که تا قرن پنجم توانسته بودند در دیگر ثغور دارالاسلام مانند چین، هند، آناتولی، اندلس، افریقا و... از محدودۀ فتوحات دورۀ خلفای راشدین فراتر بروند، در جبهه قفقاز شمالی (ماوراء قفقاز) و در مواجهه با روس ها و دیگر قبایل شمال قفقاز متوقف شدند و در همان محدودۀ اولیه باقی ماندند و پیشرفت چندانی به دست نیاوردند.. هرچند پژوهش های زیادی درباره فتوحات اسلامی در قفقاز صورت گرفته است، اما تاکنون هیچ کدام از آن ها به این موضوع توجهی نکرده و برایشان مسئله هم نبوده است. تقسیم کردن غزا در قفقاز به سه دورۀ زمانی مشخص با ویژگی های متفاوت و نشان دادن محدود ماندن جهاد و پیروزی مسلمانان در چارچوب مرزهای دولت ساسانی و روم در قفقاز و عدم تصرف سرزمین های ماوراء قفقاز از جمله قلمرو روس ها و حتی قرار گرفتن در موقعیت تدافعی موضوعی است که این مقاله در صدد بررسی و علت یابی آن است. ازآنجاکه هدف اصلی این مقاله، نشان دادن انطباق جغرافیای فتوحات اسلامی در قفقاز بر مرزهای شمالی ساسانیان در این منطقه است، طبیعتاً ماهیت بحث، توصیفی است؛ اما با وجود این تلاش شده است در حد امکان تفاوت های غزا در هر دوره تاریخی مشخص و علت اصلی عدم پیشروی مسلمانان به ماوراء قفقاز روشن شود.
اقدامات سیاست مداران روسیه برای پیشبرد اهداف سیاسی دراشغال تبریز در جنگ جهانی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله کوشش شده است، خلاصه عملکرد روس ها در ایران، مبنای تحلیل اندیشه های آنان قرار گیرد، به عبارت دقیق تر، مبانی فکری روس ها، در حوزه های اخلاق فردی و رعایت حقوق انسانی، حکومت و سیاست خارجی، طبق تجلیات رفتاری آنان تبیین شده است؛ بررسی های اجمالی، اثبات کننده این است که چارچوب نظری آنان، بر آنچه ما امروز «ضد ارزش ها» می نامیم، استوار بوده است؛ بدین ترتیب بر اساس شواهد گردآوری شده در این مقاله، حفظ کرامت انسانی، جایگاهی در تفکرات آنان ندارد، و رذایل اخلاقی در رفتارهای آنان موج می زند و ضد ارزش تلقی نمی شود، از جمله دروغ گویی، توسل به زور، نیرنگ و دیگر رذیلت های اخلاقی، از سوی دیگر، قانون گریزی و قانون ستیزی در روابط خارجی، شالوده فکری آنان را تشکیل می دهد؛ لذا رسیدن به اهداف از پیش، تعیین یا طراحی شده، بر رعایت قانون مقدم شناخته می شود و خود محوری بر قانون محوری ارجحیت دارد، از این رو، نتوانسته اند، کارنامه درخشانی از خود به یادگار بگذارند و از قدرت خویش، در ظلم به دیگران استفاده کرده اند چون پیروزی خود را در شکست دیگران تلقی نموده اند در حالی که اگر تدبیر صحیح داشتند، پیروزی خود را همگام با پیروزی دیگران می دانستند و به جای آشوب آفرینی، طرح صلح و صفا را برای جهانیان و ایرانیان ومشخصا شهر تبریز با توجه به قدرتی که داشتند، اجرا می کردند. این مقاله به روش تبیینی انجام شده است و روش گردآوری داده ها نیز کتابخانه ای است
بررسی وضعیت ایالت استرآباد و دلایل ناتوانی حاکمان این منطقه در مقابله با نفوذ و سلطه روسیه در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلاش های روسیه برای نفوذ در ایالت های شمالی ایران، در دوره ی قاجار شکل جدی تری به خود گرفت و سرانجام پس از انعقاد عهدنامه های گلستان و ترکمانچای، محسوس تر و مشهودتر شد. استرآباد به سبب موقعیت ویژه ی تجاری و جغرافیایی خود، مورد توجه خاص روس ها قرار گرفت. آنها با نفوذی که در استرآباد به دست آوردند بر مسائل، وقایع و حوادث این ناحیه تأثیرات جدی گذاشتند. این شرایط به سمتی پیش رفت که حاکم منطقه، عملاً کنسول روس بود و اکثر حکام و مقامات ایرانی در مقابل او قدرتی نداشتند. این پژوهش با هدف بررسی وضعیت ایالت استرآباد و دلایل ناتوانی حاکمان این منطقه در مقابله با سلطه ی روسیه قصد آن دارد تا به این سؤال پاسخ دهد که چرا حکام ایالت استرآباد نمی توانستند واکنشی مناسب در مقابل نفوذ روس ها داشته باشند؟ یافته های پژوهش که به شیوه ی توصیفی-تحلیلی انجام شده، این فرضیه را مطرح می کند که نبود حاکمان مقتدر و اصلاح گر در منطقه ی استرآباد، ظلم و تعدی مقامات و حاکمان ایرانی این منطقه به مردم، عدم یکپارچگی و اتحاد میان اهالی و نهایتاً همدستی برخی مقامات ایرانی با روس ها، نفوذ و حضور بیگانگان را در منطقه پررنگ تر کرد.