مطالب مرتبط با کلیدواژه

دانش آموز محوری


۱.

شناسایی مؤلفه های هوشمندسازی مدارس و ارزیابی وضعیت مدارس متوسطه شهر سنندج بر اساس آن مؤلفه ها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: فن آوری اطلاعات تکنیک دلفی هوشمندسازی مدارس دانش آموز محوری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی حوزه های جدید روانشناسی روانشناسی رسانه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی تکنولوژی آموزشی طراحی سیستم های آموزشی
تعداد بازدید : ۹۱۰ تعداد دانلود : ۵۷۴
این پژوهش، با هدف شناسایی مؤلفه های هوشمندسازی مدارس در شهر سنندج و سپس، ارزیابی وضعیت مدارس هوشمند بر اساس میزان به کارگیری این مؤلفه ها صورت گرفت. روش این مطالعه از بعد هدف، کاربردی است و از نظر گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش در قسمت اول، شامل 14 نفر (4 نفر از استادان گروه علوم تربیتی و خبرگان حیطه برنامه درسی، 6 نفر از کارشناسان حوزه فن آوری اطلاعات آموزش و پرورش استان کردستان و 4 نفر از مدیران با سابقه آموزش و پرورش) بود که با استفاده از تکنیک دلفی در قسمت خبرگان مؤلفه های هوشمندسازی مدارس شناسایی شدند. در قسمت دوم، جامعه شامل دبیران و مدیران بود. با توجه به این مؤلفه ها ی استخراج شده، پرسش نامه ای طراحی گردید که میزان پایایی آن به وسیله آزمون آلفای کرونباخ 0/88 تعیین شد. پرسش نامه بین 312 نفر از مدیران و دبیران (با توجه به فرمول تعیین حجم نمونه کوکران) توزیع شد. داده ها از نمونه های پژوهش اخذ و با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های این مطالعه مؤلفه های زیرساختارها و قوانین و فرهنگ عمومی، نیروی انسانی ماهر، ارتباط بین مدارس، محیط یادگیری ومدیریت فن آوری داخلی مدارس را به عنوان مؤلفه های اصلی شناسایی نمود که بیشترین تأثیر را بر متغیر هوشمندسازی مدارس داشتند و هم چنین، میزان به کارگیری این مؤلفه ها در مدارس هوشمند شهر سنندج رضایت بخش نبود.
۲.

رابطه مدیریت کلاس معلمان با خودکارآمدی دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت کلاس مدرسه محوری دانش آموز محوری خودکارآمدی دانش آموزان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۹۸ تعداد دانلود : ۱۰۴۴
معلم، محور اصلی نظام اجتماعی کلاس درس است که با برقراری ارتباط با دانش آموزان می تواند در تحول روانی و اجتماعی آنان نقش مؤثر ایفا کند. یکی از ابعاد این تحول، خودکارآمدی دانش آموزان است که با برقراری این رابطه شکل می گیرد. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه مدیریت کلاس معلمان با خودکارآمدی دانش آموزان بوده است. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است. برای دستیابی به این هدف از میان معلمان ناحیه 2 شهرستان همدان که شمار آنان 132 نفر بود، 88 نفر و از میان دانش آموزان معلمان انتخاب شده در هر کلاس چهار نفر به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند. مدیریت کلاس با پرسشنامه ای که الوانی (1386) طراحی کرده بود و خودکارآمدی دانش آموزان با پرسشنامه خودکارآمدی ویلر و لد (1982) مورد ارزیابی قرار گرفت. پایایی پرسشنامه ها با روش آلفای کرونباخ محاسبه شد که پایایی پرسشنامه مدیریت کلاس 91/0 و خودکارآمدی کودکان نیز 78/0به دست آمد. نتایج پژوهش نشان داد که: رابطه میان مدیریت کلاس مدرسه- محور معلمان و خودکارآمدی دانش آموزان معنادار نیست. میان مدیریت کلاس دانش آموز-محور معلمان و خودکارآمدی رابطه معنادار وجود ندارد. میان مدیریت کلاس معلمان برحسب زن و مرد تفاوت معنادار به دست نیامد. میان خودکارآمدی پسران و دختران تفاوت معنادار وجود دارد و دختران از سطح خودکارآمدی بالایی نسبت به پسران برخوردار بودند.
۳.

توصیف تجارب زیست شده معلمان دوره ابتدایی در مورد کلاس های چندپایه ( مطالعه موردی كلاسهای چندپایه اداره آموزش و پرورش منطقه انزل)

کلیدواژه‌ها: تجربه زیسته معلمان چندپایه کلاس های چندپایه دانش آموز محوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۶۹ تعداد دانلود : ۱۵۰۷
هدف تحقیق حاضر، توصیف تجارب زیست شده معلمان دوره ابتدایی در مورد کلاس های چندپایه منطقه آموزش و پرورش انزل می باشد. روش تحقیق از نوع کیفی و جامعه آماری شامل کلیه معلمان ابتدایی دارای تجربه تدریس و یا در حال تدریس ( در سال تحصیلی 98-97) در کلاس های چندپایه در منطقه انزل می باشد. تعداد کل معلمان ابتدایی در این سال در بخش انزل 130 نفر بوده که از این تعداد 48 نفر معلم چندپایه می باشد. روش نمونه گیری گلوله برفی و حجم نمونه با توجه به اشباع داد ه ها 30 نفر(19 مرد و 11 زن) محاسبه شده است. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل مقایسه ای مداوم استفاده گردید. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که دو تجربه زیسته متفاوت بر محوریت مسائل و مشکلات وجود دارد. تجربه زیسته معلمانی که شیوه های مدیریتی، تدریس، ارزشیابی، فرایند یاددهی- یادگیری، برنامه هفتگی و طرح درس را به گونه ای سازمان می دادند که مشارکت و تعامل دانش آموزان را در کلاس افزایش دهند و به عبارت دیگر شیوه آنها دانش آموز محوری بود که مسئولیت را به کل کلاس تعمیم داده و تقسیم می کردند. تجربه زیسته دیگر نشان می داد که معلمان بیشتر مسئولیت کلاس را خود بر دوش می کشند و از شیوه هایی استفاده می کنند که حداقل مشارکت دانش آموزان را در پی دارد. شیوه این گروه از معلمان به صورت معلم محور بوده که معلم بیشترین مسئولیت را دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت محدودیت ها و مشکلات و رویکرد معلمان به آنها، شکل دهنده تجربه زیسته معلمان در کلاس های چندپایه می باشد.