مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
الگوی کشت
حوزه های تخصصی:
تجدید حیات روستاها به عنوان پیاده سازی استراتژی توسعه روستایی از طریق توسعه اقتصادی، اجتماعی و زیباسازی روستاها معرفی شده است. در مناطق روستایی، احیای بخش کشاورزی به عنوان پایه ای اصلی و به عنوان مبنایی برای رسیدن به این هدف در نظر گرفته شده است. با توجه به اهمیت این موضوع، هدف از این مطالعه ارزیابی شاخص ها و راهبردهای احیای کشاورزی در راستای تجدید حیات مناطق روستایی می باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی (کیفی و کمی) است. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات پرسش نامه و مصاحبه می باشد. جامعه آماری پژوهش، کارشناسان مختلف در زمینه های تحصیلی جغرافیای روستایی، اقتصاد کشاورزی، علوم اجتماعی و جامعه شناسی روستایی، کارشناسان جهاد کشاورزی، متخصصان/نخبگان/ مدیران و جوانان روستایی استان لرستان می باشد. با روش نمونه گیری هدفمند 70 کارشناس به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای پاسخگویی به سوالات پژوهش از مدل تحلیل شبکه ای فازی (FANP)، مدل گسترش عملکرد کیفیت (QFD) و برای شناسایی راهبردهای اجرایی تجدید حیات مناطق روستایی از مصاحبه های اکتشافی و نتایج مدل تجربی QFDاستفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن است که 1) سرمایه گذاری، 2) توسعه بازاریابی، 3) سیاست های حمایت از کشاورزان، 4) اصلاح و تغییر الگوی کشت مهم ترین راهبردهای احیای کشاورزی در لرستان بوده اند. نتایج مدل QFD و ماتریس ارتباط نشان داد که 1) عامل انسانی، 2)کمک مالی/مشاوره دولتی، 3)عامل اجتماعی، 4)منابع محلی و 5)برنامه ریزی محیطی/امکانات برای توسعه آتی روستاها و کشاورزی مهم ترین پیشران های مورد نیاز تجدید حیات مناطق روستایی لرستان می باشند. آموزش نیروی انسانی و رهبری محلی، کمک مالی/ سرمایه ای و مشاوره دولتی، عامل اجتماعی و تقویت مشارکت، استفاده بهینه از منابع محلی و برنامه ریزی بر اساس منابع محیطی و امکانات محلی برجسته ترین استراتژی های اجرایی تجدید حیات مناطق روستایی لرستان با تاکید بر بخش کشاورزی بودند. از نتایج این پژوهش برای احیای کشاورزی و تجدید حیات روستایی در سایر مناطق روستایی ایران می توان استفاده نمود.
تحلیل مکان مبنا و چندجانبه نوع کشت بهینه در قطعات مزروعی دشت قیقاج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲۲
87 - 110
حوزه های تخصصی:
تخصیص بهینه منابع آب به کشاورزی مخصوصاً در مناطق خشکی چون ایران امری ضروری است. یکی از عوامل مهم در تخصیص بهینه منابع آب، تعیین الگوی بهینه کشت در مزرعه است. در پژوهش حاضر، هم خصوصیات فیزیولوژیکی زمین در تناسب کشت مد نظر بوده است و هم جنبه های اقتصادی کشت و هم میزان امکان پذیر بودن کشت هر محصول در هر قطعه زمین از نظر تمایل کشاورزان به آن. به این منظور از تکنیک های مختلف برنامه ریزی خطی و تصمیم گیری چندمعیاره در کنار مدل تحلیلی SWOT استفاده شد. منطقه مورد مطالعه این تحقیق دشت قیقاج در استان آذربایجان غربی می باشد. در ابتدا هشت محصول مناسب کشت در این منطقه شناسایی و تناسب هر یک از زمین ها براساس خصوصیات فیزیولوژیک زمین، برای این محصولات بررسی شد. استفاده تلفیقی از دو مدل تصمیم گیری چندمعیاره AHP و TOPSIS براساس نُه شاخص مهم تأثیرگذار در محصول، نشان داد که در بین این محصولات، کشت گندم، کلزا و جو در این منطقه ایده آل می باشد. سپس برای بهینه سازی کشت از برنامه ریزی خطی با اعمال محدودیت های موجود تحت چهار سناریوی مختلف با هدف به حداکثر رساندن سود اقتصادی، استفاده شد. نتایج پیاده سازی سناریوها نشان داد که با حذف برخی از محصولات آب بر نظیر سیب زمینی و ذرت دانه ای که رتبه های پایینی را در رده بندی تناسب کشت کسب کرده اند، سود اقتصادی افزایش و مصرف آب کاهش می یابد. مرحله انتهایی کار تعیین کشت مناسب برای هر قطعه زمین است. بنابراین با در اختیار داشتن نتایج روش ها که حاصل تصمیم گیری چندمعیاره، بررسی فیزیولوژیکی و چهارسناریوی برنامه ریزی خطی بود و اولویت های کشت در منطقه و مساحت های مناسب کشت هر محصول را دربرداشت، با اتخاذ رویکردی عمل گرایانه و تحلیلی همه جانبه و بهره گیری از نظر کارشناسان، مدل تحلیلی SWOT به خدمت گرفته شد و محصول مناسب برای کشت به هر یک از قطعات زمین تخصیص یافت، به صورتی که در آن سابقه و اولویت کشت کشاورزان بر اساس دانش کشت هم در نظر گرفته شد. الگوی مناسب به دست آمده نسبت به وضع موجود موجب 2,052,120,000 ریال افزایش سود و 90.770.6 متر مکعب کاهش مصرف آب می شود. از مزایای اصلی روش استفاده شده، بهره گیری هم زمان از نتایج مدل های تصمیم گیری چندمعیاره، برنامه ریزی خطی و شرایط کشت در منطقه در راستای پیشنهاد یک الگوی کشت عملیاتی و همه جانبه است.
تعیین الگوی کشت بهینه محصولات زراعی با تأکید بر ریسک درآمدی: مطالعه موردی دهستان روشن آباد شهرستان گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد کشاورزی و توسعه سال ۳۰ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۱۸
1 - 25
حوزه های تخصصی:
با توجه به محیط متغیر فعالیت های کشاورزی، کشاورزان با انواع ریسک و عدم قطعیت مواجه می شوند که بر تصمیمات تولید، پایداری و سودآوری این فعالیت ها تأثیرگذار است. ریسک درآمدی، به عنوان برآیند دو ریسک قیمت و عملکرد، از مهم ترین ریسک های پیش روی کشاورزان است. در مطالعه حاضر، الگوی کشت بهینه محصولات زراعی با بهره گیری از روش تحلیل پوششی داده های سازگار با تنوع و بر مبنای معیار فاصله جهت دار تعیین شد. بدین منظور، از معیارهای «بازدهی سود انتظاری» و «ریسک ارزش در معرض خطر شرطی در سطوح احتمال مختلف» استفاده شد. نتایج نشان داد که در الگوی کشت بهینه، سهم محصول گندم کاهش و سهم محصولات سودآورتری نظیر برنج دانه متوسط مرغوب افزایش می یابد؛ همچنین، محصولاتی نظیر سویا و پنبه که نسبت به سایر محصولات سودآوری کمتر و ریسک بیشتری دارند، از الگوی کشت بهینه حذف می شوند. بر اساس نتایج پژوهش، برای توسعه کشت برنج در منطقه، استفاده از ابزارهایی نظیر بیمه درآمدی، پرداخت های جبرانی و صندوق تثبیت درآمد پیشنهاد می شود.
بررسی اثرات تغییر الگوی کشت از برنج به کیوی در توسعه مناطق روستایی، مطالعه موردی استان گیلان (دیدگاه خانوارهای روستایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۳)
127 - 145
حوزه های تخصصی:
تولید محصولات کشاورزی مقرون به صرفه همواره از دغدغه های مهم کشاورزان است. به طوری که الگوی کشت به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار در رشد و توسعه بخش کشاورزی است که می تواند به بهبود بخش اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی در روستاها کمک کند، الگوی کشت بیان گر سطح زیر کشت محصولات مختلف در یک زمان معین است. انتخاب هر الگوی کشت، به دلیل چند بعدی بودن کشاورزی می تواند پیامدهای مهمی در زندگی کشاورز و جامعه ی روستایی داشته باشد(پورطاهری و همکاران،1393،1). برای پی بردن به میزان تأثیر گذاری تغییرالگوی کشت که سئوال تحقیق است ، مطالعات کتابخانه ای و میدانی در رابطه با روستاهای شهرستانهای آستارا، تالش و رودسر استان گیلان صورت گرفت. به این منظور 390 خانوار در روستاهای این سه شهرستان که دست به تغییر الگوی کشت از برنج به کیوی زدند، به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافته های تحقیق باسوالهای ضریب آلفای کرون باخ برای تمامی ابعاد و شاخص ها، میزان به دست آمده بیشتر از 70/0 بوده است، نشان داد که تفاوت معناداری در سطح آلفا 0/01 بخش های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی در دوره ی قبل و بعد از تغییر الگوی کشت وجود دارد. در شاخصهای اجتماعی به جز مؤلفه مشارکت در مؤلفه های ماندگاری و آگاهی کشاورز پیرامون فعالیت کشاورزی، میانگین ها نشان از رشد شاخص دارند و در شاخصهای اقتصادی کیفیت اشتغال،رفاه و امنیت اقتصادی این رشد محسوس تر نیز هست. براین اساس می توان گفت الگوی کشت مرکبات در توسعه ی روستاهای مورد مطالعه نقش مؤثری را ایفا نموده است
رتبه بندی محصول های عمده زراعی از نظر ریسک و بازدهی با استفاده از معیارنسبت شارپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد کشاورزی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
21 - 54
حوزه های تخصصی:
وجود ریسک های سیستماتیک و غیرسیستماتیک در بخش کشاورزی در تمامی تصمیمات تولید این بخش اثرگذار می باشد. ارزیابی محصول های مختلف به لحاظ درآمدی و ریسکی که تولیدکنندگان تحمل می کنند با شاخص های عملکردی مناسب بسیار با اهمیت می باشد. این بررسی می تواند اطلاعات لازم برای تغییر الگوی کشت به سمت الگویی منطبق با شرایط ریسکی هر منطقه را فراهم آورده و به ساماندهی تولید محصول ها کمک نماید. بر همین اساس، این مطالعه به دنبال ارزیابی عملکرد محصول های زراعی عمده در مناطق مختلف کشور با استفاده از شاخص های ارزیابی عملکرد پرتفوی با به کارگیری اطلاعات و آمار دوره 1380 تا1398 برای مناطق مختلف عمده تولیدی کشور می باشد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که در حال حاضر، تناسبی میان نسبت شارپ با سهم سطح زیرکشت محصولات در استان های کشور وجود ندارد. بدین صورت که بر خلاف انتظار، بیشترین سهم سطح زیرکشت در یک استان متعلق به محصول هایی است که دارای بالاترین نسبت شارپ نمی باشد. این وضعیت نشان می دهد که زارعین در انتخاب محصول برای کاشت در به حساب آوردن هزینه ریسک به درستی عمل نمی کنند. لذا، تغییر در الگوی کشت و بالا بردن آگاهی های تولیدکنندگان در محاسبه ریسک توصیه می شود.
بررسی الگوی کشت بهینه در شهرستان بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اقتصادی کاربردی ایران سال ۳ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱۲
167 - 184
حوزه های تخصصی:
در فعالیت های زراعی، نهاده ها و منابع متعددی برای کشت محصولات مورد استفاده قرار می گیرند که یکی از مهم ترین اهداف مدیران و برنامه ریزان زراعی بهینه سازی کاربرد منابع و نهاده ها در طراحی الگوی کشت مناسب می باشد. لذا هدف اصلی تحقیق، بررسی الگوی کشت بهینه در شهرستان بهار به عنوان قطب اصلی کشت سیب زمینی در استان همدان است. برای این منظور با استفاده از الگوی برنامه ریزی خطی و شبیه سازی وضعیت تولید محصولات زراعی با محوریت نهاده آب، چگونگی امکان تغییر در الگوی کشت مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری تحقیق سیب زمینی کاران شهرستان بهار در سال زراعی 93-92 می باشند، که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 60 نفر تعیین شد. با استفاده از نرم افزارLingo10 اطلاعات مورد نظر در قالب الگوی برنامه ریزی ریاضی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان داد که به میزان 44/8 درصد بازده برنامه ای، به میزان 94/2 درصد هزینه سرمایه گذاری، 05/3 درصد مصرف کود شیمیایی، 88/0 درصد مصرف سموم افزایش یافته است اما به میزان 99/1 درصد مصرف آب کاهش یافته است که با توجه به اهداف، بازده برنامه ای و مصرف آب در جهت مطلوب پیش رفته است. یافته های تحقیق می تواند مورد استفاده برنامه ریزان و متولیان بخش کشاورزی در شهرستان قرار بگیرد.
پیامدهای اقتصادی خشکسالی های دوره 85-1375 بر نواحی روستایی دهستان شاندیز شهرستان مشهد
منبع:
مطالعات برنامه ریزی سکونتگاه های انسانی (چشم انداز جغرافیایی) دوره ۴ پاییز و زمستان ۱۳۸۸ شماره ۹
139 - 164
به طور کلی خشکسالی سال های 85-1375 اثرات اقتصادی و اجتماعی نسبتاً وسیعی در نواحی روستایی به ویژه به دلیل کمبود منابع آب ، کاهش سطح زیرکشت ، کاهش راندمان محصول و تلفات دامی داشته است .دهستان شاندیز با وسعت 337.85 کیلومترمربع به عنوان منطقه نمونه گردشگری در پایکوه های بینالود یکی از مراکز عمده فعالیت های باغداری ، زراعی و تولید مواد لبنی در حومه کلان شهر مشهد محسوب می شود . در سالهای اخیر خشکسالی در منطقه مورد مطالعه خسارات زیادی به بار آورده است . بروز خشکسالی در طی سال های 85-1375 که از طریق پایش خشکسالی در این محدوده به اثبات رسیده است ، بیش از 50% چشمه ها خشک شده و با کاهش منابع آب سطحی و زیرزمینی خسارات زیادی به بخش باغداری ، زراعت و دامداری وارد آورده است . با بررسی های به عمل آمده از منطقه مشخص گردید که در برخی از سالها خشکسالی های شدید تا متوسط به ویژه در آبادی های پایین دست دهستان پیامدهای اقتصادی جبران ناپذیری را به دنبال داشته است . به طوری که 64.9 درصد سطح زیر کشت باغات طی دهه خشکسالی نسبت به سال 1375 کاهش یافته است وسه روستای غسالخانه ، قرقی و معاون طی این دوره خالی از سکنه گردیدند . تغییرات سطح زیرکشت آبی طی دوره خشکسالی در روستاهای نمونه 3/624- هکتار بوده است . اراضی روستاهای پایین دست دهستان شاندیز که قبل از دهه خشکسالی تحت کشت محصولات سیر و پیاز بوده اند ، در اواخر دهه خشکسالی کاملاً لم یزرع شده و کشاورزان به سوی فعالیت های مبل سازی و غیر کشاورزی روی آورده اند . در این پژوهش با استفاده از چهار شاخص اقتصادی ، آثار و پیامدهای اقتصادی خشکسالی منطقه بررسی گردید . اهداف کلی مقاله حاضر عبارتند از ، آشکارسازی پایش خشکسالی طی دوره 85 – 1375 درمنطقه مورد مطالعه و آثار وپیامدهای اقتصادی خشکسالی ها بر نواحی روستایی دهستان شاندیز .
تعیین الگوی بهینه کشت محصولات عمده زراعی دشت مرند با تأکید بر بهره برداری پایدار از منابع آب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد کشاورزی و توسعه سال ۳۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۲۱
163 - 184
حوزه های تخصصی:
برداشت بی رویه و نامطلوب منابع آب در بسیاری از مناطق کشاورزی ایران به ویژه دشت مرند به عنوان یکی از قطب های کشاورزی استان آذربایجان شرقی، لزوم تخصیص بهینه منابع محدود آب و نیز ضرورت لحاظ راهبردهای مختلف آبیاری برای هر محصول را نمایان کرده است. بر این اساس، هدف مطالعه حاضر تعیین الگوی بهینه کشت محصولات زراعی با تأکید بر محدودیت منابع آب در دشت مرند بود. بدین منظور، از رهیافت برنامه ریزی ریاضی یعنی، الگوی برنامه ریزی کسری با اهداف چندگانه با بهره گیری از رویکرد فازی استفاده شد. گردآوری داده های مورد نیاز نیز از طریق تکمیل پرسشنامه از 321 کشاورز منطقه صورت گرفت. نتایج نشان داد که الگوی بهینه کشت پایدار پیشنهادی حاصل از مدل یادشده، در مقایسه با مدل برنامه ریزی خطی، باعث کاهش درآمد ناخالص بهره برداران در کوتاه مدت می شود. همچنین، بر اساس یافته های حاصل از الگوی برنامه ریزی کسری، مصرف آب به گونه ای صورت خواهد گرفت که عمدتاً در ماه های مختلف، کمبودی از این حیث در منطقه وجود نداشته باشد؛ افزون بر این، مصرف کودهای شیمیایی و سموم در حداقل خود بوده و محصولات زراعی که نسبت به آب مصرفی سود ناخالص کمتری را حاصل می کنند، از الگوی کشت فعلی حذف و محصولات با صرفه اقتصادی بالا و نیاز آبی کم مانند زعفران که سازگار با اقلیم منطقه باشد، در الگوی کشت جایگزین می شوند. بر این اساس، ترویج روش های نوین آبیاری، توسعه کشت محصولات کم آب بر و استفاده از آب صرفه جویی شده در محصولات با بازده بالاتر در راستای بهره برداری پایدار از منابع آب توصیه می شود.
تدوین الگوی کشت سازگار با محیط زیست با رویکرد برنامه ریزی چند هدفه در شهرستان ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: به دلیل اثرات سوء فعالیت های تولیدی بخش کشاورزی بر محیط زیست به ویژه آلودگی آب وخاک، یکی از مهم ترین تصمیمات در بخش کشاورزی تخصیص بهینه منابع است. این تصمیم باید به نحوی باشد که ضمن حداکثر سازی سود زارعین، اثرات زیست محیطی کمتری را نیز در پی داشته باشد. این عمل اغلب از طریق تعیین الگوی بهینه کشت صورت می گیرد. در این تحقیق با کمی سازی اثرات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی، الگوی کشت سازگار با منابع کشاورزی با استفاده از مدل برنامه ریزی چندهدفه ارایه شد.
مواد و روش ها : اثرات اجتماعی محصولات مختلف زراعی با استفاده از شاخص هایی همبستگی اجتماعی، امنیت اجتماعی، مشارکت و کیفیت زندگی از طریق مصاحبه با زارعین محاسبه شد. اثرات زیست محیطی و کارایی اقتصادی سیستم کشت نیز به ترتیب از طریق مفهوم ارزیابی چرخه حیات (LCA) و بازده ناخالص در هر هکتار ارزیابی شد. در ادامه با محاسبه شاخص های اقتصادی-اجتماعی و زیست محیطی، الگوی کشت بهینه با توسعه یک تابع چندهدفه مبتنی بر حداکثر کردن سود، کاهش مصرف آب و کود، کاهش آثار منفی زیست محیطی تولید و بهبود شاخص های اجتماعی تدوین شد. به منظور حل مدل برنامه ریزی چندهدفه از روش معیارهای وزنی استفاده شد. اطلاعات موردنیاز در این مطالعه شامل اطلاعات الگوی تولید، مصرف نهاده ها، قیمت و عملکرد محصولات عمده زراعی شهرستان ساری بود.
یافته ها : نتایج نشان داد که با ملاحظه شاخص های اجتماعی، کمترین توجه کشاورزان مربوط به ذرت و پیاز بوده و پنج محصول اولویت دار ازنظر آن ها به ترتیب گندم، پنبه، عدس، برنج و کلزا شناسایی شدند. نتایج LCA نیز نشان داد کشت محصولاتی نظیر تنباکو، کلزا و ذرت در این شهرستان بیشترین اثرات منفی زیست محیطی را داشتند. در الگوی کشت بهینه با تلفیق اهداف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی، یونجه، پنبه و ذرت از الگوی کشت منطقه خارج و سطح زیر کشت خیار، شبدر افزایش یافت. همچنین، تمامی محصولات گروه غلات با کاهش سطح زیر کشت روبرو بوده و در این بین تغییرات سطح زیر کشت جو بیش از گندم و شلتوک پیش بینی شد. مجموع سطح زیر کشت با کاهش 15 درصدی همراه بوده به گونه ای که می تواند به صرفه جویی 91/12 درصدی مصرف آب و 46/14 درصد مصرف کود کمک نماید. علاوه بر این، بازده برنامه ای در منطقه مورد مطالعه 97/12 درصد کاهش یافت.
بحث و نتیجه گیری: توسعه اهداف زیست محیطی در اجرای برنامه های الگوی کشت، مستلزم آن است که سیاستگذاران مشوق های اقتصادی مناسبی برای زارعین در نظر بگیرند. لذا سیاست گذاران باید راه حل های مناسبی برای متمایل کردن زارعین به الگوی پیشنهادی پیدا کنند.
تحلیل تأثیر افزایش قیمت آب بر واکنش کشاورزان و الگوی کشت محصولات کشاورزی دشت ورامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد کشاورزی و توسعه سال ۳۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
167 - 198
حوزه های تخصصی:
در دشت ممنوعه بحرانی ورامین، بیش از هشتاد درصد از منابع آب زیرزمینی به مصارف بخش کشاورزی می رسد و اغلب کشاورزان از آبیاری سنتی استفاده می کنند. از نظر کارشناسان، یکی از علل راندمان پایین آبیاری و اتلاف منابع آب در این بخش پایین بودن قیمت نهاده آب نسبت به سایر نهاده هاست. هدف مطالعه حاضر تحلیل تأثیر افزایش قیمت آب بر واکنش کشاورزان و الگوی کشت محصولات دشت ورامین بود. بدین منظور، ابتدا ارزش اقتصادی نهاده آب از دو طریق ارزش پسماند و قیمت سایه ای محاسبه شد و سپس، با استفاده از برنامه ریزی ریاضی مثبت (PMP)، تحلیل کشش تقاضای آب و تأثیر تغییر قیمت آب بر الگوی کشت صورت گرفت. داده های پژوهش از طریق تکمیل پرسشنامه در سال زراعی 1400-1399 جمع آوری شد. نتایج مطالعه نشان داد که ارزش اقتصادی نهاده آب بین هفت تا ده برابر قیمت دریافتی از کشاورزان است؛ همچنین، در قیمت های پایین نهاده آب، کشش تقاضا برای این نهاده صفر است و در قیمت های بالا، اعمال سیاست افزایش قیمت آب منجر به کاهش سود کشاورزان شده و ممکن است از انگیزه آنها برای تولید بکاهد. از این رو، اعمال یکباره این سیاست می تواند منجر به واکنش های منفی از جمله تنش های اجتماعی شود. از این رو، توصیه می شود که تعدیل و افزایش قیمت نهاده آب به صورت تدریجی در بلندمدت صورت گیرد تا مصرف این نهاده اصلاح شود و الگوی کشت به سمت محصولاتی سوق یابد که آب کمتری مصرف می کنند.
تدوین نقشه راه سازگاری بخش کشاورزی با شرایط کم آبی (مطالعه موردی: محصولات زراعی منتخب حوضه آبریز تجن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و توسعه کشاورزی جلد ۳۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
350 - 335
حوزه های تخصصی:
در دهه اخیر مسئله تغییر اقلیم به یکی از معضلات مطرح جهانی تبدیل شده و به ویژه زیربخش زراعی را تحت تأثیر خود قرار داده است. تداوم کشاورزی بدون توجه به بحران کم آبی اثرات نامناسبی بر پایداری این بخش داشته است. از طرف دیگر، اثر مخربی که کاربرد بیش از حد نهاده های شیمیایی بر آب، خاک، تنوع زیستی، سلامت بوم نظام ها و موجودات زنده داشته غیرقابل انکار می باشد. به همین دلیل، خلأ استفاده از مدل کارآمدی که بتواند به طور هم زمان تمام جوانب اقتصادی و محیط زیستی را تأمین نماید کاملاً احساس می شد. هدف از این مطالعه، ارائه الگوی کشت بهینه با استفاده از تلفیق روش های برنامه ریزی آرمانی و خاکستری بود. بدین منظور بهره برداران زیربخش زراعی حوضه آبریز تجن به عنوان جامعه آماری و برنج دانه بلند مرغوب، برنج دانه بلند پرمحصول، گندم، جو، کلزا و ذرت به عنوان محصولات آبی منتخب تعیین شدند. در این راستا، اطلاعات سری زمانی از تجمیع میانگین داده های 401 آبادی طی سال های 1400- 1396 گردآوری شد. یافته ها بیانگر آن بود که در شرایط فعلی، مصرف بی رویه در استفاده از نهاده های شیمیایی و آب آبیاری منطقه تجن وجود دارد. مدل آرمانی-خاکستری با لحاظ نمودن عدم قطعیت در شرایط اقتصادی و آب و هوایی، منجر به ایجاد همپوشانی بین آرمان های اقتصادی و محیط زیستی و در نتیجه افزایش 2 درصدی در میانگین سود ناخالص و صرفه جویی 23، 52 و 21 درصدی در مصرف کودهای شیمیایی، سموم کشاورزی و آب آبیاری شد. در پایان پیشنهاد شد با ترویج مبازره بیولوژیک با آفات و توزیع نهاده های زیستی، مصرف نهاده های شیمیایی کنترل شود و مروجان کشاورزی نیز منافع حاصل از اصلاح الگوی کشت را در خصوص حصول سود بیشتر تشریح نمایند.