مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
برنامه ریزی چندهدفه
حوزههای تخصصی:
با توجه به مسئله هدفمند کردن یارانه ها و تأثیراتش بر قیمت و به دنبال آن الگوی مصرف نهاده ها، باید به بهینه سازی مصرف نهاده انرژی توجه بیشتری کرد. هدف از مطالعه حاضر نیز بهینه سازی مصرف انرژی در بخش کشاورزی منطقه کاشمر با استفاده از اطلاعات سال زراعی1388-1389 است. مدل به کار رفته برنامه ریزی چند هدفه با پارامتر های بازه ای است. در ابتدا، میزان انرژی ورودی هر یک از محصولات و سهم مصرف انرژی هر نهاده در تولید برآورد شد و سپس با در نظر گرفتن اهداف و محدودیت ها به بهینه سازی مصرف انرژی در بخش کشاورزی منطقه مورد مطالعه پرداخته و الگوی کشت بهینه با در نظر گرفتن سطوح مختلف نهاده در دسترس ارائه شد. در نهایت، با توجه به هم ارزهای انرژی نهاده ها، مقادیر بهینه مصرف انرژی برای هر یک از نهاده ها در سطوح مختلف ریسک محاسبه و با مقادیر واقعی مقایسه شد. نتایج نشان داد که در شرایط بدون ریسک در مقایسه با شرایطی که در آن مقادیر ریسک 65/1 و 96/1 در نظر گرفته شد، اختلاف بین مقادیر واقعی و بهینه مصرف انرژی نهاده ها کمتر است. در شرایطی که ریسک در مدل لحاظ می شود، اختلاف مقادیر بهینه و واقعی مصرف انرژی بیشتر شد. نهاده آب در کلیه سطوح بیشترین اختلاف را در مقادیر بهینه و واقعی داشت و کود نیترات کمترین اختلاف را نشان داد. در پایان، استفاده از محصولاتِ با نیاز آبی کمتر و تعیین میزان انرژی ورودی روش های مختلف آبیاری و همچنین استفاده بهینه و کارا از سایر نهاده ها توصیه می شود. طبقه بندی JEL: C61
طراحی مدل ریاضی یکپارچه برای زنجیره تأمین با حلقه بسته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دنیای امروزی بیشتر از هرزمانی رقابتی شده است و صنعت به طور فزاینده ای به مدیریت زنجیره تأمین به عنوان یک سلاح رقابتی می نگرد؛ بنابراین به منظور بقا در چنین محیط رقابتی برای سازمان های با کالای قابل بازیافت، مدیریت زنجیره تأمین با حلقه بسته به مسئله ای ضروری تبدیل شده است. به عبارت دیگر، عواملی هم چون افزایش رقابت بین سازمان ها و کاهش هزینه ها در کنار مقررات و قوانین دولتی و افزایش آگاهی عمومی توجه مشتریان و سازمان ها را به مسائل بازیافت جلب نموده است. هدف این پژوهش ارائه یک روش یکپارچه برای زنجیره تأمین با حلقه بسته است که شامل دو مرحله است. در مرحله اول، چارچوبی برای معیارهای انتخاب تأمین کننده و پیمانکار در زنجیره های معکوس پیشنهاد می شود. به علاوه، از روش فازی برای ارزیابی آن ها بر اساس معیارهای کمی و کیفی استفاده شده است. خروجی این مرحله ارزش هر یک از تأمین کننده ها و پیمانکارها برحسب قطعات است. در مرحله دوم یک مدل برنامه ریزی خطی چندهدفه عدد صحیح مختلط چند دوره ای ارائه می شود به طوری که انتخاب تأمین کننده و تخصیص کالا به آن ها (تصمیمات استراتژیک)، انتخاب پیمانکار و تخصیص کالا به آن ها (تصمیمات تاکتیکی) و تعداد بهینه قطعات و محصولات در CLSC (تصمیمات عملیاتی) را تعیین کند. توابع هدف به ترتیب حداکثر کردن سود، حداقل کردن هزینه کارخانه و هزینه نگهداری موجودی سطح اطمینان قطعات و همین طور حداکثر ساختن ارزش تأمین کننده ها و پیمانکاران است و تابع هدف دیگر مربوط به تخصیص کالا بین پیمانکاران یا انجام کار بازیافت توسط خود کارخانه است.
زمان بندی پروژه های ساخت با استفاده از ترکیب برنامه ریزی چندهدفه و بهینه سازی از طریق شبیه سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مسأله برنامه ریزی پروژه با محدودیت منابع تک حالت اجرا، فرض بر این است که هریک از فعالیت ها دارای زمان اجرای مشخص و مصرف منابع معلوم هستند و تنها به یک روش انجام می شوند؛ اما در عمل موارد بسیاری وجود دارد که در آن ها می توان با فراهم کردن منابع بیشتر، زمان فعالیت را کاهش داد. در این حالت، هر فعالیت می تواند به یکی از روش های اجرایی ممکن انجام شود و مسئلة حاصل، زمان بندی پروژه با محدودیت منابع چندحالته(MRCPSP) نامیده می شود. در این تحقیق، مسئلة زمان بندی پروژة منابع محدود با فعالیت های چندحالته، شامل تعیین زمان بندی پایة فعالیت های پروژه است که می تواند در چندین حالت انجام شود و روابط پیش نیازی را رعایت کند؛ در حالی که زمان پروژه، هزینه و نوسانات منابع را کمینه می سازد. در این پژوهش، مسئلة زمان بندی پروژه با استفاده از ابزار شبیه سازی شبکة کنترل پروژه، وارد نرم افزار شبیه سازی (ED) می شود و خروجی های آن با خروجی های حاصل از یک الگوریتم فراابتکاری مقایسه می شود. درنهایت، راهکار های مدیریتی به منظور بهینه سازی زمان بندی ازلحاظ کمینه سازی زمان کل، هزینه و تسطیح منابع ارائه خواهد شد.
تعیین تعداد بهینه کانبان در سیستم های کانبان حمل با رویکردهای برنامه ریزی ریاضی چندهدفه و شبیه سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیستم کانبان حمل در زنجیره های تأمین با انتقال مناسب اطلاعات باعث کاهش انواع اتلاف ها می شود. تحقق اهداف تولید ناب مستلزم تعیین مناسب مؤلفه هایی مانند تعداد کانبان در سیکل است. مسئله تعیین تعداد کانبان در سیکل، مسأله ای چند هدفه است که باید اهداف تولید کننده و تأمین کنندگان را با توجه به شرایط زنجیره تأمین برآورده کند. در این مقاله براساس مطالعه زنجیره تأمین خودرو، اهداف و محدودیت های مسأله در سیستم کانبان حمل تعیین شده است. مدلی مبتنی بر برنامه ریزی ریاضی عدد صحیح چندهدفه با توابع هدف غیرخطی برای تعیین تعداد کانبان و هدف کاهش هزینه های موجودی و حمل و نقل توسعه داده شده است. قابلیت اجرا و اثربخشی مجموعه جواب های مدل ریاضی با توسعه یک مدل شبیه سازی بررسی شده است. یکی از جواب های بهینه می تواند 44 درصد هزینه های موجودی را نسبت به وضع موجود کاهش دهد در حالیکه باعث افزایش 11 درصدی هزینه حمل و نقل می شود.
ارائه مدل بیشینه تسخیر با محاسبه حدود پارامتر تعداد تسهیلات و در نظر گرفتن تابع هدف هزینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله ی بیشینه ی تسخیر به دنبال یافتن مکانی مناسب برای تسهیلات در فضایی شبکه ای و در شرایطی رقابتی است. در این مسئله شرکتی جدید قصد ورود به بازار با هدف تسخیر هر چه بیشتر تقاضا را دارد. در این پژوهش برای توسعه ی این مسئله عامل هزینه به عنوان تابع هدفی مجزا در نظر گرفته شده و مدلی دو هدفه پیشنهاد شده است. هم چنین پارامتر تعداد تسهیلات به صورت فاصله ای در نظر گرفته شده و برای محاسبه ی حد بالا و پایین آن دو مدل مجزا ارائه شده است: برای به دست آوردن حد بالا مدلی با هدف بیشینه سازی تسخیر و محدودیت بیشینه ی بودجه و برای به دست آوردن حد پایین، مدلی با هدف کمینه سازی هزینه و محدودیت کمینه ی سهم بازار. برای حل مدل پیشنهادی از روش برنامه ریزی آرمانی در حل مسائل چند هدفه استفاده شده است. مراحل مدل سازی و حل مسئله در موردی واقعی از مکان یابی پمپ بنزین های شهر یزد نشان داده شده است. نتایج حل این مسئله نشان می دهند در صورت برابر فرض کردن وزن توابع هدف با صرف نظر کردن از 7 درصد سهم بازار می توان 55 درصد در هزینه صرفه جویی کرد.
تعیین الگوی بهینه کشت محصولات کشاورزی در شهرستان ملاثانی: کاربرد مدل بهینه سازی چندهدفه استوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد کشاورزی و توسعه سال بیست و هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۱۱
175 - 203
حوزههای تخصصی:
در مطالعه حاضر، برای تعیین الگوی بهینه کشت اراضی شهرستان ملاثانی واقع در استان خوزستان، از مدل برنامه ریزی چندهدفه خطی شامل اهداف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی با در نظر گرفتن عدم اطمینان به صورت مجزا و توأم، در دو مرحله جداگانه، استفاده شد. در مرحله اول مطالعه، از عدم اطمینان موجود در داده ها چشم پوشی شد، اما در مرحله دوم، با لحاظ کردن این ویژگی، بررسی نتایج هر کدام از آنها جداگانه صورت گرفت. پس از گردآوری داده های پژوهش از ارگان های دولتی برای سال زراعی 96-1395، مدل های مورد نظر در نرم افزار GAMS کدگذاری شدند. طبق نتایج مرحله اول، افزایش سطح زیر کشت جو از چهار هزار هکتار به 74/5 هزار هکتار (55/43 درصد) و سبزیجات از صی صد هکتار به 410 هکتار (38/37 درصد) و همچنین، کاهش سطح زیر کشت کلزا در الگوی کشت چندهدفه از پانصد به 120 هکتار (34/75 درصد) و کاهش سطح زیر کشت گندم نیز 43/12 درصد ارزیابی شد. نتایج مرحله دوم حاکی از وجود یک رابطه متقابل بین منافع حاصل از الگوی کشت بهینه و سطح محافظت از آن در مقابل داده های نامطمئن بود، به گونه ای که با افزایش سطح انحراف از محدودیت از ده تا پنجاه درصد، مقدار سود ناخالص 5/2 درصد کاهش می یابد. نتایج پژوهش حاضر می تواند به تصمیم گیرندگان بخش کشاورزی در دستیابی به هدف کسب بیشترین سود (که به طور متوسط، پنج درصد بیشتر از الگوی کشت فعلی برآورد شده است)، با در نظر گرفتن چند هدف متفاوت کمک کرده، از هدررفت منابع کمیاب و باارزش جلوگیری کند.
تعیین الگوی بهینه کشت محصولات زراعی با تأکید بر کاهش مصرف کود شیمیایی در بخش پاریز شهرستان سیرجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد کشاورزی و توسعه سال بیست و هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۱۱
261 - 285
حوزههای تخصصی:
هدف کلی پژوهش حاضر تدوین الگوی کشت مبتنی بر کاهش سطح به کارگیری کود شیمیایی در بخش پاریز شهرستان سیرجان واقع در استان کرمان بود. به منظور تبیین اهداف مطالعه، از رهیافت برنامه ریزی چندهدفه استفاده شد. همچنین، با توجه به تفاوت میان مقیاس فعالیت بهره برداران، ابتدا با استفاده از تحلیل خوشه ای و بر اساس مقیاس فعالیت، بهره برداران به دو گروه (با سطح زیر کشت کمتر از سه و بیشتر از سه هکتار) تقسیم شدند. در نهایت، اولویت بندی الگوهای کشت با استفاده از رهیافت فازی صورت گرفت. نتایج الگوهای بهینه برای بهره برداران گروه اول نشان داد که تنها دو محصول گندم و جو در الگوهای بهینه انتخاب شده و الگوی بهینه برای این گروه دارای تنوع محصولی کمتری نسبت به الگوی فعلی است. همچنین، نتایج نشان داد که در خصوص بهره برداران گروه دوم، در الگوی حداقل مصرف کود شیمیایی، حداکثر بازده ناخالص در سطح فعلی خود باقی مانده، در حالی که برای بهره برداران گروه دوم، مقادیر مصرف آب و کود شیمیایی کمتر از الگوی فعلی است. نتایج رتبه بندی الگوهای مختلف با استفاده از رهیافت فازی با توجه به اهداف افزایش بازده ناخالص، کاهش مصرف آب و کود شیمیایی در گروه دوم بهره برداران نشان داد که الگوهای دارای اولویت پایین تر ترجیحاً بازده ناخالص را در سطح فعلی آن حفظ و مقادیر آب و کود شیمیایی مصرفی را به مقادیر بهینه آنها نزدیک می کنند. در الگوهای دارای اولویت بالاتر، عمدتاً به هدف افزایش بازده ناخالص توجه بیشتری شده است. بر اساس نتایج مطالعه، چنانچه هدف بهره بردار افزایش بازده ناخالص باشد، می توان در الگوی کشت، محصولات گندم و جو را برای بهره برداران گروه اول و محصولات گندم، جو، کنجد و یونجه را برای بهره برداران گروه دوم در نظر گرفت.
ارزیابی مدیریت دانش در زنجیره تامین با استفاده از چارچوب EFQM و روشهای تصمیم گیری چند شاخصه فازی (FMADM) و برنامه ریزی چندهدفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۰
193 - 235
حوزههای تخصصی:
مدیریت دانش یکی از عوامل موثر در ارتقای عملکرد زنجیره تامین سازمان است که این عامل می تواند با استفاده از چارچوب هایی همچون مدل تعالی EFQM در راستای کسب مزیت رقابتی بهتر تقویت گردد. در این پژوهش، ابتدا توانمندسازهای مدیریت دانش بر اساس معیارهای توانمندساز EFQM دسته بندی می گردد و سپس، به منظور برآورد دقیق وزن (اهمیت) هر توانمندساز مدیریت دانش با استفاده از روش ANP فازی، روابط علت – معلولی میان معیارهای توانمندساز EFQM با استفاده از روش دیمتل فازی ارزیابی می گردد. همچنین، به منظور برآورد میزان اهمیت هر توانمندساز مدیریت دانش در تسهیم دانش میان افراد زنجیره از روش AHP استفاده می گردد. به منظور بهینه سازی مدیریت دانش و اتخاذ یک استراتژی مدیریت دانش در هرقسمت از زنجیره تامین و انتخاب افراد ذی صلاح جهت بهینه سازی نشر دانش در بخش تحقیق و توسعه از برنامه ریزی چند هدفه مختلط استفاده می گردد. نتایج این مدل نشان می دهد که هر بخش از زنجیره تامین باید بر توسعه برخی توانمندسازها تمرکز نموده و هر کدام استراتژی مشخصی را اتخاذ می نمایند. همچین این نتایج بر اثرگذاری توانمندسازها و توسعه آن ها در زمینه انتخاب افراد ذی صلاح تاکید دارد.
مدلی برای حل مسائل برنامه ریزی چندهدفه، مبتنی بر تئوری امکان با متغیرهای تصمیم فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۷ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
709 - 724
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، مدلی برای حل مسائل برنامه ریزی چندهدفه فازی مبتنی بر تئوری امکان با منابع غیر دقیق و متغیرهای تصمیم فازی ارائه شده است. با توجه به ماهیت غیر دقیق میزان منابع در دسترس، تعیین یک جواب قطعی برای مدل، غیر منطقی به نظر می رسد. بدین منظور، مدل پیشنهادی به گونه ای طراحی شده که تصمیم ها را به صورت فازی تعیین می کند. این روش، نقایص روش های پیشین ارائه شده در این زمینه را برطرف کرده است و مهم ترین مزیت آن، سهولت در به کارگیری است. مدل پیشنهادی در مسئله ای برای تخصیص سفارش به تأمین کنندگان، به کار گرفته شده و کارایی آن در عمل، آزمایش شده است. با توجه به ماهیت فازی جواب های به دست آمده از حل مدل، تصمیم گیرنده با انعطاف بیشتری در تصمیم گیری مواجه خواهد بود.
توسعه هوش مصنوعی فازی و مدل برنامه ریزی چند هدفه برای بهینه سازی پورتفوی شرکت های سرمایه گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
209 - 243
حوزههای تخصصی:
هدایت درست و تخصیص بهینه منابعِ مالی سبب افزایش تولید و رشد ناخالص ملی، ایجاد شغل و افزایش رفاه عمومی می شود. پژوهش حاضر با هدف ارایه یک استراتژی سرمایه گذاری تلاش می کند مسیر پیشرفت شرکت سرمایه گذار را در بازارهای مالی هموار کند. بنابراین، پژوهش پیش رو را می توان از نظر هدف کاربردی دانست. همچنین با توجه به اینکه در تحقیق حاضر از مدل ریاضی ، مدلسازی، هوش مصنوعی و ... بهره گرفته شده و بهینه سازی پورتفوی شرکت سرمایه گذار را با مدل پیشنهادی مورد ارزیابی قرار میدهد، لذا از نوع تحقیقات کمی و توصیفی می باشد. این پژوهش عملکرد مدل پیشنهادی را در سه حالت: شرکت سرمایه گذار محتاط، میانه رو و ریسک پذیر ارزیابی نمود. نتایج به دست آمده نشان داد که برای هر سه حالت، استراتژیِ ارایه شده به طور قابل توجهی بهتر از شاخص بازار و سایر استراتژی های پیشین عمل می کند.در پایانِ دوره سرمایه گذاری، پورتفوی ریسک پذیر نسبت به سایر پورتفوی ها از ارزش بالاتری برخوردار بود. از سوی دیگر، پورتفوی محتاط، بازدهِ پایدار و باثبات تری کسب کرده است.این نتایج آشکار نمود که برنامه ریزی فازی ارائه شده قادر است خصوصیات و تمایلات شرکت سرمایه گذار را در ترکیب پورتفوی منعکس کند.
رویکرد چندهدفه مبتنی بر روش های فرا ابتکاری برای مسئله انتخاب زیرمجموعه ویژگی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
278 - 299
حوزههای تخصصی:
هدف: پیدا کردن زیرمجموعه ای از مجموعه ویژگی ها، مسئله ای است که در زمینه های مختلفی مانند یادگیری ماشین و شناسایی آماری الگوها، کاربرد گسترده ای دارد. با توجه به اینکه افزایش تعداد ویژگی ها، هزینه محاسباتی سیستم را به طور تصاعدی افزایش می دهد، این پژوهش به دنبال طراحی و پیاده سازی سیستم هایی با کمترین تعداد ویژگی و کارایی قابل قبول است.
روش: با توجه به لزوم جست وجوی کارآمد در فضای جواب، در این پژوهش برای انتخاب ویژگی در داده های چندکلاسه، از الگوریتم ژنتیک (GA) و الگوریتم ژنتیک با مرتب سازی نامغلوب (NSGA II) چندهدفه با هدف افزایش دقت طبقه بندی و کاهش تعداد ویژگی ها استفاده شده است. روش ارائه شده، بر مبنای دو روش طبقه بندی ماشین بردار پشتیبان (SVM) و K نزدیک ترین همسایه (KNN) روی 6 مجموعه داده اعتباری به اجرا درآمد و نتایج آن تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: الگوریتم ژنتیک و الگوریتم ژنتیک با مرتب سازی نامغلوب چندهدفه برای افزایش دقت طبقه بندی و کاهش تعداد ویژگی ها در مسئله انتخاب ویژگی در داده های چندکلاسه کارکرد مناسبی دارند. نتایج به دست آمده، نشان دهنده بهبود در دقت طبقه بندی، هم زمان با کاهش چشمگیر در تعداد ویژگی ها در هر دو روش ماشین بردار پشتیبان و نزدیک ترین همسایه است.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، رویکرد پیشنهادشده در این پژوهش برای مسئله انتخاب ویژگی ها کارایی بسیار خوبی دارد.
بهینه یابی واردات و تولید گوشت قرمز ایران بأ تأکید بر پایداری منابع آب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد کشاورزی و توسعه سال ۳۰ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
29 - 56
حوزههای تخصصی:
برای تأمین پروتیئن حیوانی خانوارهای ایران، گوشت قرمز از اهمیت بالایی برخوردار است. اما عرضه این محصول در سال های گذشته از چالش های عمده ای از جمله نوسان های ارزی، قاچاق دام به کشورهای همسایه و واردات گوشت منجمد با ارز یارانه ای تأثیر پذیرفته است. افزون بر این، همواره در کشورمان، خودکفایی در تولید این محصول مورد تأکید قرار گرفته است، که البته با توجه به قرار گرفتن ایران در مرحله تنش آبی بر اساس شاخص «فالکن مارک»، منجر به تشدید این بحران خواهد شد. از این رو، در مطالعه حاضر، با بررسی سناریوهای مختلف تولید داخلی و واردات گوشت قرمز، به طور هم زمان، به دو هدف صرفه جویی در هزینه های تأمین و میزان مصرف آب پرداخته شد. بدین منظور، از برنامه ریزی چندهدفه با اهداف حداقل سازی هزینه تأمین نیاز داخلی و میزان رد پای آب در تولید داخلی و داده های بازه زمانی 2000 تا 2018 استفاده شد. سناریوهای منتخب شامل ترکیبی از اهداف یادشده بودند که وزن های مختلف به آنها تعلق گرفت. نتایج نشان داد که تأمین سی تا چهل درصد از نیاز داخل از طریق تولید داخلی بر اساس وزن های اختصاص یافته به اهداف تعیین شده توجیه پذیر است؛ و باید باقی مانده نیاز کشور از سایر کشورها تأمین شود. همچنین، یافته ها نشان داد که ترکیب یادشده برای تولید داخل و واردات قادر است هزینه های تأمین نیاز داخل و رد پای آب را به طور محسوس کاهش دهد، به گونه ای که افزون بر کاهش انتشار گازهای گلخانه ای، به طور متوسط، از میزان مصرف آب 63 درصد و از هزینه های تأمین نیاز داخلی 42 درصد کاسته شود. در پایان، واردات گوشت گوسفند از استرالیا و یا گوشت گاو با استخوان از برزیل پیشنهاد شد.
طراحی یک رویکرد کاربردی برای حمایت از تصمیمات توسعه تأمین کنندگان در مدیریت رابطه خریدار- تأمین کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با الهام گرفتن از نتایج یک طرح مطالعاتی کاربردی، یک رویکرد سلسله مراتبی جهت پیگیری فرایند توسعه تأمین کنندگان و حمایت از تصمیمات موجود در هر یک از مراحل آن ارائه می کند. ابتدا، زمینه های تأمین نیازمند توسعه و سپس تأمین کنندگان واجد شرایط توسعه در هریک از این زمینه ها به کمک رویکرد تصمیم گیری چندشاخصه بهترین-بدترین مشخص می گردند. معیارهای شناسایی زمینه های تأمین و نیز تأمین کنندگان واجد شرایط توسعه به کمک مرور مطالعات پیشین و بهره گیری از نظرات خبرگان حوزه ی خرید استخراج شده اند. درنهایت، یک مدل ریاضی دو هدفه برای انتخاب و تخصیص برنامه های توسعه به هریک از تأمین کنندگان منتخب توسعه پیشنهاد شده است. اهداف مدل، بیشینه سازی درجه دستیابی به اهداف توسعه خریدار و بیشینه سازی ارزش خالص فعلی سبد توسعه (شامل برنامه های توسعه انتخابی برای تأمین کنندگان واجد شرایط توسعه) می باشند. نتایج محاسباتی و بینش های مدیریتی استخراجی بیانگر اثربخشی و کاربردی بودن رویکرد ارائه شده و توانایی آن در حمایت از تصمیمات توسعه تأمین کنندگان است.
تدوین الگوی کشت سازگار با محیط زیست با رویکرد برنامه ریزی چند هدفه در شهرستان ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: به دلیل اثرات سوء فعالیت های تولیدی بخش کشاورزی بر محیط زیست به ویژه آلودگی آب وخاک، یکی از مهم ترین تصمیمات در بخش کشاورزی تخصیص بهینه منابع است. این تصمیم باید به نحوی باشد که ضمن حداکثر سازی سود زارعین، اثرات زیست محیطی کمتری را نیز در پی داشته باشد. این عمل اغلب از طریق تعیین الگوی بهینه کشت صورت می گیرد. در این تحقیق با کمی سازی اثرات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی، الگوی کشت سازگار با منابع کشاورزی با استفاده از مدل برنامه ریزی چندهدفه ارایه شد.
مواد و روش ها : اثرات اجتماعی محصولات مختلف زراعی با استفاده از شاخص هایی همبستگی اجتماعی، امنیت اجتماعی، مشارکت و کیفیت زندگی از طریق مصاحبه با زارعین محاسبه شد. اثرات زیست محیطی و کارایی اقتصادی سیستم کشت نیز به ترتیب از طریق مفهوم ارزیابی چرخه حیات (LCA) و بازده ناخالص در هر هکتار ارزیابی شد. در ادامه با محاسبه شاخص های اقتصادی-اجتماعی و زیست محیطی، الگوی کشت بهینه با توسعه یک تابع چندهدفه مبتنی بر حداکثر کردن سود، کاهش مصرف آب و کود، کاهش آثار منفی زیست محیطی تولید و بهبود شاخص های اجتماعی تدوین شد. به منظور حل مدل برنامه ریزی چندهدفه از روش معیارهای وزنی استفاده شد. اطلاعات موردنیاز در این مطالعه شامل اطلاعات الگوی تولید، مصرف نهاده ها، قیمت و عملکرد محصولات عمده زراعی شهرستان ساری بود.
یافته ها : نتایج نشان داد که با ملاحظه شاخص های اجتماعی، کمترین توجه کشاورزان مربوط به ذرت و پیاز بوده و پنج محصول اولویت دار ازنظر آن ها به ترتیب گندم، پنبه، عدس، برنج و کلزا شناسایی شدند. نتایج LCA نیز نشان داد کشت محصولاتی نظیر تنباکو، کلزا و ذرت در این شهرستان بیشترین اثرات منفی زیست محیطی را داشتند. در الگوی کشت بهینه با تلفیق اهداف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی، یونجه، پنبه و ذرت از الگوی کشت منطقه خارج و سطح زیر کشت خیار، شبدر افزایش یافت. همچنین، تمامی محصولات گروه غلات با کاهش سطح زیر کشت روبرو بوده و در این بین تغییرات سطح زیر کشت جو بیش از گندم و شلتوک پیش بینی شد. مجموع سطح زیر کشت با کاهش 15 درصدی همراه بوده به گونه ای که می تواند به صرفه جویی 91/12 درصدی مصرف آب و 46/14 درصد مصرف کود کمک نماید. علاوه بر این، بازده برنامه ای در منطقه مورد مطالعه 97/12 درصد کاهش یافت.
بحث و نتیجه گیری: توسعه اهداف زیست محیطی در اجرای برنامه های الگوی کشت، مستلزم آن است که سیاستگذاران مشوق های اقتصادی مناسبی برای زارعین در نظر بگیرند. لذا سیاست گذاران باید راه حل های مناسبی برای متمایل کردن زارعین به الگوی پیشنهادی پیدا کنند.
ارائه یک مدل بهینه ریاضی چندهدفه برای شبکه های هوشمند انرژی با در نظر گرفتن برنامه های پاسخ گویی بار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
215 - 249
حوزههای تخصصی:
هدف: انرژی یکی از عوامل حیاتی برای توسعه اجتماعی و اقتصادی کشورهاست؛ به طوری که اغلب، میزان مصرف انرژی در یک کشور، نشان دهنده سطح رفاهی است که مردم آن کشور می توانند به دست آورند. با مصرف روزافزون انرژی در سال های اخیر و همچنین با توجه به اینکه در سیستم های تولید برق سنتی بیشترِ انرژی از طریق نیروگاه های بزرگ و به صورت متمرکز تأمین می شود، بعضی مسائل از جمله هزینه های تولید، آلودگی هوا، قابلیت اطمینان و کیفیت انرژی اهمیت چشمگیری پیدا می کنند و برای شبکه های تأمین انرژی سنتی، ممکن نیست که چنین نیازهای توسعه ای را برآورده کنند. بنابراین شبکه های هوشمند تأمین انرژی، به تدریج جایگزین شبکه های سنتی شدند. از طرفی، برای نیل به قیمت های مناسب و قابلیت اطمینان شبکه، برنامه های پاسخ گویی بار راه کاری است که می توان به کمک آن، الگوی مصرف انرژی الکتریکی را در زمان های پیک بار در شبکه هوشمند بهبود داد. این برنامه ها به دو دسته برنامه های قیمت محور و برنامه های تشویق محور دسته بندی می شوند. در این پژوهش از برنامه های قیمت محور مبتنی بر قیمت گذاری لحظه ای استفاده می شود. هدف از پژوهش حاضر، ارائه یک مدل ریاضی چندهدفه برای شبکه های هوشمند انرژی با در نظر گرفتن برنامه های پاسخ گویی بار است.
روش: پارامترهای این پژوهش به دو دسته پارامترهای غیرقطعی و قطعی دسته بندی شدند. پارامترهای سرعت باد، تابش خورشید، تقاضای انرژی و قیمت برق منطقه با توجه به ماهیت آن ها، پارامترهای غیرقطعی در نظر گرفته شدند. با توجه به اینکه هر یک از پارامترهای غیرقطعی، از توزیع احتمالی خاصی پیروی می کنند، پس از شناسایی توزیع مربوطه، به سناریوسازی برای هر یک از این پارامترها اقدام شد. در نهایت مدل چندهدفه ریاضی که شامل اهداف حداقل سازی هزینه بهره برداری، حداقل سازی آلودگی و حداقل سازی پیک مصرف و محدودیت های مربوطه بود، طراحی شد. پس از جمع آوری داده ها و با استفاده از زبان برنامه نویسی گمز، به حل مدل اقدام شد. همچنین تأثیر برنامه های پاسخ گویی بار در بهبود توابع هدف نیز بررسی شد.
یافته ها: نتایج حاصل از حل مدل نشان داد که شبکه های هوشمند انرژی و مشارکت طرف مصرف کننده در برنامه های پاسخ گویی بار، امکان کاهش هزینه های بهره برداری، کاهش انتشار آلودگی و کاهش پیک مصرف را میسر می سازد؛ به گونه ای که با افزایش مشارکت مصرف کنندگان در برنامه های پاسخ گویی بار، توابع هدف بهبود می یابند. طبق نتایج به دست آمده، با مشارکت ۲۰ درصدی مصرف کنندگان، میزان بهبود در اهداف ذکر شده، به ترتیب حدود ۱۵.۱۷ و ۱۳ درصد بود.
نتیجه گیری: شبکه های هوشمند انرژی با استفاده از فناوری دیجیتال دوطرفه، امکان تبادل اطلاعات بین تولیدکننده و مصرف کننده را فراهم می آورند و انرژی را از تولیدکنندگان به مصرف کنندگان منتقل می کنند. همچنین از طریق کنترل وسایل مصرف کنندگان، در مصرف انرژی آن ها صرفه جویی می کنند و هزینه ها و مسائل زیست محیطی شبکه را کاهش می دهند. دولت ها می توانند از شبکه های هوشمند انرژی، به عنوان راه حلی برای مدیریت استقلال انرژی، کاهش گرمایش جهانی و انتشار آلودگی زیست محیطی استفاده کنند.