مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
مدل فازی
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۰)
581 - 595
حوزه های تخصصی:
شهر کرمانشاه، به عنوان بزرگ ترین شهر غرب کشور، در پهنه های دشت پُرمخاطره کرمانشاه واقع شده و در بازه زمانی 46ساله مساحت آن حدود 7 برابر شده و حدود 87 کیلومترمربع به تصرف شهر درآمده است. این توسعه فیزیکی بدون اجرای مطالعات ژئومورفولوژیکی و درنظرگرفتن محدودیت ها و مخاطرات ناشی از آن بوده است. ازاین رو، شناسایی مناطق مستعد توسعه فیزیکی با درنظرگرفتن محدودیت ها و مخاطرات ژئومورفولوژیکی امری لازم در توسعه شهری کرمانشاه است. هدف از پژوهش حاضر شناسایی مناطق مناسب برای توسعه فیزیکی شهر کرمانشاه براساس شرایط ژئومورفولوژیکی منطقه است. در این پژوهش با استفاده از مدل فازی نقشه پهنه بندی نهایی توسعه شهری براساس نُه پارامتر مؤثر تهیه شد. سپس، این نقشه براساس شرایط ژئومورفولوژیکی و کاربری اراضی دشت کرمانشاه ارزیابی و مناطق مستعد توسعه شهری پیشنهاد شد. نتایج نشان می دهد توسعه فیزیکی شهر کرمانشاه در طی چهار دهه گذشته تابع شرایط توپوگرافی بوده و مخاطرات و محدودیت های ژئومورفولوژیکی بسیار زیادی در محدوده مورد مطالعه وجود دارد؛ به طوری که 65 درصد مساحت منطقه برای توسعه شهری مناسب نیست. مناطق مساعد با حدود 50 کیلومتر مربع در دشت آبرفتی در غرب و شرق شهر کرمانشاه واقع شده اند.
برآورد وپهنه بندی پتانسیل خطر سیل گیری در حوضه آبریز کن تهران با استفاده از مدل تصمیم گیری فازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲
106 - 118
حوزه های تخصصی:
با توجه به شرایط طبیعی کشورایران،عدم توجه به موضوع سیلاب ها میتواند خسارات های جبران ناپذیری به بار آورد که در این میان برآورد سیلاب و پهنه بندی نواحی سیل گیر اهمیت بسیار زیادی در کنترل خطرات دارد. به دلیل قرار گیری حوضه کن در شمال تهران و قرارگیری در دامنه ها وشیب های تند و خصوصیات بارش و پوشش گیاهی وقوع سیلاب یکی از دغدغه های عمده در این منطقه می باشد. همچنین ساخت وسازها وایجاد رستوران ها در حاشیه رودخانه ها و تخریب پوشش گیاهی باعث کاهش مقدار آب نفوذی و افزایش آب سطحی گردیده است. حجم زیاد آب ازسمتی بر بزرگی طغیان سیل می افزاید و از طرفی با افزایش فرسایش، رسوباتی به وجود می آورد که با برجای گذاشتن آن ها ظرفیت بستر اصلی رود کاهش می یابد. علت اصلی وقوع این سیلاب ها بارش باران های شدید و گاهی نیز ذوب برف است که باعث طغیان رودخانه و جاری شدن آب در زمین های حاشیه ای رود می شود. در این تحقیق کوشش شده که نواحی سیل گیر حوضه کن در شمال استان تهران با استفاده از مدل تصمیم گیری فازی مورد مطالعه و پهنه بندی قرار گیرد. پس از بررسی معیارهای مورد نیاز فازی سازی هریک از آنها انجام شده است و برای پهنه بندی با استفاده از عملگر های gama ، or و and تلفیق لایه های اطلاعاتی فازی صورت گرفته است و برای شناسایی مناطق سیل گیر حوضه آبریز کن عملگر گاما (0.8) به خوبی نواحی سیل گیر را بارزسازی کرده است. عملگر and ، حداکثر درجه عضویت اعضا را استخراج می کند و از دقت بالایی در مکانیابی برخوردار نمی باشد. عمگر or نیز عملگر اشتراک مجموعه هاست. که حداقل درجه عضویت اعضا را استخراج می کند در نتیجه برای تحقیق حاضر عملگر گاما در ارتباط با پهنه بندی خطر حوضه آبریز کن ، بسیار مطلوب عمل کرده است.
بررسی پدیده فرونشست دشت ابهر با استفاده از مدل ریاضی MODFLOW و بر مبنای توسعه بسته عددی SUB(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله مدل سازی فرونشست دشت ابهر با مدل شبیه ساز MODFLOW و استخراج نقشه رستری فرونشست آبخوان اشباع در یک دوره ده ساله انجام شده است. مدل فرونشست با توسعه زیرمدل SUB در ساختار کد عددی تفاضل محدود MODFLOW انجام شد. دوره شبیه سازی به دو مرحله جهت واسنجی مدل کمی جریان در شرایط غیرماندگار از روش تحلیل حساسیت تلفیقی و با بکارگیری مدل PEST و جهت صحت سنجی تقسیم شد. نتایج نشان داد شبیه سازی آبخوان دارای 8% خطای نسبی می باشد که مؤید مدل سازی ایده آل است. بررسی تغییرات عمودی ساختار لایه های زمین نشان داد در دوره ده ساله آبخوان 34 سانتی متر فرونشست داشته است. در بررسی مدل فازی تکمیلی با استفاده از همپوشانی گاما بین لایه های مؤثر با رخداد بیشینه همبستگی رگرسیون خطی لایه نقاط فرونشست مشخص شد که تحلیل اثر کاربری اراضی با تفسیر تغییرات فرونشست مدل فازی مطابقت دارد. با وجود آنکه کاربری شهری تنها 4 درصد از سطح آبخوان را شامل می شود ولی 26 درصد از واقعه فرونشست و در مقابل کاربری کشاورزی که 42 درصد از سطح می باشد 56 درصد از فرونشست و زمین های بایر با 54 درصد از سطح آبخوان اشباع تنها 19 درصد از فرونشست دشت را به خود اختصاص داده اند. با به کارگیری همپوشانی وزنی لایه های ایجاد شده با استفاده از عملگر گاما در مدل فازی جهت پهنه بندی بعنوان روشی نوین در محاسبات نرخ فرونشست زمین به تفکیک نوع کاربری اراضی، می توان مناطق مستعد فرونشست زمین را شناسایی کرد تا با مدیریت صحیح، از وقوع فرونشست و تأثیرات مخرب آن جلوگیری نمود.
آمایش لندفرم های ژئومورفولوژیکی جهت توسعه سکونتگاه های انسانی(مطالعه موردی: شهرستان های جنوب شرق استان خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره هفدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۴)
167 - 191
حوزه های تخصصی:
توسعه و ایجاد سکونتگاه در ارتباط مستقیم با بستر طبیعی و عوارض ژئومورفولوژی است. محدوده مورد مطالعه به علت شرایط توپوگرافیکی و زمین شناسی دارای محدودیت های خاص در مکان گزینی و توسعه سکونتگاه های انسانی بود. به منظور کاهش مخاطرات محدوده جنوب شرق استان خراسان رضوی و اصلاح برنامه های آتی توسعه و ایجاد سکونتگاه های انسانی، به بررسی امکان سنجی منطقه مورد مطالعه جهت توسعه سکونتی پرداخته شد. پس از بررسی های کتابخانه ای و میدانی و گزینش معیارهای مناسب، با استفاده از مدل منطق فازی و به کمک نرم افزار GIS، مناطق مستعد جهت توسعه و ایجاد سکونتگاه تعیین شد. در این مطالعه، جهت شناسایی مناطق مستعد توسعه و ایجاد سکونتگاه بر اساس لندفرم های ژئومورفولوژیکی، از یازده پارامتر شیب، جهت شیب، ارتفاع، خاک، کاربری اراضی، ارتفاع، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از راه ارتباطی، فاصله از سکونتگاه، ژئومورفولوژی به منزله متغیرهای مستقل در شناخت توان ها و تنگناهای ژئومورفولوژیکی در منطقه استفاده شد. نتایج حاصل از پهنه بندی بر اساس مدل فازی نشان داد حدود 61 درصد مساحت منطقه مورد مطالعه در طبقات بسیار نامناسب و نامناسب واقع شده است که این به معنی نامساعد بودن شرایط ژئومورفولوژیکی در این بخش از محدوده مورد مطالعه جهت ایجاد و توسعه سکونتگاه های انسانی است. حدود 58/14 درصد از مساحت محدوده مورد مطالعه دارای شرایط متوسط و حدود 24 درصد از مساحت منطقه مورد مطالعه دارای شرایط مطلوب و مساعد جهت فعالیت های ساخت وساز و ایجاد نواحی سکونتگاهی جدید است. واحدهای مخروط افکنه ای و دشت های آبرفتی مناسب ترین مکان برای ایجاد و توسعه سکونتگاه اند.
ارزیابی الگوی فضایی و ارائه الگوی بهینه به منظور مکان یابی مراکز ورزشی (نمونه موردی کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بررسی تحولات جهانی حاکی از این است که شهر و شهرنشینی با تغییرات بنیادی کمی و کیفی روبرو بوده است. یکی از مهم ترین پیامدهای آن در دهه های اخیر، نابسامانی در نظام توزیع خدمات و تمرکز مراکز خدماتی در یک مکان خاص می باشد. این در حالی است که نیاز روزافزون جمعیت به ورزش و مدیریت قوی در سطوح محله، ناحیه، منطقه و شهر بدون استفاده از اطلاعات، ابزار، روش های مدرن و به روز هرگز میسر نمی باشد. لذا، دسترسی سهل و سریع و کم هزینه به خدمات ورزشی، صرفه جویی در هزینه ها و تخصص بهینه منابع مستلزم کاربرد مدل ها و روش های علمی و معیارهای مرتبط و کارا جهت پشتیبانی از مدیریت شهرها می باشد. بر این اساس، در این پژوهش به ارزیابی الگوی فضایی و ارائه الگوی بهینه به منظور مکان یابی مراکز ورزشی در سطح شهر تهران، پرداخته شده است. روش پژوهش ترکیبی از روش های توصیفی و تحلیلی و نوع آن کاربردی است. جهت تحلیل داده ها از نرم افزارهای ArcGIS، Super Decisions و با استفاده از شاخص میانگین نزدیک ترین همسایه، مدل ANP و مدل فازی جهت مکان یابی فضاهای ورزشی استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که با توجه به الگوی خوشه ای پراکنش فضاهای ورزشی در سطح شهر تهران و همچنین پایین تر بودن سرانه فضاهای ورزشی این شهر نسبت به حداقل سرانه ها، دسترسی به این مراکز در وضعیت موجود مناسب نمی باشند. نتایج مدل فازی نشان داد که وضعیت مناطق مرکزی تهران در این زمینه نامناسب تر می باشد.
پهنه بندی خطر شکل گیری فروچاله های گچی در سازند گچساران با استفاده از مدل فازی (مطالعه موردی: دشت جابر بدره ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازندهای دارای لایه گچی زمینه ساز تشکیل اشکال کارستی گچی است. دشت جابر، در شمال غربی استان ایلام، در واحد زاگرس چین خورده واقع شده است. سازند گچساران به سبب شرایطی که در گذشته پشت سر گذاشته عمدتاً در ناودیس ها قرار دارد. وجود پدیده های کارستی گچی به شکل فروچاله در این دشت، می تواند تأثیر بسیار مخربی بر جاده ها و تأسیساتی که در مجاورت این لایه ها قرار دارند بگذارد. در این پژوهش نقشه پهنه بندی تکامل کارست با استفاده از مدل فازی تهیه شده که جهت تهیه این نقشه از ده عامل محیطی شامل شیب، وجه شیب، زمین شناسی، فاصله از خط کنیک، نقاط تمرکز جریان دامنه ای، فاصله از رودخانه، طبقات ارتفاعی، کاربری اراضی، پارامتر اقلیم با استفاده از روش دمارتن، و شاخص پوشش گیاهی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد ۹/۳۶ درصد منطقه موردمطالعه در محدوده ریسک بالا، 49 درصد در محدوده ریسک متوسط، و ۱/۱۴ درصد در محدوده ریسک پایین قرار دارد. بازدیدهای میدانی نشان می دهد مهم ترین عوامل مؤثر در تکامل کارست این منطقه شیب و محل تلاقی خطوط آبراهه ها در دامنه با لایه های گچ خالص ضخیم لایه است و محل تلاقی لایه های گچ در مجاورت خط کنیک یکی از عوامل زمینه ساز و مهم در جهت شکل گیری این فروچاله ها محسوب می شود.
بررسی عوامل مؤثر بر تکامل فروچاله های کارستیک در سازند گچساران با استفاده از مدل فازی، نمونه پژوهش: دشت مارون کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود سازندهایی که شامل لایه های گچی است زمینه ساز تشکیل اشکال کارستی گچی خواهد بود. میزان ستبری لایه های گچی و کیفیت این لایه ها در شکل گیری اینگونه اشکال تاثیرگذار است. دشت مارون، در بخش چین خورده ساده رشته کوه زاگرس در استان های خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد واقع شده است. وجود سازند گچساران و پدیده های کارستی گچی که مهمترین آنها فروچاله است در این دشت، می تواند تاثیر بسیار مخربی بر جاده ها، تاسیسات، زمین های کشاورزی و واحدهای مسکونی و مخزن سد مارون که در این دشت واقع شده است، داشته باشد اما متاسفانه کمتر به شناخت و مطالعه این پدیده پرداخته شده است. در این پژوهش به منظور تعیین پتانسیل کارست زایی در دشت مارون جهت مدیریت سازه های مهم منطقه، نقشه پهنه بندی ریسک شکل گیری کارست با استفاده از مدل فازی تهیه شده که جهت تهیه این نقشه از ده عامل محیطی شامل شیب، وجه شیب، زمین شناسی، فاصله از خط کنیک، فاصله از خطوط جریان، فاصله از رودخانه، طبقات ارتفاعی، کاربری اراضی، اقلیم و شاخص (NDVI) استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که 2/55 درصد از منطقه مورد مطالعه با توجه به این که در محدوده سازندگچساران قرار ندارد و فاقد لایه های گچی است، این بخش از دشت از نظر وقوع فروچاله در محدوده ریسک صفر درصد قرار می گیرد و 2/11 درصد در محدوده ریسک بالا، 5/18 درصد ریسک متوسط و 1/15 درصد در محدوده ریسک پایین قرار دارد. بر اساس بازدیدهای میدانی و بررسی نقشه پهنه بندی، عوامل اصلی موثر در تکامل کارست این منطقه شیب و خطوط آبراهه منطبق بر لایه های گچی می باشد.
پهنه بندی اکوتوریسم با استفاده از مدل فازی. مطالعه موردی: شهرستان شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال پنجم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۶
1 - 17
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش پهنه بندی اکوتوریسم شهرستان شیراز با استفاده از مدل فازی (fuzzy) می باشد. این پژوهش به روشهای کتابخانه ای (اسنادی) و میدانی انجام شده است. در روش اسنادی اطلاعات مورد نیاز با مراجعه به کتابخانه ها(مقالات، کتاب ها، پایانامه ها) و سایت ها، سازمان های مربوطه جمع آوری شد و در روش میدانی نیز برای معرفی و نشان دادن جاذبه های اکوتوریسمی هر یک از مناطق مختلف شهرستان از آنها بازدید بعمل آمد. همچنین در این پژوهش برای تحلیل داده ها از مدلهای ای اچ پی (AHP) و فازی (fuzzy) استفاده شد.نتایج حاصل پژوهش نشان می دهد که 14/37 درصد از کل مساحت شهرستان شیراز دارای پتانسیل بسیار بالا برای فعالیت اکوتوریسمی است. مناطقی که دارای تراکم بالای گیاهی و منابع آبی و المان های طبیعی (چشمه، دریاچه، رودخانه و..) همچنین دارای شرایط مناسب اقلیمی می باشند، دارای بیشترین پتانسیل برای فعالیت های اکوتوریسمی در این شهرستان هستند. همچنین بر اساس تلفیق لایه های اطلاعاتی 56/12 درصد از کل مساحت شهرستان شیراز دارای پتانسیل بسیار کم برای فعالیت اکوتوریسمی است که تراکم این محدوده ها در قسمتهای شمالی و جنوبی می باشد که دارای کمترین تراکم از نظر حجم فعالیت های اکوتوریسمی هستند.
آمایش ژئومورفولوژیکی جنوب استان خراسان رضوی جهت توسعه مناطق مسکونی بر اساس تلفیق مدل فازی و ANP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
67 - 84
حوزه های تخصصی:
مطالعه و شناخت عوامل ژئومورفولوژیک محدودکننده در شکل گیری سکونتگاه های جدید و همچنین مدیریت سوانح طبیعی امری ضروری و لازم است. بر این اساس در تحقیق حاضر به آمایش ژئومورفولوژیکی مناطق مسکونی جنوب استان خراسان جنوبی جهت توسعه مناطق مسکونی پرداخته شده است. در این تحقیق به منظور بررسی و پهنه بندی مناطق مساعد برای توسعه شهری، 10 پارامتر شیب، جهت شیب، ارتفاع، زمین شناسی، خاک، کاربری اراضی، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از راه ارتباطی، فاصله از سکونتگاه و ژئومورفولوژی به عنوان عوامل مؤثر در مسئله تحقیق استفاده شده است. روش کار به گونه ای است که ابتدا لایه های اطلاعاتی پردازش، فازی سازی و قابل مقایسه شدن، سپس با استفاده از مدل ANP ارزش هر کدام از لایه ها محاسبه گردید. در نهایت هر کدام از لایه ها در نرم افزار ARC GIS با استفاده از دستور Raster calculator در وزن به دست آمده از طریق مدل ANP ضرب شده و با استفاده از منطق فازی این لایه های اطلاعاتی در محدوده مورد مطالعه با هم تلفیق شدند. در نهایت پس از همپوشانی، نقشه مناطق مساعد برای توسعه شهری در محدوده مورد مطالعه براساس تلفیق دو مدل فازی و ANP بدست آمده است. نتایج تحقیق بیانگر این است که حدود 59 درصد مساحت منطقه مورد مطالعه، با مساحتی حدود 17545 کیلومترمربع، در طبقات بسیار نامناسب و نامناسب واقع شده که نشان از محدود بودن مکان های مناسب با توجه به شرایط ژئومورفولوژیکی منطقه جهت فعالیت های ساخت وساز و ساخت مناطق سکونتگاهی جدید است.
پهنه بندی خطر زمین لغزش در حوضه آبخیز اوغان استان گلستان با استفاده از مدل فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
1 - 14
حوزه های تخصصی:
زمین لغزش از جمله مخرب ترین حوادث طبیعی در مناطق شیب دار به حساب می آید و هر ساله در نقاط مختلف دنیا خسارات مالی و جانی قابل توجهی به بار می آورد، از این رو شناسایی و تهیه نقشه مناطقِ دارای پتانسیل خطر وقوع زمین لغزش، اولین گام در مدیریت منابع طبیعی و برنامه های عمرانی است. هدف این پژوهش، ارزیابی خطر زمین لغزش در حوضه آبخیز اوغان استان گلستان با استفاده از مدل مبتنی بر منطق فازی است. بدین منظور ابتدا به وسیله عکس های هوایی، نقشه های زمین شناسی و بازدید میدانی، نقشه پراکنش زمین لغزش ها در حوضه تهیه شد و سپس نقشه هر یک از عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزش از قبیل (ارتفاع، شیب و جهت شیب، سنگ شناسی، طبقات بارش، کاربری اراضی، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه و حریم جاده) به عنوان لایه های اطلاعاتی در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) تهیه و به منظور کاربرد مبتنی بر تئوری فازی در مدل استفاده گردید. پس از تعیین توابع عضویت برای هریک از عوامل تاثیر گذار در وقوع پدیده زمین لغزش، نقشه عوامل بصورت فازی شده و با تلفیق مبتنی بر استفاده از عملگرهای فازی در محیط نرم افزارArcGIS نقشه پهنه بندی در چهار طبقه خطرکم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد تهیه شد. نتایج نشان داد که عملگر فازی گامای 5/0 با مقدار جمع کیفی 17/1= Qs بالاترین و عملگرهای Sum، And، OR با مقدار جمع کیفی کمتر از 039/0 پایین ترین دقت را نسبت به سایر عملگرهای فازی در پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش در حوضه آبخیز اوغان دارا می باشد.
بررسی عوامل مؤثر در وقوع فروچاله های دشت ابرکوه و تهیه ی نقشه ی خطر نواحی مستعد بروز آن
منبع:
پژوهشنامه کلام سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱
17 - 34
حوزه های تخصصی:
فروچاله ها حفره هایی هستند که در سطح زمین های آهکی و یا دیگر سنگ های انحلال پذیر بوجود می آیند، تقریباً استوانه ای و قیفی شکل اند و متوسط ابعاد آن ها حدود سه متر است. عوامل طبیعی و انسانی مختلفی در ایجاد این پدیده نقش مؤثری دارند. فروچاله ها که به آهستگى و به تدریج گسترش مى یابند شاید همانند سیل و زلزله، خطرهاى ناگهانى و فاجعه بار نداشته باشند، با این وجود به طور معمول خسارت هاى ناشى از وقوع فروچاله ها ترمیم ناپذیر، پرهزینه و مخرب اند. شهرستان ابرکوه که در جنوب غرب استان یزد واقع شده، از جمله مناطقی است که با معضل فروچاله روبروست.در سال های اخیر وقوع فروچاله در دو روستای فیض آباد و هوروک این شهرستان، خسارت های چشمگیری به زمین های کشاورزی و نیز تأسیسات منطقه وارد آورده است. در این پژوهش سعی شده تا با مطالعه و بررسی فروچاله های رخ داده در دو منطقه ی شهرستان، به شناسایی نواحی مستعد وقوع فروچاله در سال های آتی و نیز ارائه ی پیشنهاداتی جهت کاهش خسارات ناشی از رخداد این پدیده پرداخته شود. جهت ارزیابی عوامل مؤثر در وقوع فروچاله ها از سیسستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) و جهت پیش بینی نواحی در معرض خطر وقوع فروچاله، از منطق فازی استفاده شد. جهت مدل سازی، 9 معیار به عنوان عوامل اصلی و تأثیر گذار در ایجاد فروچاله های منطقه در نظر گرفته شد که هرکدام از لایه ها با استفاده از توابع عضویت فازی در سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS 10 )، فازی شدند. در نتیجه ی این مدل سازی مشخص شد. به طور کلی حدود 32 درصد از منطقه ی مورد مطالعه معادل 17 کیلومتر مربع، در معرض خطر بالای وقوع فروچاله قرار دارد که عمدتاً نواحی مرکزی شهرستان را در بر می گیرد و نیز 13 در صد منطقه معادل 7 کیلومتر مربع پتانسیل کمتری جهت وقوع فروچاله دارند.
پهنه بندی نواحی مستعد وقوع روانگرایی با استفاده از مدل فازی: شهرستان ابرکوه، استان یزد
منبع:
پژوهشنامه کلام سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲
53 - 75
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر وقوع زلزله های مرگبار در مناطق فعال لرزه ای باعث گردیده تا پدیده روانگرایی مورد توجه محققین قرار گیرد. در مناطقی که آب زیرزمینی نزدیک به سطح زمین می باشد، ارتعاشات ناشی از زمین لرزه می تواند چسبندگی و انسجام میان ذرات تشکیل دهنده خاک را از بین ببرد، و خاک حالت مایع و روان به خود بگیرد در این حالت روان گرایی اتفاق می افتد. روانگرایی اغلب باعث خسارت های وسیعی بر تأسیسات شهری و روستایی، سازه های ساحلی، منابع آبی و خطوط انتقال آب، گاز می شود. در این پژوهش سعی شده تا با مطالعه عوامل اصلی ایجاد روانگرایی، با استفاده از مدل فازی به پهنه بندی نواحی مستعد وقوع این پدیده پرداخته شود. شهرستان ابرکوه به دلیل شرایط مورفوتکتونیکی و وجود گسل های فعال به ویژه گسل اصلی دهشیر- بافت و شاخه های فرعی آن، ویژگی های زمین شناسی و وجود رسوبات جوان کواترنر و وجود منابع آب های زیرزمینی در معرض خطر روانگرایی می باشد. جهت مدل سازی، شش معیار به عنوان عوامل اصلی و تأثیرگذار در ایجاد روانگرایی در نظر گرفته شد که با استفاده از توابع عضویت فازی درسیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS 10 )، فازی شده اند. پس از فازی سازی لایه ها، عملگر گامای فازی اجرا گردید. جهت افزایش دقت در به دست آوردن نقشه ی حساسیت نواحی مسنعد وقوع روانگرایی در منطقه، از سه گامای 7/0، 8/0 و 9/0 استفاده شد. پس از مقایسه لایه های حاصل از سه گامای مورد نظر این نتیجه حاصل که نقشه به دست آمده از مقدار گامای 9/0 دارای قدرت هم پوشانی بهتر و نیز دقت بالاتر در پهنه بندی نواحی از نظر حساسیت به وقوع روانگرایی می باشد. درنتیجه این مدل سازی مشخص شد حدود 100 کیلومتر مربع از وسعت شهرستان، در معرض خطر بالای وقوع روان گرایی است که عمدتاً نواحی شمال شرق، شرق و جنوب شرق شهرستان را در بر می گیرد. نواحی با احتمال خطر وقوع متوسط، 65 کیلومتر مربع برآورد شده است که جنوب شرق و تا حدی مرکز شهرستان را در بر دارد.
ارزیابی قابلیت های اکوتوریسمی با استفاده از روش FUZZY-ANP (مطالعه موردی: دهستان مرگَوَر شهرستان ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۰
99 - 116
حوزه های تخصصی:
اکوتوریسم عبارت است از سفر هدف دار به طبیعت برای شناخت تاریخ طبیعی و فرهنگی محیط با پرهیز از ایجاد تغییر در اکوسیستم و ایجاد فعالیت های اقتصادی که منجر به بهره برداری صحیح از منابع محیط زیست و اشتغال زایی برای اهالی بومی شود که از آن می توان به عنوان یکی از منابع جدید درآمد در راستای توسعه پایدار نام برد. دهستان مرگور در شهرستان ارومیه با تنوع جغرافیایی و فرهنگی بالا و دارا بودن چشم اندازهای خاص گردشگری از مقاصد مهم گردشگری منطقه محسوب می شود و هدف از انجام این پژوهش ارزیابی توانمندی های اکوتوریسمی دهستان مرگور است. بر این اساس ابتدا مطالعات پایه انجام گرفت و با شناسایی عوامل اکولوژیکی اعم از اقلیمی، انسانی، زمین شناختی، توپوگرافی و گردشگری که در زمینه اکوتوریسم موثرند، ﻧﻘﺸﻪﻫﺎی ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ، ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﺳﺎﻣﺎﻧﻪ اﻃﻼﻋﺎت جغرافیایی ﺗﻬﯿﻪ ﺷﺪ. ﺳﭙﺲ با اﺳﺘﻔﺎده از ﻓﺮآﯾﻨﺪ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺷﺒﮑﻪای پس از ساخت شبکه تحلیلی، ماتریس مقایسات زوجی تشکیل شده و وزن نسبی عناصر حاصل شد. در نهایت وزن نسبی عناصر به نقشه های مربوطه تخصیص یافته و نقشه پهنه بندی توان اکوتوریسم با عملگر گامای فازی ایجاد شد. نتایج نشان داد که از کل مساحت منطقه مورد مطالعه حدود 50/14 درصد در گروه بسیار مناسب، 32/26 درصد در گروه نسبتاً مناسب، 27 درصد در گروه نسبتاً نامناسب و 15/32 درصد در گروه کاملاً نامناسب واقع شده اند با توجه به بکر بودن منطقه و لزوم ایجاد فرصت های سرمایه گذاری جدید در آن، نتایج تحقیق حاضر می تواند در زمینه شناسایی پتانسیل های منطقه و دستیابی به سطح بالاتری از توسعه اقتصادی و اجتماعی محلی مفید واقع گردد.
پهنه بندی خطر حرکات توده ای با استفاده از روش منطق فازی (مطالعه موردی حوضه آبریز سیرا)
تهیه نقشه های پیش بینی وقوع حرکات توده ای، امروزه مورد توجه زمین شناسان و ژئومرفولوگ ها قرار گرفته است. این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر در ایجاد پدیده حرکات توده ای و مشخص کردن مناطق دارای پتانسیل حرکات توده ای در حوضه آبخیز سیرا به روش فازی انجام شده است.
به این منظور، ابتدا مهمترین عوامل موثر در وقوع حرکات توده ای رخ داده در حوضه با توجه به نتایج حاصل از مطالعات و پژوهش های پیشین انجام شده از طریق تهیه نقشه های آن ها بررسی و خصوصیات مربوط به هر یک از آن ها شناسایی شدند و سپس با تفسیر تصاویر ماهواره ای و عکس های هوایی به مقیاس 1:50000 مربوط به سال های 1336 و 1382 منطقه تحقیق و انجام عملیات میدانی با استفاده از GPS نقشه پراکنش حرکات توده ای تهیه و رقومی گردید. درمرحله بعد با بکارگیری روش فازی (Fuzzy) نقشه پهنه بندی خطر وقوع حرکات توده ای تهیه گردید. نتایج نشان داد که اکثر حرکات توده ای وقوع یافته در این حوضه، در سازند کرج، در ارتفاع بین 2700 تا 3200 متر، در شیب 20 تا 43 درجه رخ داده است.
آمایش لندفرم های ژئومورفولوژیکی جهت توسعه سکونتگاه های انسانی (مطالعه موردی: شهرستان های جنوب غرب استان خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
توسعه و ایجاد سکونتگاه در ارتباط مستقیم با بستر طبیعی و عوارض ژئومورفولوژی است. محدوده موردمطالعه به علت شرایط توپوگرافیکی و زمین شناسی دارای محدودیت های خاصی در مکان گزینی و توسعه ای سکونتگاه های انسانی می باشد. به منظور کاهش مخاطرات محدوده جنوب غرب استان خراسان رضوی و اصلاح برنامه های آتی توسعه و ایجاد سکونتگاه های انسانی، به بررسی امکان سنجی منطقه موردمطالعه جهت توسعه سکونتی پرداخته شد. پس از انجام بررسی های کتابخانه ای و میدانی و گزینش معیارهای مناسب، با استفاده از مدل منطق فازی و به کمک نرم افزار GIS، مناطق مستعد جهت توسعه و ایجاد سکونتگاه تعیین گردید. در این مطالعه جهت شناسایی مناطق مستعد توسعه و ایجاد سکونتگاه بر اساس لندفرم های ژئومورفولوژیکی، از یازده پارامتر شیب، جهت شیب، ارتفاع، خاک، کاربری اراضی، ارتفاع، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از راه ارتباطی، فاصله از سکونتگاه، ژئومورفولوژی به عنوان متغیرهای مستقل در شناخت توان ها و تنگناهای ژئومورفولوژیکی در منطقه استفاده شدند. نتایج حاصل از پهنه بندی بر اساس مدل فازی، نشان داد که حدود 61 درصد مساحت منطقه موردمطالعه در طبقات بسیار نامناسب و نامناسب واقع شده که این به معنی نامساعد بودن شرایط ژئومورفولوژیکی در این بخش از محدوده موردمطالعه جهت ایجاد و توسعه سکونتگاه های انسانی می باشند. حدود 40/16 درصد از محدوده موردمطالعه دارای شرایطی متوسط و حدود 23 درصد مساحت منطقه موردمطالعه نشان از مطلوب و مساعد بودن شرایط ژئومورفولوژیکی منطقه جهت فعالیت های ساخت وساز و ایجاد نواحی سکونتگاهی جدید می باشد. واحدهای مخروط افکنه ای و دشت های آبرفتی مناسب ترین مکان برای ایجاد و توسعه سکونتگاه می باشند.
ارزیابی مخاطره زمین لغزش و واکاوی علل آن در جاده جدید سردشت- بانه حد فاصل سردشت- دارساوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از این مخاطرات مهم ناپایداری دامنه ای و به صورت موردی زمین لغزش ها هستند. در این بین ناپایداری دامنه ای در جاده هایی که بعد از احداث سدها و در مجاورت این سازه آبی و به ویژه بدون توجه به ماهیت فرم های ژئومورفیک ساخته می شوند، قابل توجه است. بر این اساس جاده سردست- بانه تا دارساوین که بعد از احداث سد سردشت در چند سال اخیر بخشی از آن دچار تغییر مسیر گردید و مسیر جدید آن منطبق بر بازه میانی این محدوده است، از منظر ناپایداری دامنه ای و زمین لغزش مورد ارزیابی، پهنه بندی و واکاوی به صورت مقایسه ای قرار گرفت. در این پژوهش از مجموعه مطالعات تئوریک، میدانی چند نوبته و نیز روش فازی بر مبنای عملگر Gamma0/9 با به کارگیری حداکثر متغیر تاثیر گذار شامل 16 مورد با یک رویکرد سیستمی استفاده گردید. نتایج نهایی نشان داد که بر اساس مدل مذکور بازه های یک و دو به ترتیب دارای پتانسیل ناپایداری و در سطح خطر بالایی قرار دارند. نتایج اعتبارسنجی نیز با مقدار 811/0 دال بر کارایی مدل بود. با این وجود مطالعات میدانی نیز ضمن تایید این مساله گویای آن بود که بازه دو به لحاظ رخداد زمین لغزش بعد از احداث سد و ایجاد جاده جدید که منطبق بر آن است، یک نمونه تیپیک از ناپایداری شده است که واکاوی دلایل آن گویای نقش واحد ژئومورفیک حساس شامل احداث جاده بر روی پادگانه آبرفتی کواترنری با رسوبات سست در مجاورت بلافصل رودخانه زاب با قدرت جریان و نیز زیربری بالا می باشد.
مکان یابی بهینه اماکن و فضاهای ورزشی در شهر سنندج با استفاده از تکنیک تلفیقی روش تحلیل شبکه ANP و مدل FUZZY در GIS ( نمونه موردی: شهرسنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۸ بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۶
101 - 118
حوزه های تخصصی:
امروزه جوامع توسعه یافته هریک بر اهمیت توسعه فضاهای ورزشی و اثرات روشن آنها بر سلامت اجتماعی، بهبود کارایی، وحدت ملی و استفاده بهینه و صحیح از اوقات فراغت واقف هستند. در همین رابطه، تاثیر فضاها و مراکز ورزشی نیز اهمیت دوچندان دارد. باتوجه به اهمیت این موضوع، لازم است تا فضاهای ورزشی به گونه ای مکان یابی شده و در سطح شهر پراکنده شوند که عموم قادر باشند با سهولت به آنها دسترسی داشته باشند. هدف از انجام پژوهش حاضر، ارزیابی الگوهای فضایی و تدوین الگوی بهینه جهت مکان یابی مراکز ورزشی در سطح شهر سنندج است. فرایند تحلیل به صورت ترکیبی از روش های توصیفی و تحلیلی می باشد. جهت تحلیل داده ها از نرم افزارهایGIS ، SUPER DECISIONS و از شاخص میانگین نزدیکترین همسایه جهت ارزیابی الگوی فضایی مراکز ورزشی و مدل ANP و مدل فازی جهت مکان یابی فضاهای ورزشی استفاده شده است. به نحوی که از مدل فرایند تحلیل شبکه ای جهت تعیین ارزش و وزن معیارهای مختلف و از سیستم اطلاعات جغرافیایی جهت تحلیل لایه ها و ارائه خروجی درقالب نقشه استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داده اند که پراکنش ناهمگون فضاهای ورزشی در سطح شهر و همچنین پایین بودن سطح سرانه فضاهای ورزشی و مشکلات دسترسی شهروندان به این مراکز از جمله اصلی ترین مسائل مرتبط با الگوی فضایی مراکز ورزشی در شهر سنندج است.
ارزیابی قابلیت اراضی حوضه ی رودخانه ی شور (شهرستان قروه) برای توسعه ی مناطق شهری با استفاده از مدل های فازی و ANP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۴ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱۲
1 - 23
حوزه های تخصصی:
رشد جمعیت و به تبع آن رشد مراکز مسکونی، صنعتی و غیره سبب گسترش نامتوازن مناطق مسکونی و پیشروی به سمت مناطق نامساعد شده است. شهرستان قروه از جمله شهرستان هایی است که به دلیل رشد چشمگیر جمعیت در سال های اخیر گسترش زیادی داشته است، که بسیاری از آن ها بدون توجه به مسائل هیدروژئومورفولوژیکی صورت گرفته است. بنابراین هدف اصلی این پزوهش شناسایی مناطق مستعد حوضه ی رودخانه ی شور جهت اهداف توسعه ی شهری می باشد. این تحقیق مبتنی بر روش های میدانی کتابخانه ای و نرم افزاری می باشد. در این تحقیق به منظور ارزیابی و پهنه بندی مناطق مساعد برای توسعه ی شهری شهرستان قروه از 8 عامل، لیتولوژِی، گسل، شیب، جهت شیب، ارتفاع، فاصله از رودخانه، پوشش گیاهی و کاربری اراضی استفاده شده است. روش کار به گونه ای است که پس از تهیه ی لایه های اطلاعاتی، ضرایب و تعیین ارزش آن ها با استفاده از مدل ANP برآورد شده است. سپس در محیط GIS نقشه های همپوشانی تهیه و یکسان سازی عوامل و تهیه ی نقشه ی فازی با استفاده از گامای فازی انجام شده است. در پایان منطقه ی مورد مطالعه از نظر مساعد بودن به منظور اهداف توسعه ی شهری به پنج منطقه تقسیم شده است. نتایج حاصل بیانگر آن است که مناطق مرکزی و حاشیه ی نزدیک رودخانه ی اصلی و محدوده ی اطراف شهر قروه، به دلیل دسترسی به رودخانه ی اصلی، تغییرپذیر بودن نوع کاربری اراضی موجود در منطقه، ارتفاع پایین و نداشتن شیب زیاد، دارای بالاترین امتیاز جهت اهداف توسعه ی شهری هستند.
تعیین مناطق کارست توسعه یافته با استفاده از مدل های منطق فازی و OWA در حوضه ی قره سو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۵ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۵
95 - 114
حوزه های تخصصی:
در ایران آب بسیاری از شهرها خصوصاً مناطق غربی از طریق منابع کارست تأمین می شود. بر این اساس در تحقیق حاضر به ارزیابی توسعه فرایندها و آبخوان های کارستیک در حوضه ی قره سو پرداخته شده است. این تحقیق مبتنی بر روش های میدانی، ابزاری و کتابخانه ای است که به منظور تعیین مناطق کارستیک توسعه یافته در حوضه ی قره سو از 8 عامل: سنگ شناسی، گسل، شیب توپوگرافی، جهت شیب، ارتفاع، رودخانه، بارش و اقلیم (دما و رطوبت) استفاده شده است. برای این منظور ابتدا با استفاده از روش نرم افزاری (ARC GIS و IDRISI) اقدام به تهیه ی لایه های اطلاعاتی شده است. پس از تهیه ی لایه های اطلاعاتی، این لایه ها بر اساس نظر کارشناسان وزن دهی و سپس با استفاده از مدل ANP استانداردسازی شده اند، سپس با استفاده از دو مدل منطق فازی و میانگین گیری وزن دار ترتیبی نقشه هایی نهایی حاصل شده است. بر پایه نتایج حاصل از عوامل موثر در توسعه یافتگی کارست، حوضه ی مورد مطالعه از نظر میزان توسعه یافتگی به 5 طبقه ی زیاد، نسبتاً زیاد، متوسط، کم و خیلی کم تقسیم شده است. با ت وجه به اینکه در روش م نطق فازی و میانگین گ یری وزن دار ت رتیبی (OWA) اختلاف هایی در تلفیق و ترکیب لایه های اطلاعاتی وجود دارد، نتایج نهایی دارای اختلافاتی از نظر وسعت طبقات هستند به طوری که در روش OWA به دلیل این که تعدیل بیش تری صورت می گیرد اختلاف طبقات کم تر از روش منطق فازی است اما روند کلی میزان توسعه یافتگی در هر دو روش تقریباً منطبق بر هم است و میزان توسعه یافتگی از شمال و شمال شرق به سمت جنوب و جنوب غرب کاهش می باید.
پهنه بندی سطوح مناسب تغذیه ی مصنوعی آبخوان های دشت سبزاب و گتوند با استفاده از مدل فازی و تطبیق آن با مخروطه افکنه های منطقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۷
65 - 84
حوزه های تخصصی:
مخروط افکنه ها از عوارض متنوع ژئومورفولوژیکی است که به دلیل تخلخل زیاد از جنبه ی تشکیل و تغذیه ی طبیعی سفره های آب زیرزمینی اهمیت فراوانی دارند و گسترش تمدن ها و مناطق مسکونی را در حاشیه ی خود با بهره برداری از این منابع آبی به وسیله ی حفر قنات و چاه به دنبال داشته است. از سوی دیگر برداشت بی رویه از این سفره های آب زیرزمینی، باعث افت شدید سطح آب زیرزمینی شده است. تغذیه ی مصنوعی آبخوان ها به روش پخش سیلاب راهکاری است که با آن می توان سطح ایستابی آب زیرزمینی را افزایش و روند افت سطح آن را کاهش داد. در این پژوهش با تلفیق سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدل فازی، مناسب ترین عرصه های تغذیه ی مصنوعی در دشت سبزاب و گتوند شناسایی و میزان انطباق آنها با مخروطه افکنه ها مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، ابتدا نقشه ی عوامل مؤثر در تغذیه ی مصنوعی شامل- شیب، نفوذپذیری، هدایت الکتریکی، ضخامت آبرفت، قابلیت انتقال، تراکم زهکشی - در محیط GIS آماده سازی و با استفاده از تابع عضویت خطی فازی شده و با استفاده از عملگرهای اشتراک، جمع، ضرب و گاما با همدیگر تلفیق و نقشه ی نهایی تهیه گردید. نتایج این تحقیق نشان داد، اراضی منطقه در چهار طبقه تناسب بالا تا نامناسب از جهت تغذیه ی مصنوعی به روش پخش سیلاب هستند و مناطق با تناسب بالا غالباً در پایین دست سازند زمین شناسی کنگلومرای بختیاری بوده و سطح مخروط افکنه دارای انطباق متوسط 83 درصدی در عملگرهای مختلف فازی با طبقات تناسب بالا جهت تغذیه ی مصنوعی می باشد که نشان دهنده ی اهمیت این لندفرم ژئومورفولوژی از جهت تغذیه ی مصنوعی سفره ی آب زیرزمینی می باشد.