مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
ادب فارسی
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۳ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۸
113 - 139
حوزه های تخصصی:
با توجّه به شواهد فراوان در متون منظوم و منثورادب فارسی، می توان گفت که تمامی پدید آوردندگان آثارادبی، جلوه هایی زیبا وماندگاری از قرآن کریم ومعارف بلند آن را انعکاس داده اند، و برخی ازآنان، عمرخود را وقف خدمت به مکتب قرآن کرده و در این راه ازهیچ کوششی دریغ نورزیده اند. تأکید رسول اکرم (ص) در باره فضیلت آوای خوش (صورت حَسَن) و احادیثی که از آن حضرت نقل شده، سبب گردید، تا توجّه برخی از شاع ران و نویسندگان ایران زمین ، به ویژه عرفا و صوفیه به این بخش معطوف گردد. در مجموع دو دیدگاه کلّی درباره تلاوت قرآن کریم درادب فارسی شایع است: یکی آنکه تلاوت حَسَن در متون منظوم و منثور مورد ستایش قرار گرفت، و داستان ها و روایات فراوانی در تأیید آن نقل گردید. دیگرآنکه برخی از شعرا و نویسندگان، نظیرسنایی، سعدی و جامی علاوه بر تأیید و تأکید دیدگاه نخستین، بیشتربا نظر انتقادی و اصلاحی، قاریان بی کردار و ناخوش آواز را مورد سرزنش و ملامت قرار داده اند، و گاهی با چاشنی طنز و مطایبه، نکات ارزشمندی را جهت تعلیم و اندرز یادآور شده اند. در این مقاله سعی شده تا هر دو دیدگاه مورد نقد و تجزیه وتحلیل قرار گیرد.
خرابات از حقیقت تا مجاز
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۶ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۲
115 - 134
حوزه های تخصصی:
خرابات در ادبیات فارسی هم به معنی حقیقی و منفی، به میکده و محل فسق و فجور و هم به معنی مجازی و مثبت، به جایگاه پاکبازی و فناگاه عاشقان و عارفان دلالت می کند. شاعران زبان فارسی در قلمرو این واژه مضامینی بکر آفریده اند. گرد آمدن معانی متناقض در این واژه و در عین حال بسامد بالای کاربرد و تبدیل آن به اصطلاح کلیدی و مهم در متون ادبی و عرفانی، سبب شده جایگاه درخور توجهی پیدا کند. بدین منظور، در این تحقیق ریشه شناسی و تطور و بار معنایی "خرابات" در متون ادبی و عرفانی مهم بررسی شد. بنابر این مطالعه، واژه خرابات ریشه و خاستگاه های مختلفی دارد. معنای ساده و منفی آن به مفهوم مثبت عرفانی تطور یافته است و به مکان براندازی نام و ننگ، محل تزکیه درون و رهایی از خرافات و طامات و رسیدن به مقام فنای فی الله تبدیل شده است.
تأثیر شعر خواجوی کرمانی بر پیکرنگاری جنید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بینش یگانه و ذهنیت مشابه شاعران و نقاشان ایرانی منجر به دیدگاه های نسبتاً یکسانی از زیباشناسی پیکره انسانی در ادبیات فارسی و نقاشی ایرانی شده است؛ به گونه ای که در فرهنگ و هنر ایرانی، پیکره انسانی همواره در هیأتی نمادین و مثالی ارائه شده است. از سوی دیگر نوع پیکرها در آثار جنید دارای اهمیت ویژه ای است و شیوه پیکرنگاری او حداقل تا قرن دهم هجری/شانزدهم میلادی به عنوان الگو و معیار در نقاشی ایرانی محسوب می شود. براین اساس، موضوع این تحقیق تأثیر شعر خواجوی کرمانی بر پیکرنگاری جنید است و هدف از آن شناخت چگونگی تأثیر ادبیات بر نوع پیکرنگاری با استناد به آثار جنید است. سؤالات این پژوهش عبارت اند از: 1. سیمای پیکره ها در آثار خواجو چگونه توصیف شده است؟ 2. به چه میزان، پیکرنگاری جنید از توصیفات ادبی خواجو تأثیر پذیرفته است؟ این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. این بررسی نشان می دهد که خواجو در توصیف پیکره ها به اصول زیباشناختی پیکره در ادب فارسی که تداعی کننده چهره های چینی است نظر داشته است. همچنین در اشعار خواجو توصیفات ارائه شده به جنسیت خاصی اشاره ندارد و همواره به جای شخصیت پردازی بر نوع تأکید شده است. پیکره های جنید با توجه به فرهنگ زیباگرایی نگارگری در عصر جلایری اجراشده است. این فرهنگ زیباشناسی از سویی تکامل یافته چهره های چینی مآب در دوران مغول است و از سوی دیگر، هم راستا و در ادامه توصیف انسان آرمانی در ادبیات فارسی و اشعار خواجو است. همچنین حالات و حرکات پیکرهها روایتگر متن داستان است و اغلب به طور یکسان و مشابه طراحی شده اند. زیبایی در پیکره های جنید امری محدود و تعریف شده است و در آنها فردیت و جنسیت جایگاهی ندارد.
چند کاستی و اشتباه در فرهنگ بزرگ سخن
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۳ خرداد و تیر ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۹۴)
319 - 327
حوزه های تخصصی:
به عقیده بسیاری از صاحب نظران، در بین فرهنگ هایی که مجلدات آن به طور کامل منتشر شده، فرهنگ بزرگ سخن، به سرپرستی دکتر حسن انوری، بهترین است. اما ازآنجاکه هیچ کار بزرگی بی اشتباه نیست، اشتباهات و کاستی هایی نیز در چاپ اول آن در سال ۱۳۸۱ وجود داشت که باعث شد مؤلفان، در سال ۱۳۹۰ ذیل فرهنگ بزرگ سخن را برای تکمیل نواقص و رفع عیوب منتشر کنند. اما کار تصحیح فرهنگ به اینجا ختم نشد و آن طور که اعلام شده، ذیل دوم فرهنگ بزرگ سخن نیز با هدف رفع کاستی ها و جبران اشتباهات و افزودن واژه های جدید در دست تهیه است و ازاین رو درخواست شده است که پژوهشگران، آرای اصلاحی خود را برای سرپرست فرهنگ بفرستند. در این مقاله، تعدادی از کاستی ها و اشتباهات فرهنگ مذکور بیان شده است.
بازتاب الفاظ و مضامین مربوط به سیّد و مترادف های آن در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۱۹ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۷
153 - 183
حوزه های تخصصی:
با توجّه به حدیث معروف ثقلین، احترام و پیروی از خط و منش ائمّه از اهمّیّت خاصّی برخوردار است و به تبع آن، فرزندانی که از نسل آنان پدید آمده اند، همواره در نزد مردم مورد توجّه بوده اند. اینکه واژه های عَلَوی، شریف، میر، سیّد و سادات در طول تاریخ اسلام و در اَدوار مختلف به صورت اصطلاح برای فرزندان رسول الله و اَئمّه هُدی در متون گوناگون به کار می رود، حکایت از این امر دارد. شعرا و نویسندگان ادب فارسی نیز به نوبه خود در گرامیداشتِ اهل بیت و فرزندان رسول الله و علی(ع) استوار مانده اند و کاربرد فراوان اصطلاح «سَیِّد» و مترادف های آن در متون منظوم و منثور، صحّت این گفتار را تأیید می کند. در این مقاله، ضمن بررسی اصطلاح سیّد و مترادف های آن و بیان جایگاه متعالی سادات در ادب فارسی، واکنش اهل ادب در برابر آن دسته از ساداتی که در انجام وظایف دینی خود، کوتاهی می کنند، تشریح و اعلام شده که نسبت معنوی با رسول الله و اهل بیت، باارزش تر از نسبت نَسَبی است.
تاثیر نگرش عرفانی نظامی بر شکل گیری هویت فرهنگی «جهان وطنی» در خمسه نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
192 - 209
حوزه های تخصصی:
منظور از اندیشه انترناسیونالیسم در انسان شناسی عرفانی، احساس تعلق به یک اصل مشترک الهی و وجه مشترک فطری در بین انسان ها، ورای تفاوت های ملی و زبانی است. براین اساس باید برای انسان یک وطن فرامادی قائل شد که خاستگاه نخستین و بازگشتگاه فرجامین اوست. تفکر عرفانی نظامی از انسان تعریفی به دست می دهد که ناظر به ارتباط او با مبدأ هستی است و به تبع آن، رابطه های دیگر تعلق های ثانوی و اعتباری تلقی می شوند که عارض بر حقیقت وجود آدمی اند و ریشه در فطرت او ندارند؛ بنابراین نمی توانند ملاک و معیار سنجش معرفت شناختی باشند. از این منظر، در عالم خدایی همه چیز رنگ خدایی دارد و در میان افراد بشر هیچ اختلاف و دورنگی نیست. عدم ارزش گذاری به اعتبار امتیازات قومی و زبانی و اقلیمی در اندیشه عرفانی نظامی یک اصل اساسی و خدشه ناپذیر به حساب می آید.
بررسی شیوۀ نقدِ سودی و انقروی در شرح نویسی بر دیوان حافظ و مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیرباز زبان فارسی تأثیر شگرفی بر زبان و ادبیات عثمانی گذاشته است و روزگاری زبان اصلی این منطقه بود و اندیشمندان عثمانی بسیاری در متون مهم فارسی تحقیق و تتبّع کرده اند و شرح های بسیاری نیز بر متون مهم ادب فارسی نوشته اند؛ از جملۀ آن ها می توان به شرح سودی بر گلستان سعدی، دیوان حافظ و شرح انقروی بر مثنوی مولوی اشاره کرد. چون شرح متن، نوعی نقد متن هم به شمار می آید و شرح نویسی رایج در گذشته و میان مسلمانان، بیشتر به نقد لفظ و محتوا می پردازد. هدف مقالۀ حاضر این است که شیوۀ شرح نویسی شارحان ترک و نوع نگاه آن ها را به متن های برجسته ای مانند دیوان حافظ و مثنوی بررسی کند و به روش مطالعۀ کتابخانه ای، شیوۀ فیش برداری و تحلیل داده ها، در پی پاسخ بدین پرسش است که زمینه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در شرح نویسی این اندیشمندان چه تأثیری داشته است و چه نشانه هایی را از نقد اجتماعی، تاریخی و... در شروح آنان می توان مشاهده کرد؟ همچنین، چه زمینه هایی از دیدگاه های فهم که امروزه بر بسیاری از شرح نویسی ها حاکم است، در این شروح به چشم می آید؟ به نظر می رسد، اگرچه بیشتر این شروح، شرح لفظ است، اما با نگاه شارحان سنّتی متفاوت است و ما رگه هایی از توجه به تاریخ و اجتماعِ زمان شاعر را در این شروح می بینیم. توجه به نسخه شناسی و بررسی صحّت انتساب بیت یا شعری به شاعران مورد بحث، تأویل های عرفانی، توجه به زندگی شاعر و اشخاص در شرح متن، از ویژگی های مهم این شروح است.
شخصیت قهرمانان در حکایت های روضۀ خلد از مجد الدین خوافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
85 - 100
حوزه های تخصصی:
از دیرباز زبان فارسی تأثیر شگرفی بر زبان و ادبیات عثمانی گذاشته است و روزگاری زبان اصلی این منطقه بود و اندیشمندان عثمانی بسیاری در متون مهم فارسی تحقیق و تتبّع کرده اند و شرح های بسیاری نیز بر متون مهم ادب فارسی نوشته اند؛ از جملۀ آن ها می توان به شرح سودی بر گلستان سعدی، دیوان حافظ و شرح انقروی بر مثنوی مولوی اشاره کرد. چون شرح متن، نوعی نقد متن هم به شمار می آید و شرح نویسی رایج در گذشته و میان مسلمانان، بیشتر به نقد لفظ و محتوا می پردازد. هدف مقالۀ حاضر این است که شیوۀ شرح نویسی شارحان ترک و نوع نگاه آن ها را به متن های برجسته ای مانند دیوان حافظ و مثنوی بررسی کند و به روش مطالعۀ کتابخانه ای، شیوۀ فیش برداری و تحلیل داده ها، در پی پاسخ بدین پرسش است که زمینه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در شرح نویسی این اندیشمندان چه تأثیری داشته است و چه نشانه هایی را از نقد اجتماعی، تاریخی و... در شروح آنان می توان مشاهده کرد؟ همچنین، چه زمینه هایی از دیدگاه های فهم که امروزه بر بسیاری از شرح نویسی ها حاکم است، در این شروح به چشم می آید؟ به نظر می رسد، اگرچه بیشتر این شروح، شرح لفظ است، اما با نگاه شارحان سنّتی متفاوت است و ما رگه هایی از توجه به تاریخ و اجتماعِ زمان شاعر را در این شروح می بینیم. توجه به نسخه شناسی و بررسی صحّت انتساب بیت یا شعری به شاعران مورد بحث، تأویل های عرفانی، توجه به زندگی شاعر و اشخاص در شرح متن، از ویژگی های مهم این شروح است.
راهکارهای مصونیت از آسیب های بی حجابی و بی عفتی در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ مرداد ۱۴۰۲ شماره ۳۰۸
53-62
حوزه های تخصصی:
بسیاری از بزرگان ادب فاخر فارسی به منظور ترویج سبک زندگی اسلامی، با تکیه بر آموزه های دینی، در آثار منظوم و منثور خویش راهکار های بسیاری برای مصون ماندن از آسیب های بی حجابی و بی عفتی ارائه کرده اند. در مقاله حاضر به شیوه مطالعات کتابخانه ای و رویکرد توصیفی تحلیلی، مصادیق ترویج عفاف و حجاب در برخی از متون نظم و نثر فارسی مورد بررسی قرار خواهد گرفت، و راهکارهایی برای مصونیت از آسیب های بی حجابی و بی عفافی در سطح جامعه، از هفت پیکر نظامی، بوستان سعدی، چهار مقاله عروضی سمرقندی، تاریخ بیهقی، دیوان حافظ و حدیقهالحقیقه سنایی آورده خواهد شد. مواردی همچون برجسته سازی فرهنگ حجاب و عفاف، تأکید بر خداترسی، استعاذه، توصیه به حزم و هشیاری والدین در حراست خردمندانه از نسل جوان، آگاهی بخشیدن به جوانان، ارزشمند جلوه دادن حُسن خداداد، فطانت بانوان و معرفی «غیرت» به عنوان خصیصه ای ارزشمند از دستاوردهای پژوهش حاضر هستند. در نهایت بیان خواهد شد که به طورکلی مباحث حجاب و عفاف در حوزه ادب فارسی از چنان اهمیتی برخوردار هستند که عروضی سمرقندی در چهار مقاله به نقل از ابن سینا آورده است که طبیبی حاذق، کنیزکی را به واسطه شرم از کشف حجاب، درمان نموده؛ و محمد عوفی در جامع الحکایات آورده است که دختری علوی جان بر سر حفظ عفاف خویش نهاده است.