مطالب مرتبط با کلیدواژه

معنای ذهنی


۱.

رابطه نامطلوب البرز و تهران پدیدارشناسی معنای ذهنی کوه های البرز از نگاه ساکنین شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کوه های البرز تهران معنای ذهنی پدیدارشناسی تحلیل مضمون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۲ تعداد دانلود : ۱۹۴
کوه ها از دیرباز مظهر برکت و رحمت برای انسان ها بوده اند. در تمدن های باستانی، اغلب آیین های مذهبی بر فراز کوه ها برپا می شده، چراکه در تصور مردم، کوه نزدیکترین مکان به آسمان و جایگاه خدایان و، همچنین زندگی در کوه نشان بریدن از تعلقات دنیایی و پیوستن به علایق آن جهانی بوده است. اما به دلایل جغرافیایی، کوه برای سرزمین ایران و مردم آن دارای اهمیت بیشتری بوده است. آب، از مهمترین کارکرد برای ایرانیان به شمار می رفته است و علاوه بر آن، کارکردهای دفاعی، معیشتی، هوای مطبوع و سایر کارکردهای کالبدی آن سبب شده تا کوه ها برای ایرانیان جدای از یک عنصر عینی و کالبدی، دارای معانی ذهنی نیز باشد. کوه برای ایرانیان یک مرکز و نمادی از بهشت بوده و ایرانیان در آن به عبادت می پرداختند. در ادوار تاریخی نیز، همواره کوه مورد ستایش ایرانیان بوده است. اما به مرور زمان و با ورود مذهب و مدرنیته در دو مرحله تاریخی، اهمیت و کارکردهای این عنصر طبیعی-تاریخی برای ایرانیان کم شده است. امروزه شاهد آنیم که کاهش کارکردها و اهمیت کوه در زندگی مردم، منجر به کاهش اهمیت آن در ذهن مردم ساکن کوهپایه البرز شده است. چنانکه علی رغم تأکیدات بسیار در مطالعات علمی و طرح های جامع شهری، ساکنان تهران، امروزه نمی توانند از مواهب و مزیت های کوه های شمالی خود بهره مند شوند و نسبت به تخریب آن هم دچار بی تفاوتی شده اند. نگارندگان مقاله بر این باورند که این کوه ها در حال حاضر در ذهن تهرانی ها، دارای معانی متعدد هستند ولی این معانی آنقدر پررنگ نیست که ساکنان تهران را نسبت به تخریب و تجاوز به کوه حساس کند و به طور کلی این مسئله اولویت و مطالبه تهرانی ها نیست. لذا در این پژوهش با هدف یافتن معانی ذهنی مردم از کوه های البرز، از روش پدیدارشناسی استفاده شده و تحلیل یافته ها نیز از روش تحلیل مضمون و براساس دسته بندی سلسله مراتبی با نظریات کینگ و رایان و برنارد صورت گرفته است.
۲.

کاربردی شدگی و دستوری شدگی گفتمان نمای «یعنی» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کاربردی شدگی دستوری شدگی دستور معترضه گفنمان نمای «یعنی» معنای متنی معنای ذهنی معنای بیناذهنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰ تعداد دانلود : ۱۱۹
پژوهش حاضر، مطالعه ای درزمانی و داده بنیاد است که با هدفِ بررسی انواع معانی کاربردشناختیِ گفتمان نمای «یعنی» در سطح دستور معترضه (موقعیت گفتمان) و سیرِ تحول این معانی در گذر زمان (از سده چهارم تا چهاردهم ه. ق.) انجام شده است. مبنای انجام این پژوهش، دیدگاه تراگوت و داشر (2002) درباره طیفِ ذهنی شدگیِ «معنای غیرذهنی> ذهنی> بیناذهنی» است. برای گردآوری داده ها، پس از انتخاب دو اثر ادبی از هریک از سده های نام برده، همه موارد وقوعِ «یعنی» از این متون به صورت دستی استخراج شد تا داده های به دست آمده، در چارچوب موردنظر تحلیل و بررسی شود. داده های پژوهش نشان می دهد که گفتمان نمای «یعنی» در سطح دستور معترضه، معانی کاربردشناختیِ جدیدی همچون معانی متنی، ذهنی و بیناذهنی کسب می کند و از معنای گزاره ایِ خود فاصله می گیرد. این موضوع دال بر این است که این گفتمان نما پس از کاربردی شدگی و انتقال به سطح دستور معترضه، از رهگذر دستوری شدن، معانی جدیدی می یابد و هرچه بیشتر از معنای گزاره ایِ اولیه خود فاصله می گیرد و دستوری و دستوری تر می شود. به علاوه، کسب معانی جدید ترتیب خاصی دارد؛ به این صورت که ابتدا معانی متنی سپس معانی ذهنی و درنهایت، معانی بیناذهنی پدید می آیند.