مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
ارزیابی راهبرد
حوزههای تخصصی:
"تغییر"، تنها عنصر تغییرناپذیر زندگی در دنیای امروز است. آینده، مملو از عدم قطعیت هاست و شناسایی عدم قطعیت های بحرانی، وظیفه ی اصلی طراحان سناریو است. سناریوها به مثابه یکی از ابزارهای نخستین و پرکاربرد در فرآیند تفکر و مدیریت راهبردی هستند که رهبران و مدیران سازمان ها برای تصمیم گیری در برابر عدم قطعیت های پیش روی خود به کار می برند. "برنامه ریزی سناریو"، روش منظمی برای کشف نیروهای پیشران کلیدی در متن تغییرات شتابان با پیچیدگی های فوق العاده و عدم قطعیت های متعدد است. با توجه به نقش آینده پژوهی در حوزه انرژی، در این مقاله، ضمن تبیین مقوله های فوق الذکر، به تجزیه و تحلیل رویکردی جدید در فرآیندهای برنامه ریزی سناریو به منظور ارزیابی"راهبرد های مدیریت انرژی کشور" پرداخته می شود و مقوله هایی نظیر: تعیین مسئله اصلی، شناسایی عدم قطعیت ها، ترکیب و ایجاد سناریوها و ارزیابی راهبرد های ذیربط نیز مورد بررسی و تدقیق قرار می گیرند. نتایج تحقیق نشان می دهد که راهبرد های تبیین شده تنها در یک یا دو سناریو مفید واقع می گردند و در سایر سناریوها دچار ضعف هستند. بنابراین بازنگری و تدوین مجدد راهبرد ها، به منظور مدیریت بهینه انرژی در کشور ضروری به نظر می رسد.
شناسایی شاخص های ارزیابی راهبردهای سازمان صداوسیما در حوزه تولید و توزیع پیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخورداری از نظام اطمینان بخش مدیریت و ارزیابی عملکرد در فرایند مدیریت راهبردی، رمز موفقیت پایدار هر سازمان، به ویژه سازمان های رسانه ای، در محیط متغیر و پیچیده صنعت رسانه است. راهبردهای محتوایی نقش حساسی در تحقق رسالت و مأموریت سازمان صداوسیما دارند و بخش اصلی فعالیت این سازمان در این راستاست. مسئله این پژوهش، عدم ارزیابی راهبرد های حوزه تولید و توزیع پیام، پس از گذشت حدود یک سال و نیم از اجرای برنامه راهبردی پنج ساله سازمان صداوسیما(1397-1401) است. هدف اصلی پژوهش، شناسایی «شاخص های ارزیابی راهبرد های سازمان صداوسیما در حوزه تولید و توزیع پیام است.» برای دستیابی به این هدف، از کارت امتیازی متوازن استفاده شده است. در فرایند این پژوهش، با استفاده از نظرات کارشناسان و صاحبنظران در قالب دو جلسه گروه متمرکز، با محورقراردادن ابعاد کارت امتیازی متوازن(مالی، مشتری، فرایندهای داخلی، رشد و یادگیری) و راهبردها و برنامه های بلندمدت سازمان صداوسیما در حوزه محتوایی، شاخص های موردنظر شناسایی شدند. «درصد برنامه های تولیدشده دارای پیوست پژوهشی»، «وضعیت خبرگزاری بین المللی تصویری»، «تعداد بخش های خبری در شبکه های تخصصی»، «انعقاد تفاهمنامه همکاری با مجامع بین المللی و جهانی رسانه»، «میزان تولیدات مستقل در باندِ پهن و در دسته ها و گونه های گوناگون»، «درآمدزایی از طریق سازوکارهای مختلف درآمدی در فضای بادِ پهن»، «تعداد تعاملات مردمی با سازمان صداوسیما»، «باشگاه مخاطبان شبکه ها و برنامه های رادیوتلویزیونی»، «وضعیت کانال های شبکه ها و برنامه های رادیوتلویزیونی در پیام رسان ها»، ازجمله مهم ترین شاخص های شناسایی شده برای ارزیابی راهبردی سازمان صداوسیما در حوزه محتوا و پیام و مطابق با الگوی کارت امتیازی متوازن است.
ارائه مدل تحلیلی ارزیابی راهبرد ها با رویکرد آینده پژوهانه در شرکت ملی نفت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۸ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴
903 - 923
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر اغلب سازمان های بزرگ دارای سند برنامه ریزی راهبردی هستند و از آن پیروی می کنند. بررسی و بازنگری راهبردهای سازمان به صورت دوره ای و به ویژه ارزیابی پابرجایی آنها با توجه به موقعیت و عدم قطعیت های آتی از الزامات انکارناپذیر سازمان های امروزی به ویژه با توجه به پویایی و تغییرات محیطی است. با توجه به اینکه مدل های مرسوم ارزیابی راهبرد بیشتر بر حوزه ارزیابی هنگام اجرا یا پس از اجرا تمرکز دارند، تحقیق حاضر پس از بررسی و مطالعه روش های موجود ارزیابی راهبرد به ویژه در حوزه پیش از اجرا نسبت به ارائه نوعی مدل تحلیلی، عملیاتی و کمی، برای ارزیابی راهبردهای سازمان در بستر آینده پژوهی اقدام کرده است. به منظور اطمینان از قابلیت اجرای مدل در وضعیت واقعی، راهبردهای شرکت ملی نفت ایران به کمک مدل پیشنهادی ارزیابی شد و نتایج آن بیان کننده تناسب راهبرد های یادشده در پاسخ به عدم قطعیت های آتی صنعت نفت است
مؤلفه های مدیریت راهبردی کتابخانه های عمومی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی دیدگاه خبرگان درخصوص مؤلفه های مدیریت راهبردی کتابخانه های عمومی ایران. یافته ها می تواند به ارائه خدمات کارآمد و دستیابی به اهداف و چشم انداز کتابخانه های عمومی کمک کند و ابزار مناسبی برای عملیاتی کردن مدیریت راهبردی کتابخانه های عمومی باشد. روش: با استفاده از تکنیک دلفی، نظر ۲۰ نفر از متخصصان مدیریت راهبردی و علوم اطلاعات، که به صورت هدفمند در سه نوبت انتخاب شدند، به دست آمد. برای بررسی نرمال بودن داده های فردی از آزمون شاپیرو - ویلک استفاده شد. داده ها با سطح معنی داری کمتر از آلفا ۰/۰۵ و با اطمینان ۰/۹۵ ناپارامتریک (غیرنرمال) بودند. با توجه به کیفیت و توالی طیف لیکرت و موارد ناپارامتریک، از آزمون های دوجمله ای ناپارامتریک استفاده شد که در جدول نتایج آزمون دوجمله ای، نسبت داده ها در دو گروه مشخص شده است. همچنین اگر سطح معنی داری به دست آمده کمتر از آلفای ۰/۰۵ بود، با اطمینان ۰/۹۵ معنی دار درنظر گرفته شد. سطح معنی داری بیشتر از آلفا ۰/۰۵ با اطمینان ۰/۹۵ معنی دار نبود و حذف شد. همچنین برای تعیین میزان هماهنگی بین دیدگاه های بیان شده از آزمون کندال استفاده شد. این ضریب با علامت w نشان داده می شود؛ یعنی مقداری بین ۰ تا ۱. اگر ضریب کندال صفر بود، به معنای نبود توافق کامل و اگر یک بود، به معنای توافق مطلق بود. نتیجه گیری : در ۷۸ مؤلفه اساسی برای مدیریت راهبردی شناسایی و تصویب و در یک چارچوب ارائه شد. فرایند و چارچوب، درک عمیق تری از فرایند توسعه، اجرا و ارزیابی شناسایی می کنند.
اولویت بندی و تحلیل حساسیت راهبرد های توسعه صادرات صنعت پلاستیک با استفاده از تکنیک AHP (مورد مطالعه: شرکت ملّی صنایع پتروشیمی ایران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت راهبردی در سیستم های صنعتی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۱
176 - 197
حوزههای تخصصی:
بررسی روند صادرات صنعت پلاستیک کشور بیانگر افت معنادار آن است. شرکت ملّی صنایع پتروشیمی ایران بعنوان متولی سیاست گذاری در امر تولید، پشتیبانی ها و مانع زدایی ها، اقدام به عارضه یابی و برنامه ریزی راهبردی این حوزه نمود. تصمیم گیری علمی درخصوص انتخاب راهبردِ مناسبِ توسعه صادرات صنعت پلاستیک و تعیین اولویت نسبی هر کدام در راستای رفع توأمان و تک تکِ چالش های مبتلابه توسعه صادرات این صنعت در سالی که مزین به شعار «تولید، دانش بنیان، اشتغال آفرین» شده است؛ از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف این مقاله اولویت بندی و تحلیل حساسیت عوامل افت و راهبردهای ارتقای صادرات صنعت پلاستیک کشور با بهره گیری از تکنیک اولویت بندی سلسله مراتبی است. تحقیق حاضر کاربردی و توصیفی-پیمایشی از نوع مطالعه موردی است. جامعه آماری شامل مدیران اثرگذار صادرات صنعت پلاستیک است که به طریقه نمونه گیری تصادفی تعداد 30 نفر انتخاب شدند. نتایج نشان داد چالش های «نوسانات قیمت محصول» و «عدم تعامل با خریداران بزرگ خارجی» بترتیب با ضرایب تأثیر 631/0 و 197/0، دارای بالاترین تأثیر هستند. نتایج آنالیز حساسیت گرادیانی درخصوص این دو چالش، حاکی از اثرگذاری مثبت بالای راهبرد «ایجاد بسترهای لازم برای سهولت تجارت آزاد (منطقه ای-بین المللی)» در رفع آنهاست. نتایج آنالیز حساسیت کارایی کل چالش ها، نشان داد شرکت ملّی صنایع پتروشیمی برای رفع توأمان چالش های پنجگانه حوزه صادرات صنعت پلاستیک، بایستی بیشترین توجه خود را معطوف به «ایجاد بسترهای لازم برای سهولت تجارت آزاد» (با ضریب تأثیر 358/0) نموده و با تلاش در جهت «ساماندهی خوشه های صادراتی» (با ضریب تأثیر 277/0)، «بهره برداری کارآمد از فناوری اطلاعات و ارتباطات» (با ضریب تأثیر 160/0) را با جدیت زیادتری دنبال نماید.
تحلیل وضعیت راهبردهای پژوهش و تولید علم در علوم مهندسی و فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال دوم تابستان ۱۳۸۸ شماره ۲ (پیاپی ۶)
97 - 111
امروزه از رویکرد نظام ملی نوآوری (NIS)، جایگاه علم و دانش به طور عام و نقش علوم مهندسی و فناوری به طور خاص در توسعه و سرآمدی ملی، حیاتی و بارز است. برای ارتقای فعالیت های پژوهشی و تولید علم از یک سو باید راهبردهای اثربخش براساس شرایط و عوامل درونی و بیرونی، طراحی و پیاده سازی شود. از سوی دیگر، تحقق و توسعه راهبردها و کارامدی آن ها در صحنه عمل، بدون ارزیابی مستمر و بدون مداخله نظام مند و آگاهانه، امکان پذیر نمی باشد. اجرا و ارزیابی بخش هایی از فرایند برنامه ریزی هستند که هر چه اجرا و پیامدهای آن با دقت ارزیابی گردد به همان نسبت، یادگیری برای تصمیم سازی، توسعه اقدامات اصلاحی و حرکت آگاهانه، افزایش می یابد. در این مقاله، راهبردهای اصلی پژوهش و تولید علم در علوم مهندسی و فناوری بر مبنای الگوی عمومی مدیریت راهبردی با تکیه بر پیمایش از طریق مبانی راهبردها و سنجش معیارهای اصلی، تحلیل شده است. بر پایه نتایج این پژوهش، وضعیت راهبردهای تولید علم در علوم مهندسی و فناوری در حد متوسط ارزیابی شده است. از این رو، ارتقای وضعیت راهبردهای پژوهش و تولید علم نیازمند حرکت نظام مند و متعهدانه برای مدیریت، ایجاد ساختارها و شرایط عملیاتی مؤثر، ترویج راهبردها و اختصاص منابع، امکانات و اعتبارات مناسب و مکفی است.
ارزیابی راهبردهای مراقبت های اولیه سلامت (PHC) در نظام سلامت جمهوری اسلامی ایران: پژوهشی مبتنی بر کنترل راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پایان کنفرانس آلماآتا، مراقبت های اولیه سلامت به عنوان رویکرد مبنایی در حوزه سلامت و کلید تحقق اهداف «بهداشت برای همه» مطرح گردید و کشورهای عضو پذیرفتند که راهبردهای نظام سلامت خود را بر همان اساس تدوین کنند. در نظام سلامت جمهوری اسلامی ایران نیز، راهبردهای مختلفی در این زمینه اتخاذ گردید، از جمله ایجاد خانه های بهداشت در مناطق روستایی و برنامه های گسترش آن، تشکیل رابطین بهداشت با هدف فعال سازی خدمات در مراکز شهری و طرح پزشکی خانواده. هدف اصلی پژوهش حاضر ارزیابی راهبردهای اتخاذشده در جهت گسترش خدمات مراقبت های اولیه سلامت (PHC) در نظام سلامت جمهوری اسلامی ایران است. در این راستا با بهره گیری از ابزار کنترل راهبردیِ کارت امتیازی متوازن متناسب سازی شده جهت ارزیابی راهبردهای PHC، چارچوب مفهومی اولیه استخراج و به خبرگان عرضه و سرانجام با استفاده از روش تحلیل مضمون، این بسته راهبردی، ارزیابی شد. در راستای نیل به هدف پژوهش، پنج منظر مختلف شامل منظر جهت گیری های کلان، منظر ذی نفعان، منظر مالی، منظر رشد و یادگیری و منظر فرآیندهای داخلی به عنوان مضامین فراگیر در شبکه مضامین، ارزیابی شدند. علی رغم آنکه محوریت خدمات PHC در نظام سلامت، از اهرم های این خدمات است اما راهبردهای اتخاذ شده باعث خروج این خدمات از محوریت ارائه خدمت در نظام سلامت گشته است؛ بنابراین، از منظر جهت گیری های کلان، ضعیف ارزیابی می شوند. نکته مهم آن است که ضعف راهبردهای PHC در این مؤلفه، بر سایر مؤلفه ها نیز اثرگذار بوده و نتیجه گیری نهایی آنکه علی رغم اهمیت اثبات شده خدمات PHC در دنیا، راهبردهای گسترش مراقبت های اولیه سلامت در جمهوری اسلامی ایران در راستای ارزش های محوری این خدمات ضعیف ارزیابی شده و این خدمات به نوعی واجب فراموش شده ی نظام سلامت به حساب می آیند.
اعتبارسنجی الگوی مؤلفه های مدیریت راهبردی کتابخانه های عمومی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش اعتبارسنجی الگوی مؤلفه های شناسایی شده مدیریت راهبردی کتابخانه های عمومی ایران است. روش: رویکرد پژوهش حاضر کمّی بوده و با استفاده از روش دلفی در سال 1399 انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را 20 نفر از خبرگان گروه مدیریت راهبردی و علم اطلاعات و دانش شناسی که از اعضای هیئت علمی دانشگاه ها هستند تشکیل می دهند. نمونه پژوهش به روشِ هدفمند انتخاب شد. مؤلفه های پژوهش حاضر براساس مقاله کهزادی طهنه و همکاران (1400) بوده است. داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری و مدل سازی حداقل مربعات جزئی (PLS-SEM) تحلیل شده اند. یافته ها: نتایج حاصل از اعتباریابی الگوی راهبردی حاصل از معادلات ساختاری نشان داد که در تدوین راهبردها، «مشخص شدن نوع خدمات و منابع» با بار عاملی 847/0، «توجه به عوامل سیاسی، قانونی و دولتی» با بار عاملی801/0، «هم سو بودن فرهنگ سازمانی با راهبردهای تدوین شده» با بار عاملی870/0 و برای متغیر انتخاب راهبردها، گویه «حمایت راهبردها از محصولات فرهنگی خاص جامعه» با بار عاملی 875/0 بالاترین بار عاملی را داشته و از اهمیت بالایی برخوردارند. برای شاخص اجرای راهبرد، گویه «اجرای راهبرد های ویژه برای تبلیغات محصولات/خدمات کتابخانه برای جذب کاربران جدید» با بار عاملی 878/0، برای متغیر مسائل مدیریت، گویه « پاداش ها و افزایش حقوق با توجه به عملکرد کارکنان کتابخانه» با بار عاملی 794/0 بالاترین بار عاملی را دارد. در مؤلفه های کنترل و ارزیابی برنامه های راهبردی نیز گویه «هماهنگی برنامه های راهبردی تعیین و اجراشده با محیط عملیاتی کتابخانه» با بارعاملی 754/0، بالاترین بار عاملی را داشته و در بالاترین سطح تأثیر از سایر مؤلفه هاست. این موارد در مدیریت راهبردی کتابخانه ها در مرحله تدوین، اجرا و ارزیابی راهبرد، اهمیت بالایی دارند. با توجه به مقدار به دست آمده از برازش مدل که برابر با 514/0 است، برازش کلی مدل بسیار قوی است. اصالت/ارزش: نتایج حاصل از این پژوهش می تواند مدیران را در شناسایی شکاف راهبردی در فرایند مدیریت راهبردی (تدوین، اجرا، ارزیابی) و اولویت بندی مسائل برای دستیابی به اهداف، بهبود کیفیت خدمات، رضایت کاربران و کارکنان و ماندگاری کتابخانه های عمومی یاری دهد. لازم است مدیران ارشد با توجه بیشتر به نیازهای جامعه، تدابیر متفاوت تری در حوزه مدیریت راهبردی به ویژه در فرایند تدوین و اجرای راهبردها داشته باشند.