مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
تفسیر قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
روایات اهل بیت (ع) در تفسیر قرآن کریم، منبعی مهم جهت کشف معارف قرآنی و مراد جدی خداوند متعال از آیات است. به رغم جایگاه والای حدیث در علم تفسیر، اما چنان می نماید که در تفاسیر مأثور از این منبع به طور شایسته استفاده نشده است. این مقاله درصدد است پس از بیان ظرفیت های مغفول در حوزه احادیث، به چگونگی بهره برداری حداکثری از این ظرفیت ها بپردازد. در این راستا به واکاوی ادعیه و سیره به عنوان حوزه هایی مغفول از احادیث اهل بیت(ع) که در تفاسیر متداول کمتر التفاتی نسبت به آنها مشاهده می شود، پرداخته شده و ظرفیت این حوزه ها را با ارائه نمونه هایی کاربردی در حل چالش های تفسیری نشان داده است.
آرایه استطراد و تأثیر آن در تفسیرآیات قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
245 - 283
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم سامان یابی علوم بسیاری از جمله علم بدیع را سبب شده است و «استطراد» یکی از آرایه های بدیع است که با وجود سابقه طولانی و اهمیت بسیار، تعریف منسجمی از آن ارائه نگردیده و کاربرد آن در قرآن کریم آن چنان که باید، نمایان نگشته است؛ به نحوی که برخی از تفاسیر، با استناد به سیاق، منکر آن شده و از درک حقایق بازمانده اند؛ اما اینک، این مسئله مطرح می شود که آیا می توان با بازتعریف آن، تفسیر قابل قبولی از آیات استطراد ارائه داد؟ و نقش آن را در تفسیر صحیح تبیین کرد؟ و نشان داد که عملکرد مفسران در این آیات چگونه بوده است؟ این تحقیق با روش توصیفی - تحلیلی به نتایج زیر دست یافت: استطراد عبارت است از خروج از یک معنا و ورود به معنایی جالب و زائد یا در خور توجه و اصلی که در ظاهر بی ارتباط ولی در واقع مرتبط است و دوباره به معنا و مطلب اول بازمی گردد و در تفسیر، بیانگر آن است که نسبت به ماقبل و مابعد خود از هویتی مستقل برخوردار بوده و با آن دو، دارای وحدت موضوعی است و مفسران در عمل به آن، دچار اختلاف شده و در نحوه تطبیق استطراد در آیات به چهار دسته تقسیم شده اند: نفی مطلق، اثبات مطلق، قبول به عنوان یکی از وجوه تفسیر، اما با اعتبارگرفتن مصادیق مختلف و تناقض در نفی و اثبات آیات یکسان.
تصحیح علمی -انتقادی رساله «النیروزیّه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
233 - 253
حوزه های تخصصی:
چکیده مقاله: نیروزیّه نام رساله ای از ابن سینا در تفسیر قرآن است که در آن بر اساس اصول فلسفیِ خویش و نیز بر اساس حساب جمل، تلاش می کند تا حروف مقطّعه قرآنی را تفسیر کند. ابن سینا در ابتدای این رساله مقدمه ای ذکر می کند و در آنجا توضیح می دهد که این رساله را به رسم هدیه نوروزی به شخصی با لقب «الشیخ الأمیر» تألیف کرده است. نام مهدی ألیه نامی مبهم است و در نگاه اوّل با هیچکدام از اطرافیان و معاصران ابن سینا انطباق کامل ندارد. از این رو بررسی و پژوهش در هویّت مهدی إلیه از جمله جنبه های مهم این اثر است. از جمله ابعاد دیگر پژوهش در این اثر، تحقیق در روش ابن سینا در تفسیر حروف مقطّعه و ارتباط آن با سایر آثار ابن سینا است. تصحیح انتقادی این اثر بر مبنای چهار نسخه برگزیده انجام شده که قدیمی ترین آن ها نسخه ای متعلق به سال 702 هجری قمری است. دکتر لیلا کیا خواه
بازخوانی و تبیین ویژگی های عام و خاص هندسه معرفتی ابوحامد غزالی در تفسیر قرآن کریم
از ویژگی های درونی قرآن کریم، افزون بر آیه هایی که به پدیدارشناسی جهان مشهود می پردازد، بهره گیری از حداکثر ظرفیت الفاظ و آیات برای قالب ریزی معانی تودرتو ولایه به لایه است که از حقایق ماورائی و آن سویی این جهان نیز سخن می گوید. این خصیصه سبب می شود که افق دید بسیار گسترده ای را در نگاه مفسرین و جویندگان معانی و مفاهیم قرآنی بگشاید. بنابراین پژوهنده این ساحت باید متعمق در دانش های وسیعی باشد تا در یک آیه، به درک موضوعات متعدد و متنوع نایل شود و چون قرآن کریم در مفاد استعمالی و مقصود در لفظ و معنا، در پی تعیین مراد خداوند، در مباحث هستی شناسی و معرفت شناسی است، مفسر باید در کشف مراد خداوند طبق معنای ظاهر، که ناظر بر تطبیق کامل با معنای باطن آیات است، قوه و قریحه کشف و استنباط داشته باشد تا غلط فهمی و تأویل نابه جا به اسم تفسیر به وجود نیاید. در میان چنین مفسرانی ابوحامد غزالی از چهره های بنام است که تلاش کرده با تفسیری روشمند در سه مرحله: «بیان معانی»، «کشف مقاصد» و «کشف مدالیل» در آیات الهی غواصی کند. در بیان معانی توجه به واژگان و عبارات قرآنی، برای کشف مقاصدی است که خداوند از انتقال مراد خویش در آیات داشته است. در این مقاله سعی می شود در حد سطور محدود به تبیین ویژگی های ذهنی و زبانی غزالی بپردازیم و به خصوص در یک دسته بندی اصول مشترک و عام وی را که چون دو ستون یک نردبان در طرز فهم و بیان آیات است، بیان کنیم و در نهایت تحلیل اصول خاص وی را، که به مثابه پله های نردبان معرفتی او در ره یافت به تفسیر از قرآن کریم است، بیان نماییم.
کمینه گرایی / بیشینه گرایی؛ شاخصی اثرگذار در روش تفسیری مفسران قرآن کریم
منبع:
تفسیرپژوهی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
221 - 250
حوزه های تخصصی:
در بررسی روش تفسیری مفسران قرآن کریم، بررسی پیش زمینه اولین گام شمرده می شود. یکی از پیش زمینه های معرفتی ازوتریک (باطنی و نهان)، نگاه کمینه گرا یا بیشینه گرا داشتن مفسر نسبت به مسائل مختلف است. مسئله اصلی این نوشتار بررسی زمینه های کمینه گرایی و بیشینه گرایی اثرگذار در روش تفسیری مفسران قرآن کریم است. با توجه به اینکه قرآن در درجه اول از محتوای دینی و مذهبی برخوردار بوده و همچنین به صورت یک متن است، لذا زمینه های کمینه گرایی و بیشینه گرایی مطرح شده در این مقاله هم تابعی از این دو ویژگی- دینی و ادبی- و ناظر به آنها است و به زمینه های دیگر پرداخته نشده است. از این رو در این نوشتار، دین، شریعت، متن (نصوص) و تأویل به عنوان چهار زمینه مهم در کمینه گرا یا بیشینه گرا بودن مفسران، با رویکرد توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته و اثرگذاری آن بر نوع فهم و تفسیر از آیات تبیین شده است. همچنین راه های احراز کمینه گرا یا بیشینه گرا بودن مفسر در هر کدام از زمینه ها نیز تبیین شده است.
مطالعات تفسیری قرآن کریم در ایران معاصر؛ جریان ها و رویکردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات تفسیری در ایران در بازه زمانی چهار دهه پس از تأسیس جمهوری اسلامی گسترش قابل ملاحظه ای داشته است. این جستار با تحلیل شرایط تاریخی و اجتماعی این دوران و گفتمان های موجود به جریان شناسی مطالعات تفسیری اهتمام داشته و در فضای فرهنگی ایران دو جریان تفسیری را شناسایی کرده که هر یک به نوبه خود طیف های مختلفی را در خود گنجانده اند. جریان تفسیری نخست، جریانی است مبتنی بر گفتمان این همانی دیانت و سیاست است که به مؤلفه های این گفتمان یعنی ضرورت دخالت روحانیت در سیاست، ولایت فقیه و جامعیت احکام قرآنی باور دارد و با توجه بدان ها به تفسیر قرآن اهتمام نموده است. جریان دوم، جریانی است که بدون لحاظ و سوگیری نسبت به گفتمان این همانی دیانت و سیاست و مؤلفه های آن به تفسیر قرآن مبادرت کرده است. چارچوب نظری این پژوهش نظریه هرمنوتیک دریافت) (reception theory است که به نقش مفّسر و شرایط تاریخی و سیاسی وی در تفسیر متن اهمیت می دهد. در جریان تفسیری همسو با گفتمان این همانی دیانت و سیاست، تفاسیری با رویکردهای فلسفی و عقل گرایانه، اجتماعی و نیز واعظانه تألیف شده اند. در جریان غیر همسو، طیف های مختلف مفسّران سنتّی، سنتی نوگرا، قرآن بسنده، علمی نگر، اخلاقی، تربیتی و هرمنوتیکی مدرن گرد آمده اند.
روش شناسی تفسیر آیه الله مهدوی کنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول چهارده قرن گذشته تفاسیر مختلفی در سبک و روش های متنوع ظهور پیدا کرده اند که هر کدام در صدد بیان و توضیح مفاهیم قرآنی بوده و تلاش داشته اند تا معارف حیات بخش این کتاب آسمانی را به مردم منتقل کنند، اما در قرن اخیر و به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، تلاش اندیشمندان دینی برای بهره مندی از قرآن کریم با رویکردهای اصلاح طلبی و اجتماعی همراه بوده که باعث شده، سبک جدیدی در بیان و آموزش تفسیر قرآن کریم ظهور کند. از جمله شخصیت های علمی و قرآنی سده اخیر که نقش بسیار مهمی در جریانات سیاسی اجتماعی انقلاب اسلامی ایران داشته و اقدامات ارزشمندی در زمینه تحولات علمی و فرهنگی جامعه انجام داده است، آیهالله مهدوی کنی(ره) می باشد که به دلیل اشتغالات سیاسی و اجتماعی، متأسفانه کمتر به عنوان یک اندیشمند و مفسر قرآن شناخته شده و جامعه علمی کشور کمتر با آراء و اندیشه های قرآنی ایشان آشنا هستند. این مطلب، ضرورت پرداختن به نظرات این شخصیت قرآنی اجتماعی و پژوهش در زمینه اندیشه های قرآنی ایشان را بیش از پیش نمایان می کند. در این مقاله تلاش شده تا به صورت اجمالی، برخی از ویژگی های سبک تفسیری ایشان معرفی شده و نمونه هایی از آن بیان شود. مسئله محوری، طرح موضوعات شایسته تحقیق، تفسیر ترتیبی با رویکرد موضوعی، توجه ویژه به ترجمه صحیح و نقش اِعرابی واژگان، نگاه عبرت گیرانه از تاریخ اسلام، تفسیر با رویکرد اجتماعی و کاربردی، تفسیر با هدف آموزش روش صحیح تفسیر و تفسیر با هدف اعتلای حکومت اسلامی بخشی از مواردی است که در این مقاله احصاء و تبیین شده است.
مبانی تفسیری مفسران مدرسه تفسیری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
89 - 106
حوزه های تخصصی:
اصفهان از دیرباز مهد عالمان، محدثان و مفسران فراوانی بوده است. تلاش و اندیشه ورزی این اندیشمندان، اصفهان را دارای مکتب و مدرسه ای تأثیرگذار در علوم اسلامی بر دیگر مکاتب کرده است. از این میان مکتب تفسیری اصفهان و مفسران به نام آن، درخور تحلیل و بررسی است. مفسران شاخص اصفهانی سه دوره متقدم، صفویه و معاصر و به دو قسم عقل گراها و اخباری ها تقسیم شده است. این پژوهش به روش کتابخانه ای به تنقیح و تحلیل مبانی، تطبیق آن ها با یکدیگر و شفاف سازی زوایای پنهان آن پرداخته است. در بیان مبانی مدرسه تفسیری اصفهان؛ مبانی قرآنی، روایی، ادبی، اصولی، کلامی، فلسفی، عقلی و اخلاقی، عرفانی، انفرادی و گروهی آنان بیان شد. مبانی قرآنی مفسران اصفهانی مشترک بوده و در مبانی روایی، برخی بشدت اثبات گرا بوده اند و شدت و ضعف کاربرد روایات در تفاسیرشان موجب تفاوت مبانی روایی آنان شده است. برخی مفسران عقل گرا و اخباری، صبغه شهودی داشته و تفسیر آیات را براساس شهود باطنی و نگاه عرفانی بیان کرده اند و برعکس برخی نگاه عرفانی نداشته و این مبانی را رد می نمایند