مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
کودکان دبستانی
حوزههای تخصصی:
زمینه: پیرامون نشانههای اختلال کمتوجهی و فزونکنشی پزوهشهایی انجام شده است، اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی بسته بومی آموزش کارکردهای اجرایی ویژه معلمان بر نشانههای اختلال کمتوجهی و فزونکنشی کودکان پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی بسته بومی آموزش کارکردهای اجرایی ویژه معلمان بر نشانههای اختلال کمتوجهی و فزونکنشی کودکان دبستانی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمهآزمایش با طرح پیشآزمون - پسآزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کودکان دبستانی مبتلا به اختلال کمتوجهی و فزونکنشی شهر اصفهان در پاییز و زمستان 1397 بود. در این پژوهش تعداد 30 کودک دبستانی مبتلا به اختلال کمتوجهی و فزونکنشی با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروههای آزمایش و گواه گمارده شدند (در هر گروه 15 کودک). معلمان گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش کارکردهای اجرایی (محقق ساخته) قرار گرفتند. در این پژوهش پرسشنامه اختلال کمتوجهی و فزونکنشی کانرز فرم والدین (بروک و کلینتون، 2007) استفاده شد. دادههای حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس واریانس مختلط تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد که بسته بومی آموزش کارکردهای اجرایی ویژه معلمان به شکل معناداری منجر به کاهش نشانههای اختلال کمتوجهی و فزونکنشی کودکان دبستانی شده است (0/001 p< ). نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان چنین نتیجه گرفت که بسته بومی آموزش کارکردهای اجرایی ویژه معلمان با تمرکز بر فرآیندهای شناختی و فراشناختی کودکان میتواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش نشانههای اختلال کمتوجهی و فزونکنشی کودکان دبستانی مورد استفاده گیرد.
طراحی برنامه مدیریت رفتاری خانواده محور و اثربخشی آن بر میزان اختلال نارسایی توجه و فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
۳۵۱-۳۷۰
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نارسایی توجه و فزون کنشی یکی از رایج ترین اختلالات دوران کودکی و نوجوانی است که کودکان مبتلا به آن، معمولاً در مهار رفتارهای خود، مشکلات زیادی دارند و خانواده های آنان نیز در مدیریت رفتار این کودکان، با تردیدها و تعارض های زیادی مواجه می شوند. هدف پژوهش حاضر طراحی برنامه مدیریت رفتاری خانواده محور و ارزیابی اثربخشی آن بر کاهش نشانه های اختلال نارسایی توجه و فزون کنشی کودکان دبستانی، است. روش: این مطالعه یک پژوهش کاربردی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و جلسه پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی والدین دارای کودک دبستانی با اختلال نارسایی توجه و فزون کنشی شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 تشکیل می داد. با استفاده از نمونه گیری در دسترس تعداد 64 نفر از این والدین، انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش یک دوره آموزش 90 دقیقه ای برنامه مدیریت رفتاری خانواده محور را در طی 10 جلسه دریافت کرد، ولی گروه گواه بدون آموزش در نوبت انتظار قرار گرفت. ابزار غربالگری و جمع آوری داده ها، مقیاس کانرز 1999 (فرم معلم و والدین) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل آماری تحلیل واریانس با تکرار سنجش (درون بین آزمودنی) استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از روش تحلیل واریانس با تکرار سنجش نشان داد که به طورکلی برنامه مدیریت رفتاری خانواده محور بر کاهش میزن نشانه های نارسایی توجه/ فزون کنشی، تأثیر معناداری داشته است. همچنین یافته های این مطالعه نشان داد که تفاوت بین گروهی در مرحله پس آزمون (55/13) و پیگیری (46/75)، معنادار بوده است (0/05P=<). در نتیجه می توان گفت برنامه مذکور بر کاهش میزان اختلال نارسایی توجه و فزون کنشی اثربخشی معناداری داشته و این نتایج در دوره پیگیری دوماهه نیز پایدار بوده است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه می توان نتیجه گرفت که برنامه مدیریت رفتاری خانواده محور باعث می شود که والدین ارتباط بهتری را با کودک مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی خود برقرار کنند و در نتیجه درک عمیق تری بین والدین و کودک شکل می گیرد که در نهایت باعث بهبود وضعیت رفتاری کودک می شود.
بررسی تأثیر آموزش معماری بر شناخت فضایی در کودکان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم بهار (فروردین) ۱۴۰۰ شماره ۹۷
113-122
حوزههای تخصصی:
زمینه: اثربخشی بسیاری از آموزش های غیرمعماری نظیر هنر، ریاضیات و هندسه بر شناخت فضایی کودکان در تحقیقات، نشان داده شده است. اما با توجه به ارتباط توانایی حل مسأله با شناخت فضایی و این که اساسا معماری فرآیند حل مسئله است، آیا آموزش معماری می تواند بر شناخت فضایی در کودکان دبستانی مؤثر باشد؟ هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش معماری بر شناخت فضایی کودکان دبستانی بود. روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری کودکان دبستانی شهر تهران در سال 1398 بود. 5 مدرسه با روش خوشه ای چندمرحله ای از شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تهران (مناطق 1، 8، 16، 6 و 22 از مناطق 22 گانه) و به صورت طبقاتی، از هر مدرسه 12 نفر به تناسب جنسیت و پایه تحصیلی، به صورت تصادفی ساده (مجموعاً 60 نفر) انتخاب شدند. 30 نفر در هر گروه آزمایش و گواه، با رعایت جنسیت و پایه تحصیلی گمارده و به دوگروه 15 نفره تقسیم شدند. پیش از آموزش، از کودکان آزمون گرفته شد. سپس، گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 3 ساعته آموزش دیدند. سپس، از هردو گروه آزمون گرفته شد. آزمون مورد استفاده تحلیل کواریانس یک طرفه بود. یافته ها: یافته ها نشان داد آموزش معماری بر شناخت فضایی مؤثر است. این تأثیر برای جهت یابی فضایی، (0/034 P value= )، تجسم فضایی، (0/004 P value= )، بازسازی تصاویر، (0/037 P value= ) و شناخت فضایی (0/001 P value= ) معنادار است. نتیجه گیری: نتایج حاکی از اثربخشی آموزش معماری در شناخت فضایی و مؤلفه هایش، خصوصا تجسم فضایی در کودکان دبستانی است.
مطالعه کیفی ابعاد چالش های بازی کودکان در زندگی آپارتمان نشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین موانع بازی کودکان دبستانی در زندگی آپارتمان نشینی و ارائه راهکارهایی از تجربه زیسته مادران در جهت کاهش موانع بود. بدین منظور در قالب یک طرح کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی از بین مادران کودکان دبستانی ساکن در آپارتمان، 36 نفر با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساخت یافته استفاده شد. در جریان تجزیه و تحلیل یافته ها از روش کلایزی استفاده شد. تحلیل تجارب شرکت کنندگان به شناسایی 4 مقوله اصلی و 14 مقوله فرعی در زمینه موانع بازی کودکان دبستانی در زندگی آپارتمان نشینی و شناسایی 5 مقوله اصلی و 20 مقوله فرعی در بخش راهکارهای ارائه شده توسط مادران برای رفع این موانع منجر شد. واکاوی تجارب مادران نشان داد خانواده به خصوص والدین مهم ترین نقش را در هموار کردن شرایط برای بازی کودکان در آپارتمان را به صورت خلاقانه بر عهده دارند که این امر به خودی خود منجر به افزایش خلاقیت کودکان می گردد. با استفاده از این یافته ها می توان جلسات آموزش خانواده جهت شناخت موانع موثر در بازی کودکان در زندگی آپارتمان نشینی و ارائه راهکارهایی از تجربه زیسته مادران برای رفع موانع ، برگزار نمود.
سنجش اثربخشی نقش گذاری روانی بر کاهش پرخاشگری کودکان (استفاده از نقش گذاری روانی به جای سازوکارهای کلاسیک مجازات رفتارهای خشونت آمیز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف سنجش اثربخشی روش درمانی روان نمایشگری بر پرخاشگری کودکان پرخاشگر انجام شد. بدین منظور از میان مدارس شهرستان بابلسر یک مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شد و دانش آموزان با پرسش نامه پرخاشگری نلسون مورد ارزیابی قرار گرفتند و تعداد 12 نفر از افرادی که در پرسش نامه پرخاشگری نمرات بالایی دریافت کردند، به عنوان آزمودنی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه کنترل (شش نفر) و آزمایش (شش نفر) گمارده شدند. نمرات کسب شده از پرسش نامه ها به عنوان نمرات پیش آزمون در نظر گرفته شد. در مرحله بعد گروه آزمایش در 12 جلسه آموزش گروهی به صورت هفته ای 5/1 ساعت تحت مداخله روش درمانی روان نمایشگری قرار گرفتند. این در حالی بود که افراد گروه کنترل، هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در پایان مداخله از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و بعد از دو ماه هر دو گروه، پی گیری شدند. در نهایت داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس یک طرفه (ANCOVA)، مورد ارزیابی آماری قرار گرفتند. نتایج نشان داد که نقش گذاری روانی بر کاهش میزان پرخاشگری کلی، ناکامی، پرخاشگری بدنی، روابط با همسالان و روابط با مراجع قدرت مؤثر بوده است. بر طبق یافته ها پیشنهاد می گردد که درمان های روان نمایشگری می تواند به عنوان مداخله مؤثر در کاهش خشونت و پرخاشگری مورد استفاده قرار گیرد به گونه ای که مراجع قضایی می توانند از این شیوه درمانی به عنوان مجازات نوجوانانی که متهم به خشم و خشونت و پرخاشگری هستند، استفاده کنند.
بررسی تحول توانایی های مرتبط با توجه در کودکان پیش دبستانی و دبستانی با رشد طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اهمیت پرداختن به سیر تحول شناختی کودکان و نقش آن در یادگیری و به تبع زندگی آینده کودکان امری کتمان ناپذیر است. هدف از پژوهش حاضر بررسی سیر تحولی توانایی های مرتبط با توجه در کودکان پیش دبستانی و دبستانی با تحول طبیعی بود. روش کار: پژوهش حاضر، توصیفی_تحلیلی و از نوع مقایسه ای بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی در مدارس منطقه ۱، ۲ و ۳ تهران در سال تحصیلی 13۹۸-۱۳۹۷ بودند که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای 410 کودک انتخاب گردید. بدین ترتیب که ابتدا از مراکز پیش دبستانی و دبستانی مناطق شهر تهران به شکل تصادفی ۳ منطقه و سپس از میان این سه منطقه 3 مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شدند. سپس از هر مدرسه در هر مقطع 2 کلاس به صورت تصادفی برگزیده شد. برای سنجش توانایی های مرتبط با توجه از آزمون N-Back استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی به وسیله SPSS-22 استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد توانایی های مرتبط با توجه در کودکان با رشد طبیعی، با افزایش سن، بهبود پیدا می کند. همچنین نتایج حاصل از آزمون تعقیبی نشان می دهد گروه های سنی بالاتر به طور معناداری دقت بالاتر و زمان واکنش کمتری نسبت به گروه های سنی پایین تر نشان می دهند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، توانایی های توجهی در دانش آموزان نقش مهمی در بهبود ارتباطات اجتماعی و عملکرد تحصیلی آنها دارد. از این رو بررسی و تقویت آن در سنین دبستانی در حدود 4 تا 8 سالگی و حتی تا سن 12 سالگی که تحول قطعه های پیشانی کامل می گردد، نقش مهمی در موفقیت تحصیلی دارد.
بررسی اثربخشی بسته آموزش حرمت خود در دانش آموزان دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
95 - 111
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی بسته آموزش حرمت خود در دانش آموزان دبستانی انجام گرفت. به این منظور با روش نمونه گیری در دسترس از بین ۴۳ کودک کلاس سوم، با توجه به معیارهای ورود ۱۶ نفر انتخاب شدند. آزمودنی ها به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شده و تحت آزمون حرمت خود روزنبرگ قرار گرفتند. گروه آزمایشی دو بار در هفته تحت آموزش برنامه حرمت خود؛ که توسط محقق تهیه و روایی آن توسط متخصصان تأیید شد، در کنار آموزش های معمول قرار گرفتند. گروه گواه آموزش معمول خود را دنبال کرده و پس از هشت جلسه آموزش به گروه تحت آزمایش، آزمون های ذکر شده مجدداً از دو گروه اخذ و داده ها با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. به منظور تحلیل داده ها از ویرایش بیستم نرم افزار SPSS و آزمون تحلیل کوواریانس یک راهه استفاده گردید. نتایج بدست آمده پژوهش حاضر نشان داد که نمرات آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در متغیر حرمت خود به طور معناداری افزایش یافته است (05/0>P). در مجموع نتایج یافته ها مشخص کرد به کارگیری برنامه آموزش حرمت خود روی کودکان دبستانی می تواند به افزایش حرمت خود بی انجامد.
پیامدهای آموزش مهارت های زندگی از طریق برنامه ی درسی بر سلامت روانی دانش آموزان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲
73 - 91
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی پیامدهای آموزش مهارت های زندگی از طریق برنامه درسی بر سلامت روانی دانش آموزان دبستانی انجام شد. ماهیت پژوهش از حیث اجرا کیفی (رویکرد نظریه مبنایی) و از نظر هدف نظری است که در آموزش و پرورش کاربرد دارد. شرکت کنندگان در پژوهش دانش آموختگان برنامه ریزی درسی، مدیران و معلمان مقطع ابتدایی شاغل در استان بوشهر بودند که از بین آنها 26 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدف مند (گلوله برفی) انتخاب شدند. اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته تا رسیدن به مرحله اشباع نظری گردآوری شد. روایی و پایایی ابزار پژوهش و اطلاعات گردآوری شده، طبق فرمول هولستی (درصد توافق مشاهده شده) و الگوی گوبا و لینکلن (معیارهای مقبول بودن، انتقال پذیری، اطمینان پذیری، تأیید پذیری) انجام شد. پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات طی سه مرحله کدگذاری (باز، محوری و انتخابی)؛ مقوله های هسته ای و زیرمقوله ها بدین شرح استخراج گردید: «تصمیم گیرنده موفق» پیامد توسعه مهارت های شناختی؛ «خردورزی در همه امور زندگی» پیامد توسعه مهارت های فکری؛ «عضو مفید خانواده_ شهروند شایسته جهانی» پیامد توسعه مهارت های ارتباطی؛ «انتخاب سبک زندگی مطلوب» پیامد توسعه مهارت های هیجانی. نتایج پژوهش نشان داد آموزش مهارت های زندگی از طریق برنامه درسی به کودکان دبستانی، سلامت روانی فرد و جامعه را تضمین می کند.
بررسی اثربخشی سیستم تشخیص گفتار هوشمند در بازیابی صحیح اطلاعات ادبیات روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف کشف میزان اثربخشی استفاده از سیستم تشخیص گفتار هوشمند در بازیابی صحیح اطلاعات ادبیات روایی در کودکان دبستانی و مقایسه آن با تأثیر استفاده از نرم افزار قصه گویی و قصه گوی انسانی در این مورد صورت گرفته است.روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی بوده و با روش نیمه تجربی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را کودکان دبستانی دختر و پسر پایه اول تا سوم دبستان تشکیل می دهند که 36 نفر از آنها با روش نمونه گیری طبقه ای در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای انجام این مطالعه از دو ابزار سیستم تشخیص گفتار هوشمند و برنامه کاربردی (اپلیکیشن) قصه گویی به نام «کتاب قصه صوتی» استفاده شد. جهت گردآوری داده ها از یک پرسش نامه و همچنین یک سیاهه وارسی که مطابق با سؤالات پرسش نامه طراحی گردیده به منظور تکمیل بررسی و ارزیابی معیار های تعیین شده، استفاده گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده ها نرم افزار آماریSPSS27 و آزمون آماری تحلیل واریانس یک طرفه به کار برده شده است.یافته ها: یافته ها نشان داد که متوسط تعداد خطاها در اطلاعات بازیابی شده از قصه ها توسط کودکان هنگام استفاده از سیستم تشخیص گفتار هوشمند با میانگین 7/0، نسبت به هنگام استفاده از قصه گوی انسانی بیشتر و نسبت به هنگام استفاده از برنامه کاربردی (اپلیکیشن) قصه گویی کمتر است. متوسط طول اطلاعات بازیابی شده قصه توسط کودکان در گروهی که از سیستم تشخیص گفتار هوشمند استفاده می کردند با میانگین 966/3، از گروه صدای انسان کمتر و از گروه برنامه کاربردی قصه گویی بیشتر است. متوسط سرعت بازیابی اطلاعات قصه توسط کودکان گروهی که از سیستم گفتار هوشمند استفاده می کردند با میانگین583/2، از گروه صدای انسان کمتر و از گروه برنامه کاربردی قصه گویی بیشتر است. متوسط صحت اطلاعات بازیابی شده قصه توسط کودکان در گروهی که از سیستم تشخیص گفتار استفاده می کردند با میانگین3/4، از گروه صدای انسان کمتر و از گروه برنامه کاربردی قصه گویی بیشتر است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد استفاده از سیستم تشخیص گفتار هوشمند در بازیابی صحیح اطلاعات ادبیات روایی کودکان دبستانی به طور محسوس اثربخش نیست. کودکانی که داستان ها را یک انسان برایشان تعریف کردند دقت و تمرکز بالاتری داشتند و این موضوع می تواند ناشی از برقراری ارتباط فیزیکی، عاطفی، چشمی، چهره به چهره و شرایط محیطی باشد که بر روی روان آنها تأثیر گذاشته و سبب افزایش عملکرد حافظه و یادگیری، افزایش میزان توجه و تمرکز، پردازش سریع اطلاعات، سازمان دهی ادراکی و یادآوری اطلاعات شده که این عوامل درک و فهم کامل آنها را به دنبال داشته است.
روابط ساختاری راهبردهای شناختی تنظیم هیجان با نشانه های اختلالات نقص توجه-بیش فعالی، سلوک و نافرمانی مقابله ای در کودکان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
21 - 29
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به بررسی روابط ساختاری راهبردهای شناختی تنظیم هیجان با اختلالات نقص توجه-بیش فعالی، سلوک و نافرمانی مقابله ای در میان کودکان دبستانی پرداخته شده است. نمونه آماری این مطالعه را 533 نفر از کودکان 11 9 ساله تشکیل می داد که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از بین دانش آموزان مدارس ابتدایی ش هرستان تبریز انتخاب شده بودند. کودکان با تکمیل پرسشنامه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان (CERQ-K-P) و والدین آن ها نیز با پر کردن فرم والد پرسشنامه فهرست رفتاری کودکان (CBCL)، در پژوهش حاضر شرکت نمودند. داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد که تعدادی از (نه همه) راهبردهای شناختی تنظیم هیجان با این مشکلات رابطه دارند. برخی از راهبردها مرتبط با یک یا دو اختلال بودند، اما ملامت کردن دیگران و برنامه ریزی مجدد مثبت به عنوان راهبرد مشترک تنظیم شناختی هیجان در هر سه اختلال بود. راهبردهای دارای اثر منفی و مثبت در مورد هر یک از این اختلالات و همچنین تلویحات آسیب شناختی و درمانی این یافته ها درمورد اختلالات برونی سازی کودکان، و نقش آن ها در تبیین اختلالات نقص توجه-بیش فعالی، سلوک و نافرمانی مقابله ای در مقاله بحث شده است.