مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
آموزش زبان دوم
منبع:
عصب روانشناسی سال سوم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
39 - 54
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با افزایش آمار افرادی که هر روزه پس از بررسی های لازم در طیف اوتیسم قرار میگیرند، لزوم فراهم آوردن شرایط آموزشی در زمینه های مختلف از جمله یادگیری زبان ها نیز بیشتر احساس میشود. هدف از پژوهش حاضر، آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم به کودکان اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا میباشد. روش: این مطالعه کیفی و موردی به بررسی تاثیر مداخله یا روش تدریس یک به یک رفتاری و شناختی در آموزش زبان دوم به دو زبان آموز فارسی زبان دارای تکلم میپردازد. از چهار مهارت تقلیدی_حرکتی، تکرار کردن، نامگذاری کردن، و درخواست کردن برای آموزش استفاده شد. یافته ها: در آموزش 103 مورد زبانی فقط 9 مورد شکست در دو روش آموزشی دیده شد. سام با روش مداخله رفتاری، 9 شکست ( 5 مورد در مهارت تقلیدی_حرکتی و 4 مورد در مهارت تکرار کردن ) را تجربه کرد و مانی هیچ شکستی نداشت. نتیجه گیری: با وجود تفاوت ناچیز، به نظر میرسد آموزش به روش مداخله شناختی با شکست کمتری همراه است و برای به کارگیری در زبان آموزی کودکان در طیف اوتیسم با عملکرد بالا توصیه میشود.
نظام آموزش دوزبانه و لزوم تفکیک دو نیاز آموزشی متفاوت در دانش آموزان ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه : برخی مشکلات یا ناکارآمدی ها در شیوه های آموزشی ناشنوایان را می توان ناشی از این امر دانست که حق آموزشی و نیاز ناشنوا به فراگیری علوم، دروس و دانش های رایج در نظام آموزشی کشور، با نیاز وی به یادگیری زبان فارسی به صورت مجزا پاسخ داده نمی شود و اصولاً به مجزا بودن این دو نیاز آموزشی، به خصوص برای کودکان ناشنوا توجه نمی شود. دراین مقاله با استناد به یافته های پژوهشگران ایرانی و غیرایرانی نشان خواهیم داد که دانش آموز ناشنوا فردی دوزبانه است و زبان فارسی زبان اصلی وی نیست. نتیجه گیری: از این رو راهکار پیشنهادی برای آموزش ناشنوایان که در این مقاله ارائه می شود، راهکار آموزش دوزبانه است. بدین صورت که علوم و دروس مختلف رایج در نظام آموزشی کشور را به زبان اول ناشنوایان، یعنی به زبان اشاره به او آموزش دهیم و یادگیری زبان فارسی را با روش های مخصوص آموزش زبان دوم و در مسیر موازی ببریم.
اثربخشی آموزش مبتنی بر بازی بر میزان یادگیری و انگیزه دانش آموزان در زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تدریس زبان عربی از طریق بازی، یکی از بهترین راه ها برای افزایش انگیزه و یادگیری دانش آموزان است. هدف اصلی این مقاله، بررسی تأثیر بازی های آموزشی عربی بر یادگیری و انگیزه درونی و بیرونی دانش آموزان مدارس دخترانه شهرستان ساوه است که با روش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان پایه هفتم دو مدرسه در شهرستان ساوه به تعداد 210 نفر بود که به صورت تصادفی، 30 نفر در گروه آزمایش و 30 نفر در گروه گواه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه اصلاح شده انگیزش تحصیلی هارتر (1981) و پرسش های استاندارد محقق ساخته بود. آموزش مبتنی بر بازی در 4 جلسه 30 دقیقه ای انجام شد. بازی ها به صورت الکترونیکی و محقق ساخته و برای دستیابی به اهداف آموزشی ترجمه ای برخی دروس عربی هفتم طراحی شده بودند. ارزیابی علمی به کمک دو آزمون همتا به صورت کمّی انجام شد. متغیر انگیزه با استفاده از پرسش نامه اصلاح شده هارتر به روش لیکرت محاسبه شد. داده های به دست آمده با روش t گروه های مستقل در نرم افزار اس.پی.اس.اس. تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل نشان داد که تدریس زبان عربی از طریق بازی بر یادگیری و انگیزه دانش آموزان تأثیر معناداری ندارد.
تحلیل گفتمان آموزش زبان و ادبیات فارسی؛ الگویی در جهت ارتقای دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۷
64 - 86
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان یکی از گرایش های بین رشته ای است که در زمینه های زبان شناسی، جامعه شناسی، انسان شناسی، روان شناسی و... بروز یافته است. این گرایش دارای دو دیدگاه عمده است؛ نخست چگونگی شکل گیری معنا و پیام را در ارتباط با عوامل درون زبانی(شامل مباحث صورت شناسی و ساخت شناسی زبان) مورد ارزیابی قرار می دهد و در دیدگاه دوم به بررسی عوامل برون زبانی (ارتباط میان زبان و تمام خصوصیات برون زبانی که شامل دانش های مختلف جامعه شناسی، فرهنگ شناسی و... است) می پردازد. گفتمان ها، زبان گشاده روابط قدرت به شمار می آیند و از آنجایی که مفاهیم آموزش زبان نیز از مظاهر بارز قدرت فرهنگی محسوب می شوند؛ بنابراین، نگارندگان این مقاله برآن شدند به نقد مفاهیم آموزش زبان دوم بر مبنای دیدگاه دوم در تحلیل گفتمان بپردازند. مهم ترین یافته ها نشان می دهند که در رویکردهای معنامبنایانه تکیه بر مشاهیر مشترک برای نمونه بین ایران و ترکمنستان (ابوسعیدابوالخیر، ابوالفضل سرخسی و...) و ایران و ازبکستان (رودکی سمرقندی، امیر علیشیر نوایی، عطار نیشابوری و...) است. رویکردهای جامعه مبنایانه به شناسایی جوامع هدف از طریق بررسی جغرافیای زبانی برای تبدیل توانش ارتباطی به کنش ارتباطی است. رویکرد فرهنگ مبنایانه نیز به شناخت ریشه های مشترک در ادبیات، هنر و زبان که نمونه بارز آن آداب و رسوم جشن نوروز و خوش آمدگویی به بهار و هفت سین بین ایران و همسایگانش همچون آذربایجان، پاکستان، ترکمنستان و... است در ساخت بن مایه های فرهنگی مشترک برای آموزش زبان آموزان اشاره دارد. در روان مبنایان نیز با استفاده از ادبیات عرفانی، پیوند آن با مفاهیم یادگیری مشارکتی همچون بهبود نگرش در شعر حافظ، عزت نفس در شعر صائب و... پرداخته شده است.
بررسی و تحلیل خطاهای دستوری زبان آموزان آذری از نظر روی ساخت جمله های ساده خبری
حوزه های تخصصی:
مشاهدات میدانی مدرسان آموزش زبان دوم، نشان می دهد در بسیاری از مواقع فراگیران زبان دوم، عناصری از زبان مادری را در زبان دوم به کار می برند. این مشاهدات سبب شده فرضیه ها و نظریه های گوناگونی در علومی چون زبان شناسی و آموزش زبان دوم پدید آیند. تحلیل مقابله ای در زبان شناسی مقابله ای یکی از این نظریه ها است. تجزیه و تحلیل مقابله ای، ساختار زبان مادری و زبان خارجی را با هم مقایسه و تفاوتها و شباهت های آنها را تجزیه و تحلیل می کند و می کوشد تا به یاری زبان مادری پیشنهادهایی برای تسهیل یادگیری زبان خارجی ارائه نماید. پژوهش حاضر بر پایه همین نظر در پی بررسی خطاهای دستوری زبان آموزان آذری از نظر روی ساخت جمله های ساده خبری در سطوح میانی (B1 وB2) به روش تلفیقی کتابخانه ای- توصیفی تحلیلی است. از این رو 105 نمونه خطا برگرفته از متون نگارشی زبان آموز آذری زبان براساس دسته بندی استیون پیت کوردر بررسی و تحلیل شد تا نسبت توزیع خطاها در هریک از دسته ها تعیین گردد. داده های به دست آمده از تحلیل خطاهای زبان آموزان آذری نشان داد، خطاهای دستوری این زبان آموزان متنوع است و خطاهای بین زبانی بیش از خطاهای درون زبانی و دیگر خطاها هستند.
آموزش واژگان فارسی بر اساس تأثیر استفاده از زبان اول بر آموزش زبان دوم
حوزه های تخصصی:
آموزش زبان فارسی همانند دیگر زبان های خارجی همواره مشکلاتی را هم در زمینۀ آموزش و هم در زمینۀ یادگیری دربرداشته است. در همین راستا، این پژوهش به دنبال بررسی کارآمدی یا ناکارآمدی بهره گیری از زبان مادری یا زبان اول در کلاس آموزشی زبان دوم است؛ زیرا در مواردی که مدرس، مسلط به زبان مادری زبان آموزان است، استفاده کردن یا استفاده نکردن از زبان مادری در کلاس های آموزش زبان فارسی همیشه محل بحث مدرسان و محققان آموزش زبان بوده است. به منظور بررسی این موضوع، بیست و سه زبان آموز زبان فارسی در مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه بوعلی سینای همدان با تصادفی انتخاب لا ملیت های چینی، روسی، بروندیایی و سریلانکایی به عنوان جامعۀ آماری انتخاب شدند. برای رسیدن به اهداف تحقیق، پیش آزمون برای بررسی همگن بودن این زبان آموزان گرفته شد تا از اینکه زبان آموزان در یک سطح از زبان فارسی هستند، اطمینان حاصل شود. بعد از دورۀ آموزشی، پس آزمونی از معنای کلمات تدریس شده گرفته شد. نتایج حاصل از مدرسان هم نشان داد، آنها به تأثیر استفاده از زبان اول معتقد نیستند. با استناد به آزمایش و مصاحبه مورد نظر می توان به این نتیجه رسید که استفاده از زبان مادری یا اول در کلاس آموزش زبان فارسی برای تدریس واژگان تاثیری بر یادگیری ندارد و مدرسان آموزش زبان فارسی نیز موافق نیستند که از زبان مادری زبان آموزان در کلاس درس، استفاده شود. نتایج این مطالعه می ّ تواند برای مدرسان و مراکز آموزش زبان فارسی و همچنین پژوهشگران این حوزه مفید باشد.
بررسی «حضور تدریس» در دوره های برخط آزفا برپایه چهارچوب مفهومی اندرسون : مطالعه موردی مرکز بین المللی آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوره های برخط آموزش زبان دوم به سرعت در جهان درحال گسترش است و مدرس، مهم ترین عامل موفقیت در این دوره ها به شمارمی آید. با توجه به عدم حضور فیزیکی مدرس در این گونه دوره ها، لازم است با کاربست راهکارهایی، «حضور تدریس» در کلاس های مجازی تقویت شود. هدف اصلی در این جستار این است که با تکیه بر چهارچوب مفهومی اندرسون و همکاران (2001)، «حضور تدریس» را به عنوان یک مؤلفه تأثیرگذار در دوره های برخط آزفا (آموزش زبان فارسی) به غیرفارسی زبانان در مرکز بین المللی آزفای دانشگاه فردوسی مشهد بررسی کند. روش این پژوهش به صورت توصیفی_تحلیلی است و ابزار آن پرسش نامه ای برگرفته از چهارچوب مفهومی حضور تدریس اندرسون است و علاوه بر تحلیل های کیفی، تحلیل های کمی نیز ارائه شده است. جامعه آماری پژوهش نیز شامل سی مدرس فعال مرکز آزفای دانشگاه فردوسی مشهد می باشد. یافته های پژوهش نشان داد که از میان سه شاخصه حضور تدریس شامل طراحی و سازماندهی آموزشی، تسهیل گفتمان و آموزش مستقیم، بیشترین موافقت و کاربست با تسهیل گفتمان بوده است. از میان مؤلفه های شاخصه اول، طراحی روش های تدریس و آموزش آداب معاشرت اینترنتی و در شاخصه تسهیل گفتمان، تشویق مشارکت یادگیرندگان و مشارکت با یادگیرندگان برای برانگیختن بحث بیشترین درصدِ موافقت و کاربست را نشان می دهد. همچنین در شاخصه آموزش مستقیم کمترین درصد در میان تمام مؤلفه ها و شاخصه ها به ارائه مستقیم مطالب و سؤالات اختصاص داشت که بیانگر پذیرش رویکردهای نوین آموزشی در میان مدرسان مرکز فردوسی است.