مطالب مرتبط با کلیدواژه

علم اجتماعی سکولار


۱.

علمِ اجتماعیِ اسلامی به مثابهِ اقتضای جهانِ معنایی انقلابِ اسلامی (براساسِ بازسازی برداشتِ مرتضی مطهری)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: علم اجتماعی سکولار علم اجتماعی اسلامی جهان معنایی انقلاب اسلامی توحید استقلال علمی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۱ تعداد دانلود : ۲۱۶
در این مقاله، تلاش شده تا ضرورت و بایستگی ایجادِ رهیافتِ علمِ اجتماعیِ اسلامی از منظرِ جهانِ معنایی برخاسته از انقلابِ اسلامی، و براساس بازسازی برداشتِ مرتضی مطهری از مناسباتِ این دو با یکدیگر توضیح داده شود. از لحاظِ معرفتی و فرهنگی، انقلابِ اسلامی را باید چنان نقطه عطف شمرد که جامعه ایران را در مسیرِ تاریخی متفاوتی قرار داد. این واقعیت، موجب می شود که انقلابِ اسلامی در راستای فهم و طرّاحی جامعه، از علمِ اجتماعی تجدُّدی استفاده نکند. پرسشِ اصلی این است که در اندیشه مطهری، بایستگی علمِ اجتماعیِ اسلامی از منظرِ جهانِ معنایی برخاسته از انقلابِ اسلامی چیست؟ برای حلّ این مسئله، با روشِ تحلیلِ محتوای کیفی به مطالعه نوشته های مطهری پرداخته شده است. در نهایت، به این نتیجه دست یافتیم که چرایی تولیدِ علمِ اجتماعیِ اسلامی، به سه امر بازمی گردد: «دستیابی به حدّ نصابِ توحیدِ اسلامی»، «صیانت از استقلالِ جهانِ معرفتی و اجتماعی خویش»، و «عجزِ علمِ اجتماعیِ سکولار از فهمِ واقعیت های اجتماعی ما».
۲.

دلایل مرتضی مطهری درباره معناداری علم اجتماعی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اسلام علم اجتماعی علم اجتماعی اسلامی بی معناانگاری علم اجتماعی سکولار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۱۸
هدف: هدف از نگارش این مقاله، بازسازی و صورت بندی دلایل مرتضی مطهری درباره معناداری علم اجتماعی اسلامی بود. بر این اساس، هم نظر اثباتی و مستقل وی بیان شده است و هم گفته های نفی ای و انتقادی دیگران پاسخ داده شده اند. روش: گردآوری داده های این مقاله، متن مدار بود و در مرحله تحلیل داده ها نیز روش استنباطی و استنتاجی مبتنی بر تحلیل محتوای کیفی به کار گرفته شد. یافته ها: نقدهای مرتضی مطهری به بی معناانگاری علم اجتماعی اسلامی عبارتند از: اکثری انگاری مضمونهای اجتماعی اسلام، متداخل انگاری غایت اسلام با علم اجتماعی، همساز انگاری منطق معرفتی اسلام با علم اجتماعی، عدم نسبی انگاری معرفت اسلامی و آمیخته انگاری تعلیل اسلامی با علم اجتماعی. نتیجه گیری: اولاً، علم اجتماعی اسلامی از لحاظ نقلی و درون دینی، موجّه است و اسلام دارای چنین پیوندی با علم اجتماعی است؛ ثانیاً، از لحاظ عقلی و برون دینی نیز مانع ابطال کننده ای در برابر معقولیت علم اجتماعی اسلامی وجود ندارد؛ ثالثاً، علم اجتماعی اسلامی افزون بر امکان و معناداری، ضروری و بایسته است و ما باید در پی نظریه پردازی درباره آن باشیم.