مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
اریک فروم
حوزههای تخصصی:
رابطه ی میان قرآن، دین و روان شناسی نوین یکی از مباحثی است که مورد توجه روان شناسان قرار گرفته است. اریک فروم نسبت به دین رویکرد مثبتی دارد. او پیشوایان دینی و روان کاوان را به مقابله با فساد روحی در جوامع صنعتی ترغیب می کند. از دیدگاه وی، دین سیستم فکری و عملی است که هیچ فرهنگی در گذشته و آینده نمی تواند بدون اتّکا به آن وجود داشته باشد. وی دین را به دو دسته ی اقتدارگرا و انسان گرا تقسیم می کند. در مقابل دین گرایی در اشعار سیمین بهبهانی بسیار ساده و لطیف است. این نوع نگاه به شریعت از قرآن، سنت ها و آداب و رسوم جامعه ی وی نشأت گرفته است. هدف از این جستار، بررسی روانکاوی دین در اشعار سیمین بهبهانی بر اساس دیدگاه روان شناسی اریک فروم است و این که مسأله ی دین با توجه به مؤلفه هایی که در طبقه بندی ادیان فروم انجام شده است؛ در دین مبین اسلام با تکیه بر اشعار بهبهانی می تواند مطابقت داشته باشد. روش پژوهش در این مقاله، تحلیلی – توصیفی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مؤلفه های ادیان اقتدارگرا و انسان گرا با تکیه بر نظریه ی فروم، در دین اسلام و شریعت گرایی بهبهانی بر اساس آیات قرآنی، روایات و احادیث قدسی دارای اشتراک ها و اختلاف هایی است.
تحلیل جایگاه دین در رمان جای خالی سلوچ محمود دولت آبادی بر اساس نظریه اریک فروم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۱
347 - 377
حوزههای تخصصی:
جای خالی سلوچ، اثر محمود دولت آبادی یکی از ده اثر بزرگ رئالیستی ایران است که با وجود نقدهای بسیار نگاشته شده بر آن، تاکنون جایگاه دین و نقش عناصر دینی به کار رفته در آن، مورد توجه تحلیل گران ادبی قرار نگرفته است. پژوهش پیش رو با هدف تأکید بر نقش دین به مثابه یک نیاز ریشه دار و یک اصل مهم در برساخت رفتار و کنش های فردی و جمعی و نیز جایگاه آن در ذهن و زبان نویسنده و فراز و فرود آفرینش های ادبی با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و شیوه استقرایی به واکاوی دیدگاه های دینی محمود دولت آبادی در جای خالی سلوچ پرداخته، کم و کیف تأثیرپذیری اعتقادی شخصیت های این رمان از جامعه و نوع نگاه نویسنده به نقش دین در کنش های فردی و اجتماعی اثر را واکاوی می کند. از این رهگذر و به منظور ارائه الگویی کاربردی و پژوهشی روشمند، جایگاه دین در این رمان را بر اساس نظریه ادیان خودکامه و نوع خواهانه اریک فروم بررسی کرده است. با استخراج نمونه هایی از متن یاد شده اثبات می شود که با وجود وجوه تشابه میان این دو و تأثیر مستقیم جامعه در برداشت های دینی در شخصیت های رمان، ادیان خودکامه نمود بیشتری در شکل گیری و پرداخت شخصیت های رمان داشته است. هرچند رگه هایی از ادیان نوع خواهانه نیز در این اثر، قابل ردیابی و واکاوی است. برآیندی که از این جستار به دست آمده نشان می دهد دین و محوریت امور مذهبی در رمان، بسیار کم رنگ به تصویر درآمده که دلیل آن را می توان به دیدگاه های دولت آبادی و تأثیر اجرای اصلاحات ارضی در روستاها مرتبط دانست.
تحلیل شخصیت موسی (ع) و فرعون در قرآن کریم بر اساس نظریه رشد و تباهی اریک فروم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اریک فروم، روان شناس آلمانی است که همانند اغلب روان شناسان تعریفی سازمان یافته و یکپارچه از انسان ارائه می دهد. به اعتقاد او شخصیت انسان تحت تاثیر نیروهای اجتماعی و فرهنگی که در محدوده ی فرهنگ بر او تأثیر می گذارد و نیروهای کلی که در طول تاریخ بر بشریت تأثیر گذاشته اند، قرار دارد؛ بنابراین، انسان میان دو نیروی خیر و شر که فروم از آنها به نام های رشد و تباهی یاد می کند، سرگردان است؛ دو نیرویی که در تعیین چگونگی شخصیت بشر دخیل هستند. قرآن کریم نیز به طور خاص به بیان سرگذشت انسانهایی که نیروی خیر بر آنها فائق آمده و یا آنهایی که نیروی شر بر اراده و اعمالشان مسلط گشته است، می پردازد تا آنها عبرتی برای دیگران باشند؛ از این رو، نگارندگان در این پژوهش به روشی توصیفی – تحلیلی و با استفاده از نظریه ی رشد و تباهی اریک فروم درصدد بررسی حالتهای رفتاری شخصیت حضرت موسی (ع) و فرعون برآمده اند تا به ویژگی های درونی و بیرونی که نشان دهنده ی مسیر تعالی در حضرت موسی (ع) یا تباهی در فرعون شده است، دست یابند. از یافته های تحقیق استنباط می شود که نشانه های رشد و تباهی در شخصیتهای مورد بحث، به صورت های متفاوتی تبلور یافته است. مؤلفه های رشد در شخصیت حضرت موسی (ع) در شوق به زندگی، استقلال از مادر مثالی و عشق به انسانها خلاصه می شود. حال آنکه از بین بیماری های نظریه اریک فروم، مرده گرایی، هم بودگی با مادر مثالی و خودشیفتگی وخیم در فرعون دیده می شود که به شکلهای مختلفی مانند خشونت نمایشی و خشونت انتقام جویانه در زندگی او بازتاب یافته است.
بررسی مقایسه ای دیدگاه اریک فروم و کارل رانر درباره باورهای آخر الزمانی مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
137 - 155
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار موضوع آخرالزمان مسیحی از منظر اریک فروم و کارل رانر بررسی می شود. به نظر اریک فروم از سده اول تا چهارم میلادی دو باور کلی درباره جایگاه مسیح وجود دارد که با رهیافت روانکاوانه درباره وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردمان اورشلیم می توان به دلایل مبنایی آن دست یافت. فروم با اتخاذ روش عینیت گرایانه که در ذات رویکرد فروید و مارکس درباره دین است، جنبش های آخرالزمانی سده اول مسیحی و پرهیز از این جنبش ها در سده چهارم را به عوامل پنهان در منش جمعی مردم و انگیزه های اقتصادی آنها تقلیل می دهد. اما کارل رانر با اتخاذ خوانش تومیستی از پدیدارشناسی هایدگر، رویکرد تقلیل گرایانه به آخرالزمان را نقد می کند. به نظر رانر تفسیر مارکسیستی از آخرالزمان مبتنی بر تصویر خطی از زمان است و رازآلودگی آینده مطلق را نادیده می گیرد. رانر با طرح مفهوم آینده مطلق معتقد است شخص مسیحی در پرتو ایمان به آخرالزمان به خود-فهمی می رسد ولی نگرش مارکسیستی با اتخاذ رویکردی ایستا به انسان نمی تواند به کُنه باور الهیاتی در زمینه آخرالزمان دست یابد. علیرغم چالش هایی که درباره خوانش تومیستی از هستی شناسی هایدگر مطرح است، به نظر می رسد دیدگاه رانر در کشف ظرفیت های الهیات مسیحی از نظر روش شناسی قابلیت دفاع بیشتری داشته باشد.
نمودهای تعالی و تباهی در اشعار نصرت رحمانی و نقاشی معاصر ایران با رویکرد نظریه روانکاوی اریک فروم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
200 - 216
حوزههای تخصصی:
بررسی شخصیت و نمودهای تعالی و تباهی بر پایه روانشناسی، یکی از حوزه های بینارشته ای است. در همین راستا، آثار ادبی و هنری که ریشه در واقعیت های اجتماعی جوامع بشری دارند و بیانگر برخی از مسائل فرهنگی، اجتماعی و هنجارهای درون اجتماع و افراد می باشند، بسیار موردتوجه واقع شده است. در این پژوهش که به شیوه تحلیلی و توصیفی نوشته شده است، نمودها و نشانه های تعالی و تباهی در اشعار نصرت رحمانی و نقاشی معاصر ایران بررسی شده است و با رویکرد نظریه «روانکاوی شخصیت» اریک فروم مورد تحلیل قرار گرفته است. اریک فروم یکی از نظریه پردازان بزرگی است که اندیشه ها و تئوری های او درزمینه روانکاوی و خاصه مقوله شخصیت، بسیار حائز اهمیت است. نتایج به دست آمده از این پژوهش که با بررسی دقیق مجموع اشعار نصرت رحمانی انجام شده است، بیانگر آن است که نصرت به نشانه های تباهی بیشتر از نشانه های تعالی در اشعار خود توجه کرده است. او به مرگ، بیگانگی و کناره گیری از جامعه، یأس و ناامیدی، ویرانگری و خشونت، خودآزاری بسیار توجه دارد و به مقولاتی ازجمله عشق، وجدان، روابط همزیستی و هویت که از نشانه های تعالی شخصیت در نظریه فروم هستند، توجه چندانی نشان نداده است. در نقاشی معاصر ایران به صورت توأمان دو مقوله تعالی و تباهی توجه شده است.اهداف پژوهش:بررسی نمودهای تعالی و تباهی در اشعار نصرت رحمانی با رویکرد نظریه روانکاوی فروم.بررسی نمودهای تعالی و تباهی در نقاشی معاصر ایران با رویکرد نظریه روانکاوی فروم.سؤالات پژوهش:نمودهای تعالی و تباهی در اشعار نصرت رحمانی باتوجه به رویکرد نظریه روانکاوی فروم چگونه است؟نمودهای تعالی و تباهی در نقاشی معاصر ایران باتوجه به رویکرد نظریه روانکاوی فروم چگونه است؟
واکاوی نیازهای روانی بشر در شعر فروغ فرخزاد با تکیه بر الگوی اریک فروم
حوزههای تخصصی:
اریک فروم، روان کاو انسان گرا، با تأکید بر تأثیر جامعه در شکل گیری نیازهای روانی بشر، پنج نوع نیاز اساسی را برای جامعه انسانی، تعریف کرده است. پژوهش حاضر، با بهره گیری از الگوی فروم و به شیوه تحلیلی توصیفی نیازهای روانی بشر را در اشعار فروغ فرخزاد بررسی می کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که هر پنج نیاز روانی مطرح در نظریه فروم، در اشعار فروغ فرخزاد، دارای مصادیق مشخصی هستند: نیاز به پیوستگی در قالب عشق و پیوند با طبیعت نمود یافته است؛ نیاز به خلاقیت، با گرایش فروغ نسبت به شعر و شاعری، ارتباط دارد؛ هویت ایرانی، جهت گیری نسبت به مسئله دین و توجه به ریشه های دوران کودکی از دیگر نمودهای توجه فروغ فرخزاد به نیازهای روانی انسان در اشعار خویش است. همچنین مطابق با بررسی های فرومی، نمونه هایی از منش گیرنده، بهره کش، مرده گرا و بارور در اشعار فروغ مشاهده می شود که حاکی از تأثیر جامعه بر ایجاد کنش های روانیِ متن است. نتیجه آنکه بخش ناخودآگاه شعر فروغ فرخزاد، دربرگیرنده مجموعه مشخصی از نیازهای انسانی است که در صورت تأمین و تحقق، می تواند زمینه سعادت نوع بشر را فراهم آورد.
تحلیل ابعاد شخصیتی حضرت ابراهیم(ع) و نمرود بر اساس نظریه رشد و تباهیِ اریک فروم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
191 - 213
حوزههای تخصصی:
رویکرد برخی از نظریات روان شناسیِ نوین راجع به دین اسلام و داستان های قرآن کریم می تواند ابزاری کلیدی در درک عمیق تر تفسیر آیات الهی برای انسان معاصر باشد. اریک فروم، روان شناس آلمانی، دیدگاهی مثبت درباره دین دارد. ازنظر فروم، دین به مثابه یک ایدئولوژی فکری و عملی مدون، ابزاری ضروری برای بقای هر فرهنگ در گذشته و آینده به شمار می رود. او بر این باور است که شخصیت انسان همواره متأثر از محرک های اجتماعی، فرهنگی و تاریخی است که در بستر جامعه بر سرنوشت بشریت در طول زمان سایه افکنده اند. به این ترتیب، انسان همواره در کشمکش میان دو نیروی خیر و شر، که فروم از آن ها با عناوین «رشد و تباهی» یاد می کند، قرار دارد و نقشی محوری در شکل گیری شخصیت انسان و تعیین جهت گیری وی به سوی اعتلا یا انحطاط ایفا می کنند.جستار حاضر با روش توصیفی تحلیلی و براساس اتخاذ رویکرد اریک فروم در پی آن است تا آیات قرآنی مرتبط با حضرت ابراهیم(ع) و نمرود که به ویژه در سوره های بقره و انبیا ذکر شده اند و نیز حالات رفتاری و کنش های درونی و بیرونی شخصیت های حضرت ابراهیم(ع) و نمرود در قرآن، که نمایانگر جهت گیری اعتلایی آن حضرت در مقابلِ روند تباهی و انحطاط نمرود است، را بررسی و به این نتیجه دست یابد که مؤلفه های رشد در شخصیت حضرت ابراهیم، به ویژه در ابراز شوق به زندگی در مسیر طاعت و بندگی خالق، استقلال از مادر مثالی به مثابه ایثار و جهاد نفس، عشق به خالق، کنش بازتابی، درخورِ شناسایی است. در مقابل، مؤلفه های تباهی در شخصیت نمرود در اَشکال مرده گرایی، وابستگی به مادر مثالی به مثابه قدرت دنیوی، خودشیفتگی افراطی و خشونت انتقام جویانه نمود یافته است.