مطالب مرتبط با کلیدواژه

تکلم


۱.

انواع نیروهای انگیزشی و نقش آنها در ایجاد روانی در تکلم به زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انگلیسی به عنوان زبان خارجی مهارت های زبان انگیزه تکلم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۶ تعداد دانلود : ۴۵۲
با توجه به نقش روانی در تکلم، مطالعه ی کیفی حاضر با استفاده از مصاحبه ی باز به بررسی نقش انگیزه و انواع نیروهای انگیزشی در بهبود روانی در تکلم به زبان انگلیسی پرداخته است. بدین منظور 17 نفر (7زن و 10مرد) از افرادی که زبان انگلیسی را بسیار روان صحبت می کردند و این روانی در تکلم را در محیطی خارج از کشورهای انگلیسی زبان مانند ایران بدست آورده بودند، به صورت هدف مند برای مصاحبه برگزیده شدند. شرکت کنندگان شامل 11 زبان آموز از دانشگاه شیراز و دانشگاه آزاد اسلامی شیراز و 6 نفر از مدرسان موسسات زبان انگلیسی در شیراز بودند. پس از ضبط صوتی مصاحبه ها و پیاده نمودن آنها، داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس نتایج، انگیزه عامل اصلی روانی در تکلم بود که موجب ایجاد اشتیاق و پشتکار در سخن گویان گردید. یافته ها حاکی از آن بود که هرچند سخن گویان از انگیزه ی درونی و بیرونی برخوردار بودند اما انگیزه ی درونی نقش مهم تری در روانی در تکلم از خود نشان داد. همچنین سخن گویان از سویی از انگیزه های درونی دانش ، دستاورد و تحریک برخوردار بوده و از سوی دیگر از انگیزه های خارجی تنظیم بیرونی، تنظیم مقررات مداخله ای و تنظیم مشخص شده بهره جستند. بر خلاف انگیزه ی یک پارچه، انگیزه ی ابزاری هیچ نقشی در پیشبرد روانی در تکلم این افراد ایفا ننمود. به علاوه، تمام سخن گویان روانی در تکلم خود را به منظور اهداف فردی بهبود بخشیدند تا اهداف جمعی.
۲.

نوآوری نگرش علامه خفری پیرامون کلام الهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کلام الهی تکلم کلام نفسی کلام لفظی علامه خفری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۳ تعداد دانلود : ۲۴۶
کلام الهی یکی از مسائل مهم و جنجال برانگیز در دانش کلام و آغازگر شکل گیری این دانش بوده است. پیرامون این موضوع در بین مسلمانان دو دیدگاه کلی مطرح شده است: متکلمین امامیه و معتزله غالبا کلام الهی را لفظی، حادث و مخلوق می دانند. اشاعره آن را نفسی، قدیم و عین ذات او می داند.در نوشتار حاضر ضمن مروری مختصر بر دو نگرش فوق، به نگاه علامه خفری پرداخته شده است. وی کلام را مشترک لفظی و برای آن دو معنا را ارائه می کند. کلام الهی طبق یک معنا قدیم و بر اساس معنای دیگر حادث است. کلام به معنای «تکلم» قدیم و به معنای «ما به التکلم» حادث و لفظی است.به سه بیان می توان تکلّم حقیقی الهی را قدیم دانست: با استفاده از رابطه علم و کلام الهی، تکلّم حقیقی بر علم اجمالی ذاتی، منطبق و قدیم خواهد شد. مطابق توجیه دوم، تکلّم نوعی انتقال آگاهی و بالعکس علم هم نوعی تکلّم است، لذا این نظریه از اتّحاد علم و کلام و یکسانی اوصاف آنها دفاع می کند. توجیه سوم تکلم حقیقی را قدرت القای ذات واجب تفسیر میکند و با استفاده از این ارتباط و نظر به قدمت قدرت، تکلم را نیز قدیم می داند.
۳.

بررسی کلام الهی از نگاه علامه خفری و محقق دوانی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۲۰ تعداد دانلود : ۱۳۰
کلام الهی یکی از مسائل مهم و اساسی در دانش کلام و آغازگر شکل گیری این دانش بوده است. آنچه در این مسئله زمینه آرای متعارض را مهیا می کند، تبیین حقیقت کلام الهی است. گرچه دیباچه اختلافات حکماء و متکلمان به اثبات حدوث و قدم کلام الهی مربوط است، تفسیر حقیقت کلام واجب و کیفیت تعلق آن اوج تشدید اختلافات و تشکیک آراء محسوب می شود. علامه خفری کلام را مشترک لفظی و برای آن دو معنا ارائه می کند. کلام الهی طبق یک معنا، قدیم و بر اساس معنای دیگر، حادث است. کلام به معنای «تکلم»، قدیم و به معنای «مابه تکلم»، حادث و لفظی است. به سه بیان می توان تکلم حقیقی الهی را قدیم دانست: با استفاده از رابطه علم و کلام الهی، تکلم حقیقی بر علم اجمالی ذاتی، منطبق و در نتیجه، قدیم خواهد شد. مطابق توجیه دوم، تکلم نوعی انتقال آگاهی و بالعکس علم هم نوعی تکلم است؛ لذا، این نظریه از اتحاد علم و کلام و یکسانی اوصاف آن ها دفاع می کند. توجیه سوم، تکلم حقیقی را از سنخ قدرت و آن هم قدرت القای ذات واجب تفسیر می کند و با استفاده از این ارتباط و نظر به قدمت قدرت، تکلم را نیز قدیم می داند. علامه دوانی، برخلاف بسیاری از حکمای متقدم، کلام الهی را مصدر تألیف کلمات و مغایر با علم الهی می داند. دوانی حقیقت کلام واجب متعال را مصدر تألیف حروف و اصواتی می داند که در علم ازلی واجب تحقق یافته اند و این تألیف بدون هیچ ترتب و تعاقبی تصدیر یافته است. او مدعی است که تاکنون هیچ فرقه و گروهی چنین دیدگاه کارگشایی همانند او ارائه نکرده و خودش واضع این دیدگاه است. او ضمن بیان دیدگاه های اشاعره، معتزله، کرامیه، حشویه، و حکماء، رأی خود را متمایز از آنان می داند.