مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
تماشاگر
منبع:
مطالعات بازاریابی ورزشی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
150 - 121
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر ویژگی های استادیوم بر تجربه خدمت تماشاگران در استادیوم فوتبال آزادی بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است که به صورت پیمایشی به اجرا در آمد. جامعه آماری پژوهش شامل تماشاگران حاضر در استادیوم آزادی بود. که به صورت دسترس انتخاب شده و در نهایت، تعداد 165 پرسشنامه قابل تحلیل به مرحله تجزیه و تحلیل پژوهش راه یافتند. برای جمع آوری داده های میدانی در این تحقیق از پرسشنامه به عنوان ابزار تحقیق استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد راحتی صندلی ها، زیبایی استادیوم، تمیزی استادیوم و طراحی استادیوم بر تجربه خدمت تماشاگران تأثیر مثبت و معنی داری دارند. اما تأثیر پارکینگ استادیوم، دسترسی استادیوم و خدمات غذایی استادیوم بر تجربه خدمت تماشاگران معنی دار نشد. تحقیق حاضر در راستای کمک به درک بیشتر در این زمینه انجام شد ونتایج آن نشان داد که از میان ویژگی های استادیوم، 4 عامل راحتی صندلی ها، طراحی استادیوم، تمیزی استادیوم و زیبایی استادیوم تأثیر قابل توجهی بر تجربه خدمت تماشاگران لیگ برتر فوتبال ایران دارند. از این رو، مدیران فوتبال ایران و مدیران استادیوم می توانند با در نظر گرفتن این نتایج و نیز نتایج سایر تحقیقاتی که در این زمینه به آن اشاره شد، به ارتقای تجربه خدمت تماشاگران در لیگ برتر فوتبال ایران اقدام نموده و از مزایای آن بهره مند گردند.
رهیافت آپاراتوس در بازتاب و شکل دهی جامعه مخاطب سینمای ایران
حوزه های تخصصی:
آپاراتوس سینمایی سالهاست که از سوی نظریه پردازان از جمله بودری، متز، کومولی، ناربونی، مالوی، آلسئسر و غیره مورد توجه قرار گرفته و در تحلیل هایشان به نگارش در آمده، اما هنوز تعریف مشخصی از آن ارائه نشده است. آنچه از آرای صاحبنظران ادراک می شود نشان از آن دارد که آپارتوس سینمایی دستگاهی ایدیولوژیک با فرایندی وابسته به تکنولوژی است که تاثیرات روانی بر تماشاگر می گذارد. آپاراتوس سینمایی همان ماده خام سینماست که در ذهن تماشاگر تکمیل می شود و وابسته به خلاقیت صاحب اثر و نحوه دریافت و سواد رسانه ایی تماشاگر در دوره های سینمایی با پیشرفت تکنولوژی تغییر یافته است. رویکرد آپاراتوس سینمایی در بازتاب یا شکل دهی افکار جامعه پیرامون نقش بارزی داشته است. ایران سینمایی پیشرو و با سابقه ای بیش از یک سده دارد. مقاله حاضر با هدفی کاربردی نقش آپاراتوس سینمایی در بازتاب و شکل دهی جامعه پیرامون را مورد بررسی قرار داده است. مسئله تحقیق رهیافت مخاطب نسبت به بازتاب یا شکل دهی پدیده های اجتماعی متاثر از آپاراتوس در سینمای ایران است. روش تحقیق کیفی بر اساس جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای، آرشیوهای صوتی تصویری و بر مبنای تحلیل محتوی جهت دار است. از این روی سینمای ایران به 7 دوره تقسیم و مورد تحلیل قرار گرفته است. نتیجه حاصله نشان می دهد سینمای ایران متاثر از آپاراتوس در بازتاب و شکل دهی جامعه در دوره های گوناگون متفاوت و نقشی نسبی و شکننده داشته است.
بررسی ذائقه سینمایی شهروندان (مطالعه موردی: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بین ابعاد مختلف مصرف فرهنگی، مصرف سینما جزو بکرترین زمینه های پژوهشی در عرصه جامعه شناسی هنر است. مطالعه حاضر در پی بررسی وضعیت ذائقه سینمایی شهروندان است. این پژوهش با روش پیمایشی، با استفاده از ابزار پرسش نامه، و به شیوه نمونه گیریِ خوشه ایِ چندمرحله ای در بین 410 نفر از شهروندان شهر مشهد انجام گرفته است. یافته ها نشان می دهد میانگین تماشای فیلم سینمایی در بین شهروندان پنج ساعت و نُه دقیقه در هفته است. میانگین ارزش هنری ذائقه سینمایی 5 / 69 درصد افراد در حد متوسط و پایین تر از متوسط است. نتایج پژوهش نشان می دهد اولاً، استقبال زیاد تماشاگران از یک فیلم یا کارگردان حتماً نشان دهنده ارزش هنری بالای آن فیلم یا کارگردان نیست؛ ثانیاً، اعمال ممیّزی برای بعضی از فیلم ها و توقیف برخی از آن ها حتماً موجب استقبال کم تماشاگران نمی شود؛ ثالثاً، در استقبال تماشاگران از یک فیلم یا فروش آن در گیشه عوامل دیگری نیز، غیر از ارزش هنری آن ها، مؤثر است.
بازی رایانه ای در مقام متن هنری؛ بررسی و تحلیل وضعیت مواجهه با بازی های رایانه ای به مثابه آثار هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی علمی بازی های رایانه ای و حضور این بازی ها در فضای روزمره کنونی می پردازد و قصد دارد علاوه بر معرفی این رسانه سمعی بصری، پیامدها و اثرات ورود آن را به حیطه حیات ذهنی و عملی مخاطب انسانی تحلیل کند. از طرف دیگر، مقاله پیش رو، ریشه شناسی را در دستور کار خود قرار می دهد، و می کوشد از رهگذر بررسی های تاریخی فشرده در مقوله بازی ها و علوم رایانه، درکی همه گستر را در اختیار خواننده قرار دهد. در این مقاله از روش شناسی های علوم اجتماعی، نظریه ادبی و نقد سینمایی سود جسته ایم؛ این در حالی است که تازگی موضوع، زبان و لحن متفاوتی را ایجاب می کند، که از تلفیق این زبان و آن روش شناسی ها گفتمان رسانه جدید شکل می گیرد. اما گزاره ای که در حکم محصول نهایی مباحث پیشین است، مطالعه بازی رایانه ای در مقام هنر رسانه ای، با عطف توجه به تقابل و تمایز هنر بازنما و هنر شبیه ساز است. آن چه در این جا کوشیده ایم با اتکا به مباحثی از قبیل “مجذوب شدن” و تحلیل دقیق تمایز ها و شباهت های دو مفهوم “تماشاگر” و “کاربر”، به آن دست یابیم بررسی مساله “عاملیت مخاطب” در بازی های رایانه ای و ارایه راهبردهای نظری در این خصوص است، که ممکن است به باز شدن گره های نظری این موضوع و نیز شناسایی موقعیت حقیقی مخاطب در مواجهه با این بازی ها یاری رساند.
کیفیتِ تاثیرپذیری روبرت لپاژ به عنوان کارگردان از مخاطب/تماشاگر در شکل دهی میزانسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«روبرت لپاژ» به عنوان یکی از کارگردان های بنامِ معاصر در تئاتر جهان برای تبیین و شکل دادنِ میزانسن هایش، تعامل با مخاطب/تماشاگر را به منظورِ دریافت و دانستنِ انتظارها و پیشنهادهای آن ها برگزیده است. متدلوژی اصلی او برای دریافت و دسترسی به خواست ها و نیازهای مخاطب/تماشاگر، نیازمندِ مسیر و راه های ارتباطی با آن هاست. لپاژ مستقیم و غیرمستقیم/آگاهانه و ناآگاهانه با مخاطب/تماشاگر در قبل و بعد از اجرا برای دریافتِ نظرهای ایشان ارتباط برقرار می کند. این مقاله، معطوف بر «مکانیسمِ» دریافتِ انتظارها و پیشنهادهای مخاطبان/تماشاگران در قبل و بعد از اجراهای صحنه ای «روبرت لپاژ» مبتنی بر 9 مسیر و راه مستقیم و غیرمستقیم/آگاهانه و ناآگاهانه در تعامل با مخاطب/تماشاگر است. سوال اصلی این پژوهش عبارت است از: چرا و به چه منظور و با چه مکانیسم و از چه راه هایی مخاطب/تماشاگر در شکل گیری میزانسن، مورد توجه «روبرت لپاژ» قرار می گیرد؟
پژوهش پیش رو مبتنی بر روش شناختی، کاربردی و توصیفی است. منطبق بر مشاهده ها (سا مانه ی آثار لپاژ) و نیز ویدئوهای موجود از اجراهای لپاژ (یوتیوپ و چند کانال تلگرامی) و همچنین استفاده از منابع کتابخانه ای، مکانیسمِ تعامل با مخاطب/تماشاگر توسط لپاژ و گروهش به منظور دریافتِ نظرها و انتظارهای مخاطب/تماشاگر مورد بررسی قرار گرفته اند.
نقش ویژگی های جمعیت شناختی تماشاگران فوتبال بر کنترل رفتارهای خشونت آمیز آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
29 - 62
زمینه و هدف: رفتار خشونت آمیز تماشاگران ازجمله مهم ترین مسائل برای مسئولین برگزاری مسابقات رشته پرطرف دار و مهیج فوتبال است که تحت تأثیر شرایط مختلف بروز می کند و ممکن است تبعات جبران ناپذیری را به دنبال داشته باشد؛ بنابراین هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر ویژگی های جمعیت شناختی تماشاگران فوتبال بر کنترل رفتارهای خشونت آمیز آنان است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش و ماهیت، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری شامل دو بخش بود؛ بخش اول شامل همه تماشاگران فوتبال در سال 1398-1399 است که به طور میانگین، 100 هزار نفر در نظر گرفته شد و با استفاده از جدول مورگان حجم نمونه 200 نفر محاسبه شد؛ بخش دوم نیز شامل کارکنان یگان ویژه تهران به تعداد حدود 370 نفر بود که 184 نفر از آن ها برای نمونه آماری انتخاب شدند و پرسش نامه محقق ساخته ای که روایی (صوری و محتوایی) و پایایی آن مورد تأیید قرارگرفته بود را تکمیل کردند. همچنین برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری دوجمله ای، یو من ویتنی و ویلکاکسون استفاده شد. یافته ها: یافته های آزمون پژوهش نشان داد که از دیدگاه تماشاگران فوتبال و کارکنان یگان ویژه، ویژگی های جمعیت شناختی شامل سن، تأهل، شغل، تحصیلات، محل سکونت و منطقه جغرافیایی در کنترل رفتارهای خشونت آمیز تماشاگران نقش مؤثر و معنی داری دارد (000/0= Sig). هرچند در خصوص شدّت تأثیر عوامل جمعیت شناختی تأهل (09/0= Sig)، محل سکونت (38/0= Sig) و منطقه جغرافیایی (12/0= Sig) بین دو گروه کارکنان یگان ویژه و تماشاگران نیز تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، برای کنترل مؤثر اجتماعات ورزشی لازم است مسئولان ویژگی های جمعیت شناختی تماشاگران را مدنظر قرار دهند و متناسب با آن ها اقدامات کنترلی مناسب را برنامه ریزی و اجرا کنند.
بررسی بازیگری در اجراهای چندملیتی با مطالعه ی موردی نمایش شهرهای نامرئی به کارگردانی پینو دی بودو در ایران و ایتالیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹۲)
35 - 43
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر شاهد اجراهای چندملیتی در اقصی نقاط دنیا هستیم. بازیگرانی که با ملیت، فرهنگ، زبان و تکنیک های مختلف کنار هم جمع می شوند و قطعاتی را اجرا می کنند. پرسش این است که بازیگری در این گونه اجراها چگونه می تواند باشد و فرضیه ی این پژوهش این است که اجراهای چندملیتی بر روش بازیگری تأثیر می گذارند و با بازیگری متداول و روانشناختی تفاوت دارند. برای پاسخ به پرسش مطرح شده و اثبات فرضیه به بازی بازیگران اجراگران چندملیتی در پروژه ی شهرهای نامرئی به کارگردانی پینو دی بودو، که در جشنواره ی تئاتر فجر ایران (1396) و فستیوال گروه پوتلچ در ایتالیا (1397) اجرا شده است، مراجعه شده است. در این راستا مصاحبه ی ساختاریافته ای با بازیگران اجراگران چندملیتی شرکت کننده در این دو کشور صورت گرفت و در مورد روند تولید این گونه اجراها و تأثیرات آن ها بر اجراگران در طول تمرین، حین اجرا و سال های بعد پرسش شد. بنابراین مواجهه ی اجراگر با چهار مقوله ی اصلی متن، کارگردان، پارتنر و تماشاگر مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه ی به دست آمده نشان می دهد در فرایند اجراهای چندملیتی بازیگر به اجراگر تبدیل می شود. بنابراین اجراگر باید خلاق تر، انعطاف پذیرتر و مسلط تر باشد، قابلیت های بدنی و ذهنی بالاتری داشته باشد و در این راستا نیاز به تربیت و آموزش دارد.