مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
CAPM
حوزه های تخصصی:
بازار بورس اوراق بهادار مهمترین بخش بازار سرمایه ی کشور است. نقش اصلی بورس اوراق بهادار، جذب و هدایت پس انداز ها و نقدینگی سرگردان و پراکنده ی جامعه به مسیر های بهینه است، به طوری که بخش عمده ای از سرمایه ها، جذب سود آورترین فعالیت ها و پروژه ها شود. برای رسیدن به این هدف بورس اوراق بهادار باید کارا باشد. با توجه به اهمیت اطلاعات در بورس، کارایی در این بازار با استفاده از سه مجموعه اطلاعات مورد بررسی قرار می گیرد. این اطلاعات عبارتند از: (1) اطلاعات مربوط به گذشته؛ (2) کلیه ی اطلاعات عمومی انتشار یافته؛ و (3) اطلاعات عمومی و اطلاعات خصوصی و محرمانه. با توجه به این سه نوع اطلاعات، کارایی بازار به ترتیب در سه سطح ضعیف، نیمه قوی و قوی قابل بررسی است. در این تحقیق با استفاده از قاعده ی فیلتر (یکی از روش های موثر در بررسی کارایی در سطح ضعیف)، میزان کارایی اندازه گیری شده است. همچنین، با استفاده از روش CAPM وجود یا عدم وجود حباب قیمتی، پس از دوران رکود در بازار بورس بررسی شده است. بر اساس نتایج این تحقیق، بازار بورس اوراق بهادار در دوره ی مورد بررسی (1386:3-1383:1) فاقد کارایی در سطح ضعیف است و حتی میزان کارایی، در دو سال 1385 و 1386 کمتر از سال های 1383 و 1384 بوده است. با این وجود، بر اساس برآورد الگوی CAPM حباب قیمت در این بازار از میان رفته است و قیمت ها به ارزش ذاتی خود نزدیک شده اند.
عوامل مؤثر بر بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (CAPM) تنها عامل تبیین کننده اختلاف بازده سهام را ریسک سیستماتیک یا ضریب بتای(?) آنها تعریف میکند. با این وجود، شواهد تجربی موجود حکایت از این دارد که بتا بهعنوان شاخص ریسک سیستماتیک، به تنهایی قدرت تبیین اختلاف بازده سهام را ندارد و متغیرهای دیگری نظیر اندازه شرکت، نسبت سود به قیمت و نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار در تبیین بازده سهام نقش مؤثری ایفا میکنند. تحقیق حاضر به بررسی و شناسایی عوامل مؤثر بر بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران در قلمرو زمانی 1383-1376 پرداخته است. به این منظور، با الهام از روششناسی فاما و فرنچ (1992) برای تخمین بتای پیش رتبهبندی و پس رتبهبندی و تفکیک کردن اثر اندازه از بتا، اقدام به تشکیل پرتفویهای اندازه- بتا شده است. همچنین برای اعتبار بخشیدن به نتایج تحقیق، برای تخمین ریسک سیستماتیک (ضریب بتا) و اعمال آن در مدل رگرسیون مقطعی برآوردی، از روش بهبود یافته دیمسون (1979) استفاده شده است. نتایج حاصل نشان میدهد که بین ریسک سیستماتیک و بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران رابطه خطی مثبت وجود دارد، اما این رابطه از لحاظ آماری بسیار ضعیف است. همچنین، از بین متغیرهای مورد مطالعه در تحقیق، سه متغیر اندازه شرکت(ME)، نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار(B/M) و نسبت سود به قیمت(E/P) بیشترین نقش را در تبیین بازده سهام ایفا میکنند. با این وجود، بر خلاف انتظار، رابطه هر سه متغیر یادشده (اندازه شرکت، نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار و نسبت سود به قیمت) با بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران، متضاد با رابطه مستند شده در ادبیات مالی است.
بررسی معیارهای نوسان پذیری، ریسک مطلوب و ریسک نامطلوب در مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه ای: شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تئوریهای نوین مالی (MPT) بر اساس مدل سازی ریسک پرتفوی مارکویتز پایه ریزی شدند و همه آن ها مبتنی بر فرض وجود رفتار میانگین واریانس(MVB) هستند. بنابراین مستلزم در نظر گرفتن فرض نرمال بودن بازدهی و توزیع متقارن بازدهی هستند. از طرف دیگر دامنه این بحث به مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه ای (CAPM) میرسد که به محاسبه ریسک سیستماتیک (?) و استفاده از آن در قیمت گذاری داراییها میپردازد.
این پژوهش به بررسی و تحلیل ریسک و معیارهای مختلف آن و نیز بررسی رابطه آن با بازدهی در بازار سهام ایران میپردازد تا مشخص سازد که سرمایه گذاران در ارزیابیهای خود برای سرمایه گذاری، ریسک را چگونه لحاظ مینمایند. از این رو به بررسی رفتار بازار در مورد ریسک میپردازد و در تلاش جهت تبیین رابطه بین بازدهی و ریسک، مدل های قیمت-گذاری جایگزین مدل سنتی CAPM را ارایه مینماید.
نتایج پژوهش نشان میدهد، بازدهی ماهانه بورس تهران توزیع نرمال ندارد. معیارهای ریسک مطلوب به شکل قویتری بازدهی ماهانه را تبیین میکنند. همچنین نشان میدهد، قدرت تبیین مدل CAPM پایین است و تفاوت بازدهیهای محاسبه شده توسط سه مدل CAPM و نیز بازدهی واقعی معنادار است.
تخمین ریسک سیتماتیک در مقیاس های زمانی مختلف با استفاده از آنالیز موجک برای بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای (CAPM) بازده انتظاری دارایی ها به سطح ریسک سیستماتیکشان بستگی دارد، به طوری که ریسک سیستماتیک دارایی، در ارتباط با پرتوفولیوی بازار اندازه گیری می شود. از این رو، هدف این مقاله تخمین مدل CAPM در مقیاس های زمانی مختلف است. آنالیز موجک، روشی جدید در زمینه مالی است و به عنوان روش تجربی در بررسی رابطه میان بازده سهام و ریسک سیستماتیک در مقیاس زمانی مختلف در این مقاله استفاده شده است. نمونه مورد استفاده در این تحقیق متشکل از 15 سهام، در فاصله سال های 1388- 1383 در بورس اوراق بهادار تهران است. نتایج تحقیق نشان داد که رابطه بین بتای سهام و بازده آن در مقیاس کوتاه مدت و میان مدت قوی تر است. بنابراین، بورس اوراق بهادار تهران در مقیاس 1 تا 4 (2-32 روزه) کاراتر بوده است. از این رو، پیش بینی CAPM در چهارچوب چند مقیاسی، در افق های کوتاه مدت و میان مدت، در مقایسه با دیگر افق ها مناسب تر است.
Determinants of systematic risk in the Iranian Financial sector(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
In this research, we use jump beta and continuous beta as indicators of financial sector companies systematic risk and study their determinants in banking, insurance and investment industry. In result, the value of jump beta is higher than continuous beta. Jump beta of Banking industry and Investment industry is considerably lower than average. We found some negative and positive effects of firm characteristics on jump beta and continuous beta. In insurance companies, the supremacy of jump beta is influenced by firm characteristics. Size has positive effect on aggressiveness of both continuous and jump betas in investment companies. Current ratio has positive effect and debt ratio has negative effect on aggressiveness of insurance companies. Firm characteristic has some positive and negative effects on continuous industry beta deviation, but no effect on jumpy one. Inflation has negative effect on continuous beta but has no considerable effect on jump beta. Inversely, exchange rate has negative effect on jump beta but has no sensible effect on continuous beta. Influence of growth rate is strong positive for all industries of financial sector but weak positive for banking and insurance companies
بررسی فرضیه معکوس شدن روندهای بازدهی در بلندمدت در بازار بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با استفاده از اطلاعات 178 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1388-1396 به بررسی اثرات معکوس بلندمدت می پردازد. فرضیه اثرات معکوس یا بازگشتی بلندمدت دلالت بر آن دارد که پرتفوی های بازنده (برنده) در بلندمدت به پرتفوی های برنده (بازنده) تبدیل می شوند. نتایج حاصل از پژوهش حاضر، این فرضیه را تأیید می کند و وجود سودهای بازگشتی در بازدهی های سهام برای یک دوره زمانی 36 ماهه را نشان می دهد. بعلاوه اثرات بازگشتی مذکور نامتقارن است و نتیجه مذکور در مورد سهام های برنده صادق نیست. همچنین در ادامه، این مطالعه به بررسی این موضوع می پردازد که این افزایش بازدهی های آتی سهام های بازنده به افزایش ریسک آن ها برمی گردد. بعبارت دیگر سهام های برنده (بازنده) در بلندمدت حتی پس از تعدیلات روی ریسک همچنان بازنده (برنده) خواهند بود. بدین منظور از مدل CAPM استفاده شد که این مدل نتوانست حتی با وجود کنترل اثرات اندازه، ارزش و نقدینگی، سودهای بازگشتی بلندمدت را بر اساس ریسک آن ها به طور کامل توضیح دهد. در مقابل استفاده از مدل های چند عاملی قیمت گذاری دارایی توانست بطور کامل سودهای بازگشتی بلندمدت را به نحو رضایت بخشی تبیین کند. در این توضیح دهندگی، اثر اندازه اهمیت بیش تری نسبت به سایر عوامل ریسکی دارد. این نتایج نشان می دهد که پرتفوی بازنده در مقایسه با پرتفوی برنده شامل سهام های با اندازه به نسبت کوچکتری می باشند که ریسک بالاتری دارند. بنابراین، بالاتر بودن بازدهی های پرتفوی بازنده نسبت به پرتفوی برنده چیزی جز جبران ریسک سبدهای بازنده نیست و نمی توان راهبرد سرمایه گذاری معکوس را به عنوان استراتژی تحصیل سود غیرعادی در بازار بورس تهران در نظر گرفت.
آزمون تجربی و بررسی امکان استفاده از مدل های CAPM سنتی و MCAPM در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
17 - 36
حوزه های تخصصی:
نتایج پژوهشهای تجربى در بازار سرمایه بیانگر آن است که قیمتگذارى اوراق بهادار به گونهاى است که کسانى ریسک بیشترى پذیرفتهاند، در بلندمدت بازده بیشترى نیز به دست میآورند. از اینرو تاکنون مدلهای مختلفی جهت تبیین رابطه بین ریسک و بازده مطرح بوده که در راستای این مدلها، مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای اصلاح شده (MCAPM) به عنوان دیگر مدلهای قیمتگذاری و همچنین به عنوان یکی از نسخههای مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (CAPM) مطرح شده است. از اینرو پژوهش حاضر به بررسی آزمون تجربی این مدل در بورس تهران گام برداشته که نتایج نشان میدهد مدل MCAPM قدرت توضیحدهندگی بیشتری در مقایسه با CAPM سنتی در رابطه با بازده سهام داشته است. به عبارتی دیگر افزودن یک متغیر در مدل سنتی منجربه بهبود آن گردیده است.
Pricing Unemployment Insurance in Iran
منبع:
اقتصاد مالی سال ۹ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۱
119 - 144
حوزه های تخصصی:
Abstract
Employees always concern about losing their job, or in other word, losing their income resources. For this purpose, governments require strong protection system for covering these concerns. The Unemployment Insurance (UI) program’s can be used for achieving this goal.
Based on article five of Iranian unemployment Insurance law, premium is four percent of employee’s salary while employer and government’s contribution is four percent and one percent, respectively. Hence, there are great concerns about the financial pressure on the government regarding implementing this law.
In this paper, we price UI based on the insurance history of employee and the duration of being unemployed. We use the Weibull distribution for finding duration of unemployment, and finally equivalence principle applied for finding the fair UI premium rate. Our findings indicate that the UI rate is less than 4% which is lower than current UI rate in Iran which has been set by law. Consequently, government’s contribution can be eliminated which reduces concerns about providing required budget by the government.
برآورد بتای صنایع با استفاده از ترکیب مدل بلک شولز و تئوری خاکستری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۶
157 - 178
حوزه های تخصصی:
بیشتر تحلیل گران در بررسی طرح ها و شرکت ها از نرخ تنزیلی استفاده می کنند که برگرفته از مدل CAPM است. بتای این مدل عموما نماینده ریسک ها و فرصت های آن صنعت است که تقریبا بدون هیچ توجهی به ریسک ها و فرصت های موجود در طرح یا شرکت مورد بررسی بدست آمده است. این بی توجهی به اندازه گیری صحیح ریسک موجب اندازه گیری اشتباه نرخ تنزیل و در نهایت ارزیابی نادرست و کاهش ارزش صاحبان سرمایه می گردد. در بسیاری از مواقع با اصلاح اثر فرصت ها و ریسک ها در بتای مورد استفاده، نتایج ارزیابی تفاوت چشم گیری خواهد داشت. هدف پژوهش حاضر، سنجش دقیق تر ریسک سیستماتیک طرح ها و شرکت ها با در نظر گرفتن ریسک و فرصت رشد آنها است. در این پژوهش با بکارگیری بازده ماهانه 10 ساله تمامی شرکت ها و صنایع بورسی و فرابورسی، بتای تعدیل شده مدل برناردو و همکاران برای تمامی صنایع محاسبه و به طور مجزا برای هر صنعت بتای فرصت رشد و بتای دارایی های موجود تخمین زده شد. سپس با ترکیب تئوری خاکستری، امکان بهبود مدل فوق بررسی گردید و بتای فرصت رشد و بتای دارایی های موجود خاکستری شده برای تمامی صنایع ارائه شد. در نهایت استواری متغیرهای مورد استفاده با آزمون های وو-هاوسمن و دوربین و قدرت متغیرها با استفاده از آزمون والد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشانگر عملکرد بهتر مدل خاکستری شده برناردو و همکاران نسبت به مدل اصلی است. بتای محاسبه شده می تواند در سنجش دقیق تر ریسک شرکت ها و صنایع، محاسبه نرخ تنزیل شرکت ها، استارت آپ ها و پروژه ها و در نهایت ارزش گذاری آنها بکار گرفته شود.