بیشتر تحلیل گران در بررسی طرح ها و شرکت ها از نرخ تنزیلی استفاده می کنند که برگرفته از مدل CAPM است. بتای این مدل عموما نماینده ریسک ها و فرصت های آن صنعت است که تقریبا بدون هیچ توجهی به ریسک ها و فرصت های موجود در طرح یا شرکت مورد بررسی بدست آمده است. این بی توجهی به اندازه گیری صحیح ریسک موجب اندازه گیری اشتباه نرخ تنزیل و در نهایت ارزیابی نادرست و کاهش ارزش صاحبان سرمایه می گردد. در بسیاری از مواقع با اصلاح اثر فرصت ها و ریسک ها در بتای مورد استفاده، نتایج ارزیابی تفاوت چشم گیری خواهد داشت. هدف پژوهش حاضر، سنجش دقیق تر ریسک سیستماتیک طرح ها و شرکت ها با در نظر گرفتن ریسک و فرصت رشد آنها است. در این پژوهش با بکارگیری بازده ماهانه 10 ساله تمامی شرکت ها و صنایع بورسی و فرابورسی، بتای تعدیل شده مدل برناردو و همکاران برای تمامی صنایع محاسبه و به طور مجزا برای هر صنعت بتای فرصت رشد و بتای دارایی های موجود تخمین زده شد. سپس با ترکیب تئوری خاکستری، امکان بهبود مدل فوق بررسی گردید و بتای فرصت رشد و بتای دارایی های موجود خاکستری شده برای تمامی صنایع ارائه شد. در نهایت استواری متغیرهای مورد استفاده با آزمون های وو-هاوسمن و دوربین و قدرت متغیرها با استفاده از آزمون والد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشانگر عملکرد بهتر مدل خاکستری شده برناردو و همکاران نسبت به مدل اصلی است. بتای محاسبه شده می تواند در سنجش دقیق تر ریسک شرکت ها و صنایع، محاسبه نرخ تنزیل شرکت ها، استارت آپ ها و پروژه ها و در نهایت ارزش گذاری آنها بکار گرفته شود.