مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
مدیریت نوآوری
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی تأثیر آزادی اقتصادی بر سطح فعالیت های کارآفرینانه در 17 کشور نوآوری محور، طی سال های 2005 تا 2014، می باشد. در این پژوهش از داده های استاندارد آزادی اقتصادی موسسه فریزر، و داده های کارآفرینی دیده بان جهانی کارآفرینی، استفاده گردید و داده ها پانلی در محیط نرم افزار Eveiws9 و Stata14، به روش تخمین حداقل مربعات تعمیم یافته و حداقل مربعات معمولی تجزیه و تحلیل شد. نتایج بدست آمده از این پژوهش، نشان می دهد، آزادی اقتصادی رابطه معناداری با سطح فعالیت های کارآفرینانه دارد و از بین شاخص های مورد بررسی، بیش ترین میزان تأثیر بر سطح فعالیت کارآفرینانه نوآورانه در 17 کشور نوآوری محور، توسط شاخص آزادی تجارت خارجی، تنظیم قوانین و مقررات و امنیت حقوق مالکیت برآورد شده است.
مدیریت دانش فن نوآوری؛ چارچوبی جدید برای مدیریت یکپارچه دانش، فناوری و نوآوری- مطالعه موردی از صنایع دارویی و پوشاک
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۸ زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۶
39 - 48
حوزههای تخصصی:
پدیدار شدن اقتصاد دانش بنیان و بالتبع آن افزایش اهمیت مقولاتی چون دانش، نوآوری و فناوری موجب افزایش تمرکز بر مفاهیمی چون مدیریت دانش، مدیریت فناوری و مدیریت نوآوری شده است. در این تحقیق سعی شده است تا با توجه به اهمیت این سه نوع مدیریت بر عملکرد و رقابت پذیری سازمانها، چارچوبی جدید و یکپارچه طراحی شود تا ضمن پوشش ویژگیهای هر یک از این مدیریتها، از اتلاف منابع سازمانی ناشی از همپوشانی مدیریت دانش، مدیریت نوآوری و مدیریت فناوری و تقابل آنها با یکدیگر جلوگیری شود. چارچوبی که در این مقاله بیان شده است، تحت عنوان چار چوب مدیریت دانش فن نوآوری نام گرفته است که برگرفته از بخشی از سه واژه مدیریت دانش، مدیریت نوآوری و مدیریت فناوری است. این چارچوب سعی نموده است تا مدیریت دانش، مدیریت نوآوری و مدیریت فناوری را تجمیع نموده و در چارچوبی جدید ارائه نماید تا ضمن بهره گیری از ویژگیهای هر یک از این مدیریتها، موجبات پرهیز از دوباره کاری در سازمان را فراهم آورد. چارچوب مذکور دارای 7 فعالیت اصلی به علاوه دو فعالیت پشتیبان است. در انتهای این تحقیق، دو نمونه موردی از صنایع دارویی و پوشاک نیز با توجه به این چارچوب مورد بررسی قرار گرفته است.
تأمّلاتی در نقشه ی جامع علمی کشور با هدف غنابخشی به ویراست های آینده ی نقشه
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۳
41 - 58
حوزههای تخصصی:
خوشبختانه پس از ابلاغ نقشه ی جامع در واپسین روزهای سال 1389، فضایی برای اهل نظر پدید آمده است تا فارغ از جنجالهای سیاسی و علیرغم نقاط قوت فراوان نقشه، فرصت هایی برای بهبود نقشه در ویراست های بعدی پیشنهاد نمایند. این مهم با توجه به تأکیدات نقشه بر بسط فضای نقد و آزاد اندیشی اهمیت مضاعف می یابد. در این مقاله پس از مرور برخی تعاریف و بررسی تاریخچه ی نقشه های علمی در ایران و جهان اجمالاً به نقاط قوت و مبسوطاً به فرصت های بهبود نقشه در آینده اشاره شده است. هنگام نقل نظراتِ سایر اندیشمندان پیرامون نقشه تلاش شده است که با این نظرات به صورت نقادانه مواجهه شود و حتی المقدور نظرات طرف های مختلف درگیر در موضوع منعکس شود. در نهایت پس از بررسی نقادانه ی زمینه های متصور برای بهبود، فرصت هایی برای بهبود تشخیص داده شدند که دو نمونه از مهمترین آنها عبارتند از؛ اولاً اینکه سیاست علم و فناوری به عنوان دنباله ای از سیاست صنعتی لحاظ شود و سعی شود ابتدا یک سیاست صنعتی منسجم تصویب گردد و سپس اولویتهای فناوری و علم از دل آن برون آید نه اینکه از طریق نظرسنجی و امثال ذلک استحصال گردد، حتی در صورتیکه برای تشخیص چنین اولویتهایی بخواهیم به نظرسنجیِ خبرگان روی بیاوریم، دلفی-های بزرگ و ملی یا تحقیقاتی در این حد و اندازه برای تشخیص چنین اولویتهایی ضروری اند. ثانیاً اینکه با توجه به پیشرو بودن صنایع دفاعی در اغلب کشورهای تحت تهدید از جمله کشور ما، زمینه های لازم برای سرریز علم و فناوری از بخش دفاعی به بنگاه های اقتصادی فراهم شود.
بررسی تاثیر مشارکت مشتری در توسعه محصول جدید در صنایع کاشی و سرامیک یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۰
37 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی میزان تأثیر و اهمیت مشارکت مشتری بر توسعه محصول جدید است. متغیر عدم اطمینان تکنولوژی از عواملی است که بر مشارکت مشتری تأثیرگذار است که از دو بعد موردبررسی قرار می گیرد. بعد دیگری که به عنوان متغیر میانجی مشارکت مشتری و توسعه محصول جدید شناسایی و موردبررسی قرارگرفته است، پیامدهای عملیاتی است که دارای دو متغیر سرعت نوآوری و کیفیت فنی می باشد. با توجه به پیشینه تحقیق و مطالعات انجام شده، مدل مفهومی پژوهش تدوین و فرضیه ها تعیین شدند. در این مطالعه نمونه گیری به صورت نمونه گیری قضاوتی از بین کارخانه های صنایع کاشی و سرامیک استان یزد انجام گرفته است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده و برای تجزیه وتحلیل داده ها و بررسی فرضیه ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) به روش حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده شده است که به این منظور نرم افزار آماری Smart PLS به کار گرفته شد. درنهایت یافته ها نشان از تأیید تمام فرضیات پژوهش دارد.
ارزیابی و تحلیل ابعاد مدیریت نوآوری با رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری در شرکت گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۱
13 - 22
حوزههای تخصصی:
موفقیت مدیریت نوآوری برای بنگاه های اقتصادی در شرایط اقتصادی دوران پسا تحریم یکی از مباحث مهم و اساسی در حفظ شرکت ها برای بقاء می باشد . لذا ارزیابی میزان موفقیت شرکت ها در مدیریت نوآوری اقدام به طراحی مدل معادلات ساختاری ارزیابی آن نموده ایم که به صورت موردی در شرکت گلستان که یکی از زیرمجموعه های هلدینگ گلستان می باشد صورت پذیرفته است . در این پژوهش پنج بعد فرآیندهای سازمانی ، فضای سازمانی حمایت از نوآوری ، یادگیری ، استراتژی و ارتباطات بیرونی سازمان مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت است . در این پژوهش به وضعیت موجود و ارائه راهکارهای بهبود به طور مشخص اشاره شده است .
بررسی تأثیر قابلیت مدیریت دانش بر فرایند توسعه محصول جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۱
23 - 32
حوزههای تخصصی:
توانمندی در فرایند توسعه محصول جدید از قابلیت های مزیت آفرین برای سازمان ها محسوب می شود. توسعه محصول کاری اطلاعاتی و دانش محور است و سازمان ها برای موفق شدن به دانش و اطلاعات کافی نیاز دارند. از قابلیت های توسعه محصول سازمان های موفق و برتر، توانایی آنها در استفاده از دانش در سراسر فرایند توسعه محصول است که خود موجب موفقیت در پروژه های توسعه محصول جدید می شود. پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه قابلیت مدیریت دانش بر فرایند توسعه محصول جدید انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شرکت صنایع غذایی دادفر شیراز می باشد. روش تحقیق ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش گردآوری داده ها، پیمایشی- همبستگی و تک مقطعی است. با توجه به مطالعات انجام شده، مدل مفهومی پژوهش ترسیم و سه فرضیه تدوین گردید. در ادامه برای تجزیه وتحلیل داده ها و بررسی فرضیه ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) به روش حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده شده است. نتایج حاصل از بررسی فرضیه های تدوین شده، رابطه بین قابلیت مدیریت دانش و توسعه محصول جدید را مثبت و معنادار نشان می دهد. همچنین رابطه بین قابلیت مدیریت دانش و دانش مشتری و رابطه دانش مشتری و توسعه محصول جدید معنادار بیان شده است.
همپایی(کچ آپ) صنعت فولاد کره مورد کاوی پوسکو(POSCO)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۵
17 - 30
حوزههای تخصصی:
صنعت فولاد را می توان یکی از بنیان های مهم اقتصاد در هر کشوری برشمرد، به گونه ای که حتی مصرف سرانه فولاد به عنوان شاخصی به منظور ارزیابی صنعتی بودن یک کشور مطرح است. در اوایل دهه ۶۰ میلادی، کره جنوبی اقدام به هدف گذاری در راستای استراتژی ایجاد واحدهای بزرگ و یکپارچه فولادسازی کرد. در آن زمان اقتصاد کره جنوبی که دو جنگ جهانی دوم و جنگ با کره شمالی را گذرانده بود، ازلحاظ تأمین سرمایه، دانش فنی، نیروی انسانی، انرژی و مواد اولیه به شدت در مضیقه بود، اما دولتمردان دوراندیش این کشور برای عبور از اقتصاد جنگ زده آن زمان، نقشه راه صنعتی سازی کره جنوبی را در سر می پروراندند که به صورت مرحله به مرحله، از صنایع ساده و سنگین تا صنایع پیشرفته و پیچیده را در برمی گرفت. در ابتدای راه، ایجاد و توسعه صنایع فولاد به عنوان صنعت مادر مورد تأکید قرار گرفت که در ادامه و باگذشت چهار دهه، صنعت فولاد کره جنوبی با رشدی استثنایی و غیرخطی به یکی از موفق ترین صنایع فولاد دنیا با بیشترین بهره وری و همچنین عامل اصلی رشد سایر صنایع مانند کشتی سازی و خودرو سازی تبدیل شد. این تحقیق ازنظر هدف کاربردی و از حیث روش تحقیق، مطالعه موردی است که بامطالعه عمیق و از روش های جمع آوری داده ها و استنباط اطلاعات می باشد. این تحقیق باهدف بررسی و روند رشد و توسعه شرکت پوسکو عوامل اصلی موفقیت آن را موردبررسی و تحلیل قرار داده است که به طور خاص، نقش سیاست دولت، رهبری، مدیریت ارشد، یادگیری فن آوری و نوآوری، رقابت در هزینه را به عنوان عوامل مهم موفقیت جهت تعمیم نتایج موردبررسی قرار می دهد.
مبانی مدیریت استراتژیک فناوری و نوآوری: تعاریف، بررسی نظام مند ادبیات، چارچوب یکپارچه و دستور کار تحقیقاتی
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش،بررسی مبانی مدیریت استراتژیک فناوری و نوآوری: تعاریف، بررسی نظام مند ادبیات، چارچوب یکپارچه و دستور کار تحقیقاتی، بود.این پژوهش توصیفی و کمی بود و بصورت تحقیقات کتابخانه ای انجام شد. در حالی که نوآوری ها و فناوری های جدید اغلب برای شکوفایی بلندمدت شرکت ها مهم هستند، چنین نتایجی در سطح شرکت از اقدامات و تعاملات اعضای سازمانی که نوآوری ها را توسعه می دهند و از فناوری های جدید استفاده می کنند، پدید می آیند. "جنبش خرد بنیادها" به دنبال درک این موضوع است که چگونه اقدامات و تعاملات در سطح خرد (به عنوان مثال، فردی) به نتایج سطح کلان (مثلاً سازمانی) منجر می شود و روابط بین متغیرهای سطح کلان را واسطه می کند. اگرچه این جنبش در دهه گذشته به شدت رشد کرده است، اما هنوز عمیقاً حوزه فناوری استراتژیک و مدیریت نوآوری را فرا نگرفته است. به دلیل رشد فوق العاده آن، کاملاً تکه تکه و پراکنده است که مانع از شناسایی امیدوارکننده ترین فرصت ها برای تحقیقات آینده می شود. برای غلبه بر این وضعیت مشکل ساز، ما یک مرور ادبیات سیستماتیک از تحقیقات موجود در زمینه بنیادهای خرد در مدیریت استراتژیک فناوری و نوآوری انجام می دهیم، آن را در یک چارچوب یکپارچه ترکیب می کنیم، و مسیرهای امیدوارکننده را برای تحقیقات آینده ترسیم می کنیم.
نوآوری و دانشگاه
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۱۲ بهار ۱۳۸۹ شماره ۴۵
69 - 89
امروزه، نوآوری سازمان یافته به عنوان ابزاری برای تحقق اهداف توسعه و رشد مورد توجه نهادهای دولتی، خصوصی و بنگاههای تجاری قرار گرفته است. اولین قدم در مسیر دستیابی به نظام نوآوری در دانشگاه تدوین یک سند به منظور نقشه راه است. در این مقاله سند نوآوری دانشگاه صنعتی امیرکبیر به عنوان یکی از با سابقه ترین مؤسسات آموزش عالی کشور ارائه شده است. از آنجا که تا کنون برای هیچ یک از دانشگاههای کشور چنین سندی تهیه نشده است، تدوین آن حاوی جنبه های کاملاً اختصاصی است. در ابتدا مفهوم نوآوری، مدیریت نوآوری و اجزای کلیدی آن شرح داده شده و پس از آن، در خصوص نقش دانشگاهها در زمینه نوآوری و رشد محلی، ملی و فراملی برسی شده است. در انتها روش تدوین و اجزای سند نوآوری دانشگاه صنعتی امیرکبیر معرفی شده است. نوآوری این مقاله از آن روست که برای تدوین آن با تشکیل گروههای مختلف و استفاده از همفکریهای جامع در سطح دانشگاه، به سندی دست یافته ایم که خصوصیات منحصر به فرد دانشگاه امیرکبیر و در مرحله بعدی دانشگاه ایرانی را در نظر
یکپارچه سازی دانش فناوری های جدید در صنایع با موج نوآوری بلند: (مطالعه موردی: حوزه معادن و صنایع معدنی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
75 - 98
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه با پیچیده تر شدن علوم و بازارهای رقابتی، توجه به نوآوری برای بقای شرکت ها در بازار، اهمیت زیادی دارد. در صنایعی که سرعت ارائه محصولات جدید بیشتر است، امواج نوآوری در آن ها کوتاه تر است. شرکت های فعال در حوزه معادن و صنایع معدنی، به عنوان بنگاه هایی با موج نوآوری بلند، علاوه بر نیاز اساسی به شناخت و فهم خرده دانش ها و فناوری های جدید، به جذب و یکپارچه سازی آن ها بر پایه بنگاهی موجود خود نیازمندند. هدف اصلی این مطالعه، ارائه مدلی برای ارتقای توانمندی های فناورانه بنگاه های با موج نوآوری بلند مبتنی بر یکپارچه سازی دانش فناوری های جدید است.
روش: روش این پژوهش براساس مطالعه موردی پروژه های موفق در حوزه معادن و صنایع معدنی (به عنوان یک صنعت با ویژگی های مشابه با صنایعی با موج نوآوری بلند) صورت گرفت. در این پژوهش، سطح تحلیل مربوط به بنگاه های متأخر در صنایع با موج نوآوری بلند و واحد تحلیل، پروژه های موفق انجام شده در یکپارچه سازی دانش فناوری های جدید، در پایه دانشی بنگاه در این بنگاه ها بوده است. به همین دلیل، از روش مطالعه تک موردی اکتشافی جزءنگر استفاده شده است. انتخاب واحد تحلیل، بر اساس معیارهای مشخص صورت گرفت و در نهایت چهار پروژه موفق در صنایع معدنی، انتخاب و تحلیل شد. برای تحلیل چهار پروژه موفق منتخب، ۱۲ مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت و متن مصاحبه ها پس از پیاده سازی، به روش تحلیل محتوا، کدگذاری شد.
یافته ها: یافته های این مطالعه، به مجموعه ای از فعالیت ها و ابتکارهای شناسایی شده بنگاه های با موج نوآوری بلند، در ابعاد سازمانی (کارکردی و مدیریتی) و فناورانه (محصول محور و فرایندمحور) برای موفقیت در یکپارچه سازی دانش فناورانه منجر شد. این اقدام ها و ابتکارها، در سه مرحله اصلی تشخیص و انتقال دانش فناورانه جدید (مشتمل بر سه زیربخش تشخیص دانش فناورانه جدید، تشخیص منبع دانشی مناسب و انتقال دانش فناورانه جدید)، ترکیب دانش فناورانه جدید با پایه دانشی بنگاه (مشتمل بر سه زیربخش تفسیر دانش فناورانه جدید خارجی، تسهیم دانش فناورانه جدید خارجی و تثبیت دانش فناورانه جدید خارجی) و بهره برداری از دانش فناورانه جدید (مشتمل بر دو زیربخش اجرا و بازپیکربندی) معرفی شده اند.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه اقدام هایی را معرفی کرده است که می تواند به عنوان بینش های جدید بنگاه ها، برای موفقیت بیشتر در یکپارچه سازی در نظر گرفته و بهره برداری شود. این اقدام ها عبارت اند از: جایابی فناوری جدید در کارکردهای عملیاتی، زمان دهی مناسب به فناوری جدید برای تطبیق با پایه دانشی بنگاه، نگهداری و مراقبت از فناوری و تجهیزات نو، ارزیابی تطابق محصول جدید با استانداردهای بین المللی و همچنین، راه اندازی سیستم یکپارچه سازی فرایندهای فناوری اطلاعات. این مطالعه فرصت های تحلیل و مطالعات بیشتری را برای پژوهشگران آینده خلق کرده است و می تواند به عنوان مبنای دانشی برای ادامه پژوهش های بیشتر در حوزه یکپارچه سازی دانش فناورانه استفاده شود.
شناسایی ابعاد و مولفه های شیوه های آموزشی نوآورانه در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
355 - 365
حوزههای تخصصی:
هدف: آموزش عالی به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای جامعه، نیازمند نوآوری در شیوه های آموزشی برای پاسخگویی به تغییرات سریع و پیچیده جهان مدرن است. هدف این پژوهش، شناسایی ابعاد و مولفه های شیوه های آموزشی نوآورانه در آموزش عالی است.
روش شناسی: این پژوهش به روش کیفی و با استفاده از رویکرد تحلیل محتوا انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با صاحب نظران و اعضای هیات علمی دانشگاه های تهران در سال 1401-1402 جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار NVivo و به روش تحلیل مضمون صورت گرفت.
یافته ها: در این پژوهش، پنج بعد اصلی شناسایی شد که شامل تدریس نوآورانه، هوش مصنوعی در نوآوری آموزش عالی، مدیریت هوشمند نوآوری، توسعه نوآوری و کارآفرینی، و فناوری اطلاعات بودند. هر یک از این تم ها به مولفه ها و مفاهیم مختلفی تقسیم شدند.
بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که نوآوری در شیوه های آموزشی می تواند به بهبود کیفیت آموزش و یادگیری در دانشگاه ها کمک کند. همچنین، چالش هایی مانند مشکلات فنی و نیاز به تغییرات فرهنگی نیز مورد توجه قرار گرفت. برای دستیابی به نتایج مطلوب، لازم است که تمامی اعضای جامعه دانشگاهی در فرآیند نوآوری مشارکت کنند و از تجربیات و دانش یکدیگر بهره مند شوند.