مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴٬۴۴۱ تا ۵۴٬۴۶۰ مورد از کل ۵۲۴٬۶۸۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی توسعه فرهنگ کارآفرینی در دانشگاه فرهنگیان انجام شد. این پژوهش از نوع مطالعات کیفی است که از نظریه داده بنیاد استفاده شده است. مشارکت کنندگان شامل متخصصان و صاحب نظران حوزه کارآفرینی، مدیریت آموزشی، برنامه ریزی آموزشی و مدیریت آموزش عالی در کشور و مسئولان دانشگاه فرهنگیان بودند، که از طریق روش نمونه گیری هدفمند 12 نفر به عنوان مطلعان کلیدی انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شد. اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و کدگذاری مجدد توسط خبرگان به دست آمد. داده ها به وسیله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند، تعداد 136 کد باز، 26 مفهوم و 17 مقوله احصاء شد. مقوله های عمده و هسته ای در قالب ابعاد شش گانه شرایط علّی از جمله (تجاری سازی فعالیت های پژوهشی، توسعه سرمایه گذاری، توسعه مکانیزم های مالی، توسعه مهارت های شغلی)، پدیده محوری (توسعه کارآفرینی آموزشی، توسعه شبکه های اجتماعی، یادگیری مشارکتی)، شرایط زمینه ای (کارگروهی، توسعه هویت آموزش، توسعه هنجارها)، شرایط مداخله گر (تمرکز بر تغییرات، حمایت بیرونی)، راهبردها (توسعه قوانین حمایت گرایانه، حمایت بیرونی) و پیامدها (توسعه فردی و توسعه دانشگاه) طبقه بندی شد و در نهایت، مدل پارادایمی پژوهش ارائه شد.
وظیفه مکلف در فرض فقدان فتوای مجتهد اعلم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مجتهد اعلم، در برخی از مسائل شرعی، به سبب نداشتن مطالعه یا دست نیافتن به نتیجه نهایی یا برخی ملاحظات، فتوایی بیان نمی کند. در این موارد باید بررسی کرد که اگر امکان رعایت احتیاط در واقع وجود دارد، آیا مکلف می تواند احتیاط را رها کند و از راه دیگری مانند تقلید از مجتهد اعلم بعدی، به وظیفه خود عمل کند؟ پیدایش این دست مسائل در گرو چهار عامل اصلی قابل رده بندی و ارزیابی است: 1. مطالعه نداشتن مجتهد اعلم درباره مسئله معین؛ 2. بررسی مسئله معین از سوی مجتهد اعلم، بدون دستیابی به نتیجه و بدون تخطئه دیدگاه دیگر فقها؛ 3. ترک فتوا از سوی مجتهد اعلم به همراه تخطئه ادله سایر دیدگاه ها؛ 4. ترک افتا به سبب رعایت برخی مصالح. برای برخی از صورت های چهارگانه، تقسیمات دیگری نیز قابل بیان است که در تحقیق ذکر خواهند شد. طبق دیدگاه برگزیده، وظیفه مکلف در هر یک از این صورت ها، یکی از چهار حکم زیر خواهد بود: 1. وجوب مراجعه به مجتهدان اعلم بعدی؛ 2. تخییر در مراجعه به مجتهدان بعدی؛ 3. احتیاط میان آراء فقها؛ 4. عمل به فتوای اظهارنشده مجتهد اعلم.
اصطلاح «جوهر» در کلام اسلامی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۹۳)
171 - 195
حوزههای تخصصی:
شناخت صحیح و دقیق معانی اصطلاحات ب هکار رفته در دانش کلام اسلامی یکی از پی شنیازها و مقدّمات ضروری هرگونه مطالعه و تحقیق در متون کلامی است. با توجّه به دگرگون یها و تطوّرات مفهومی بسیاری از اصطلاحات کلامی در ادوار و مکاتب مختلف، بررسی و گزارش تحوّلات معنایی واژگان فنّی دانش کلام در تاریخ این علم از اهمّیّت بسیاری برخوردار در کلام » جوهر « است. در این مقاله، دو معنای اصلی اصطلاح اسلامی تعریف و تبیین م یگردد و تحوّل معنایی اصطلاح مزبور در فرایند گذار کلام اسلامی از گفتمان معتزلی به گفتمان فلسفی بازنموده م یشود.
مُعارَضات دَر غَزَلیّاتِ سَعدیِ شیرازی و هُمامِ تَبریزی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۹۳)
319 - 460
حوزههای تخصصی:
مُعارَضات دَر غَزَلیّاتِ سَعدیِ شیرازی و هُمامِ تَبریزی
مدل یابی رابطه بین کامیابی شغلی با انطباق پذیری مسیر شغلی در معلمان: نقش واسطه ای سرمایه روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مدل یابی رابطه بین کامیابی شغلی با انطباق پذیری مسیر شغلی و نقش واسطه ای سرمایه روانشناختی در معلمان بود. روش: روش پژوهش توصیفی، همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان زن شاغل در دوره ابتدایی سازمان آموزش و پرورش شهر تهران بود. با استفاده از روش نمونهگیری خوشه ای تصادفی تعداد 405 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه های کامیابی در کار (پوراث و همکاران، 2011)، پرسشنامه انطباق پذیری مسیرشغلی ساویکاس (2012) و پرسشنامه سرمایه روانشناختی (لوتانز ،2007 ) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و الگویابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS 23 و Lisrel انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که ضریب مسیر مستقیم بین انطباق پذیری مسیر شغلی و سرمایه روانشناختی با کامیابی شغلی (01/0 P< ، 411/0=β) مثبت و مسیر غیر مستقیم بین سرمایه روانشناختی در رابطه بین انطباق پذیری مسیرشغلی با کامیابی شغلی شغلی (01/0 P< ، 427/0=β) مثبت و در سطح 01/0 معنادار بود. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش انطباق پذیری مسیرشغلی می تواند کامیابی شغلی را پیش بینی کند و سرمایه روانشناختی نقش واسطه ای مهمی در افزایش کامیابی دارد. بنابراین توجه به عوامل جریان ساز انطباق پذیری مسیر شغلی و سرمایه روانشناختی اهمیت زیادی دارد.
ارائه الگوی قلدری سازمانی در کارکنان ستاد فرماندهی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۰)
81 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف: مرور نظام مند پژوهش ها حاکی از آن است قلدری در سازمان ها و بخصوص نیروی پلیس به یک معضل اساسی تبدیل شده است. از این رو هدف از پژوهش حاضر ارزیابی مدل معادلات ساختاری قلدری سازمانی در کارکنان ستاد فرماندهی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش حاضر متشکل از کارکنان ستاد فرماندهی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران بود. نمونه پژوهش حاضر شامل 290 نفر از کارکنان ستاد فرماندهی نیروی انتظامی بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. همه آن ها پرسشنامه های پژوهش را تکمیل کرده اند. سپس داده ها به روش های همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSSV19 و LISRELV8.80 مورد آزمون قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد الگوی مفهومی قلدری سازمانی در ستاد فرماندهی نیروی انتظامی از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین روابط بین متغیرها مطلوب بدست آمد. نتیجه گیری: در نهایت نتایج حاصل از این پژوهش نشان از الگویی مناسب جهت قلدری سازمانی در نیروی انتظامی بوده و به کارکنان، سرپرستان، مدیران و سایر متخصصان در حوزه نیروی انتظامی، آگاهی و استفاده از این مدل جهت برخورد و مقابله با قلدری سازمانی پیشنهاد می شود.
اثربخشی مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و کیفیت خواب مردان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
35 - 46
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و کیفیت خواب سالمندان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری سالمندان مرد شهر دزفول در سال 1397 بودند. حجم نمونه شامل 30 نفر مرد سالمند (60 تا 70 سال) بود که با روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های ورود به مطالعه انتخاب شدند. گروه آزمایش مداخله آموزشی را طی 8 هفته و 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل شاخص کیفیت خواب پیترزبورگ و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس یک متغیری و چندمتغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بطور معناداری باعث بهبود انعطاف پذیری شناختی و کیفیت خواب سالمندان گردید. منطبق با یافته های پژوهش حاضر می توان مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی را به عنوان یک روش کارا جهت بهبود انعطاف پذیری شناختی و کیفیت خواب سالمندان پیشنهاد داد.
ارزیابی کمی و کیفی رساله های دکتری آموزش و پرورش استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال چهارم زمستان ۱۴۰۱شماره ۴
112 - 127
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی کمی و کیفی رساله های دکتری آموزش و پرورش استان مازندران بود. پژوهش از بعد هدف کاربردی و از نوع پژوهش های تحلیل محتوا بوده است. جامعه ی آماری بخش کیفی خبرگان جامعه ی علمی و متخصصان دانشگاهی و در بخش کمی شامل 65 رساله دکتری مدیریت آموزشی آموزش و پرورش استان مازندران از سال تحصیلی 99-90 می باشد. نمونه آماری در بخش کیفی 19 نفر از خبرگان علمی و به روش نمونه گیری هدفمند و در بخش کمی، 56 رساله دکتری بر اساس جدول کرجسی و مورگان و به روش نمونه گیری تصادفی ساده می باشد. برای جمع آوری داده های کیفی از مصاحبه های ساختاریافته و در بخش کمی بر اساس معیارهای استخراج شده از مرحله ی کیفی از پرسشنامه ی محقق ساخته با 72 گویه در 18 بعد برای ارزیابی کیفیت رساله های دکتری استفاده شد. برای تعیین پایایی ابزار گردآوری اطلاعات از روش آلفای کرونباخ و برای تحلیل داده ها از آزمون های یومان ویتنی، رتبه بندی فریدمن، مطلوبیت با استفاده از نرم افزار Spss23 استفاده شد. یافته ها نشان داد که از مجموع 18 بخش رساله های دکتری بررسی شده، بخش های چکیده، بیان مسئله، اهداف پژوهش، سؤال ها یا فرضیه های تحقیق، اهمیت و ضرورت تحقیق، تعاریف، پیشینه ی تحقیق، روش تحقیق، ابزار و روش گردآوری داده ها، تجزیه و تحلیل داده ها و نتیجه گیری در وضعیت نسبتاً مطلوب و بخش های عنوان، کلیدواژه ها، مقدمه، جامعه، نمونه و نمونه گیری، منابع، پیوست ها و اصول نگارش صحیح در وضعیت مطلوب قرار گرفته اند.
مدل ساختاری علائم اختلالات خوردن در زنان بر اساس درونی سازی الگوهای رسانه، باورهای مربوط به خوردن و نگرانی از بدشکلی بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۶
66 - 92
پژوهش حاضر با هدف طراحی و آزمون مدل ساختاری علائم اختلالات خوردن در زنان بر اساس درونی سازی الگوهای رسانه و با توجه به نقش میانجیگر باورهای مربوط به خوردن و نگرانی از بدشکلی بدنی، در دانشجویان دختر انجام شد. طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. 298 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی خمینی شهر در سال تحصیلی 99-98 با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به سیاهه نگرانی از تصویر بدنی (لیتلتون و همکاران، 2005)، ویراست سوم مقیاس نگرش های اجتماعی-فرهنگی در مورد ظاهر (تامپسون و همکاران، 2004)، پرسشنامه باورهای اختلال خوردن (کوپر و همکاران، 1997) و آزمون بازخورد خوردن (گارنر و همکاران، 1982) پاسخ دادند. برای آزمون مدل مفهومی پژوهش از روش مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. در این تحلیل برای برآورد پارامترهای مدل از روش حداکثر درستنمایی و برای بررسی معناداری اثرات مدل از روش بوت استراپ استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSSV24 و AMOSV24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد شاخصهای برازش مدل در حد مطلوبی هستند. بررسی پارامترهای مدل نشان داد که تمام اثرات مستقیم مدل معنادارند؛ همچنین، اثرات غیرمستقیم درونی سازی الگوهای رسانه بر علائم اختلالات خوردن از طریق باورهای مربوط به خوردن و نگرانی از بدشکلی بدنی نیز معنادارند. به طور کلی، این نتایج نشان می دهند که درونی سازی الگوهای رسانه منجر به تقویت باورهای ناکارامد افراد در مورد خوردن و نگرانی از بدشکلی بدنی می شود و از این طریق، علائم اختلالات خوردن نیز در آنها شدت می یابد. این نتایج اهمیت ویژه درونی سازی الگوهای رسانه در بروز مشکلات و ناسازگاریهای خوردن را در زنان ایرانی نشان می دهد. بنایراین، می توان با مدیرت کردن اثرات رسانه، این مشکلات را در جامعه زنان کاهش داد.
مطالعه برنامه توسعه حرفه ای مستمر(CPD) اعضای هیأت علمی و راهبردهای تحقق آن در دانشگاه های شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
تحصیلات دانشگاهی یکی از عوامل بسیار مهم توسعه اجتماعی-اقتصادی کشورهاست و اعضای هیأت علمی برای اینکه در این فرایند نقش خود را بخوبی ایفا کنند می بایست بر دانش و مهارتهای مربوطه تسلط داشته باشند. این دانش و مهارتها به دلایل گوناگون ممکن است با شایستگیهای بدو استخدام استادان متفاوت باشد. لذا هدف اصلی این پژوهش بررسی برنامه توسعه حرفه ای مستمر اعضای هیأت علمی و شیوه پاسخگویی به آن در دانشگاه های شهر اهواز به روش ترکیبی تبیینی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه اعضای هیأت علمی تمام وقت دانشگاه های شهر اهواز تشکیل دادند که به اقتضای روش پژوهش، در بخش کمی با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 341 نفر، براساس جدول مورگان انتخاب شدند. در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند -موارد مطلوب- تا زمانی که اشباع نظری حاصل شد، فرآیند گردآوری داده ادامه یافت. داده ها در بخش کمی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته توسعه حرفه ای مستمر با ضریب پایایی 89/0 و در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختمند، جمع آوری گردیده اند. نتایج پژوهش نشان داد به طور کلی 12 راهبرد برای توسعه حرفه ای اعضای هیأت علمی مورد استفاده قرار می گیرد. گرچه راهبردها می توانند باعث تحقق اهداف مختلفی شوند اما در دانشگاه های مورد مطالعه تأکید بیشتر بر توسعه مهارت های آموزشی و پژوهشی است. همچنین یافته ها نشان از ناکافی بودن فرصت های توسعه حرفه ای اعضای هیأت علمی، پیچیدگی واکنش اعضای هیأت علمی به استفاده از راهبردهای توسعه حرفه ای، تأثیرگذاری مثبت فعالیت های توسعه حرفه ای مستمر بر فرایندهای مختلف دانشگاه و رویکرد متفاوت دانشگاهها برای استفاده از راهبردهای توسعه حرفه ای می باشد.
اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش فرسودگی والدگری و شفقت به خود در مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۸
43 - 52
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر فرسودگی والدگری و شفقت به خود در مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی انجام گرفت. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره و روان پزشکی سطح شهر اصفهان در سال1400 بود. در این پژوهش تعداد 30 مادر دارای کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 مادر). گروه آزمایش درمان مبتنی بر ذهن آگاهی را طی دو ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه فرسودگی والدگری (رزکام، بریاندا و میکولاژاک، 2018) و پرسشنامه شفقت به خود (نف، 2003) بود. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر فرسودگی والدگری و شفقت به خود در مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی تأثیر معنادار داشته (p<0/001) و توانسته منجر به کاهش فرسودگی والدگری و افزایش شفقت به خود این مادران شود. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر ذهن آگاهی با بهره گیری از فنونی همانند آموزش خودآگاهی، نحوه کنترل خشم، مدیریت استرس، حل مسئله و تصمیم گیری بهنجار می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت کاهش فرسودگی والدگری و افزایش شفقت به خود در مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی قرار گیرد.
رابطه بین ترومای کودکی با گرایش به سوء مصرف مواد مخدر با توجه به نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی و نشخوار فکری در افراد با اختلال استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۸
81 - 90
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ترومای کودکی با گرایش به سوء مصرف مواد با توجه به نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی و نشخوار فکری در افراد با اختلال استرس پس از سانحه بود. پژوهش حاضر مقطعی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مراجعه کنندگان به مراکز درمانی (بیمارستان های تروما و کلینیک های پزشکی و روانپزشکی و مشاوره ای شهر همدان) در تابستان و پاییز سال 1400 بودند که از این جامعه به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 280 نفر که معیارهای ورود به مطالعه را داشتند، انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اختلال استرس پس از سانحه کیان و همکاران (1998)، مقیاس ترومای کودکی برنشتاین و همکاران (1997)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال(2010) و پرسشنامه نشخوار فکری نولن هوکسما و ماور (1991) و پرسشنامه گرایش به سوء مصرف مواد مخدر وید و همکاران (1992) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری ضرایب همبستگی و ضرایب رگرسیون در نرم افزار SPSS.21 و ایموس (AMOS.21) انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد گرایش به سوء مصرف مواد با ترومای کودکی و نشخوار فکری رابطه مثبت و معنادار و با انعطاف پذیری شناختی رابطه منفی و معناداری دارد. همچنین ترومای کودکی با نشخوار فکری رابطه مثبت و معنادار و با انعطاف پذیری رابطه منفی و معناداری دارد (05/0>P). از سویی نتایج تحلیل مسیر نشان داد که نشخوار فکری و انعطاف پذیری شناختی بین ترومای کودکی و گرایش به مصرف مواد نقش واسطه ای دارند.
تحلیل محتوای کتاب های فارسی دوره ابتدایی بر اساس معرفی اسطوره ها، الگوها و اندیشمندان ایرانی-اسلامی
هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای کتاب های فارسی دوره ابتدایی بر اساس معرفی اسطوره ها، الگوها و اندیشمندان ایرانی-اسلامی بوده است. این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن تحلیل محتوا از نوع کمی بود. جامعه آماری این پژوهش برنامه درسی فارسی دوره ابتدایی پایه اول تا ششم ابتدایی بود. ابزار جمع آوری اطلاعات چک لیست تحلیل محتوا بود که پس از مروری کلی بر روی کتاب های فارسی دوره ابتدایی در قالب چهار بعد شخصیتی (ادبی، علمی - فلسفی، مبارز وانقلابی، و ورزشی)در پنج مولفه تهیه و تدوین شد. روایی آن از طریق روایی محتوایی مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داده است بیشترین میزان توجه به اسطوره ها، الگوها و اندیشمندان ایرانی-اسلامی مربوط به شخصیت های ادبی، سپس شخصیت های مبارز و انقلابی، و کمترین میزان توجه مربوط به شخصیت های ورزشی بوده است.
مطالعه پدیدارشناسانه تجارب کسب شده دانشجومعلمان از برنامه درسی روایت پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف پژوهش حاضر، مطالعه تجارب کسب شده دانشجومعلمان از برنامه درسی روایت پژوهی بود. این پژوهش به شیوه کیفی و از طریق روش پدیدارشناسی انجام گرفت. سؤال اصلی پژوهش این بود که دانشجومعلمان از طریق برنامه درسی روایت پژوهی، چه تجاربی کسب کرده اند. جامعه پژوهش، دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان، پردیس شهید باهنر همدان (ترم 4 رشته آموزش ابتدایی) بودند که در مرحله اجرای طرح از میان این گروه، به صورت هدفمند یک گروه 42 نفره به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده بودند و به مدت یک نیمسال با استفاده از برنامه درسی روایت پژوهی طراحی شده آموزش دیدند. در این مرحله، تجارب کسب شده دانشجومعلمان از طریق مشاهده، مصاحبه و بررسی پروژه های روایتی آن ها مورد مطالعه قرار گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون نشان داد از طریق الگوی برنامه درسی روایت پژوهی، دانشجومعلمان، تجارب متنوعی در حوزه دانشی (دانش محتوایی، دانش تربیتی، دانش فناورانه، دانش محتوایی تربیتی، دانش محتوایی تربیتی فناورانه)، و در حوزه مهارتی (دانش تربیتی در عمل، دانش محتوایی تربیتی در عمل، دانش محتوایی تربیتی فناورانه در عمل) کسب کردند؛ همچنین، در حوزه نگرشی، نگرش آن ها نسبت به تدریس، یادگیری و یادگیرنده بهبود یافت. به طور کلی، دانشجومعلمان در سه حوزه دانشی، مهارتی و نگرشی، تجارب با ارزشی کسب کردند. یافته های حاصل از این مطالعه می تواند در برنامه ریزی توسعه حرفه ای دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان مورد استفاده قرار گیرد.
مطالعه نقش رهبری معنوی و خودکارآمدی مدیران در چابکی سازمانی مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با هدف مطالعه نقش رهبری معنوی و خودکارآمدی مدیران در چابکی سازمانی مدارس متوسطه شهر اندیمشک انجام گرفته است. روش انجام پژوهش، توصیفی – پیمایشی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل مدیران مدارس متوسطه اول و دوم به تعداد 218 نفر که با روش نمونه گیری تصادفی نسبی چندمرحله ای 136 نفر انتخاب شد. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های رهبری معنوی فرای، خودکارآمدی شرر و چابکی سازمانی شریفی و ژانگ بود. از روش های آماری آزمون تی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره همزمان استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تی تک گروهی نشان داد میانگین رهبری معنوی، خودکارآمدی و چابکی سازمانی بالاتر از حد متوسط (3) و در وضعیت مطلوبی است. آزمون تی گروه های مستقل نشان داد تفاوت معناداری بین مدیران زن و مرد در رهبری معنوی، خودکارآمدی و چابکی سازمانی وجود ندارد. آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین این سه متغیر رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، نتایج رگرسیون چندمتغیری همزمان نشان داد 89/34 درصد از تغییرات چابکی سازمانی از طریق رهبری معنوی و خودکارآمدی قابل پیش بینی است. علاوه بر این، مدل رگرسیون نشان داد ابتدا متغیر خودکارآمدی، سپس، رهبری معنوی توان پیش بینی چابکی سازمانی را دارند. نتایج بیان کننده این است که رهبری توأم با معنویت همراه با خودکارآمدی مدیران در باور به توانایی ها، مهارت ها و دانش خود زمینه بهبود و ارتقای چابکی سازمانی مدرسه را فراهم خواهد کرد.
ارزیابی میزان کاربست مؤلفه های تفکر مراقبتی از دیدگاه لیپمن در محتوای برنامه درسی قصدشده پایه ششم دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
تفکر مراقبتی توانایی برقراری ارتباط میان اندیشه و عاطفه است و انسان را به ساختن یک نظام ارزشی تأملی ترغیب می کند تا امور را توأم با محبت مورد داوری قرار دهد. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان توجه محتوای برنامه درسی قصدشده دوره ابتدایی به مؤلفه های تفکر مراقبتی با تأکید بر دیدگاه لیپمن انجام شد. روش این پژوهش توصیفی، تحلیل محتوا است، به این صورت که پس از مشخص کردن مؤلفه های مورد نظر به عنوان ملاک های تحلیل و تعیین هر پاراگراف به عنوان واحد تحلیل، از روش ویلیام رومی، آزمون خی دو و آنتروپی شانون جهت تحلیل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش، کتاب های درسی دوره ابتدایی و نمونه مورد بررسی کتاب تفکر و پژوهش پایه ششم است که به صورت هدفمند انتخاب شده است. با توجه به ضریب درگیری به دست آمده می توان اظهار داشت که میزان توجه کتاب تفکر و پژوهش پایه ششم به مؤلفه های تفکر مراقبتی در حد نسبتاً مطلوب است. همچنین، نتایج نشان داد بیشترین ضریب اهمیت مربوط به مؤلفه تفکر فعال و کمترین ضریب اهمیت مربوط به مؤلفه تفکر عاطفی است. با عنایت به یافته های پژوهش، بازنگری در محتوای کتاب تفکر و پژوهش پایه ششم به منظور توجه بیشتر به مؤلفه های تفکر مراقبتی و شاخص های کمتر مورد توجه ضرورت دارد.
Parental Involvement in Schools and Processes of Pedagogical Change(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۳, Issue ۲, ۲۰۲۲
14 - 23
There is curious multifaceted neglect regarding the effective use of parents in curriculums before the COVID-19 pandemic and its peak from February 2020 to February 2021 and post-corona virus. This issue hasn't changed despite reports concerning the reluctance of students to go to school and attend face-to-face training. This study aims to explain the current state of schools, that is, the superficial view of the effectiveness of family participation in post-corona virus curriculum. The necessity of parents' participation in the school curriculum is irrefutable. Neglecting this, especially during the COVID-19 pandemic that needs parents' involvement, has made the issue more evident and prominent. In this study, based on research, papers, and documents regarding the involvement of parents in the curricula, the following questions will be surveyed and explained: 1. What are the requirements of parents' involvement in curricula from the point of view of the document? 2. What are the accomplished research requirements regarding parents' involvement in curricula? 3. What are the obstacles to parents' involvement in curricula? 4. What is the position of parents' involvement in curricula? According to the current study's findings, despite the undeniable role of parents' involvement in the effectiveness of curricula, their involvement is the neglected dimension of schools' curricula. In the third year of the COVID-19 pandemic, there is still no coherent plan to use the parents' involvement in virtual training. We will present the critical approaches in the form of proposals in the end.
شناسایی دانش ضمنی معلمان عربی شهرستان تکاب درباره روش های فعال تدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هفدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۷
83 - 106
هدف اصلی این پژوهش شناسایی دانش ضمنی معلمان عربی شهرستان تکاب درباره روش های فعال تدریس می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش کیفی پدیدار شناسی تفسیری استفاده شد. مشارکت کنندگان پژوهش را تمامی معلمان عربی شهرستان تکاب در سال تحصیلی (1398/1397) تشکیل دادند. در این پژوهش برای حجم نمونه از اشباع نظری استفاده شد. جهت گردآوری داده های مورد نظر از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. متن مصاحبه با مشارکت کنندگان در میان گذاشته شد. در این تحقیق نشانه هایی از ارتباط بین دانش ضمنی معلمان عربی بر روش های فعال تدریس و موفقیت دبیران در تدریس فعال با توجه به تجارب و دیدگاهایشان یافت شد. برای تحلیل یافته ها از تحلیل مضمون یا تم استفاده شد. مضمون های اصلی دانش ضمنی معلمان عربی در سه مقوله اصلی تجارب معلمان از روش تدریس خود و همکارانشان، تجاربشان از دانش آموزان و تجاربشان از کتاب های درسی با مضمون های: بعد مذهبی و فرهنگی کتاب های درسی و بعد علمی کتاب های درسی دسته بندی شدند.
روش شناسیِ خودمردم نگاری به مثابه روشی در خودبازاندیشی و رشد حرفه ای معلمان: پژوهشی(فرا)- خود مردم نگارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
75 - 46
با آنکه پژوهش های بسیاری به بررسی رابطه میانِ بازاندیشیِ معلمان و عملکرد حرفه ای آن ها پرداخته است، رویکردهای معدودی بسترِ خودبازاندیشی را برای معلمان فراهم کرده است. با توجه به این ضرورت، پژوهشِ حاضر بر آن است تا به معرفیِ روشِ «خودمردم نگاری» به مثابه یک روشِ پژوهشِ کیفی در خود باز اندیشیِ معلمان و تأثیر آن در زندگیِ حرفه ای و شخصیِ آن ها بپردازد. در این پژوهش، تجربه نویسنده اول از روش خودمردم نگاری با نگاهی «فرا-خودمردم نگارانه» مورد بررسی قرار گرفته است. آموخته هایِ محقق از روایتِ تجربه ها و یافتنِ معنا در انبوهی از داده ها، نگارش داستان گونه، رعایتِ اخلاق و تغییرِ نگاه او نسبت به معیارهایِ ارزیابیِ کیفیت خودمردم نگاری تشریح شده است. یافته های پژوهش حاکی از تأثیر عمیقِ خودمردم نگاری بر تحولاتِ درونی و بیرونی محقق است که از آن جمله می توان به تغییراتِی در رویکرد او نسبت به کارِگروهی و تلاش او در به کارگیری و آموزشِ آن در کلاس، چرخش نگرش او از اثبات گرایانه به پسامدرنیته و تأثیر آن بر زندگی او اشاره کرد. به اشتراک گذاری تجربه های یک معلم خودمردم نگار می تواند معلمانِ دیگر را با کارکردِ خودمردم نگاری در جهتِ رشد و تعالی خود آشنا نماید. همچنین، تشریحِ فهمِ یک معلم از خودمردم نگاری می تواند در جهتِ تعمیمِ این روشِ پژوهشی در حیطه آموزش مؤثر واقع شود.
شناسایی و اعتبارسنجی پیشایندها، پیامدها و موانع رهبری آموزشی بینش مند در مدارس ابتدایی؛ پژوهشی آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هجدهم پاییز ۱۴۰۱شماره ۳
27 - 51
هدف این پژوهش، شناسایی و اعتبارسنجی پیشایندها و پیامدهای رهبری آموزشی بینش مند و شناسایی و رتبه بندی مهم ترین موانع اجرای این شیوه رهبری در مدارس ابتدایی شهر مشهد با روش آمیخته بود. مشارکت کنندگان بخش کیفی 23 نفر از استادان دانشگاه ها و مدیران مدارس و جامعه آماری بخش کمّی نیز 251 نفر از مدیران مدارس ابتدایی شهر مشهد در سال تحصیلی 99-98 بودند. ابزار پژوهش بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و بخش کمّی، پرسشنامه محقق ساخته از یافته های بخش کیفی بود. روایی صوری و محتوایی بخش کیفی با استفاده از ضریب CVR و پایایی با استفاده از توافق بین دو کدگذار و کنترل اعضا تأیید شد. پرسشنامه نهایی با روایی همگرای بالای 5/0 و پایایی ترکیبی بالای 7/0 اجرا و با تحلیل عامل تأییدی اعتبارسنجی شد. تحلیل داده های کیفی با استفاده از روش کدگذاری و داده های کمّی با استفاده از تحلیل عامل تأییدی صورت گرفت. بر اساس نتایج، پیشایندها با 5 بعد (تمرکززدایی، شایسته گزینی، فرهنگ سازی اجتماعی، توانمندسازی منابع انسانی و معرفت به ارزش های دینی و مبانی تعلیم و تربیت) و 22 نشانگر و پیامدها با 4 بعد (محیط آموزشی هدایتگر، رضایتمندی و تعلق سازمانی، دستیابی به حیات طیبه، و عملیاتی شدن سند تحول بنیادین) و 21 نشانگر به دست آمد. در ارتباط با موانع، نظام متمرکز، بالا بودن حجم اهداف بخشنامه ها و دستورالعمل ها و آماده نبودن زیرساخت ها برای اجرای طرح ها و اهداف بلندمدت در مدارس به ترتیب دارای بالاترین رتبه ها بودند.