مقالات
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مسئله این پژوهش، مطالعه تأثیرات سرمایه اقتصادی شهروندان و تعارض منافع آنان با دولت بر فرهنگ مالیاتی بوده است.روش: روش انجام این پژوهش، کمّی است. جامعه آماری شامل مودیان مالیاتی شهر بجنورد است که در سال 1399 مالیات خود را پرداخت کرده و در سال 1400 نیز باید مالیات خود را پرداخت کنند و تعداد آنها 30 هزار نفر بوده که، با توجه به مشخص بودن تعداد مودیان مالیات شهر بجنورد، نمونه گیری به روش تصادفی ساده انجام شده و حجم نمونه آماری با استفاده از فرمول حداکثری کوکران برابر با 384 نفر به دست آمده است. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه محقق ساخته است. داده ها با استفاده از آزمون های تی تک نمونه و آزمون پیرسون، تحلیل شده اند. نرم افزار مورد استفاده نیز SPSS بوده است.یافته ها: داده های حاصل از پژوهش نشان داد که متغیر مستقل سرمایه اقتصادی، شامل 3 مولفه درآمد، مسکن و شغل؛ متغیر مستقل تعارض منافع، شامل 6 مولفه عدالت اجتماعی، رفاه اقتصادی، فساد اداری و مالی، اعتماد عمومی، پاسخگویی و مشارکت اجتماعی و متغیر وابسته، شامل 4 مولفه تبلیغات مالیاتی، قوانین مالیاتی، کارآمدی مصارف مالیاتی و آموزش یا جامعه پذیری مودیان مالیاتی است. براین اساس، از مجموع مصاحبه های به عمل آمده در بخش کیفی، 3 فرضیه طراحی شد.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که کلیه فرضیه ها مورد تائید بوده است. این نتیجه به این معنا است که ما از طریق ایجاد تغییر در سرمایه اقتصادی شهروندان و همچنین بهبود رابطه آنان با دولت از طریق کاهش یا حل تعارضات میان منافع آنان با دولت، می توانیم شاهد کاهش فرار مالیاتی باشیم.
بررسی رابطه بین مولفه های اعتماد بین فردی و گرایش به طلاق؛ پژوهشی جامعه شناختی در حوزه نظم و انتظام خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه یکی از مسائل اجتماعی حوزه خانواده، مسئله گرایش به طلاق است که در جامعه ریشه دوانده و سیر صعودی داشته است و تعداد کثیری از خانواده ها را گریبان گیر خود ساخته است. بر این اساس، پژوهش حاضر نیز با هدف مطالعه جامعه شناختی مدل معادلات ساختاری رابطه مولفه های اعتماد بین فردی و گرایش به طلاق در بین زنان متاهل شهر قزوین انجام شده است. روش: روش تحقیق در این پژوهش از نوع همبستگی بوده و به لحاظ هدف، از نوع کاربردی است. جامعه آماری شامل کلیه زنان متاهل شهر قزوین به تعداد 355448 نفر می باشد که از این تعداد 400 نفر به عنوان حجم نمونه نهایی براساس فرمول کوکران و به شیوه نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم، جهت گردآوری اطلاعات لازم به وسیله پرسشنامه محقق ساخته انتخاب شدند. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از آزمون همبستگی r پیرسون و تحلیل رگرسیونی چندمتغیره و مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. نرم افزار مورداستفاده جهت تجزیه و تحلیل کلیه اطلاعات بدست آمده از طریق پرسشنامه SPSS و Smart PLS بوده است.یافته ها: نتایج حاصل از آزمون همبستگی نشان داد که بین متغیر اعتماد بین فردی و مولفه های آن شامل اعتماد عاطفی، اعتماد جنسی، اعتماد اقتصادی با متغیر گرایش به طلاق در بین زنان متاهل رابطه معناداری وجود داشته و نوع روابط نیز معکوس بوده است. براساس نتایج تحلیل رگرسیونی چندمتغیره، متغیرهای حاضر در مدل توانسته اند 44 درصد از تغییرات متغیر گرایش به طلاق را تبیین نمایند. همچنین، نتایج مدل معادلات ساختاری حاکی از آن است که متغیرهای اعتماد عاطفی، اعتماد اقتصادی و اعتماد جنسی به ترتیب بیشترین تاثیر را بر متغیر گرایش به طلاق را داشته و این متغیرها براساس مدل معادلات ساختاری 3/45 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نموده اند.نتایج: باتوجه به یافته های نظری و تجربی پژوهش، زوجین جهت خلق و تداوم روابط زناشویی پایدار، ملزم به تعهد، به رسمیت شناختن حقوق، احترام متقابل و صمیمیت جنسی و عاطفی نسبت به یکدیگرند و پیش شرط و کلید تمامی موارد مذکور در درجه نخست اعتماد بین زوجین است، لذا تقویت این نوع اعتماد در محیط خانواده جهت پیشگیری از آسیب های اجتماعی به ویژه تمایل طلاق بیش از پیش ضروری می نماید.
تحلیل جامعه شناختی نقش مصرف شبکه های اجتماعی مجازی در جامعه پذیری جوانان در سال 1400 (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش برای مطالعه جامعه شناختی نقش مصرف شبکه های اجتماعی مجازی در جامعه پذیری جوانان تهرانی در سال 1400 طراحی شده است.
روش: با توجه به نبود ابزار دقیق برای سنجش هریک از متغیرها، محقق با بعضی از متخصصان، مصاحبه انجام داده و ابزار مربوطه را از مصاحبه با حدود 12 نفر، که به صورت هدفمند از میان اعضای جامعه آماری (شامل جوانان بین 18 تا 30 سال ساکن تهران) گزینش شدند، طراحی کرده است. در مرحله بعدی، ابزار مورد آزمون های مختلف قرار گرفت و در نهایت، پرسشنامه بین 384 نفر از جوانان شهر تهران، توزیع شد. شیوه نمونه گیری در بخش کیفی، به صورت هدفمند و در حالت کمّی، به صورت تصادفی بوده است. داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 22 تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داده اند که رابطه ای معنادار میان شبکه های اجتماعی مجازی و فرآیند جامعه پذیری وجود دارد و هرچه سطح استفاده از این شبکه ها بیشتر باشد، جامعه پذیری نیز محتمل تر می شود.
نتیجه گیری: شبکه های اجتماعی، جامعه پذیری اجتماعی را بیش از انواع دیگر جامعه پذیری تحت تاثیر قرار می دهند، درحالی که کمترین اثر را بر جامعه پذیری فرهنگی دارند. هریک از حالات شبکه های اجتماعی، نقش متفاوتی در فرآیند جامعه پذیری دارند. به این ترتیب که جامعه پذیری نخست از حالت ویدئویی، سپس تصویری و صوتی و در نهایت از حالت صوتی تاثیر می پذیرد.
مرور نظام مند رساله های دکتری رشته مدیریت پیشگیری از جرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت رساله های دکتری، ارزیابی علمی این رساله ها به منظور بررسی نقاط قوّت و ضعف آن ها بسیار مهم است؛ ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف مرور نظام مند رساله های دکتری رشته مدیریت پیشگیری از جرم انجام شده است.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، کیفی و به صورت مرور نظام مند است. جامعه آماری شامل تمام رساله های دفاع شده در رشته مدیریت پیشگیری از جرم از سال 1395 تا 1401 به تعداد 22 رساله می باشد. حجم نمونه، تمام شمار است. جمع آوری داده ها به روش اسنادی بود و داده ها با استفاده از نرم افزار اکسل مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: عوامل اجتماعی و سازمانی بیشترین سهم را در انتخاب موضوع و یافته ها دارد و ارائه الگو نیز بیشترین فراوانی در عناوین رساله ها داشته است. در سال 1400 بیشترین دفاع با تعداد 6 رساله انجام شده است. مهم ترین محدودیت دانشجویان، همکاری نکردن برخی از یگان ها در ارائه آمار بوده است. از مجموع 14 استاد راهنما، تعداد 12 نفر درون سازمانی و 2 نفر برون سازمانی بوده اند. از مجموع 45 نفر دانشجوی پذیرش شده فقط تعداد 22 نفر موفق به دفاع از رساله خود شده اند.
نتیجه گیری: درصد قابل توجهی از دانشجویان موفق به دفاع از رساله نشده اند که نیاز به آسیب شناسی دارد. تخصص استادان راهنما با موضوعات رساله ها همسو می باشند. ارائه الگو در رساله ها، بیشتر از سایر موارد برای دانشجویان و شورای رساله مورد تأکید بوده که به منظور با کیفیّت تر شدن رساله ها بهتر است فقط به ارائه الگو نپردازند. پیشگیری اجتماعی بیشتر از سایر پیشگیری ها موردتوجه دانشجویان بوده است. برای عملیاتی کردن نتایج، فقط به ارسال کاربست اکتفا شده است.
مرور نظام مند پژوهش های سرمایه اجتماعی پلیس با روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سرمایه اجتماعی پلیس می تواند، تأثیر بسیاری بر بهبود و ارتقای عملکرد و انجام مطلوب ماموریت های پلیس داشته باشد، به ویژه در فرماندهی انتظامی ج.ا.ایران که رویکرد جامعه محوری را راهبرد خود قرار داده است موضوعیت بیشتری دارد. هدف این مقاله مرور نظام مند پژوهش های انجام شده در حوزه سرمایه اجتماعی پلیس با روش فراترکیب است تا تصویری از وضعیت سرمایه اجتماعی پلیس را مورد بررسی قرار دهد.
روش شناسی: پژوهش به لحاظ هدف کاربردی، توصیفی تحلیلی و به لحاظ ماهیت از نوع مرور سیستماتیک یا نظام مند است و در آن از روش فراترکیب برای بررسی پژوهش های سرمایه اجتماعی پلیس از سال 1390 تا 1402 که در مجلات معتبر و مورد تایید وزارت علوم منتشر شده و حداقل درجه علمی آنان الف و ب هستند، استفاده شده است. برای جستجو و انتخاب مقاله های مناسب در ابتدا با جستجوهای انجام شده، تعداد 134 پژوهش یافت شد که 53 مورد آنها دارای نقص بوده و یا هم پوشانی داشتند. پس از حذف موارد گفته شده در کل، 81 پژوهش انتخاب شد که بسیاری از آنها به مقاله ها اختصاص داشت.
یافته ها: کلیه مقاله ها و گزارش ها با استفاده از فیلتر بر اساس عنوان، فیلتر بر اساس چکیده و فیلتر بر اساس کل متن غربالگری شدند. برای انجام این غربالگری از ابزار CASP استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که سرمایه اجتماعی پلیس در سه سطح کلان، میانه وخرد مورد ارزیابی قرار گرفت که در این پژوهش ها بیشترین واژه ای که استفاده شده است واژه «اعتماد» است.
نتیجه گیری: با بررسی شاخص ها ومولفه های سرمایه اجتماعی پلیس در سطوح کلان، میانه و خرد به نظر می رسد در سطح کلان باید سیاستگذاری ها، رویکردها و جهت گیریهای کلان در راستای ارتقای سرمایه اجتماعی باعث پویا شدن سطح میانی شود و سطح میانی نیز با برنامه ریزی، هدایت، کنترل، تزریق امکانات و تجهیزات و آموزش لازم و کافی برای ارتقای سرمایه اجتماعی به سطح خرد، باعث عملکرد فردی بهتر شده و با ارتقای روحیه و انگیزه فردی در انجام وظایف، بیشترین همت خود را به کار می گیرند و این فرآیند باعث کارآمدی، توانمندی و حرفه ای شدن پلیس خواهد بود که زیر بنای اعتماد عمومی بوده و در پی اعتماد مردم به پلیس، مشارکت مردم افزایش یافته و این روند موجب افزایش سرمایه اجتماعی پلیس می شود.
مقایسه مؤلفه های سلامت عمومی، سازگاری اجتماعی- فردی و پرخاشگری در سارقان سرقت های خرد و معتادان متجاهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: جامعه امروزه با چالش های مختلفی روبرو است که در آن نقش عوامل مختلفی نظیر؛ سلامت عمومی، سازگاری اجتماعی-فردی و پرخاشگری، بسیار حائز اهمیت است. هدف اصلی پژوهش حاضر، مقایسه تطبیقی میزان سلامت عمومی، پرخاشگری و سازگاری اجتماعی – فردی در بین معتادین متجاهر و سارقین سرقت های خرد در سطح شهرستان اهواز است.
روش: این پژوهش از نظر روش، توصیفی -تحلیلی است و با تکنیک پیمایشی انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه افراد بالای 18 سال برای هر دو گروه سارقین سرقت های خرد و معتادین متجاهر است که در زندان سپیدار شهرستان اهواز، مورد پژوهش قرار گرفتند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس و آزمون فیشر مستقل با توجه به اینکه نمونه ها مستقل هستند با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفت.
یافته ها: مطابق با یافته های تحقیق، اثر مقایسه ای گروه های سارقین سرقت های خرد و معتادین متجاهر بر سلامت اجتماعی و پرخاشگری بر حسب سن، تحصیلات و شغل معنادار بوده است، ولی این اثر بر سازگاری اجتماعی - فردی بر حسب سن، تحصیلات، شغل و مدت زندانی معنادار نیست. همچنین، ضریب تعیین تعدیل شده برای هر دو گروه سارقین سرقت های خرد و معتادین متجاهر برابر با 741/0 بوده است که به معنای این است 1/74 درصد از تغییرات متغیرهای ملاک توسط متغیر پیش بین، تببین شده است. همچنین در ارتباط با مدت زندان بین سلامت و سازگاری اجتماعی و فردی در بین سارقین سرقت های خرد و معتادین متجاهر تفاوت معناداری وجود نداشت.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق، معتادان متجاهر در سنین پایین تر بیشتر در معرض رفتارهای پرخاشگرانه قرار داشتند، این مورد می تواند ناشی از فشارهای اجتماعی و اقتصادی ناشی از اعتیاد باشد. همچنین، افرادی که از سطح تحصیلات بالاتری برخوردار بودند، مهارت های اجتماعی و عاطفی بهتری داشتند که به کاهش پرخاشگری کمک می کرد. معتادان متجاهر نیز با سابقه زندانی به طور مشابهی رفتارهای پرخاشگرانه بیشتری را بروز دادند، که نشان دهنده چرخه معیوب اعتیاد و جرم است. این نشان می دهد که این افراد نیاز به برنامه های درمانی، پشتیبانی اجتماعی و آموزش های مناسب دارند تا بتوانند از الگوهای ناسالم خود دوری کنند و بهبود سازگاری اجتماعی - فردی خود را تقویت کنند. بنابراین پیشنهاد می شود، توسعه برنامه های آموزشی و مشاوره ای برای سارقین سرقت های خرد و ایجاد مراکز توانمندسازی برای معتادان متجاهر شکل گیرد.