پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن
پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن سال سوم پاییز و زمستان 1393 شماره 1 (پیاپی 5) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مفسران قرآن واژه «غیر بعید» در آیه 31 سوره ق «وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ غَیْرَ بَعِید» (ق/31) را دارای چهار احتمال نحوی ظرف مکان، ظرف زمان، حال، صفت مصدر محذوف دانسته اند. این در حالی است که ایشان درباره تفسیر این واژه، حدود 9 احتمال معنایی بیان کرده ولی برای اکثر آنها دلیلی ارائه نداده اند. این پژوهش با توجه به مضامین کلی سوره ق، دو معنا برای واژه «غیر بعید» بیان و سپس هردو را با سایر آیات قرآن تأیید و همراه نموده است. بنابر معنای اول: این قید برای دفع توهم بعید بودن وقوع بهشت است. همانگونه که در نخستین آیات این سوره بدان اشاره گردیده که بر اساس آن، وقوع قیامت امری بعید نیست و بنابر معنای دوم: این قید، به وجود بهشت در زمان حاضر، اشاره دارد.
معناشناسی واژه «احسان» در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه «احسان» یکی از کلمات بنیادین قرآن است که در ساخت دستگاه فکری و جهان بینی قرآنی نقش مهمی را ایفا می کند. این واژه در ادبیات قرآنی به دلیل ارتباط معنایی با سایر مفاهیم بنیادین قرآن مثل تقوا و ایمان، شامل حوزه معنایی گسترده ای است. گستردگی شبکه معنایی این واژه در فرهنگ قرآنی به دلیل چرخش اساسی معیار حسن از سلایق شخصی به معیار توحیدی است. در این نوشتار ضمن بررسی معنای لغوی احسان و مقایسه مصادیق قرآنی این واژه با برخی از مصادیق آن در ادبیات عرب پیش از ظهور اسلام و همچنین بررسی ارتباط معنایی این واژه با سایر واژگان کلیدی و مرتبط با آن و نیز جستجو در برخی از روایات تلاش شده است تا معیار حقیقی حسن از منظر قرآن و روایات بیان شود. با در نظر گرفتن روح کلی حاکم بر آیات قرآنی که همان خدا محوری و توحید است می توان گفت که در فرهنگ قرآنی حسن هر پدیده به سبب اتصاف و انتساب آن به خدای متعال است.
حرکت کوه ها از منظر قرآن کریم و علم زمین شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن، به عنوان کتاب هدایت انسان گاهی گذرا به برخی موضوعات علمی نیز اشاره کرده است که در این راستا مفسران به ویژه در قرن اخیر با رویکردی علمی به تفسیر آیات قرآنی پرداخته اند. در این مقاله با روش تحلیلی و تطبیقی آرای مفسران و دانشمندان علوم تجربی درباره حرکت «کوه ها در قرآن»، تبیین، مقایسه و مورد بررسی قرار گرفته است. محور اصلی نوشتار، آیه 88 سوره نمل است. با مطالعه و بررسی آرای تفسیری در خصوص ارتباط حرکت کوه ها با وقایع روز قیامت و حرکت درهمین دنیا، ضمن پذیرش نظریه دوم، دلالت آیه بر حرکت کوه ها به صورت مستقل از حرکت زمین به اثبات رسیده است که بیش ترین میزان انطباق را با نظریه زمین ساخت صفحه ای دارد. و در خصوص وجه شبه حرکت کوه با حرکت ابر می توان به مواردی از قبیل فرایند دائمی پیدایش و نابودی، ذاتی نبودن حرکت، بزرگی جرم، تراکم وگستردگی جوانب، و دخیل بودن جاذبه و حرکت زمین اشاره کرد.
تحلیل نشانه شناختی گفتمانی سوره الرحمن (مبتنی بر الگوی تنشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم کلامی در جهت هدایت انسان است و پژوهش های فراوانی در جهت یافتن کنه کلام و اعجاز این کلام قدسی از زمان نزول و تدوین تا کنون توسط مفسرین و علما تدوین شده است. اما این کلام تنها کلامی
آگاهی بخش نیست بلکه در کنار معرفت بخشی بنای تأثیر و انگیزش و عمل به این آگاهی را نیز دارد. دانش نشانه شناسی گفتمانی، به ما اجازه می دهد این کلام مقدس هدایتگر را در مقام گفتمانی قدسی خطاب به خواننده تعریف کرده و با تحلیل اجزای متنی بر مبنای تنش و آگاهی، روشی برای تبیین تأثیرات ضمنی و غیرمستقیم آن بر روح و جان خواننده و انگیزش خاسته از آن ارائه دهیم. پژوهش حاضر بنا دارد انگیزش و تأثر را در کنار کارکرد معرفت بخشی کلام قدسی در سوره مبارکه الرحمن تبیین کند و برای نیل به این منظور، پس از بررسی اجمالی پژوهش های صورت گرفته درباره این سوره، با انتخاب روش تحلیل نشانه شناختی گفتمانی، به تحلیل محورهای تنشی و معرفتی متن سوره در دو سطح جزئی آیات و کلی سوره می پردازد و نهایتاً به جمع بندی تأثیر و تأثرات انگیزشی و معرفتی متن بر مخاطب می پردازد. در بررسی الگوی تنشی آیات سوره مشخص می شود که در بعضی آیات خداوند به عنوان صاحب سخن مستقیم وارد فضای گفته پردازی شده و ایجاد فشاره عاطفی می کند و در بعضی آیات از فضای گفته پردازی خارج شده و وارد فضای گفته ای می شود و از چشم انداز گستره ای ابژه های منتشر را بر می شمرد، و باعث ایجاد گستره شناختی در گفتمان سوره می شود. همچنین وجود آیه پر تکرار فبا ی آلاء ربکما تکذبان باعث ایجاد ریتم و ضرب آهنگ تند در گفتمان سوره می شود که باعث تثبیت موضوع سوره الرحمن(تذکر و یادآوری نعمت ها) در ذهن و دل مومنان راستین می گردد.
تفسیر قرآن به قرآن در مکتب تفسیری حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزه های وحیانی و فرازمند قرآن کریم در دو گروه کلی آیات محکم و متشابه، نازل شده است. محکمات کلید فهم متشابهات می باشند، و نیاز تفسیری قرآن را به منابع مستقل و بیرونی رفع می نمایند. بر خلاف پندار ظاهرگرایان و اخباریان، قرآن مستغنی از هرچیز دیگر در فهم مراد و مقصود است. البته این به معنای استغنا از معلم الهی؛ نبی و وصی معصوم، برای آموزش کیفیت ارجاع متشابه به محکم و بیان جزئیات و تفصیل احکام و تأویل بطون نیست. علاوه بر آن، آیات بسیاری، اگرچه متشابه نیستند اما برای فهم ژرفا و بطون آنها نیازمند ارجاع به آیات دیگر می باشد. این مهم را آموزگاران حقیقی قرآن، یعنی «عترت» به وفور و وضوح به خردورزان آموخته اند، و به این روش نقش عترت در باره قرآن را یادآوری فرموده، تا مانع استقرار و اعمال اخباری گری شوند. در این صورت مضامین روایات در جنب آموزه های قرآن، بیان روش برداشت و تفصیل همان حقایق قرآنی است. ظاهرگرایان و اخباریان، از روش «تفسیر قرآن به قرآن»، با بهانه های متنوع، عیب جویی کرده و تا آن جا پیش رفته اند که آن را به کلی باطل و مباین با قطعیات روش اهل البیت در برابر وحی پنداشته اند! با روش موردپژوهانه درباره «تفسیر قرآن به قرآن»، آیه ای کلیدی را در بین زنجیره ای از آیات متناظر، محور قرار می دهیم، تا تفوق این سبک تفسیر و کاربرد فراوانش در مکتب تفسیری حکمت متعالیه برای فهم متن وحی، آشکار گشته و با فهم صحیح مقصود شبهات معارضان پیشاپیش دفع گردد.
مؤلفه های کاربردشناختی انذار در داستان حضرت شعیب علیه السّلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کاربردشناسی علاوه بر ساختار زبانی،بافت پیرامونی و عناصر و اطلاعات غیر ملفوظ (غیر مکتوب)را نیز باید در نظر گرفت. بافت پیرامونی انذار در یک مخاطبه نیز دارای مؤلفه هایی است که باعث تمایز این کار گفت از دیگر کارگفت ها می شود. خداوند در آیات زیادی در قرآن به انسان ها وعید به عذاب می دهد و از طرف دیگر به منظور پیشگیری از دچار شدن به عذاب وعده داده شده، فعل انذار و هشدار را کاربری می کند. به دنبال انذار، گروهی از انسان ها خائف گشته و با انجام اوامر و دوری از نواهی خداوند خود را از ابتلا به عذاب دور می کنند. بر مبنای تحلیل کاربردشناختی، انذار الهی بیان شده توسط شعیب (علیه السّلام) دارای ساختار دقیق و منظمی است که با دقت و ظرافت خاصی از جانب منذِر کاربری می شود. براین اساس حضرت شعیب در ابلاغ و اعلان انذار با اشاره به امری مخوف و ترسناک همراه با دلسوزی و محبت قوم خود را به روشنی و وضوح، بیم می دهد و با تکیه بر عقلانیت و دانایی و بدور از هرگونه اجبار و تحمیل عقیده و با بهره گیری از مکانیزم بازدارندگی انذار و بدون ایجاد رعب و وحشت و رعایت مرز انزجار و نفرت مخاطبان خود را آگاهی می دهد.
کارایی قاعده «تَعلیقُ الحُکمِ عَلَی الوَصفِ مُشعرٌ بِالعِلیّة» در تفسیر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آشنایی با قواعد علم اصول و به ویژه مباحث الفاظ آن، از بایسته های مفسّران قرآن کریم است. یکی از قواعدی که در این دانش ارزشمند، از آن نام برده شده قاعده «تَعلیقُ الحُکمِ عَلَی الوَصفِ مُشعرٌ بِالعِلیّة» می باشد. در این نوشتار که با روش توصیفی تحلیل محتوی انجام می شود، نویسنده بر آن است، افزون بر بیان مفهوم و بررسی میزان حجیت این قاعده نزد دانشمندان مسلمان، بایسته های مفسّران کلام وحی را در زمینه بکارگیری آن مشخص کرده و نشان دهد چگونه می توان از این قاعده برای ارائه تفسیرهای گویاتر بهره گرفت.
به نظر می رسد در تفسیر آیاتی که در آنها حکم معلق بر وصف شده، در نظر داشتن این قاعده به کشف علّت حکم می انجامد. بکارگیری این دستور اصولی در فرآیند تفسیر، افزون بر دست یابی به فهم ژرف تری از کتاب آسمانی، در مواردی به حل مشکلات کلامی و فقهی نیز کمک می کند.