۱.
کلیدواژهها:
اعتیاد هوش معنوی ناگویی خلقی
پژوهش حاضر با هدف مقایسهی ناگویی خلقی و هوش معنوی در افراد معتاد، افراد تحت درمان با متادون و افراد غیر معتاد انجام گرفت. روش: طرح این مطالعه در مقولهی علی- مقایسه ای قرار میگیرد. نمونه ها شامل 30 نفر معتاد تحت درمان با متادون، 30 نفر معتاد در حال مصرف مواد و 30 نفر از افراد غیر معتاد بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات، آزمودنیها پرسشنامه های ناگویی خلقی تورنتو و هوش معنوی کینگ را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین افراد گروه معتاد و افراد گروه غیر معتاد و همچنین بین افراد گروه تحت درمان با متادون و افراد گروه غیر معتاد در مقیاس ناگویی خلقی کل و هر سه خرده مقیاس آن تفاوت معنی داری وجود دارد، همچنین بین دو گروه افراد معتاد و افراد تحت درمان با متادون در زیر مقیاس دشواری در تشخیص احساس ها تفاوت معنیداری مشاهده شد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان میدهد که از پرورش تواناییهای کنترل و تنظیم هیجانات و هوش معنوی میتوان به عنوان یک سپر دفاعی در برابر اعتیاد بهره جست و همچنین میتوان با پرورش چنین ویژگیهایی به افراد معتاد در رهایی از اعتیادشان یاری رساند.
۲.
کلیدواژهها:
درمان شناختی- رفتاری سوءمصرف مواد درمان نگهدارنده با متادون باورهای مرتبط با مواد
پژوهش حاضر با هدف مقایسهی اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری و درمان نگهدارنده با متادون در تغییر باورهای مرتبط با مواد در افراد مبتلا به اختلال سوء مصرف مواد انجام شده است. روش: پژوهش حاضر یک طرح شبه آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود که در آن 30 نفر از افراد سوءمصرف کننده مراجعه کننده به مراکز درمانی ترک اعتیاد انتخاب و در سه گروه درمان شناختی-رفتاری، درمان نگهدارنده با متادون و گروه گواه گمارده شدند. شرکت کنندگان هر سه گروه قبل و پس از پایان مداخله پرسشنامه باورهای مرتبط با مواد را تکمیل کردند. یافته ها: نتیجهی پژوهش حاضر نشان داد که شرکت در هر دو گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه باعث تغییر معنادار باورها نسبت به مواد شد. نتیجه گیری: درمان شناختی-رفتاری با ایجاد تغییر در متغیرهای شناختی میانجی مصرف مواد مانند باورهای مرتبط با مواد خطر بازگشت به مصرف مواد را کاهش میدهد. بنابراین با توجه به این یافته ها برنامه های درمان سوءمصرف مواد باید این نوع متغیرهای میانجی را هدف قرار دهند.
۳.
کلیدواژهها:
هوش هیجانی ترک اعتیاد مرزهای خانوادگی
هدف این پژوهش بررسی نقش عوامل موثر در ترک اعتیاد بود تا با شناسایی این عوامل بتوان برنامه های پیشگیرانه و بازپرورانه متناسب را برای افراد معتاد تدارک دید. روش: این پژوهش از نوع پس رویدادی و علّی مقایسه ای است. جامعه آماری تمام معتادین مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهرستان کهنوج بود و نمونه آماری آن متشکل از افراد داوطلب مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد یاران بود. ابزار پژوهش پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن، پرسشنامه مرزهای خانوادگی و فرم اطلاعات جمعیت شناختی شرکت کنندگان بود. یافته ها: یافته ها نشان داد که مرزهای خانوادگی بهنجار، هوش هیجانی بالاتر و مصرف تریاک در مقایسه با مصرف ماده شیشه و کراک در ترک اعتیاد نقش دارند، اما مرزهای خانوادگی گسسته، باعث برگشت اعتیاد در مصرف کنندگان ماده شیشه و کراک میشوند. عواملی که در ترک اعتیاد نقش نداشتند شامل وضعیت تأهل و سطح تحصیلات میشدند. نتیجه گیری: نتایج این بررسی بیانگر نقش و اهمیت متغیرهای خانواده، هوش هیجانی و نوع مواد در ترک اعتیاد است.
۴.
کلیدواژهها:
کیفیت زندگی سلامت روان وابستگان به مواد
افراد وابسته به مواد دچار مشکلات زیادی شده که باعث اختلال در روند کیفیت زندگی آنان میشود. پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط سلامت روان و کیفیت زندگی افراد وابسته به مواد صورت گرفت. روش: درقالب یک مطالعه توصیفی-تحلیلی150 نفر از وابستگان به مواد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد رشت به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه سلامت عمومی و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی گردآوری و با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن و رگرسیون تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین کیفیت زندگی و سلامت روان وابستگان به مواد ارتباط معناداری وجود دارد. نتایج رگرسیون نشان داد که بسیاری از حیطه های کیفیت زندگی با سلامت روان همبستگی معنا داری دارد. حیطهی سلامت روان کیفیت زندگی با سه حیطهی اضطراب، بدکنشی اجتماعی و افسردگی همبستگی معنادار نشان داد. همچنین، حیطهی سلامت جسمانی کیفیت زندگی با حیطهی جسمانی سازی سلامت روان همبستگی معنادار نشان داد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، به نظر میرسدکه میتوان با بهبود کیفیت زندگی، سلامت روان افراد وابسته به مواد را افزایش داد.
۵.
کلیدواژهها:
دانش آموزان نگرش موادمخدر تعهد به مدرسه
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه تعهد به مدرسه، نگرش به موادمخدر و مصرف آن در دانشآموزان سال سوم دبیرستان بود. روش: این پژوهش از نوع همبستگی بوده و نمونه گیری به روش خوشه ای تصادفی انجام شده است. بدین صورت که تعداد 200 نفر از دانش آموزان سال سوم، که در سال تحصیلی90-89 مشغول به تحصیل بودند، انتخاب و به سه پرسشنامه بررسی وضعیت مصرف مواد، نگرش سنج مخدرها و تعهد به مدرسه پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد که نگرش مثبت به مواد و عدم تعهد به مدرسه با مصرف مواد در دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری دارد. نتیجه گیری: طراحی برنامه های مدرسه محور برای ایجاد تغییر در دانش و نگرش و افزایش تعهد به مدرسه باید مورد توجه برنامه ریزان پیشگیری از مصرف مواد قرار گیرد.
۶.
کلیدواژهها:
درمان شناختی ـرفتاری خود کارآمدی بیماران وابسته به مواد
پژوهش حاضر به منظور اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر افزایش خود کارآمدی و بهبود علائم اعتیاد در بیماران وابسته به موادمخدر صورت گرفت. روش: به این منظور، 90 نفر از بیماران وابسته به مواد که در سه مرکز ترک اعتیاد خصوصی فارابی ارومیه، مرکز گذری راه نو ارومیه و زندان مرکزی ارومیه تحت درمان متادون قرار داشتند با استفاده از نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایشی (45 نفر) و کنترل (45 نفر) بررسی شدند. گروه مورد آزمایش به مدت 12 جلسه تحت درمان شناختی-رفتاری به سبک کارول قرار گرفتند و گروه کنترل فقط داروی متادون و دیگر داروهای فیزیکی دریافت میکردند. همه آزمودنیها در ابتدای پژوهش، در حین پژوهش (بعد از سه ماه) و سه ماه بعد از درمان (پیگیری) پرسشنامه خودکارآمدی را تکمیل کردند و از نظر میزان بهبودی علائم اعتیاد و روند درمان با استفاده از پرسشنامه نیم رخ اعتیاد مادزلی و توسط روان شناس مورد سنجش قرار گرفتند. یافته ها: آزمون تحلیل کواریانس حکایت از اثربخشی درمان و بقای آن در افزایش خودکارآمدی و کاهش نمرات نیمرخ مادزلی داشت. نتیجه گیری: درمان شناختی-رفتاری در افزایش خودکارآمدی و بهبود سلامت روانی و جسمانی بیماران وابسته به موادمخدر مؤثر است.