فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۲۱ تا ۴٬۱۴۰ مورد از کل ۸٬۳۶۳ مورد.
بررسی رابطه حجم گازهای گلخانه ای و تولید ناخالص داخلی سرانه در ایران (مطالعه موردی دی اکسید کربن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی ابعاد اقتصادی انتشار گازهای گلخانه ای و آثار زیست محیطی آنها بخصوص در شرایط کنونی که حجم گازهای گلخانه ای در حال افزایش است، از اهمیت قابل توجهی بر خوردار است. در این مقاله رابطه انتشار گاز گلخانه ای دی اکسیدکربن و تولید ناخالص داخلی سرانه ایران طی سال های 1353 تا 1385 با استفاده از منحنی زیست محیطی کوزنتس (EKC) مورد بررسی قرار گرفت.الگوی اقتصادسنجی مورد استفاده در این مقاله بصورت تابع درجه دوم است که با روش OLSبرآورد شد. نتایج بدست آمده حاکی از وجود یک الگویEKC ناقص در ایران است. با توجه به این واقعیت که نرخ رشد انتشار گاز دی اکسیدکربن در ایران بیشتر از نرخ رشد تولید ناخالص داخلی سرانه است، اقتصاد ایران روی قسمت صعودی منحنی زیست محیطی کوزنتس قرار دارد. به عبارت دیگر موقعیت اقتصادی– اجتماعی کشور و شرایط رشد اقتصادی کشور هنوز در شرایطی نیست که رشد اقتصادی و افزایش تولیدات باعث کاهش انتشار آلاینده های زیست محیطی بخصوص دی اکسیدکربن شود.
ارزیابی قدرت الگوهای مختلف اقتصادسنجی برای پیش بینی قیمت گندم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گندم به عنوان یکی از محصولات اساسی کشاورزی سلاحی کارآمد در مناسبات سیاسی و جهانی است که روز به روز بر اهمیت راهبردی آن افزوده می شود. در این نوشتار با توجه به رسالت بسیار سنگین تامین امنیت غذایی و خودکفایی در تولید محصولات اساسی کشاورزی از جمله گندم در سند ملی توسعه بخش کشاورزی در برنامه چهارم و نقش انکار ناپذیر قیمت در این مورد، ضمن تصریح و انتخاب الگوی مناسب، اقدام به پیش بینی قیمت این محصول در دوره 90 -1388 خواهد شد. برای این منظور قدرت پیش بینی انواع الگوهای ساختاری و سری زمانی بر اساس معیارهای متداول، مورد ارزیابی و مقایسه قرار می گیرد. داده های مورد استفاده در این تحقیق شامل قیمتهای سالانه سرمزرعه و تضمینی گندم و برنج و میزان موجودی گندم در پایان سال در دوره87- 1345 است که از گزارشات وزارت جهاد کشاورزی و بانک مرکزی استخراج شده است. نتایج پژوهش موید برتری الگوهای سری زمانی (ریشه واحد و (ARIMA برای پیش بینی قیمت گندم در دوره مورد بررسی است.
تحلیل مزیت نسبی تولید گندم در سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحقیق حاضر با استفاده از اطلاعات جمع آوری شده از جهاد کشاورزی شهرستان زابل و سالنامه آمار بازرگانی خارجی برای سال زراعی 86-85 به بررسی مزیت نسبی تولید گندم در منطقه سیستان با استفاده از شاخص هزینه منابع داخلی3 و ماتریس تحلیل سیاستی4 پرداخته شده است. شاخص ضریب حمایت اسمی5 نشان داد در تمام بخش ها، مالیات غیرمستقیم بر تولید کننده تحمیل شده است. معیار ضریب حمایت موثر6، در بخش مرکزی بیانگر عدم حمایت از بازار نهاده و محصول در این بخش است. اما، مقدار این ضریب در دو بخش میانکنگی و پشت آب نشانگر سودمندی مداخله های دولت در تولید گندم منطقه می باشد. مقدار سودآوری خالص اجتماعی7 نیز در تمام بخش ها منفی است. به طور کلی نتایج نشان داد کشت گندم با شرایط کنونی در سیستان دارای مزیت نسبی نمی باشد، اما افزایش عملکرد، کاهش هزینه های تولید و بهبود روش های کشت راهکارهایی برای سودمندی کشت گندم در منطقه سیستان است.
بررسى تاثیر کاهش آب آبیارى و افزایش قیمت آب بر الگوى کشت با استفاده از روش برنامه ریزى ریاضى مثبت: مطالعه موردى شهرستان اقلید در استان فارس
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر به دلیل بروز بحران آب ، بیشتر کشورها به اتخاذ سیاست های نو در مورد مدیریت تقاضای آب به جای مدیریت عرضه ی آب گرایش یافته اند . آب مهمترین عامل محدود کننده ی توسعه ی اقتصادی و نیز مهمترین نهاده ی کشاورزی در مناطق خشک و نیمه خشک ایران است . هدف این پژوهش ، ارزیابی اثرات سیاست های گوناگون کاهش میزان آب مصرفی و افزایش قیمت هر مترمکعب آب بر الگوی کشت می باشد . داده های مورد مطالعه با مصاحبه ی حضوری در میان بهره برداران منتخب مناطق کشاورزی آسپاس و بکان شهرستان اقلید که دارای منابع آب زیرزمینی و سطحی می باشد ، بدست آمد . با انتخاب مزارع نمونه از راه نمونه گیری تصادفی ، محاسبه ی مدل برای هر دو ناحیه انجام شد . در این مطالعه اثر راههای گوناگون کاهش مصرف آب بر الگوی استفاده از آن و بازده ناخالص برآورد شد . یافته های مطالعه نشان داد که در مورد نخست ، با استفاده از الگوی برنامه ریزی ریاضی مثبت و تابع تولید با کشش جانشینی ثابت ، با اتخاذ سیاست کاهش در موجودی آب مصرفی ، الگوی کشت بهینه در سطح10% نسبت به حالت مبنا تغییری چندان نمی یابد . در مورد دوم ، دو برابر نمودن قیمت هر متر مکعب آب مصرفی در میزان مصرف آن تاثیری ندارد و الگوی بهینه بار دیگر همان مقادیر سال مبنا را تولید می کند.
مطالعه ی تبادل میان اهداف بهره برداران و سیاست گزاران در مصرف آب: مطالعه ی موردی منطقه ی فسا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف بهره برداران کشاورزی و سیاست گذاران این بخش در مورد چگونگی استفاده از گروهی از منابع و از جمله آب کشاورزی می تواند متفاوت باشد. بهره برداران برای کاهش ریسک تولید و افزایش درآمد خود به طور معمول تمایل به استفاده ی بیش تر از آب دارند. این در حالی است که سیاست گذاران این بخش در پی استفاده ی پایدار از منابع آب کم یاب هستند. پس در این مطالعه با استفاده از ره یافت برنامه ریزی چندهدفی و به کارگیری اطلاعات نمونه ای از بهره برداران استان فارس (منطقه ی فسا) چگونگی تبادل میان کاهش مصرف آب، کاهش ریسک و افزایش بازده ناخالص تبیین شد. استفاده از ره یافت برنامه ریزی چندهدفی به الگوهای متعدد منتهی می شود که الگوهای مطلوب از میان آن ها با استفاده از معیار منطق فازی مشخص و معرفی شد. یافته های مطالعه حاکی از وجود رابطه ی تبادلی میان اهداف یاد شده بود. هم چنین مشخص شد که تعقیب هدف کاهش مصرف آب منجر به کاهش قابل ملاحظه ی اولویت الگوی کشت فعلی می شود. برآورد ضرایب کشش ریسک نسبت به دو منشا تغییر یعنی آب و بازده ناخالص نشان داد که نقش بازده ناخالص در تغییر ریسک در مقایسه با آب مهم تر است. برآورد تابع مطلوبیت متشکل از اهداف یاد شده بیانگر اهمیت بالاتر افزایش درآمد در مقایسه با دو هدف کاهش مصرف آب و کاهش ریسک بود. در الگوهای بهینه ی ارایه شده برای سه گروه از بهره برداران، مشخص شد گندم و ذرت در مقایسه با دیگر محصولات می توانند ترکیب مطلوب تری از اهداف یاد شده را تامین کنند.
فرصتی به نام نفت عراق
برد و باخت
تاثیر یادگیری فنی بر توسعه فن آوری های انرژی های تجدیدپذیر در بخش برق ایران در شرایط اختلالات قیمت انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل موثر در حرکت به سمت توسعه پایدار، توسعه سیستم های انرژی کم هزینه، مطمئن و سازگار با محیط زیست است. نیل به این اهداف، به نوآوری در فن آوری های بخش انرژی و ظهور فن آوری های جدید سازگار با محیط زیست نیازمند است. فرآیند یادگیری فنی و مفهوم منحنی یادگیری، می تواند مبنای مناسبی برای تحلیل تغییرات فنی در بخش انرژی باشد. هدف این مطالعه، بررسی تاثیر یادگیری فنی بر سهم و جایگاه انرژی های تجدید پذیر، به ویژه انرژی بادی و خورشیدی در تولید برق کشور در شرایط یارانه ای بودن قیمت های انرژی و در صورت حذف یارانه هاست. در این راستا، بخش برق کشور در قالب یک «سیستم مرجع انرژی» و با استفاده از مدل برنامه ریزی انرژی «مارکال»، مدل سازی شده است. نتایج اجرای مدل نشان می دهد که اگر چه یادگیری فنی تاثیر چشم گیر و قابل ملاحظه ای بر سهم فن آوری های انرژی تجدید پذیر در صنعت برق ایران دارد، اما اختلالات قیمتی ناشی از دخالت دولت در مکانیزم قیمت گذاری سبب می شود علی رغم فرض وجود یادگیری، فنی هم چنان فن آوری های تجدید پذیر، فاقد توان رقابت با سایر فن آوری های رایج در بازار باشند.