وجود امروزی کشوری به نام ایران که برخی جوانب تمدن ایرانی را در خود دارد -جوانبی که نه فقط وی را به کشورهای همسایه پیوند میدهد بلکه از پیوندی تاریخی حکایت دارد-، به این معنا نیست که چیزی به نام تمدن ایرانی امروز وجود دارد. مبانی اجتماعی یک چنین تمدنی کاملاً تغییر کرده است. نویسنده مقاله بر این نظر است که تلاش برای بازسازی این تمدن به حرکت امروزی ایرانیان برای هماهنگ کردنِ نهادهای سیاسی و اجتماعی خود با اندیشه مدرن و معاصر لطمه خواهد زد. سیاست خارجی ایرانِ امروز باید از نیازهای روزمره کشور ذهنی یا عینی برخواسته از شرایط تمدن قدیمی ایران.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به نظر میرسید که نظام شورایی به دلیل خوانا بودنش با ارزشهای اسلامی و نیز با نفوس انقلاب با محبوبیت خارق العادهای روبرواست . با اینهمه عواملی چون بروز جنگ در مرزها، و نیز اینکه شعار تشکیل شوراها به ابزار اپوزیسیون تبدیل شد و اندیشه برقراری نظام شورایی- به ویژه شوراهای محلی و منطقهای- سریعاً جای خود را به یک نظام متمرکز پارلمانی همانند آنچه قبل از انقلاب بود داد. این مقاله مروری است بر گفتارها و نیروهای مختلف درگیر در این افت و خیز محبوبیت نظام شورایی!