در این مقاله، روند شکل گیری عکاسی در ایران از دوره قاجار تا دوران معاصر به ایجاز و اختصار مرور می شود. در این بررسی فشرده و مختصر، تأکید برروی عکاسی خلاق است و سایر حیطه های کاربردی عکاسی همچون عکاسی خبری، تبلیغاتی و فتوژورنالیسم مورد نظر نبوده اند. همچنین به اجمال درخصوص نکات بارز و تأثیرگذار بر عکاسی ایران اشارات کوتاه و گذرایی می شود از جمله: آموزش عکاسی در دارالفنون و دانشگاه های ایران، اولین نمایشگاه های عکس، انقلاب اسلامی؛ جنگ و تأثیر آن بر عکاسی و بالاخره ذکر نام برخی از عکاسان فعال در حیطه عکاسی خلاق از دهه 40 تا زمان حال. عکاسی که کمتر از سه سال پس از ابداع آن در فرانسه، به ایران راه یافته بود، پس از حدود سه دهه از دربار ناصری خارج شد و در میان سایر اقشار جامعهءآن روز ایران رواج یافت . اقبال روز افزون بعدی به عکاسی با انقلاب، جنگ تحمیلی و نوگشائی رشتهء عکاسی در دانشگاه های ایران صورت پذیرفت .
پس از اعلان رسمی ابداع عکاسی در 7 ژانویهی 1839 میلادی در فرهنگستان علوم فرانسه در پاریس ، در فاصلهای کمتر از 3 سال اولین عکس در ایران توسط «نیکلای پاولوف» انداخته شد. وی به احتمال قریب به یقین از محمد شاه غازی ، پدر ناصرالدین میرزا عکاسی کرده است. از این رو میتوان گفت قدمت عکاسی ایران ، شانه به شانهی تاریخ عکاسی جهان میساید. در خصوص تاریخ عکاسی ایران مطالب متعددی نگارش یافته است، اما تاکنون بررسی جامع و کاملی در مورد مقالههای عکاسی مندرج در روزنامههای عهد ناصری و مظفری صورت نپذیرفته است...
این پژوهش به بررسی و شناخت گردشگری و اهمیت آن از لحاظ ایجاد تأثیرات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، معرفی روش های گوناگون تبلیغات سنتی و مدرن، و همچنین کاربرد عکاسی و اعلان به عنوان یکی از راه های مهم تبلیغات در جلب گردشگر می پردازد.
روش پژوهش کتابخانه ای، در کنار مطالعه ی میدانی است.
در پایان با توجه ویژه به یزد به عنوان یکی از فرصت های جلب گردشگر و معرفی چند نمونه از بناهای تاریخی پرداخته شده است. در این پژوهش ضمن معرفی جاذبه های گردشگری، در هر بخش نمونه ای اعلان بر پایه ی عکاسی به عنوان شاهد مثال طراحی شده است.
در قالب های مختلف هنر درباری ایران، نوعی تداوم در به کار بردن برخی مفاهیم و اصول از جمله رعایت تشریفات مشاهده می شود. این تداوم به گونه ای موجب تبدیل ترتیب ها و تشریفات به قواعد اساسی در فرهنگ سنت بصری مقامی ایرانی شده است. عکاسی در دورة قاجار که تعارفات و تشریفات جزء لاینفک زندگی مردم به شمار می رفت، وارد ایران (1842م/1258ه .ق) شد. تقارن ورود عکاسی به ایران و حکومت ناصرالدین شاه که سخت شیفتة پدیدة عکاسی شده بود، موجبات رشد و ترقی این هنر را فراهم کرد. عکاسی در بدو ورود به ایران به علت هزینه هنگفت در خدمت دربار قرار گرفته و در آن محیط رشد کرد و به نوعی هنر درباری به شمار می رود، این قضیه انگیزه بخش انجام تحقیق پیش روست. پرسش طرح شده این است : تداوم سنت بصری مقامی ایرانی در نوع چیدمان پیکره ها در عکس های دورة ناصری به چه شکلی رخ نمایانده و از سوی دیگر ویژگی های فنی عکاسی چه تغییری در نحوه نمایش آن ایجاد کرده است؟
فرضیه حاکی از آن است که سیر تکامل عکاسی در محیط درباری سبب تأثر این پدیده در نوع چیدمان افراد، از تشریفات درباری شده که با بررسی مقوله ترکیب بندی پیکره ها در نقش برجسته های ایران و پیگیری این امر در بازنمایی های مشابه در عکس های دوره ناصری به اثبات می رسد. نقش برجسته یکی از هنرهای درباری است که همواره مورد توجه پادشاهان و تحت نظارت مستقیم دربار بوده و از این جهت شباهت بسیاری با محیطی که عکاسی در آن رشد کرده دارد. روش تحقیق به شیوه تحلیلی و مقایسه ترکیب بندی پیکره های موجود در نقش برجسته ها و عکس های دسته جمعی دورة ناصرالدین شاه قاجار است. نمونه های مورد مطالعه از عکس های عکاسان درباری دورة ناصرالدین شاه قاجار انتخاب شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در ترکیب بندی افراد در عکس های دورة مذکور نیز سنت پرسپکتیو مقامی موجود در آثار هنری ادوار پیشین تداوم یافته، اما محدودیت های فنی رسانة عکاسی موجب دگردیسی در نحوه بازنمایی آن شده است.