فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۵۳۰ مورد.
برخی از جنبه های سخن کاوی (تحلیل گفتمان ) در فواید الفواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آسیای جنوبی از نظر زبانشناسی و فرهنگی یک ناحیه چند گرایانه یا بعبارت دیگر کثرت گرا است که در آنجا نه تنها زبانهای گوناگون آن ناحیه با هم همزیستی دارند و متاثر از همند بلکه حتی زبانهای بیگانه هم بر هم تاثیر متقابل دارند و در دورانهایی بسیار شکوفا تر و والاتر بوده اند.
ادبیات فارسی اولیه که به هندوستان آمد متاثر از عرفان و تصوف بود و مایه های عرفان و تصوف داشت. یکی از آثار مهم آن زمان فواید الفواد است که شامل گفتمانهای صوفی بزرگ شیخ نظام الدین اولیاست. این نوشته که پیام آور انسانیت و عشق و احسان است نه تنها مورد تحسین و ستایش سلاطین دهلی بلکه مورد ستایش ملتهای مسلمان و غیر مسلمان هم قرار گرفته است.این اثر، بطور غیر مستقیم، از طریق حکایت و تمثیل هم با جهان اسلام و هم با جهان هندوها ارتباط برقرار می کند.تحقیق حاضر بر عناصر تصوف و عرفان هندو – ایرانی تاکید دارد و با توجهی خاص به بررسی ترجمه انگلیسی فواید الفواد نظام الدین اولیا می پردازد.این پژوهش خواهد کوشید تا نگاهی داشته باشد بر داستانگویی ، استفاده از مدیم ( عامل ) شعر و غیره آنگونه که این عوامل در ترجمه های انگلیسی اینگونه متون از جمله فواید الفواد بکار گرفته شده اند. بیشترین توجه به ماهیت و کارکرد این عوامل در اینگونه آثار است. در تاکید بر شعر ، این بررسی ، می کوشد ساختارهای ادبی بکار رفته در آثار را ، با نگاهی به برخی از مشکلاتی که در ترجمه ها پیش می آیند، نیز به کاوش بنشیند. تلاش اصلی پژوهش در جهت بررسی میزان تاثیر متقابل سنن، آداب و رسوم هندی و ایرانی بر یکدیگر است که منجر به خلق قالبهای پرشوری در هند شد که نسلها را تحت تاثیر قرار داد و هنوز هم این تاثیر پابرجاست.
پیل چرا در خانه تاریک بود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان «پیل در میان کوران» از داستان های بسیار معروف هندی است که در آثار دینی و عرفانی هندویی و بودایی و جاینی از روزگاران بسیار دور دیده می شود، و در همه این موارد مقصود از آن بیان ناتوانی حواس ظاهر در شناخت حقایق اشیا و امور است. شهرت این داستان در میان هندوان به اندازه ای است که به عنوان «قاعده پیل و کوران» ضرب المثل شده است و در مورد کسانی به کار می رود که تنها از جز کوچکی از حقیقت دریافتی ناقص و ناتمام دارند و گمان می برند که بر تمامی آن معرفت کامل حاصل کرده اند. ظاهرا کهن ترین صورت مکتوب این داستان همان است که در مجموعه اودانه بودایی، که نقل و شرح بعضی از سخنان منسوب به بوداست و احتمالا در سده سوم قبل از میلاد گردآوری شده است دیده می شود:
«... راهبان و برهمنانی بودند که می گفتند: «عالم قدیم است. حقیقت این است و جز این هر چه بگویند باطل است». اما راهبان و برهمنان دیگری بودند که می گفتند: «عالم قدیم نیست. حقیقت همین است و بس، و جز این هر چه بگویند باطل است». بعضی می گفتند که عالم متناهی است، بعضی دیگر بر آن بودند که عالم نامتناهی است. بعضی را عقیده بر این بود که روح و جسم یکی است. بعضی دیگر قادر به جدایی روح و جسم بودند. بعضی می گفتند که بودا بعد از مرگ هست، بعضی دیگر می گفتند که بعد از مرگ نیست، بعضی دیگر بر آن بودند که هم هست و هم نیست، و بعضی دیگر می گفتند که نه هست و نه نیست. سرانجام کار به جدال و نزاع و دشنام کشید، و فریاد می کشیدند که «این درست است و آن درست نیست»، «آن درست است و این درست نیست»...
پژوهشی در سبک المقال لفک العقال
حوزه های تخصصی:
ابو محمدعبدالواحد محمد ابن الطواح، از مشاهیرمورخان و عرفای مغربی است که با نگارش سبک المقال لفک العقال یکی از مهمترین نوشته های تذکره ای ـ عرفانی مغرب و اندلس را پدید آورد. این پژوهش به بررسی و تحلیل مطالب، شیوه تدوین، اسلوب نگارش و منابع مورد استفاده ابن الطواح در این کتاب پرداخته و و بدین نتیجه دست یافته که کتاب مشتمل بر شرح زندگانی و تجارب عرفانی بیست و شش تن از عرفای مغرب و اندلس در سده هفتم و هشتم است و از آنجا که نویسنده شخصاً با اغلب اصحاب تراجم از نزدیک آشنایی داشته و نیز به جهت انعکاس گزیده های عرفانی منظوم یا منثور، اعتبار و ارزشی منحصر به فرد دارد.
شیخ صنعان
نقش تأویل در گسترش زبان عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث از زبان عرفان در گرو ارایه ویژگی هایی است که آن را متمایز از دیگر گونه های زبانی معرفی کند. تأکید بر وجود اصطلاحات حوزه تصوف و یا حضور عناصر هنری- ادبی در این زبان، نشان از برخوردی غیرمسأله وار با مبحث زبان عرفان در اغلب پژوهش های پیشین دارد. مقاله حاضر بر آن است تا تأویل را به عنوان ویژگی و اصل اساسی شکل گیری و گسترش زبان عرفان معرفی کند. زبان عرفان در روند حرکتی خود با گذر از مفاهیم و ساختارهای زبانی موجود، در فرایندی تأویلی به ارائه مفاهیم و ساختارهایی نو می پردازد. اهمیت نقش تأویل گذشته از گونه های آشکار و مرسوم آن، در تولید ژرف ساخت هایی است که عامل اصلی گسترش معنایی و صوری زبان عرفان بوده اند. این نگاه، «ظاهر» و «باطن» را نیز با صرف نظر کردن از معانی مرسوم هستی شناختی یا معرفت شناختی آنها، با تعبیری زبان شناختی و براساس خروج از بافت پیشین و ورود به بافتی نو معرفی می کند. ژرف ساخت های تأویلی و نقش آن ها در حرکت باطنی معنا، موجب می شوند تا زبان عرفان بیش از محور همنشینی بر روی محور جانشینی گسترش یابد؛ عاملی که برجستگی وجه ادبی در متون عرفانی را نیز در پی دارد.
نگاهی به «من بادم و تو آتش»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنه ماری شیمل، من بادم و تو آتش (درباره زندگی و آثار مولانا)، ترجمه فریدون بدره ای، انتشارات توس، 1377، 222 صفحه.
عرفان دوستان ایرانی در سال های اخیر بارها نام آنه ماری شیمل را شنیده اند. او، به دلیل ترجمه آثارش به زبان فارسی و سفرهایی که به کشور ما داشته و علاقه ای که در موضع گیری های خود نسبت به ایران نشان داده، در محافل علمی و سیاسی جلب توجه کرده است. از این رو، بی گمان بسیاری از خوانندگان این سطور با زندگی نامه وی آشنا هستند. با این حال، نشر ترجمه اثر دلنشین او با عنوان من بادم و تو آتش برای معرفی بیشتر او فرصت تازه ای پدید آورده است.
آنه ماری شیمل تحقیق در اسلام را از نوجوانی آغاز کرد و در 19 سالگی به دریافت درجه دکتری در مطالعات اسلامی از دانشگاه برلین نایل شد. شیمل، که سال ها در مجاورت مزار مولانا به سر برده، همواره با لذتی همراه با حسرت از آن ایام خوش یاد می کند و، در این یادکرد، قلم او بیشتر ترجمان دل اوست. من بادم و تو آتش نیز، با همین کیفیت، آمیزه ای است از سفرنامه و خاطرات و یادداشت های تحقیقی که به بیانی شاعرانه و دلنشین به هم پیوند خورده است و خواننده را، بی آن که درگیر بحث های تحقیقی پرارجاع سازد، با دیدگاه های نویسنده درباره مولانا آشنا می گرداند.
فصل اول کتاب سراسر گزارش خاطرات خانم شیمل از قونیه دهه 1950 است. وی، چنان در آرزوی زیستن در فضای عصر مولاناست که به ساختار قدیم شهر قونیه دل بسته و از ساخت و سازهای جدید شهری ناخرسند است؛ گویی طبیعت قونیه و کوچه و بازار آن، با همان صورت اصیل، به او در تفسیر ابیات مثنوی و دیوان شمس و رمزگشایی اشارات مولانا یاری می رساند. در حقیقت، نکات تازه در این اثر بیشتر مربوط به تفسیر خاص شیمل از ابیات و شرح و توصیف و نیز دسته بندی صور خیال مولاناست. نباید از نظر دور داشت که، بر اساس مآخذ موجود، چندان مطلب تازه ای نمی توان درباره زندگی مولانا یافت یا ابهامی از نقاط در سایه مانده آن زدود. با این همه، ارزش کار پژوهشگران نگاه از دریچه های متعدد به احوال مولاناست...