فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۳۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
وزن شعر یکی از عوامل جدایی ناپذیر آن است که باید متناسب با مضمون و دیگر عناصر شعر انتخاب شود. حکیم سنایی، شاعر بزرگ اوایل قرن ششم، اشعار بسیاری از جمله قصیده، غزل، مثنوی و رباعی از خود به یادگار گذشته است. اشعار سنایی مصداق شایان توجهی از هماهنگی میان وزن و محتوا هستند. در این جستار، پس از بررسی گزیده ای از اشعار این شاعر نامدار (330 غزل و قصیده)، به کیفیت و کمیت انواع وزن در آن و همین طور میزان هماهنگی وزن و محتوای آنها پرداخته می شود. در این تحقیق که به روش کتابخانه ای انجام شده است، اشعار سنایی با توجه به مضمون آنها به چهار گروه وعظ- حکمت، عاشقانه ها، عارفانه ها - قلندریات و مدحیات تقسیم شده است. در اشعار بررسی شده، 26 بحر از بحور عروضی به کار گرفته شده است که در میان آنها بحرهای «رمل مثمن محذوف» و «هزج» بسامد بالایی دارد. اشعار گروه اول و چهارم بیشتر در وزن های روان و جویباری و اشعار با مضامین عاشقانه و قلندرانه با وزن هایی با تنوع چشمگیرتر و بیشتر در قالب بحر مسدس سروده شده است که کوتاهی آن گاهی هیجان بیشتری به کلام القا می کند.
جنبه های برﺟﺴﺘﮥ سبکی در موسیقی شعر ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای کسی که اندک اطّلاعِ سبک شناختی از ادوار شعر فارسی دارد، مسلّم است که قصاید ناصرخسروهم از نظر فنّی و هم از لحاظ محتوایی به کلی با قصاید سایر شاعران قرن پنجم هجری متفاوت است. این تفاوت حتی در حوزه هایی از شعر او به چشم می خورد که شاعر برای ایجاد تنوّع و نوآوری با محدودیّت روبه روست. در این مقاله، سعی شده است از طریق مقایسة قصاید ناصرخسروبا سه تن از معروف ترین معاصرانش ( عنصری، فرخیو منوچهری) در سه حوزﮤ بیرونی، کناری و درونی موسیقی شعر، برجسته ترین ویژگی های سبکی شعر او تعیین و تبیین شود. حاصل این بررسی مشخص می کند که استفادﮤ ناصرخسرواز اوزان کم کاربرد و وجود سکته در وزن شعر، از مهم ترین موارد سبک ساز در بخش موسیقی بیرونی شعر اوست. همچنین کاربرد ردیف های غیرفعلی و نیز بسامد بالای جناس و استفاده از آن به عنوان محور طنز و انتقاد، به ترتیب از برجسته ترین موارد تمایز سبکی شعر ناصرخسرودر حوزه های موسیقی کناری و درونی محسوب می شوند.
بازخوانی مؤلّفه موسیقایی وزن «شعر» و عوامل مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وزن به عنوان یکی از مؤلّفه های مهم موسیقایی اهمّیّت ویژه ای در شعر فارسی دارد. با وجود اقبال خاصّ محقّقان به مبحث موسیقی شعر در دهه های اخیر، مطالب ناگفتة فراوانی در خصوص وزن و سایر مؤلّفه های موسیقایی باقی است. این مقاله تلاش می کند با معرفی عوامل مؤثر در زیبایی «وزن» و آشنا کردن مخاطب با انواع شیوه های غنی کردن موسیقی شعر، از یک سو امکان التذاذ بیشتر مخاطبان از زیبایی های آن را فراهم کند و از سوی دیگر شعرای جوان را به استفاده از این عناصر ارزشمند موسیقایی ترغیب کند. مهم ترین عوامل موسیقایی که در این مقاله بررسی شده اند عبارت اند از: نسبت و ترتیب قرارگیری انواع هجاها در اوزان عروضی، استفادة آگاهانه از هجاهای کشیده، ایجاد مطابقت بین آخر واژه ها با آخر ارکان، ایجاد وزن عارضی در کنار وزن عروضی، استفاده از فواصل مرتب واژه ها خارج از فواصل ارکان، استفاده از دو یا چند بحر عروضی در یک شعر، ایجاد قابلیت خوانده شدن یک شعر به چند وزن، کاربرد وزن دوری، توجه به ارزش سکوت در وزن و استفادة کم و در عین حال، هنرمندانه از ضرورات و اختیارات شاعری. بررسی اشعار شعرای ادوار مختلف نشانگر آن است که سبک «عراقی» مهم ترین نمودگاه مؤلّفة موسیقایی «وزن» است.
سبک شناسی عروضی رباعیات خیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره تعداد رباعیات اصیل خیام همواره اختلاف نظر وجود داشته است. بررسی های سبک شناسانه در کنار سایر روش ها می تواند به شناخت رباعیات اصیل کمک کند. علم عروض نیز از دانشهای ادبی است که توانایی ارائه ی ویژگی ها و مشخصات سبکی را دارد و می تواند از ابزارهای شناخت سبک رباعیات خیام شمرده شود. در این مقاله اگرچه هدف اصلی، شناخت سبک عروضی رباعیات خیام از طریق تعیین بسامد متغیرهای مختلف عروضی است، به ناگزیر وزن رباعی در معنای عام نیز مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که برخی از ویژگی های عروضی در رباعیات خیام چنان بسامد کم یا چنان بسامد زیادی دارند که می توانند ما را به سمت وسوی شناخت سبک فردی- عروضی رهنمون شوند: در رباعیات خیام شاخه اخرم بسیار به ندرت به کار می رود. رکن دوم رباعیات خیام تسکین نمی گیرد. بیش از 95 درصد مصراع ها تنها در چهار وزن سروده شده اند و در کل 256 الگوی اصلی برای رباعیات خیام وجود دارد.
«بررسی عکس اختیار تسکین»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تسکین یکی از اختیارات شاعری است که طی آن شاعر می تواند یک هجای بلند به جای دو هجای کوتاه بیاورد؛ اما عکس اختیار تسکین (آوردن دو هجای کوتاه به جای یک هجای بلند) از نظر عروض پژوهان، صحیح نیست؛ لکن در شعر قدیم و نیز دورة متأخرتر، اشعاری دیده می شود که در آن ها از عکس اختیار تسکین استفاده شده است. عکس تسکین اگرچه ظاهراً به تقلید از شعر عرب (تبدیل مفا عیلن به مفا عِلَتن) اما غالباً در اوزان دوری که خاص شعر فارسی است به کار رفته است و به واسطة «واوِ» غیردوری، با تبدیل هجای بلند وسط مصراع به دو هجای کوتاه، وزن «مفعول فاعلاتن دوبار» را بدل کرده است به «مفعول فاعلا ت مفاعیل فاعلاتن» که در شعر معزی، عطار و اوحدی و به ویژه خاقانی سابقه دارد و نیز این اختیار در وزن هزج اخرب «مفعول مفاعیلن دوبار» در شعر خاقانی و قوّامی مشهود است. عکس اختیار تسکین گاهی نیز در ارکان مفا عیلن و مف عولن اعمال شده و این ارکان را به ترتیب به مفاعِلَتن و مفتعلن بدل کرده که در شعر مولوی و حزین لاهیجی به کار رفته است
کارکردِ عروضیِ ردیف در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اصلی ترین و مهم ترین کارکردهای ردیف که انطباق واژه ها و کلمات گونه گون با قوافی متعدد و سازگار ساختنِ آن ها با برخی بحور است، تا به اکنون مورد تحلیل و بررسی قرار نگرفته است. به عبارت دیگر، ردیف غالباً گونه ای آزادی به واژه قافیه می بخشد، آزادی ای که به سببِ آن، کلمه قافیه در سراسرِ زنجیره موسیقاییِ مصرع دوم و حتی تا نزدیک به صدرِ آن می تواند حرکت کند. بر پایه همین کارکردِ ردیف، واژه هایی که از لحاظ وزن عروضی به عنوان قافیه در بحری خاص نمی توانند استفاده گردند، به جلو رانده می شوند تا در جایگاهی که منطبق با عروض مصراع هستند، قرار گیرند. مثلاً کلمات (جهان، روان ، جوان، و...) در بحر متقارب مثمن سالم (بدون ردیف یا حروف وصل و خروج و نایره) در جایگاه قافیه نمی توانند قرار گیرند، به همین سبب است که با آوردن یک «ی» و یا «را» و امثال آن در پس این کلمات می توان از این واژه ها در جایگاه قافیه در این بحر استفاده کرد. با نگاهی اجمالی به آثار شاعران دوره های نخستین شعر فارسی، می توان دریافت که در شمار قابل توجهی از اشعار، ردیف به منزله اهرمی است که واژه های قافیه را به حرکت در می آورد تا آن-ها را با برخی بحور سازگار نماید. در این تحقیق به بررسی اجمالی همین کارکرد مهم و اساسیِ ردیف پرداخته شده و نشان داده شده است حتی در غزل های کوتاه که نیازی نیز به قوافی بسیار در آن ها وجود نداشته، باز هم برای سازگاری کلمات قافیه جدید با بحور متفاوت از ردیف استفاده شده است.
الضّرورة الشّعریة عند الرّضی الأسترآباذیّ فی شرح الکافیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یضطرّ الشعراء فی بعض الأحیان إلى الخروج من قواعد اللغة والشعر وأصولهما حتّى یستطیعوا أن یحفظوا موسیقى الشعر وجماله. قد سمّی هذا الاضطرار أو الاختیار الشاعریّ ب «الضرورة الشعریة». والرضی الأسترآباذی من أشهر العلماء الذین بذلوا جهدا کثیرا فی البحث والدراسة فی مجال الضرورة الشعریة. ویحاول هذا المقال دراسة الضرورة الشعریة عند الرضی الأسترآباذیّ فی کتاب شرح الکافیة، بناء على المنهج الوصفی التحلیلی لتحدید آراء الرضی حول الضرورة الشعریة وکیفیة معالجتها فی کتاب شرح الکافیة. فی رأی الرضی خروج الشاعر من قواعد اللغة ووزن الشعر، مسموح به. ولا یوجد هذا الخروج فی الشعر فقط بل یوجد فی الآیات القرآنیة والأحادیث الشریفة وکلام العرب، یعنی أنّ الشعراء والکتاب والمتکلمون، یحفظون جمال الکلام بالاستعانة من التغییر أو الزیادة أو النقص فی الکلمات وعدم مراعاة قواعد اللغة والشعر، وموسیقاه فی بعض الأوقات. والرضی یأتی بمثال من دواوین الشعراء لکل ضرورة شعریة ویشرحه ویفسّره بشکل دقیق.
توصیف واجی وزن های عروضی شعر کلاسیک فارسی بر اساس نظریه آواشناسی عمومی
حوزه های تخصصی:
هدف از توصیف واجی وزن های عروضی شعر کلاسیک فارسی ۱. بهره مندی از چهارچوب نظری آواشناسی عمومی در توصیف وزن های عروضی؛ ٢. نشاندادن تفاوت های واجی شعر عروضی با زبان فارسی معیار و ٣. بررسی تغییرات واجها و الگوهای هجایی در شعر فارسی قبل و بعد از اعمال وزنهای عروضی بر برش هجایی آنها بوده است. بدینمنظور، تعدادی از ابیات اشعار عروضی بهطورتصادفی انتخاب شدند و برش هجایی آنها قبل و بعد از اعمال وزنهای عروضی نشان داده شد. درنهایت، بر اساس ساختمان الگوهای هجایی زبان فارسی، تفاوتهای بارزی در الگوهای هجایی وزنهای عروضی شعر فارسی مشاهده شد: ۱. تعداد کمیتهای عروضی از نظر نوع وزن از کمیتهای هجایی زبان فارسی معیار کمتر است. ۲. رفتار همخوانها و واکهها در اشعار عروضی با رفتار آنها در زبان فارسی معیار تفاوت چشمگیری دارد؛ همخوانها به تنهایی میتوانند معرف یک کمیت عروضی باشند و کشش هیچیک از واکههای زبان فارسی در بافت عروضی شعر ثابت نیست.
ظاهرة التشابه الإیقاعی بین البحور الشعریة: دراسة موردین من مواردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
إنَّ ظاهرة اختلاط أوزان أکثر البحور – فی بعض أنواعها – أمر واقع، وحقیقة لا مفر من الإقرار بها ودراستها بغیة الوصول الی حلول لها، وهی ظاهرة بالغة الأهمیة، تستثیر أسئلة مهمة، لابد من الإجابة علیها، وتتلخص هذه الأسئلة فی السؤالین التالیین: کیف یتم الاطلاع علی کیفیة حصول هذه الاختلاطات الإیقاعیة بین الأوزان؟ وکیف نستطیع معرفة بحر الشعر الوارد علی الوزن المشترک؟ ولاشک أنَّ أساتذة علم العروض، ودارسیه من المحققین والمؤلفین، بحاجة ماسة إلی الإجابة علی السؤالین السابقین. وقد تکفلت هذه المقالة بالإجابة علیهما، لکن فی موردین من موارد التشابه الإیقاعی، لأنَّ هذا الاختلاط قد وقع فی أکثر البحور الشعریة؛ لذلک فموارده کثیرة، ولا یمکن دراستها کلها فی مقالة واحدة. والجدیر بالذکر أنَّ هذا البحث یتعدی القواعد العروضیة لیتناول ما خرج عنها، فهو غیر مقصور علیها، ولامقید بها، بل هو مقید بالسماع أکثر؛ لأنَّ القواعد منه تؤخذ. والموردان المدروسان فی هذه المقالة هما: التشابه الإیقاعی بین البحر الوافر المجزوء والبحر الهزج، والتشابه الإیقاعی بین البحر المدید والبحر الرمل.
بررسی میزان تاثیر محتوای اشعار بر انتخاب وزن، در قصاید فارسی پیش از مغول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی ارتباط اوزان شعر فارسی با محتوا و مضامین آن می پردازد. این که آیا وزن و محتوا در شعر فارسی با یکدیگر پیوندی تنگاتنگ دارند، از سؤال هایی است که برخی پژوهشگران، کوشیده اند به آن پاسخ دهند. از منظر آنان، وزن های اصلی شعر فارسی را می توان بر اساس ارتباط با مضامین و مفاهیم طبقه بندی کرد و اغلب شاعران بزرگ، دانسته یا نادانسته این تناسب را رعایت کرده اند. از این رو، باتوجه به ضرورت مقایسة کاربرد اوزان در مفاهیم مختلف برای رسیدن به نتیجه ای قابل اعتماد، ابتدا 3209 قصیده از بیست شاعر شاخص پیش از مغول مطالعه و پس از بررسی، 1018 قصیده که محتوای نسبتاً مشخصی داشته اند، در دو دستة اصلی شادیانه ها (تبریک و تهنیت اعیاد، فتح ها و مناسبت های شاد) و غمگنانه ها (مرثیه، حبسیه و شکواییه) طبقه بندی و پس از بسامدیابی، به روش تحلیلی- توصیفی بحرها و وزن های اصلی معرفی و میزان رعایت تناسب محتوایی در کاربرد هریک بررسی شده است. بنابر یافته های این پژوهش، دست کم در سنت قصیده سرایی تا آغاز سدة هفتم، شاعران در انتخاب وزن های اشعار خود توجهی به محتوا نداشته اند و از اغلب بحرها و وزن ها، در مضامین متضاد، استفاده کرده اند. اندک تمایز موجود در برخی گونه های عروضی هم، برآمده از سلیقه و ذوق فردی، تفاوت جغرافیای شاعری و سنت ادبی غالب بر سبک شاعر بوده است.
بررسی موسیقی بیرونی و کناری در غزلیات قصاید ظهیر فاریابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهیر فاریابی یکی از نام آوران عرصه شعر فارسی به خصوص غزل است. او نقش عمده ای در شکل گیری، تحول و اعتلای غزل فارسی داشته است. این مقاله، بر اساس نرم افزار آماری SPSS و با استفاده از آزمون های آماری همچون Anova به دنبال این پرسش است که مهم ترین جلوه های موسیقی (بیرونی و کناری) در غزل های ظهیر چگونه به کار رفته اند و مهم ترین عوامل تحول و اعتلای غزل او کدام اند و از مقایسه این موضوع با قصاید او چه نتایجی به دست می آید. از بررسی انجام شده، به این نتایج می رسیم که گرچه قصاید وی نسبت به غزل ها از نظر وزن متنوع تر است، در مجموع اشعار او از نظر وزن چندان متنوع نیستند. با این حال، ظهیر سعی کرده از به کار بردن اوزان کم کاربرد و نامطبوع بپرهیزد. در زمینه موسیقی کناری نیز به دلیل استفاده از مصوت بلند، کلمات قافیه در غزل ها و قصاید او از گوش نوازی خاصی برخوردار است. ظهیر توجه خاصی نیز به آوردن ردیف در غزل و قصیده دارد، اگر چه ردیف های او نیز خالی از تنوع و گوناگونی قابل توجه است، بسامد بالای قصاید و غزلیات مردّف در اشعار او بیانگر علاقه وی به این امر است. مباحث یادشده هریک به گونه ای در تحول و اعتلای غزل او نقش داشته اند.
آسیب شناسی موسیقی بیرونی در شعر نیمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جستار با دیدگاهی انتقادی به بررسی موسیقی بیرونی در شعر نیمایی پرداخته ایم و با آوردن چند نمونه شعر و پیش کشیدن مباحثی چون شیوة سطربندی و جای پایان یافتن لخت ها، کاربرد اختیارات عروضی و لغزش برانگیزی وزن در شعر نو، کاستی هایی را که در نوشتن قانون های عروض (به دست پژوهشگران) یا در اجرای آن قانون ها (به دست سخنوران) راه یافته آشکار ساخته ایم و کوشیده ایم با افزودن چند قید و اصلاحیه بر قانون های پیشین، کار شناخت ظرایف وزن شعر نو و بهره گیری بهتر از آن را برای پژوهشگران و شاعران آسان تر سازیم.
عناصر الإیقاع ودلالاتها فی ""قصیدة الانتفاضة"" لسمیح القاسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعتبر الموسیقی من أهم أداة بنائیة یقوم علیها البناء الشعری وهی عنصر من أبرز العناصر التی تمیّز الشعر من سائر الفنون الأدبیة. والعنصر الإیقاعی تکمن فیه الطاقة التعبیریة والدلالیة وله أهمیة بارزة فی خلق الجو العام للقصیدة وتماسک بنیتها. ستحاول هذه الدراسة أن تتلمس البنیة الإیقاعیة وعناصرها وآثارها فی ""قصیدة الانتفاضة"" للشاعر سمیح القاسم وهی قصیدة تتمیز بإیقاعات موسیقیة متنوعة تجعل المتلقی یستعذبها وتنقله إلی حالة الشاعر الشعوریة. وفی هذه الدراسة ندرس تشکیل البنیة الإیقاعیة فی القصیدة من خلال رصد بعض الظواهر الإیقاعیة مثل الوزن العروضی والزحافات والعلل، القافیة وما یتعلق بها، والظواهر الإیقاعیة الأخری؛ مثل التدویر، والسطر الشعری، والتضاد، والتوازی، والتکرار، وقد اتبع البحث منهجاً وصفیاً تحلیلیاً إحصائیاً وذلک باستقراء القصیدة وتفکیک عناصرها الإیقاعیة لاستخراج قیمها الدلالیة والجمالیة. وقد تبین من خلال هذه الدراسة؛ أنّ الشاعر یحاول فی تشکیل البنیة الإیقاعیة لقصیدته، الإفادة من أصغر الجزئیات وأدقها من أجل توظیفها واستثمار مکوناتها بغیة إثراء النغمة المؤثرة المنبعثة من الإیقاعات الخارجیة والداخلیة وإثراء دلالات النص. وأن العنصر الإیقاعی بکافة أشکاله له دور واضح فی إثراء البنیة الإیقاعیة والبنیة الدلالیة للقصیدة وتماسک بنیتها وکسر رتابتها واکتساب القصیدة درجة موسیقیة ملموسة، وأنه یؤدی دوراً دلالیاً وجمالیاً لإثارة المتلقی وإثراء القصیدة.
اعجاز موسیقایی قرآن در آیینة عبارت های موزون عروضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در معنای اعجاز قرآن وجوه متعددی، هم به لحاظ ظاهری و هم از حیث محتوایی بیان کرده اند. یکی از مهمترین جنبه های نظم موسیقایی قرآن کریم، ضرب آهنگ یا موزون بودن عبارات آن است که در کنار جاذبة معنایی و محتوایی قرآن بر زیبایی آن افزوده و سبب کشش و جذبه مضاعف آن می شود. آن چه به نحو تفصیلی برای نخستین بار در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است، عبارات موزونی است که وزن آن ها قابل تطبیق بر اوزان عروضی است و در بسیاری از آیات قرآن کریم به چشم می خورد. برای بررسی این موضوع، عباراتی از چهار جزء آغازین قرآن کریم که بدون نیاز به هیچ گونه دخل و تصرفی موزون هستند، استخراج و بر اساس ارکان عروضی آن ها دسته بندی شده اند. یافته های این پژوهش به صراحت حاکی از آن است که عبارات موزون با وزن عروضی در قرآن به فراوانی به چشم می خورند و دارای اوزانی هستند که در شعر عربی یا فارسی یا هر دو یافت می شود. بر اساس پژوهش حاضر تعداد این گونه عبارات، تنها در چهار جزء نخست و تنها با احتساب اوزان متفق الارکان 120 عدد است. بدین ترتیب می توان تعداد عبارات موزون (اعم از متفق یا مختلف الارکان) در سراسر قرآن کریم را بالغ بر چند هزار فقره تخمین زد. تعداد بسیار زیاد این عبارات در سرتاسر قرآن کریم نشان می دهد که این پدیده در قرآن، بر خلاف نظر کسانی که معتقدند موزونیّتِ این عبارات بدون قصد گوینده بوده است، نه تنها تصادفی نیست، بلکه می تواند جلوه ای از اعجاز فرازمانی و فرازبانی قرآن باشد.
بررسی، نقد و چند پیشنهاد در کمّیّت صامت ها، مصوّت ها و هجاهای عروض فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین دستاوردهای عروض جدید، استفاده از واحد آوایی «هجا» به جای واحدهای «سبب»، «وتد» و «فاصله» است که در عروض قدیم مورد استفاده قرار می گرفت. «هجا» از دو واحد آوایی کوچک تر به نام های «صامت» و «مصوّت» تشکیل شده، براساس تعداد و نحوه ی ترکیب این واحدها در آن، به چند نوع تقسیم می شود.
با اندکی تأمّل در تقسیم بندی رایج هجاها و کمّیّت سنجی آن ها در عروض معاصر می توان به یافته های جدیدی دست یافت که گاهی با یافته های قبلی در تعارض است. قوانین ریاضی نیز که بنای عروض بر آن است، صحّت یافته های جدید را اثبات می کند. در مقاله ی حاضر ابتدا منابع معتبر مربوطه مورد مطالعه قرار گرفته، تعاریف و اصول به ظاهر قطعی واحدهای آوایی استخراج و بر اساس قوانین ریاضی، با یکدیگر مقایسه شده اند. در این تحقیق سعی شده است ضمن تعیین دقیق کمّیّت هجا ها و تقسیم بندی صحیح انواع آن، به سؤالات زیر نیز به صورتی استدلالی پاسخ داده شود:
1- آیا «صامت» ها نیز مثل «مصوّت»ها دارای امتداد هستند یا خیر؟ اگر دارای امتداد هستند این امتداد به چه میزان است وآیا امتداد «صامت» ها نیز مثل «مصوّت»ها متفاوت است؟
2- آیا فرض تساوی کمّیّت «یک هجای بلند» با کمّیّت «دو هجای کوتاه» صحیح است؟
3- آیا کمّیّت «هجای کشیده» با کمّیّت «یک هجای بلند و یک هجای کوتاه» یکسان است؟
بررسی عروضی غزل های عارف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موسیقی بیرونی و پیوند آن با محتوا در غزل های حسین منزوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوالحسن نجفی، مؤسسِ زبان شناسیِ ایرانی در حوزه وزن شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه وزن شناسی (metrics) یکی از مباحثِ عمده واج شناسی محسوب می شود و تحقیقات بسیاری در این حوزه صورت می گیرد. زبان شناسان و نظریه پردازان بزرگی چون رومان یاکوبسون، تروبتسکوی، موریس هله، بروس هیز، کیپارسکی، نایجل فب و بسیاری دیگر مقاله ها و آثار پژوهشی مهمی در این حوزه به رشته تحریر درآورده اند، اما در گروه هایِ زبان شناسی ایران معمولاً توجه چندانی به این رشته نمی شود. بحث توصیف وزن شعر در دانشگاه های ایران عمدتاً از موضوعاتِ گروه های ادبیات فارسی است که در آنجا نیز استادانِ وزن شعر فراتر از مطالب شمس قیس و خواجه نصیر نمی روند و نهایتاً چیزی جز مفهوم «هجا» به مباحث آنان نمی افزایند! در ایران نخستین جوانه های عروض علمی از بین زبان شناسان و از درون گروه های زبان شناسی سربرآورد که متأسفانه این جریان به رغم فواید و پیش رفت های بسیاری که داشت، به هردلیل، ادامه نیافت و پس از کمتر از یک دهه متوقف شد و در کمتر گروه زبان شناسی بدان پرداخته شد. نخستین بار در سال های آغازین دهه پنجاه بود که ابوالحسن نجفی (1394-1306)، به دعوتِ دکتر هرمز میلانیان، تدریس وزن شعر به شیوه جدید را به دانشجویان رشته زبان شناسی دانشگاه تهران آغاز کرد، و به دنبال همان کلاس ها بود که توانست مقاله بسیار مهم «اختیارات شاعری» (1352) را منتشر سازد (نجفی، 1390: 183-180)
زحافات عروضی تابع نظمی دقیق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی انتقادی دیوان خاقانی تصحیح علی عبدالرسولی از نظر اوزان عروضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیوان خاقانی به تصحیح زنده یاد علی عبدالرسولی یکی از چاپ های معتبر این دیوان است و غالباً ضبط های سنجیده آن ، راهگشای حل برخی از معضلات دیوان خاقانی است ؛ با این حال چاپ مذکور از نظر ضبط و تشخیص اوزان و بحور عروضی دارای کاستی هایی است و این مقاله تلاشی است برای اصلاح این موارد . گفتنی است که ذکر این کاستی ها در کنار رنج و دقت نظر آن استاد ادیب و نکته سنج، بس ناچیز می نماید و صرفاً نیت خیری است برای هموارتر کردن مسیر استفاده از این تصحیح ارزشمند و شاید خالی از فایدهایی نباشد؛ در این نوشتار کاستی های یاد شده را در دو بخش شامل : 1) اشتباه در تشخیص وزن و بحر 2) اشتباه در تشخیص زحافات با نگاهی انتقادی، مورد بررسی قرار داده ایم .