بدون تردید، نهج البلاغه پس از قرآن کریم، گرانقدرترین و ارزشمندترین میراث فرهنگی اسلام است که از همان قرن چهارم تاکنون در دوره های مختلف اسلامی، مورد توجه شیفتگان به آن قرار گرفته است. تکمله نویسی یا مستدرک نویسی نیز از جمله تلاش هایی بود که نسبت به این کتاب، در دوره های مختلف صورت پذیرفته است. اگرچه نمونه هایی این نوع آثار قدمت دیرینی را دنبال می کند، عنوان مستدرک نهج البلاغه را برای اولین بار، شیخ هادی بن عباس کاشف الغطا در کتابی تحت عنوان مستدرک نهج البلاغه؛ مجموع مختار من کلام مولانا امیرالمؤمنین علی(ع) مروی فی غیر النهج، جار علی منواله، مرتب علی ابواب الثلاثه و ضمیمه: مدارک نهج البلاغه و دفع الشبهات عنه، در یک مجلد تدوین و منتشر کرد. وی در این اثر کوشیده است تا از کیان نهج البلاغه در مقابل شبهات عصر خویش مبنی بر عدم صحت انتساب آن به امام علی(ع) و گردآورنده آن یعنی سیدرضی دفاع کند. مؤلف درصدد اثبات این حقیقت است که قبل از سید رضی نیز می توان ردپای نهج البلاغه را حتی با سند کامل در این آثار پی جویی کرد و این بهترین و محکم ترین دلیل برای نفی عقیده عدم صحت انتساب نهج البلاغه به حضرت امیر(ع) است. جستار پیش رو سعی نموده پدیده مستدرک نویسی را بازخوانی کند تا از رهیافت آن به سنجشی از کتاب مستدرک نهج البلاغه کاشف الغطا دست یابد و در ادامه، با تمرکز در روش شناسی اثر، مزیت های آن از جمله «دقت های فقه الحدیثی»، «گونه های استناد و ارجاع» و «تأملی در منابع و ماخذ»، کتاب مستدرک نهج البلاغه را مورد کاوش قرار دهد.
رسول خدا(ص)نویسندگانی داشتند که به محض نزول وحی،آیات قرآن را می نگاشتند.بدین ترتیب همه قرآن در حیات پیامبر و به دستور آن حضرت نوشته شد.عده ای از صحابه نیز در همان زمان برای خود قرآن هایی فراهم کرده بودند که علاوه بر آیات قرآن،مطالبی را نیز که پیامبر به عنوان تفسیر،پیرامون آیات می فرمودند،در آن می نوشتند.پس از رسول خدا(ص)یک بار در عهد ابی بکر و بار دوم در عهد عثمان دستور به نگارش قرآن داده شد.در این مقاله،روایات مربوط به جمع و نگارش قرآن در زمان پیامبر اکرم(ص)و ابوبکر و عثمان از کتاب صحیح بخاری مورد نقد و بررسی قرار گرفته است
امیرالمؤمنین (ع) در سال 35 هجری کوفه را مرکز خلافت خود قرار دادند. از آنجا که این شهر نوپا و مهاجرنشین مواضع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مردم سایر بلاد را نمایندگی می کرد، تحولات این شهر، هم نمایه ای از موقعیت امیرالمؤمنین (ع) در آن دوره است و هم در فهم کلام ایشان نقش کلیدی دارد. بنابراین، مطالعه اوضاع این شهر در زمان حاکمیت امیرالمؤمنین (ع) به عنوان بستر اجتماعی و فرهنگی کلام امام (ع)، ما را به اسباب صدور سخنان متفاوت ایشان درباره مردم کوفه رهنمون می کند و زمینه فهم بهتر کلام ایشان را فراهم می سازد.
محور این نوشتار، جستاری در ویژگی های مردم این شهر از زبان امام علی (ع) در نهج البلاغه است. حضرت در مواردی مردم کوفه را مدح و در پاره ای از موارد، آنان را نکوهش کرده است. تعارض ظاهری این دو گونه بیان، به موضع گیری متفاوت مردم در قبال تحولات دوران حاکمیت امیرالمؤمنین (ع) بازمی گردد. در مقاله حاضر تلاش شده است با تکیه بر بررسی اوضاع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مردم کوفه، علل تفاوت کلام حضرت روشن شود.
کلیدواژه ها: امیرالمؤمنین (ع)، مردم کوفه، نهج البلاغه، جمل، صفین، نهروان.
امیرالمؤمنین (ع) در سال 35 هجری کوفه را مرکز خلافت خود قرار دادند. از آنجا که این شهر نوپا و مهاجرنشین مواضع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مردم سایر بلاد را نمایندگی می کرد، تحولات این شهر، هم نمایه ای از موقعیت امیرالمؤمنین (ع) در آن دوره است و هم در فهم کلام ایشان نقش کلیدی دارد. بنابراین، مطالعه اوضاع این شهر در زمان حاکمیت امیرالمؤمنین (ع) به عنوان بستر اجتماعی و فرهنگی کلام امام (ع)، ما را به اسباب صدور سخنان متفاوت ایشان درباره مردم کوفه رهنمون می کند و زمینه فهم بهتر کلام ایشان را فراهم می سازد.
محور این نوشتار، جستاری در ویژگی های مردم این شهر از زبان امام علی (ع) در نهج البلاغه است. حضرت در مواردی مردم کوفه را مدح و در پاره ای از موارد، آنان را نکوهش کرده است. تعارض ظاهری این دو گونه بیان، به موضع گیری متفاوت مردم در قبال تحولات دوران حاکمیت امیرالمؤمنین (ع) بازمی گردد. در مقاله حاضر تلاش شده است با تکیه بر بررسی اوضاع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مردم کوفه، علل تفاوت کلام حضرت روشن شود.
بحث حقوق و تکالیف از مباحث بنیادی در همه مکاتب بوده و نوع دیدگاه در این خصوص موجب تفاوت و مرزبندی مکاتب گردیده است. با مطالعه نهج البلاغه معلوم می گردد که علی (ع) این موضوع را با یک تئوری منحصر به فرد نه تنها در زندگی فردی خود بلکه در فرایند حکومت 5 ساله خود و براساس قرآن کریم در نظر گرفته و اجرا کرد. بحث حق و تکلیف بعد از رنسانس و بر اساس انسان محوری ارائه شده در حالی که علی(ع) آن را با محوریت خداوند تبارک و تعالی مطرح نموده و آب نمک اساس به تنظیم روابط بین افراد و بین افراد و حکومت می پردازد. در این مقاله به طور مختصر و با نگاهی نو موضوع حق و تکلیف از دیدگاه علی(ع) مورد بررسی قرار می گیرد.