دروزه از مفسران معاصری است که تفسیر خود را براساس ترتیب نزول قرآن سامان داده است. از جمله دلایل او در تنظیم چنین تفسیری، فهم بهتر تفسیر قرآن براساس فرآیند نزول تاریخی قرآن است. دروزه شیوه ی امام علی- علیه السلام- را در جمع آیات قرآن پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام- صلی الله علیه وآله- به عنوان پشتوانه چنین نگاهی در تفسیر قرآن به شمار آورده است. اهتمام به سیاق آیات و تقسیم سوره های قرآن به مکی و مدنی در تقسیم کلام الهی از محورهای بنیادینی است که دروزه اساس شیوه ی تفسیری خود را بر آن قرار داده است تأکید دروزه در تقسیم سورمکی به مکی و مدنی به قاعده ی سیاق و مضمون باعث شده که روایات در تفسیر او از جایگاه مهمی برخوردار نباشند و تمام همت او مصروف ایجاد نوعی رابطه و تبیین وحدت موضوعی بین آیات سوره ها باشد.
این رویکرد باعث گردیده در پاره ای موارد دروزه در تفسیر درست آیات الهی بر مبنای مکی و مدنی مسیر نادرستی طی کند و از پای بندی قواعد تفسیر و از جمله استناد به روایات صحیح - به مثابه مولفه ی مهم در فهم آیات- دور نشود. در عین حال دروزه در پاره ای موارد توانسته با التزام به نقش مکی و مدنی در تفسیر صحیح قرآن توفیق یابد.
اگر چه همهء سوره هاى قرآن کریم ارجمند و عالى قدرند، لیکن به شهادت أخبار و روایات و أسرار و قراءات، سورهء مبارکهء حمد را مقامى برتر و مرامى دیگر است. چه جاى دیگران را در نمازگیرد و دیگران جاى آن را نگیرند و صلوة بر آن بپاست که صلوة نامیده شده وگفته اندکه نام اعظم خداى تعالى در آنست و باز روایت کرد ه اندکه هر سوره ایى که هفت حرف (ث- ج- خ- ش- ظ- ز- ف) در آن نباشد بزرگترین نام خدا در آن است و این سوره را کلید بهشت گفته اند از جانب دیگر چکیدهء قرآن است و در دریاى عرفان و داراى نامهاى عالى قدر فراوان و فراوانى عنوان بر منزلت صاحب نام و عنوان دلالت مى کند و سورهء مبارک حمد را 20 و بیش از آن، نام است پس نگارنده بیاد نامها با ذکر دلائل و اثبات مقاصد آنها به همراه آیات و شواهد پرداخته تا خوانندگان به اهمیت سوره اى که خلاصهء قرآن است بیش از پیش پى برند و به هنگام نماز به معانى آنها با دیدهء دل بنگرند.
من أهمّ الإتّجاهات الحدیثة التی یمکن من خلالها إلقاء الضوء علی النّصوص عامّة والنصّ القرآنی الشّریف خاصّة برؤیة لغویّة هو الأسلوبیّة أو علم الأسلوب والذی ینوی التّعرف علی کیفیّة إستخدام لغةٍ ما فی نصٍّ ما. وللأسلوبیّة مناهج متعدّدة منها الأسلوبیّة الإحصائیّة والّتی تقوم علی أساس الإستفادة من الإحصائیّات فی خدمة اللغویات حیث یؤدّی إلی نتائج أسلوبیّة دقیقة فی النصوص أیّا کان نوعها. إحدی هذه المناهج الأسلوبیّة الإحصائیّة، نظریة الثّروة اللفظیّة لجانسون مستندة بإحصاء المفردات المنفردة فی نصٍّ ما للتعرّف علی ثروتها المعجمیة. علی هذا تقارن المقالة هذه، بین سورة مکّیّة وأخری مدنیّة کنموذجین و تدرسهما دراسة أسلوبیّة إحصائیّة وفقاً علی نظریة جونسون لتبیّن علی منهج توصیفی – تحلیلی، تجریب هذا المنهج الأسلوبی الإحصائی فی الدّراسات القرآنیّة أوّلاً وتبیّن التّفاوت المحتمل بین السور المکّیّة والمدنیّة فی الثّروة اللفظیّة ثانیاً. إذن تتناول هذه الدراسة میزات أسلوبیّة للسّورتین المکّیّة (طه) والمدنیّة (النّور) فی الخطوة الأولی لبحث أوسع وتحلّل الثّروة اللفظیّة فیهما عن طریق قیاس غناء المفردات ثم یغنی البحث بمقارنة الحقول الدلالیة بین السّورتین بناءاً علی نتائج التّنوع اللفظی ومن نتائج البحث أنّ الثّروة اللفظیّة فی السّور المکّیّة و المدنیّة لاتختلف إختلافاً ملحوظاً رغم الإختلاف الموضوعی؛ وأنّ الحقول الدّلالیّة المعنیة بالإجتماع والأحکام فی السّورة المدنیّة والحقول الدّلالیّة المعنیة بالإعتقادات فی السّورة المکّیّة یمکن إثباتهما بمساعدة النّتائج الحاصلة من إحصاء الثّروة اللفظیّة.