جملة معترضه در قرآن زاید نیست؛ بلکه در جای خاص خود قرار گرفته و بر اساس مقتضای حال کاربرد پیدا کرده است؛ طوری که هرگاه از سیاق کلام حذف شود، بخشی از کلام ساقط می شود؛ چرا که عبارت قرآنی با نظم و دقت خاصی سامان یافته، لذا نمی تواند ضعف تألیف داشته باشد. برای بررسی جملة معترضه چه در متون زبان عربی یا قرآن کریم، پرداختن به تفاوت های آن با دیگر اصطلاحات بلاغی نیز مانند تذییل و تکمیل و احتراس و جملات حالیه و استینافیه ضروری می نماید که در این مقاله به آنها پرداخته می شود.
اساسی¬ترین رویکرد شکاکانة خاورشناسان به وثاقت متون کهن اسلامی، در اواخر دهة 1970 از سوی جان ونزبرو ارائه شد. او با نامعتبر خواندن اسناد روایات و اطلاعات منابع رجالی و فهرست نگاری¬ها، این نظریه را مطرح ساخت که در تاریخ گذاری همه متون کهن اسلامی، حتی قرآن، باید از شیوة تحلیل ادبی استفاده کرد. تحلیل ادبی او از کهن¬ترین متون اسلامی در حوزة تفسیر، حدیث، سیره و قرآن به این استنتاج تاریخی انجامید که همة این آثار، اواخر قرن دوم یا اوایل قرن سوم هـجری تدوین شده¬اند. این مقاله به تبیین و نقد نظریه ونزبرو در باره تثبیت نهایی متن قرآن می¬پردازد.