میرایی موجودات یکی از آموزه های مسلّم قرآنی است که در آیات متعددی دیده می شود. آیه «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» مستند نظریه قرآنی در تبیین مؤلفه های این آموزه اعتقادی است و شایستگی استناد و ارجاع در فرجام شناسی قرآنی را دارد. تبیین دقیق این نظریه، مستلزم پاسخ به پرسش هایی چون ماهیت مرگ چیست؟ گستره مرگ کدام است؟ متعلق و فرایند مرگ چیست؟ بر پایه این آیه و آیات هم مضمون آن است. برایند بررسی تفاسیر فریقین نشان داد که قرائت واحدی از این آموزه میان مفسران وجود ندارد. دلیل این اختلاف قرائت، اثرگذاری پیش فرض های فلسفی، انسان شناختی، ادبی و روش آنان در تفسیر آیات است. نگارنده در پاسخ به پرسش های مذکور، رهیافت عدم انگاری در تبیین ماهیت مرگ، عدم شمول نفس بر خداوند و اختصاص آن به انسان در تحلیل گستره مرگ، تعلق آن فقط به جسم و بدن انسانی و ساکت بودن قرآن درباره فرایند مرگ را دیدگاه مقبولی دانسته است.
درحالى که بسیارى از آیات و روایاتْ حاکى از خلقت نفس پیش از بدن هستند، ملّاصدرا مانند اکثر فلاسفه مسلمان، حدوث نفس را پیش از بدن مخالف ادله عقلى، و مستلزم محذورات فراوانى دانسته، و آن را انکار کرده است؛ اما به دلیل اهتمامى که به نشان دادن تطابق عقل و نقل داشته و براى حفظ حرمت ظواهر، کوشیده با تصرف در دلالت و ظهور ادله، سطحى برتر از معناى آیات و روایات ارائه، و مشکل پیش آمده را برطرف کند. وى معتقد بود که همه ادله حاکى از خلق روح پیش از بدن، درصدد بیان احوال نفس در عوالم برترند و نفس را به منزله کمالى از کمالات مبادى عالیه و موجودى در ضمن موجودات برتر توصیف مى کنند؛ یعنى ادله مزبور، ناظر به وجود عقلى نفس اند نه وجود نفسى آن. در این مقاله، ضمن تبیین و تثبیت آموزه «هستى عقلى نفس»، پاره اى از اشکالات عقلى و نقلى به آن را پاسخ داده ایم.
در میان فلاسفه مسلمان سهروردی نخستین فیلسوف مسلمان است که با تسلط بی نظیر به آیات نورانی قرآن بسیاری از مباحث حِکمی و فلسفی را با استناد به آیات قرآنی طرح نموده است و همچنین، به تأویل آیات بر اساس مبانی حکِمی و فلسفی می پردازد. نظریه تأویل سهروردی مبتنی بر نظریه شهود و جایگاه حکیم متأله در معرفت شناسی و عالم مثال در جهان شناسی اشراقی است و زبان رمز حاکی از آن هست.
هدف این پژوهش ارائه تأویلات اشراقی سهروردی از آیات مربوط به حقیقت نفس است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که از نظر سهروردی تأویل راه و روش رسیدن به باطن امور بوده و ذومراتب (تشکیکی) است و این امر به پذیرش تأویل به رأی در نزد سهروردی منتهی می گردد. بر این اساس با پذیرش تأویل به رأی، هر طالب معرفتی قادر است به میزان درجه شهودی و معرفتی خود به مرتبه ای از حقیقت دست یابد؛ لذا به تعداد نفوس بشری درک و دریافت از حقیقت واحد تکثر می یابد و این امر با وحدت حقیقت نیز سازگار است. این نحوه تأویل اشراقی آیات از ابداعات سهروردی محسوب می شود.
هدف این نوشتار تبیین قرآنی یکی از مهم ترین مباحث مطرح در حوزه انسان شناسی فلسفی، یعنی مسأله تقدم و تأخر نفس از بدن می باشد. این بحث تاکنون بیشتر مورد توجه فلاسفه و متکلمان بوده و کمتر به تبیین قرآنی فلسفی آن پرداخته شده است. ازاین رو پژوهش حاضر به تحلیل قرآنی فلسفی این موضوع پرداخته است. در این راستا نخست معانی نفس در قرآن را مطرح می کند، سپس مهم ترین دیدگاه های فلسفی را در باب تقدم و تأخر نفس بررسی کرده، آن گاه به تبیین دیدگاه قرآن نسبت به مسأله می پردازد. جهت تبیین دیدگاه قرآن، ابتدا نظریات تفسیری واقع نگر، تمثیل واره، عالم ذر و نظریه ملکوت را تبیین می کند و در نهایت با استدلال بر نظریه عالم ملکوت که برگرفته از دیدگاه ملاصدراست، به تایید آن می پردازد. و در پایان به این نتیجه می رسد که دیدگاه قرآن با نظریه ملاصدرا که معتقد به تقدم بدن بر نفس است، سازگارتر می نماید.