قرآن کریم سرشار از قصص و گزارش های تاریخی مربوط به امّت های پیشین و پیامبران آنان با هدف انتقال معارف وحیانی و هدایت انسان است. با این حال، در قرآن مستقیماً اشاره ای به تاریخ و تاریخ نگاری نشده است و خود این کتاب مبتنی بر تاریخ نگاری نیست. پرسش های اصلی این جستار عبارتند از: 1 چه ارتباطی میان قرآن و تاریخ وجود دارد؟ 2 هدف از استفاده از قصص و گزارش های تاریخی چیست؟ از این رو، هدف این جستار آشکار نمودن ارتباط میان قرآن به عنوان منبعی قدسی با تاریخ به عنوان یکی از شاخه های علوم انسانی است. در پژوهش پیش رو، فرض بر این است که استفاده از قصص برای عبرت آموزی و الگوبرداری از اولیای خداست. بنابراین، قرآن را به متنی متفاوت از تاریخ وقایع و سرگذشت صرف ملّت ها تبدیل می کند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که برجسته نمودن شخصیّت های قرآنی با رویکرد الگوسازی، دعوت به نگرش خردگرایانه به این گزارش ها، همچنین توجّه به کیفیّت وقایع، فراخواندن مخاطبان به حضور و شهود برای پرهیز از گرایش به افسانه با بهره جستن از واژه های «نبأ»، «قصص» و «عبرت» که موجب روی آوردن به واقع گرایی شده، از شاخصه های نقل داستان ها در قرآن کریم است. ویژگی های نقل قصص در قرآن و مؤلّفه های آنها به دلیل بُعد وحیانی و حقّانیّت این گزاره ها و حضور اشخاص حقیقی در آنها، موجب تفوّق قرآن بر سایر کتب دینی و تاریخی شده است و از قرآن متنی فراتاریخی ساخته است.
پروژه «پژوهشى* جامعهشناسانه در قرآن» در سه مرحله اجرایى، استخراج گزارههاى جامعهشناسى و طبقهبندى موضوعى و تبیین تفسیر نظرى موضوعات سامان یافته است که مرحله نخست آن در مدت هفت سال در دفتر تبلیغات اسلامى خراسان اجرا گردیده است. روش تحقیق این پژوهش در مراحل زیر ساماندهى گردیده است: 1- تشخیص آیات شریفهاى که به مباحث اجتماعى مىپردازد. 2- تجزیه و تفکیک مباحث تفسرى ذیل هر آیه شریفه (در چهار تفسیر راهنما، المیزان، نمونه و مجمع البیان) به عناصر و مفاهیم اصلى و فرعى و نیز عرصهها، موقعیتها، شرایط و نوع و چگونگى روابط بین مفاهیم. 3- تطبیق و معادل سازى عناصر و مفاهیم و روابط مشخص شده به زبان جامعهشناسى. 4- تنظیم و ارائه مطالب به دست آمده (در نتیجه تطبیق و ترجمه) در قالب گزارههاى منطقى (آگزیوماتیزه کرده مطالب به دست آمده). 5- مباحثه گروهى و نظارت و تأیید نهایى. پس از طى مراحل یاد شده گزارههاى به دست آمده در قالب طرحى دیگر، طبقه بندى موضوعى و سپس هر طبقه به صورت نظرى تبیین و تفسیر خواهد شد. . طرح مورد نظر تحت عنوان «مفاهیم اجتماعى در تفسیر راهنما» تعریف و اجرا گردیده است.
وظیفه شعر در ابتدا بیان زیبایی است. بسیاری از اغراض شعری نظیر وصف،مدح و غزل پیوندی ناگسستنی با مفاهیم زیبا دارند. همانطور که حکمت نیز به زیبایی معنوی گرایش دارد. با نگاهی در غزل دوره جاهلی در می یابیم که این فن شعری زیبای های حسی و معنوی نسبت به زنان را به تصویر کشیده است، به طوری که آن را به غزل بی پرده و عفیف تقسیم نموده اند. قران کریم نیز ضمن توصیف زنان به معیارهایی اهتمام ورزیده است که با دیدگاه های شعر جاهلی بسیار متفاوت است.به طوری که به آن معانی والایی بخشیده است که با حیاء و کرامت زن در ارتباط است.
این مقاله در نظر دارد بر اساس روش توصیفی - تحلیلی از طریق تطبیق تصاویر زن آرمانی «حور عین» در قرآن کریم و شعر جاهلی به بررسی این ویژگیها بپردازد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که با آن که شباهتهای بسیاری در توصیف حسی بین آن دو وجود دارد، ولی توصیف قرآنی همیشه با آنچه که دلالت بر زیبایی معنوی دارد، همراه است. مساله ای که به ندرت آن را در شعر جاهلی می بینیم. تصاویر قرآن صرفا یکسری تصویرهای حسی محض جهت تشویق مردم برای واردن شدن به بهشت نیستند، بلکه در ورای آنها معانی والایی نهفته است که تداوم زندگی اجتماعی و خانوادگی را در تمام عصرها بخصوص عصر کنونی تضمین می کند.
شناخت عوامل دگرگونی های تاریخی - اجتماعی، همواره از دغدغههای اندیشمندان بزرگ تاریخ بوده است اما دانشمندان درباره مبانی و رویکردهای ممکن به این تحولات اختلاف دارند. پس از رنسانس دو دیدگاه اقتصاد سرمایه داری و دیدگاه جامعه نگری درغرب، مباحث دگرگونی تاریخی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار دادند؛ اما براساس مبانی قرآنی، دگرگونی تاریخی مبدأ هستی شناسانه و وجود شناسانه ویژة خود را دارد. بنابراین نقش عوامل غیبی درتغییرات تاریخی و اجتماعی جایگاهی خاص مییابد. از منظر قرآن پارهای از دگرگونیهای تاریخی در پیوند با رفتارهای انسان است و این رفتارها به نوبة خود متأثر از نوع غایتنگری، عوامل اجتماعی ـ فرهنگی، جهان بینی و اراده انسانی است.