در این مقاله نظرات وبر درباره رویکرد دنیاخواهانه اسلام را از مجموعه گردآوری شده « جامعه شناسی دین» بهدست آورده و در یک دستگاه منطقی انسجام بخشیدهایم. سپس به دلایلی که وبر برای دنیاطلبی اسلام میآورد پرداخته و آنها را در ویژگی پیامبر بهعنوان کاریزما و جنگجویان بدوی به عنوان طبقه حامل پیام اسلام دستهبندی نموده ایم. در بخش بعدی به سراغ نقد آرای وبر رفته و نقد خود را به دو حوزه نقد نظریه و نقد نظریهپرداز معطوف کردهایم. در نقد نظریه به دنبال پاسخگویی به سه پرسش زیر بودهایم: 1. آیا پیامبر ویژگیهای نوعی کاریزما را دارا بود؟ 2. آیا پیروان پیامبر جنگجویان بدوی بودند؟ 3. آیا پیامبر در رابطه خود با پیروانش تاثیرگذار بود یا تاثیرپذیر؟ همچنین در نقد نظریهپرداز به دنبال پاسخگویی به پرسشهای زیر بودهایم: 1. آیا وبر در پژوهش خود از منابع معتبر برای گردآوری اطلاعات بهره گرفته است؟ 2. آیا در مواجهه با مفاهیمی که خود به کار میبرد(کاریزما و طبقه حاملین) از رویکردی واحد استفاده کرده است؟
"مقاله حاضر مىکوشد ضمن بررسى نظریه آنومى دورکیم، به مفهوم آنومى سیاسى که تاکنون کمتر مورد توجه جامعهشناسان بهخصوص جامعهشناسان سیاسى قرار گرفته، بپردازد.از نظر دورکیم آنومى سیاسى، آنومى جامعه سیاسى یا به تعبیر امروزى آنومى دولت-ملت است.آنومى سیاسى هنگامى رخ مىدهد که رابطه دولت-شهروند در جامعه سیاسى برهم خورده باشد.به بیان دیگر، آنومى سیاسى عبارت از وضعى است که قواعد با هنجارهاى جامعه سیاسى بهویژه قوانین اساسى که حقوق و وظایف متقابهل دولت و شهروندان را مشخص مىسازند، دیگر براى کنشگران(دولت و شهروندان)الزامآور نیستند و پیروى از آنها مطلوبیتى ندارد.نتیجه چنین وضعى آنومى سیاسى است. با توجه به شرایط کشورهاى جهان سوم و شرایط اجتماعى و سیاسى ایران ضرروت توجه هرچه بیشتر به نظریهها و مفاهیمى که به توزیع و تبیین وضع موجود کمک مىکنند، اهمیتى بس عظیم براى جامعهشناسى ایران دارد.
"