فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۵۲۳ مورد.
فرهنگ لطایف اللغات عبداللطیف عبّاسی گُجراتی و ویژگی های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آن چه که در این مقاله مورد مطالعه قرارگرفته، برّرسی و معرّفی فرهنگ لطایف اللغات عبداللطیف عبّاسی است. عبداللطیف، از محققّان و مُنشیان دوره ی جهانگیری (1014-1037) و اوایل دوره ی شاه جهان (1037-1068) است که درگُجرات هندوستان چشم به جهان گشود.از او آثاری متعدّد، در زمینه های گوناگون ادبی بویژه درباره ی مثنوی مولانا و حدیقه ی سنایی به زبان فارسی به یادگار مانده است. لطایف اللغات ازجمله آثاری است که در باره ی لغات و اصطلاحات مثنوی مولانا در قرن یازدهم هجری به رشته ی تحریر درآمده است. مؤلّف در تهیّه و تدوین آن از فرهنگ های متعدّد چون قاموس، صراح، کنزاللغات، فرهنگ جهانگیری... بهره گرفته است و هم چنین ریشه ی تمام واژگان فارسی، عربی، ترکی، سُریانی را درآن به دست داده است. چون مُصنِّف، ایرانی تبار نبوده تصنیفاتش جز معدودی مورد توجّه خداوندان علم و دانش قرار نگرفته است. لذا این نوشته درصدد است به تحلیل و توصیف کتاب لطایف اللغات، از زوایای گوناگون مانند تلفظ واژگان، ریشه شناسی، مباحث دستوری، معانی واژگان و ذکر شاهد مثال بپردازد.
تدوین المعاجم الفارسیة فی عصر الکورکانیین المغول فی الهند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لم یلق الأدباء والفنانون فی العهد الصفوی أیّ دعم أو تشجیع من البلاط الصفوی ممّا أدّی إلی نزوحهم الجماعی إلی شبه القارة الهندیة. وبالمقابل کان الترحیب الذی یلقاه المتحدثون بالفارسیة والکتاب وجمیع الأدباء والفنانین الإیرانیین فی الهند والحفاوة التی تستقبلهم بها إمبراطوریة الکورکانیین المغول یعطی زخماً لهذا النزوح الجماعی.
إنّ نفوذ الثقافة الإیرانیة واللغة الفارسیة – التی کانت اللغة الرسمیة فی بلاط المغول فی الهند – أدّی إلی إزدهار جمیع الفنون الأدبیة وبخاصة فن تدوین المعاجم فی هذا العصر. ویمکن تقسیم عملیة تدوین المعاجم الفارسیة إلی ثلاث مراحل هی: 1. قبل المغول ""القرن 7 حتی 9"" 2. العهد المغولی ""القرن 10 حتی 13"" 3. بعد العهد المغولی أو العهد الجدید ""القرن 14 وما بعده"".
لقد اهتمّ کتّاب المعاجم فی العهد الأول بجمع اللغة الشعریة غیر آبهین بلغة الحوار أو لغة الکتابة لذا فإنّ المعاجم التی وضعت فی هذه الفترة لا تعتبر ""شاملة"". غیر أنّ أکثر الأعمال دقّة وجدّیة هو ما وضع فی العهد الثانی أی فی عهد الإمبراطوریة المغولیة وسیعالج هذا المقال دراسة أفضل المعاجم التی وضعت فی هذا العصر دون غیره من العصور.
أمّا العهد الثالث أو العهد الجدید فیطلق علی عصر سیطرة البریطانیین علی أرض شبه القارة الهندیة ونهایة العهد المغولی فی هذه البلاد. حیث بذلوا أقصی جهودهم فی استبدال اللغة الفارسیة الرسمیة باللغة الانکلیزیة.
نقدی بر فرهنگ انجمن آرای ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رضا قلی خان هدایت یکی از مفاخر ادبی معاصر است. فرهنگ انجمن آرای ناصری از جملة آثار و تألیفات اوست. این فرهنگ در سه بخش تألیف شده است: مقدمه، واژگان، و کنایات. این فرهنگ، در اصل، به تبع فرهنگ جهانگیری، برهان قاطع، و دیگر فرهنگ های پیش از خود نوشته شده است. متأسفانه، برخی واژه های دساتیری از این فرهنگ و برهان قاطع وارد زبان فارسی و اشعار استادان شعر، همچون شیبانی و ادیب الممالک فراهانی، شده است که باعث برهم زدگیِ واژگان زبان فارسی شده است. ولیکن، فرهنگ انجمن آرا دارای اشعار و شاهد مثال های بسیار ارزشمندی است. همچنین، نقدهای عالمانة مؤلف در جای جای این فرهنگْ رنگ و بوی انتقادی و فضایی تازه به این فرهنگ داده است.
فرهنگ نویسی فارسی در هند جنوبی (دکن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیوند دیرینه ایران و شبه قارّه هندوپاکستان به زمان های دور می رسد. اسناد و مدارکی از دوره هخامنشی در دست است و تصاویر غارهای اجانتا در جنوب هند حکایت از ارتباط ایران و هند در دوره ساسانی دارد.
با نفوذ و گسترش اسلام در ایران در دوران حکومت سلطان محمود غزنوی و لشکرکشی های او به هند، اسلام به همراه زبان فارسی و تصوّف وارد آن سرزمین پهناور شد و به مرور ایّام با تشکیل حکومت هایی از مسلمانان و بعضاً ایرانی زبان فارسی در شبه قارّه هند گسترش یافت، تا جایی که زبان فارسی در حدود چند قرن زبان دین و سیاست و فرهنگ و ادب و هنر گردید.
به دنبال عمیق شدن ریشه های زبان فارسی در سرزمین هند و فهم معارف اسلامی و متون ادبی و حیات اجتماعی دانستن زبان فارسی در سرزمین هند یک نیاز حیاتی شد تا جایی که بساط درس و یادگیری و تألیف کتاب های دستور زبان فارسی و تدوین فرهنگ های مختلف فارسی از مهّم ترین کارها به شمار می آمد. از این رو نوشتن فرهنگ های لغت در سراسر شبه قارّه به ویژه در حیدرآباد و بعضی ایالات دیگر رونق گرفت چون فراگیری زبان بیشتر معلول دو امر است: 1. دانستن لغات و 2. آگاهی از دستور زبان در این دو مسئله است که می بینیم هند در تألیف این دو موضوع حدّاکثر آثار را حدّاقل تا سال 1965 میلادی دارد. تألیف فرهنگ های اساسی و بعضاً متفاوت در دکن گویای این مسئله مهّم است.