یکی از آموزه های نقد مدرن در تحلیل متون ادبی، به ویژه رمان و داستان، مفهوم چندآوایی و چندزبانی باختین است. چندآوایی و چندزبانی به عنوان ظرفیت بالقوة متن، این امکان را در اختیار خواننده قرار می دهد تا رمان و داستان را از نظر ویژگی های چندآوایی و چندزبانی واکاوی کند. در نوشتار حاضر، همت نگارندگان بر آن است تا یکی از رمان های مطرح معاصر، یعنی سنگ صبورصادق چوبک را از نظر ویژگی های چندآوایی و چندزبانی باختینی نقد و بررسی نمایند. برای نیل بدین منظور، چندآوایی و چندزبانی باختینی و جلوه های مختلف آن، اعم ازنقیضه پردازی، بینامتنیت ،هم آوایی اشخاص تاریخی ادبی و... را همراه با مصادیق و نمونه هایی از رمان سنگ صبورتبیین می کنیم و توضیح می دةم تا به این پرسش بنیادین پاسخ داده باشیم که با تکیه بر چه شواهد و مصادیقی از رمان سنگ صبورمی توان این رمان را واجد خصلت چندآوایی و چندزبانی و نیز جلوه های مختلف آن دانست؟
نظریّة منطق گفتگویی باختین به بررسی زمینه های ایجاد گفتگو و چندصدایی در متون می پردازد. مطابق دیدگاه باختین، از آنجا که گفتگومندی در ذات یک اثر هنری نهفته است، در این مقاله، فضای گفتگویی حاکم بر مجموعة اشعار قیصر امین پور به عنوان یک شاعر برجستة معاصر مورد توجّه قرار گرفته است. حیات شعری قیصر امین پور به سال های 1386 1357 برمی گردد و اندیشة حاکم بر اشعار او، سه دورة مختلف آرمانگرایی، سرخوردگی و درونگرایی را در بر می گیرد که در هر دوره، بنا بر مفاهیم و مضامین به کار رفته در اشعار وی، زبان و بیان ویژه ای به کار گرفته شده است. در این مقاله، اشعار دوره های مختلف حیات شعری قیصر امین پور با روشی توصیفی تحلیلی و با رویکردی ویژه به نظریّة منطق گفتگویی میخائیل باختین مورد تحلیل قرار گرفته است تا دگردیسی های ایجاد شده در حوزة زبان و گفتار بررسی شود. دستاورد پژوهش حاکی از آن است که قیصر امین پور شاعری گفتگوگراست و برای ایجاد فضایی گفتگویی در اشعار خود از تمهیدات و شگردهای مربوط به منطق گفتگویی، از جمله دیگرصدایی، گفتار دوسویه، بینامتنیّت، گزاره های خطابی و کرونوتوپ بهره برده است. روش به کارگیری تمهیدات گفتگویی در شعر امین پور نیز تابع دگرگونی هایی است که در دوره های مختلف حیات شعری او، بر زبان و اندیشة وی حاکم بوده است.