مهناز استکی

مهناز استکی

مدرک تحصیلی: استادیار گروه روانشناسی،دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۳۵ مورد از کل ۳۵ مورد.
۲۱.

مقایسه اثربخشی بازی های رایانه ای با بازی های سنتی ایرانی بر تفکر انتقادی دانش آموزان دارای ناتوانی ریاضی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: بازی های رایانه ای بازی های سنتی ایرانی تفکر انتقادی دانش آموزان دارای ناتوانی ریاضی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۳ تعداد دانلود : ۴۲۶
هدف: باتوجه به اینکه ناتوانی های یادگیری مهم ترین عملکرد ضعیف تحصیلی محسوب می شوند و روش های سنتی تدریس، دیگر جوابگوی نیازهای تربیتی نسل حاضر و آینده نیست، هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی بازی های رایانه ای با بازی های سنتی ایرانی بر تفکر انتقادی دانش آموزان دارای ناتوانی ریاضی بود. روش بررسی: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پایه چهارم تا ششم دبستان شهر تهران با سنین 12-10 سال بودند که در سال تحصیلی 97-96 با ناتوانی ریاضی مواجه بودند. بدین منظور تعداد 30 نفر آزمودنی به شیوه نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب شدند و سپس به 3 گروه تقسیم شدند (گروه کنترل، گروه آزمایشی بازی های سنتی و گروه آزمایشی بازی های رایانه ای). ابزارهای پژوهش آزمون هوش کودکان وکسلر تجدیدنظر شده WISC-R (1949) و آزمون ریاضی کی-مت (1976) جهت غربالگری اولیه و پرسشنامه تفکر انتقادی کرنل X (1985) جهت بررسی اصلی بودند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری مانووا و نرم افزار spss-24 انجام گرفت. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده هر دو روش آموزش بازی های سنتی ایرانی و بازی های رایانه ای در بهبود تفکر انتقادی دانش آموزان مؤثر بوده اند که دراین بین میزان اثربخشی بازی های رایانه ای، در بهبود تفکر انتقادی دانش آموزان دارای ناتوانی ریاضی، بیشتر از بازی های سنتی ایرانی است (01/0>p). نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش مشاهده شد که بازی رایانه ای استراتژیک جذابیت بسیار زیادی برای شرکت کنندگان داشت و همین امر می تواند از علت های موفقیت بیشتر این نوع برنامه باشد.
۲۲.

اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر منبع کنترل و انگیزش پیشرفت دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی انگیزش پیشرفت منبع کنترل مشکلات یادگیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۶ تعداد دانلود : ۳۱۶
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آ گاهی بر منبع کنترل و انگیزش پیشرفت دانش آ موزان دارای مشکلات یادگیری بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل بود . جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر تهران بود. نمونه گیری به روش در دسترس، از یکی از مدارس واقع در منطقه 1 تهران صورت گرفت. بدین منظور تعداد 30 نفر از دانش آموزانی که بالاترین نمره را در پرسشنامه مشکلات یادگیری Colorado داشتند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. آزمودنی ها به پرسشنامه منبع کنترل Rotter و انگیزش پیشرفت پاسخ دادند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 20 جلسه تحت آموزش بر مبنای پروتکل درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند، اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. سه ماه پس از پایان جلسات آزمون پیگیری انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که روش مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی موجب تغییر منبع کنترل از بیرونی به درونی در دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری شد. همچنین یافته ها نشان داد که این روش موجب افزایش انگیزش پیشرفت در دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری شد. نتیجه گیری: آموزش ذهن آگاهی به دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری، مداخله ای مؤثر برای افزایش منبع کنترل درونی و انگیزش می باشد. بر مبنای نتایج این پژوهش می توان به معلمان، مشاوران و روان شناسان آموزشگاهی پیشنهاد نمود که با استفاده از این روش های درمانی در بهبود مهارت های فردی و یادگیری دانش آموزان بکوشند.
۲۳.

اثربخشی کاربرد بازیهای رایانه ای بر خلاقیت و ادراک فضایی کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازیهای رایانه ای خلاقیت ادراک فضایی کودکان پیش دبستانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۳ تعداد دانلود : ۴۵۶
هدف:پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی کاربرد بازی های رایانه ای بر خلاقیت و ادراک فضایی کودکان پیش دبستانی بود. روش پژوهش: این تحقیق از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل است که، به بررسی آزمایشی روش کاربرد بازی های رایانه ای و اثربخشی آن می پردازد.به منظور، ارزیابی متغیرها از آزمون های خلاقیت تصویری تورنس(1974)،آزمون ادراک فضایی فراستیگ(1961) و همچنین پروتکل بازی های رایانه ای استفاده شد.جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه دختران نوآموز شاغل به تحصیل در مراکز پیش دبستانی منطقه 5 تهران بود که پس از اخذ مجوز رسمی از اداره آموزش و پرورش کل شهرتهران و اداره آموزش و پرورش منطقه مربوطه، از بین آنها50 نفر از نوآموزان به عنوان آزمودنیانتخاب شدند و در دوگروه آزمایش و کنترل در پژوهش حاضر مشارکت کردند. به منظور تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از ابزار پژوهش از آمار توصیفی و استنباطی و با استفاده روش تحلیل کواریانس بواسطه نرم افزارSPSSاستفاده شد. یافته ها:تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس نشان داد که تفاوت نمرات پیش آزمون و پس آزمون ،در دوگروه آزمایش و کنترل ،معنا دار است. بحث ونتیجه گیری : نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که اجرای برنامه مداخله ای کاربرد بازی های رایانه ای،بر میزان خلاقیت و ادراک فضایی کودکان پیش دبستانی گروه آزمایش در مرحله پس آزمون ،می تواندتاثیر معناداری داشته باشد.
۲۴.

مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و آموزش بازسازی شناختی بر خودکارآمدی اجتماعی و عاطفی دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بازسازی شناختی خودکارآمدی اجتماعی خودکارآمدی عاطفی مشکلات یادگیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵۰ تعداد دانلود : ۴۱۸
فارسی هدف پژوهش، مقایسه تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و آموزش بازسازی شناختی بر خودکارآمدی اجتماعی و عاطفی دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری می باشد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر تهران بود. نمونه گیری به صورت در دسترس، از مدرسه کوشش واقع در منطقه 1 تهران صورت گرفت. بدین منظور تعداد 45 نفر از دانش آموزانی که ب الاترین نم ره را در مشکلات یادگیری کلورادو داشتند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل گمارده شدند. آزمودنی ها به پرسشنامه های خودکارآمدی اجتماعی اسمیت و بتز (2000) و مقیاس خودکارآمدی عاطفی بورلی و همکاران (2008) پاسخ دادند. آزمودنی های گروه آزمایش اول به مدت 20 جلسه تحت آموزش ذهن آگاهی قرار گرفتند. آزمودنی های گروه دوم به مدت 20 جلسه تحت آموزش بازسازی شناختی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که هر دو روش مداخله ای شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و بازسازی شناختی موجب افزایش خودکارآمدی اجتماعی و خودکارآمدی عاطفی می شود. آموزش ذهن آگاهی و بازسازی شناختی به دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری، مداخله ای مؤثر برای افزایش خودکارآمدی اجتماعی و عاطفی در آنان می باشد. بر مبنای نتایج این پژوهش می توان به معلمان، مشاوران و روان شناسان آموزشگاهی پیشنهاد نمود که با استفاده از این روش درمانی در بهبود مهارت های فردی و یادگیری دانش آموزان بکوشند.
۲۵.

اثربخشی آموزش توانایی های شناختی برحافظه کاری کلامی و غیر کلامی دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال یادگیری خاص نارسا خوانی حافظه کاری رویکرد کتل - هورن - کارول توانایی های شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۹ تعداد دانلود : ۶۵۳
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش توانایی های شناختی مبتنی بر رویکرد کتل – هورن – کارول برحافظه کاری دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود و جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی با اختلال یادگیری خاص شهر تهران در سال تحصیلی 97 – 1396 است که توسط مراکز آموزش و توانبخشی مشکلات ویژه یادگیری سازمان آموزش و پرورش استثنایی به عنوان کودک نارساخوان تشخیص داده شده بودند، از بین آن ها 30 دانش آموز با روش نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده، نسخه نوین هوش آزمای تهران- استانفورد- بینه و روش تحلیل داده ها اندازه گیری مکرر ترکیبی بود. نتایج نشان داد که بین گروه های آزمایش و گواه بر روی متغیرهای مقیاس کلی حافظه کاری کلامی و غیرکلامی در گروه های آزمایشی و گواه دانش آموزان تفاوت معنادار وجود دارد و روش آموزشی مبتنی بر رویکرد کتل – هورن – کارول در تقویت حافظه کاری دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص با مشخصه نارساخوانی ، موثر بوده است. می توان نتیجه گرفت که آموزش های مبتنی بر این رویکرد سبب بالا رفتن توانایی های شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص با مشخصه نارساخوانی می شود و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر سود جست.
۲۷.

مقایسه اثربخشی آموزش دو نیم کره برخواندن و درک مطلب دانش آموزان نارساخوان نوع دیداری و نوع شنیداری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش دو نیم کره خواندن درک مطلب نارساخوانی نوع دیداری نارساخوانی نوع شنیداری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۹ تعداد دانلود : ۴۰۷
زمینه: اثربخشی روش های درمان عصب- روانشناختی بر روی اختلالات عصبی- تحولی از جمله نارساخوانی در بسیاری از پژوهش ها مورد بررسی قرار گرفته است. تأثیر روش های عصب- روانشناختی در کاهش مشکلات زیرگروه های نارساخوانی کمتر بررسی شده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش دو نیم کره بر خواندن و درک مطلب دانش آموزان نارساخوان نوع دیداری و شنیداری انجام شد. روش: در این مطالعه از نمونه در دسترس استفاده شد، با روش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه، 40 دانش آموز در پایه های دوم و سوم دبستان از فهرست انتظار دو مرکز مشکلات یادگیری انتخاب شدند و بر اساس نمره های نمایه های فهم کلامی و استدلال ادراکی آزمون وکسلر چهار، (وکسلر، 2003) تعداد 20 دانش آموز به عنوان نارساخوان نوع دیداری و 20 دانش آموز به عنوان نارساخوان نوع شنیداری مشخص شدند. سپس دانش آموزان هر نوع نارساخوانی 10 نفر به طور تصادفی در گروه آزمایش و 10 نفر در گروه گواه قرار داده شدند. برای گروه های آزمایش 16 جلسه آموزشی اجرا شد و گروه های گواه آموزشی دریافت نکردند. قبل و بعد از آموزش، آزمون نارساخوانی نما، (مرادی وکرمی نوری، 1387) اجرا شد. برای تحلیل نتایج از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از افزایش نمرات خواندن و درک مطلب گروه های آزمایش (سطح معناداری 0/05) در پس آزمون بود. نتیجه گیری: آموزش دو نیم کره بر خواندن و درک مطلب در هر دو نوع نارساخوانی مؤثر بوده است.
۲۹.

مقایسه نتایج الکتروانسفالوگرافی کمی(QEEG) با نتایج آزمون IVA در کودکان دارای اختلال نقص توجه بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال نقص توجه بیش فعالی ADHD آزمون عملکرد پیوسته دیداری و شنیداری IVA الکترو انسفالوگرافی کمی QEEG

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۴ تعداد دانلود : ۴۹۰
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقایسه نتایج الکتروانسفالوگرافی کمی (QEEG) با نتایج آزمون IVA   در کودکان دارای اختلال نقص توجه و بیش فعالی بود. روش: روش مطالعه علی مقایسه ای بود و در این پژوهش 100 کودک بین 8 تا 12 سال مراجعه کننده به مرکز پارند،  که به وسیله آزمون IVA  تشخیص اختلال نقص توجه بیش فعالی را دریافت نموده بودند، به روش نمونه گیری   در دسترس انتخاب شدند. بر اساس آزمون IVA  این کودکان به سه گروه بیش فعال، بی توجه و ترکیبی دسته بندی شدند. از این کودکان ارزیابی EEG توسط دستگاه 21 کاناله  صورت گرفت و امواج مغزی این افراد از 19 نقطه سر ثبت شد. داده ها جمع آوری شد و روی توان مطلق و توان نسبی  این امواج کار شد. داده ها از طریق تحلیل واریانس چندگانه و آزمون تحلیل تشخیصی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین نتایج الگوی مغزی در QEEG و انواع ADHD مشخص شده در آزمون IVA  رابطه مثبت وجود دارد. نتایج حاصله بیانگر تفاوت معنادار در نیمرخ کلی توان نسبی امواج مغزی تتا در کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی از نوع تکانشی است. به این صورت که موج مغری تتا در نقطه o2  در سه گروه باهم متفاوت است. نتیجه گیری: با توجه به اینکه موج تتا در نقطه o2 در کودکان  تکانشی بیشتر از کودکان گروه بی توجه و ترکیبی است، درمانگرانی که برای تشخیص، دسترسی به ارزیابی QEEG ندارند، می توانند با کاهش موج تتا در ناحیه پس سری به ویژه در نقطه o2 ، در کاهش علائم تکانشی در کودکان ADHD  از نوع بیش فعال تأثیرگذار باشند.
۳۰.

آموزش تلفیقی مادر-محور و تأثیر آن بر نشانگان کمبود توجه و بیش فعالی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کارکردهای اجرایی آموزش تلفیقی یکپارچگی حسی مادر محور نشانگان اختلال کمبود توجه/بیش فعالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷۸ تعداد دانلود : ۵۸۴
مقدمه: اهدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تلفیقی مبتنی بر یکپارچگی حسی و کارکردهای اجرایی به مادران دارای کودک مبتلا به اختلال کمبود توجه/بیش فعال و تأثیر آن بر نشانگان اختلال کمبود توجه/بیش فعالی است. روش: طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. بدین منظور از بین مادران دانش آموزان مقطع اول، دوم و سوم دبستان شهر شیراز، به طریق تصادفی، از طریق فراخوان اینترنتی سایت آموزش وپرورش و با انجام مصاحبه بالینی و اجرای پرسشنامه CSI-4 فرم والد و با توجه به ملاک های ورود و پس از همتا کردن، 40 نفر از مادران انتخاب و در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گروه گواه (20 نفر)، قرار داده شدند. درمان تلفیقی مبتنی بر یکپارچگی حسی و کارکردهای اجرایی، شامل 24 جلسه یک ساعت و نیم، در یک گروه 20 نفر والدین، هفته ای سه جلسه برگزار شد. پیش آزمون و پس آزمون در هر دو گروه با استفاده از پرسشنامه CSI-4 فرم والد انجام شد. یافته ها: نتایج به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که درمان تلفیقی مادر محور موجب کاهش کمبود توجه و کاهش بیش فعالی در کودکان می شود. نتیجه گیری: بر طبق نتایج این آموزش می تواند باعث بهبود اختلال بیش فعالی و نقص توجه در کودکان شود.
۳۳.

تأثیر آموزش نقاشی و سفالگری بر بهبود مهارتهای ادراک دیداری - فضایی و حافظه دیداری دانش آموزان با مشکلات حساب(مقاله علمی وزارت علوم)

۳۴.

مقایسه قضاوت اخلاقی و رشد اجتماعی دانش آموزان دبستان های غیر انتفاعی تحت تعلیم آموزش قرآن به شیوه حفظ با معانی با غیر انتفاعی عادی

۳۵.

مقایسه اثربخشی دو روش آموزش دو نیمکره مغز و آموزش موسیقی در بهبود عملکرد حساب نارسایی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حساب نارسایی آموزش موسیقی آموزش دو نیمکره مغز نقشه برداری مغزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۲۱
هدف: پژوهش حاضر به مقایسه دو روش آموزش دو نیمکره مغز و آموزش موسیقی با توجه به سازماندهی مجدد مدارهای عصبی مغز در کاهش علایم حساب نارسایی دانش آموزان دختر پرداخته است. روش: با استفاده از روش آزمایشی پیش آزمون - پس آزمون سه گروهی، از میان دانش آموزان حساب نارسای پایه دوم و سوم دبستان (مناطق 6 و 7) و بهره گیری از روش غربالگری با چک لیست وارسی تشخیصی حساب نارسایی DSMVI کلیه دانش آموزان مشکوک به نارسایی شناسایی شدند، سپس آزمون هوشی و کسلر کودکان، نقشه برداری مغزی با دستگاه بایومد و آزمون پیشرفت ریاضی ایران کی - مت اجرا و از میان کسانی که حساب نارسا تشخیص داده شدند، به صورت تصادفی 20 دانش آموز انتخاب و در سه گروه (آموزش موسیقی، آموزش دو نیمکره مغز و کنترل) جایگزین شدند. گروه های آزمایشی به مدت 16 جلسه آموزشی (هر جلسه 1.5 ساعت) تحت آموزش قرار گرفتند. پس از اجرای آموزش ها مجددا همه آزمون ها در سه گروه اجرا شد. نتایج با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی (مانوا، T و کروسکال والیس) تحلیل شد. یافته ها: تحلیل نتایج نشان داد که بین کاهش علایم حساب نارسایی گروه های آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین آموزش موسیقی و آموزش دو نیمکره سبب تغییرات فعالیت های بیوالکتریک و فعال شدن مناطق پیشانی، آهیانه و برخی دیگر مراکز مغزی درگیر با ریاضیات شد و آموزش دو نیمکره مغز سبب کاهش علایم حساب نارسایی دانش آموزان شد و در همه حیطه های مربوط به حساب نارسایی (مفاهیم، کاربرد و عملیات) تاثیر داشت. نتیجه گیری: گروه های آزمایشی عملکرد بالاتری نسبت به گروه کنترل در ریاضی نشان دادند و با استفاده از روش های یادشده می توان سازمان دهی مجدد مدارهای نورونی در مغز به وجود آورد و علایم مربوط به حساب نارسایی را کاهش داد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان