محمدامین حضرتی رازلیقی

محمدامین حضرتی رازلیقی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
۱.

چالش های ژئوپلیتیکی مذاکرات صلح خاورمیانه با تمرکز بر معامله قرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ژئوپلیتیک مذاکرات صلح خاورمیانه معامله قرن فلسطین اسرائیل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵ تعداد دانلود : ۸۳
طرح های صلح پیشین جهت حل مسئله فلسطین به علت عدم توجه مؤثر به چالش های سرزمینی از یک سو و انگاره های هویتی و نمادین دخیل در این مناقشه از سوی دیگر قادر به حل پایدار این منازعه نبوده اند و طرح معامله قرن هم از این قاعده مستثنی نیست. در این راستا پرسش اصلی مقاله حاضر این است که مهم ترین چالش های ژئوپلیتیکی مذاکرات صلح خاورمیانه با تمرکز بر معامله قرن کدامند؟ یافته های این پژوهش که با رویکرد توصیفی-تحلیلی، روش اسنادی و گردآوری داده های کتابخانه ای به دست آمده، نشان می دهد که چالش های عمیق سخت و نرم ژئوپلیتیکی دخیل در مسئله فلسطین نظیر فقدان دولت مستقل فلسطینی و فقدان عمق استراتژیک آن، عدم پیوستگی سرزمینی، عدم ارائه راه حل پایدار برای آوارگان داخلی و خارجی فلسطینی، چالش های هیدروپلیتیک با همسایگان و بی توجهی به انگاره های نمادین دینی، هویتی و تمایلات ناسیونالیستی، مهم ترین چالش های ژئوپلیتیکی مذاکرات صلح خاورمیانه هستند که در معامله قرن نیز مانند طرح های صلح پیشین نادیده انگاشته شده اند.
۲.

بررسی تأثیر کرونا بر محیط بحران در نظام های سیاسی جهان اسلام با تأکید بر منطقه خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جهان اسلام خاورمیانه حکمرانی بحران کرونا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۹ تعداد دانلود : ۱۷۶
دولت های خاورمیانه به ویژه نظام های پادشاهی همواره با بحران های گوناگون نظیر مشروعیت روبرو بوده اند. بی ثباتی داخلی و ناآرامی های منطقه ای از مظاهر این بحران ها بوده است و بحران کرونا به تعمیق این بحران ها در سطوح گوناگون می انجامد.( مسئله )؛ مقاله حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با گردآوری داده ها از منابع کتابخانه ای و اینترنتی ( روش )، درصدد پاسخگویی به این پرسش است که بحران کرونا چگونه مناسبات قدرت و کیفیت حکمرانی را در نظام های سیاسی خاورمیانه متحول نموده و پیامدهای احتمالی آن کدام است. به نظر می رسد بحران های پیشینی دولت های خاورمیانه تحت تأثیر بحران جهانی کرونا در سطوح اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تشدید شده اند و در یک معنا بحران کرونا به تشدید محیط بحران کشورهای خاورمیانه انجامیده است.( فرضیه )؛ به منظور اثبات صحت فرضیه مذکور، مقاله جاری پس از پرداختن به بحران های هویت، مشروعیت، مشارکت، نفوذ و همگرایی در جهان اسلام، شرایط پیش و پس از کرونا را در این جوامع تشریح و تأثیر بحران کرونا را بر ساختارهای داخلی، مناسبات قدرت و تعاملات خارجی این کشورها بررسی می کند. یافته های تحقیق حکایت از آن دارد که بحران کرونا در کنار سایر متغیرها احتمالا به تقویت اقتدارگرایی در نظام های پادشاهی، گسترش گرایشات ناسیونالیستی، تعمیق شکاف دولت-ملت و افزایش شکاف دولت های غنی و فقیر در خاورمیانه می انجامد ( یافته ها ).
۳.

تأملی بر دیالکتیک افول گرایی و بازسازیِ هژمونی آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افول بازسازی هژمون ایالات متحده آمریکا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۷ تعداد دانلود : ۱۵۵
هژمونی، مهم ترین کلیدواژه معرفِ قدرت آمریکا در نظام بین الملل از زمان پایان جنگ سرد تاکنون بوده است. در این میان، افول گرایان به عنوان منتقدین تداوم قدرت هژمونیک آمریکا در سیاست جهانی، با تأکید بر مسائلی نظیر تضعیف مؤلفه ها و شاخص های مقوّمِ هژمونی آمریکا، منطق افول و صعود قدرت های بزرگ و دیگر مشکلات بنیادین اقتصادی و اجتماعی داخلی این کشور معتقدند که آمریکا هم اکنون دوره سرازیری ابرقدرتی در جهان را طی می کند و باید از دوره پساهژمون سخن گفت. از سوی دیگر، طرفداران بازسازی، با تکیه بر اختلاف فاحش قدرت اقتصادی، نظامی و فنّاورانه آمریکا با سایر قدرت های بزرگ، توانمندی ویژه آمریکا در احیای قدرت خویش و تجربه چرخه های افول و بازسازی در تاریخ هژمونی آمریکا، شرایط کنونی را صرفاً نشانگر دوره گذار و تداوم عصر آمریکایی در نظام بین الملل می دانند. این مقاله می کوشد با تمرکز بر این سؤال که تضعیف شاخص های قدرت سخت افزاری و نرم افزاری آمریکا، چه چشم اندازی را از افول یا تجدید حیات مؤلفه های قدرت این کشور نشان می دهد، به بررسی استدلال های دو دیدگاه مذکور بپردازد. فرضیه این پژوهش که به روش توصیفی - تحلیلی موردبررسی قرار گرفته، نشان می دهد برخلاف تجربه چرخه های افول و بازسازی در تاریخ هژمونی آمریکا در نظام بین الملل و دیدگاه اندیشمندانی نظیر هانتینگتون، آمریکا فاقد توان بازسازی هژمونی خود بوده و وارد افول غیرقابل بازگشت شده است.
۴.

آموزه های راست مسیحی و سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا

تعداد بازدید : ۴۱۰ تعداد دانلود : ۴۴۱
گروه های بنیادگرای مسیحی در ایالات متحده آمریکا از شاخه های پروتستانیسم در این کشور هستند. این گروه های دینی با آموزه هایی چون تأکید بر جامعیت دین و پیوند دین و سیاست، مخالفت با سکولاریسم، ظهور زودرس مسیح و پایان جهان، تقابل دائمی خیر و شر، غیریت سازی و جواز استفاده از خشونت به منظور پیشبرد اهداف خود در جامعه از دیگر گروه های دینی در این کشور متمایز می شوند. جناح راست مسیحی با اتکا به این آموزه های مذهبی از دهه 1970 و با وقوع انقلاب فرهنگی در آمریکا، وارد عرصه سیاست گشته و بر تحولات داخلی و سیاست خارجی این کشور تأثیر گذاشته است. نوشتار حاضر درصدد است تأثیر تعالیم و آموزه های دینی بنیادگرایی مسیحی را بر جهت گیری و گرایش سیاست خارجی آمریکا مورد ارزیابی قرار دهد. پژوهشگران به منظور نیل به این هدف از روش توصیفی-تحلیلی بهره برده و از داده های کتابخانه ای به منظور گردآوری اطلاعات بهره برده اند. نویسندگان بدین نتیجه دست یافته اند ماهیت دینی جامعه آمریکایی بستر مناسبی برای فعالیت های گروه های راست مسیحی فراهم نموده و باور به ضرورت وقوع نبرد آرماگدون به ویژه در دوره کارتر، تقابل با اسلام به عنوان نیروی شر در دوران بوش و پشتیبانی از رژیم صهیونیستی به عنوام قوم برگزیده الهی و مقدمه ظهور مجدد مسیح جلوه ای از تأثیرپذیری سیاست خارجی این کشور از آموزه های بنیادگرایی مسیحی به حساب می آیند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان