سحر رستگار ژاله

سحر رستگار ژاله

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۸ مورد از کل ۸ مورد.
۱.

تبیین چارچوب محتوایی و رویه ای آموزش مسکن در بستر دوره های تحصیلات تکمیلی در نظام آموزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه ریزی و طراحی مسکن چارچوب و محتوای آموزش دانشگاهی ابعاد محتوایی و رویه ای تحلیل محتوا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲ تعداد دانلود : ۱۷۴
کم توجهی به موضوع آموزش مسکن به صورت یکپارچه و عدم تناسب در برخی اهداف جامعه دانشگاهی و سیاست های اتخاذ شده توسط گروه های حرفه ای، در کنار کمبود نیروهای متخصص در هر دو حوزه به منظور طراحی مکانیسم های کیفی برای کنترل و پایش مسکن بیش از پیش به عنوان یک خلأ تخصصی خودنمایی می کند. لذا هدف اصلی پژوهش تبیین چارچوب آموزش یکپارچه مسکن مبتنی بر شاخص های زمینه گرا است. آسیب شناسی دروس مرتبط با مسکن در ایران در بررسی انطباقی با جهان در راستای هدف اصلی صورت می گیرد. بدین منظور، نخست، ادبیات نظری مورد واکاوی قرار گرفته، دامنه وسیعی از دانشگاه های منتخب واجد رشته مسکن دسته بندی و ابعاد رویه ای و ماهوی مرتبط استخراج شدند، با تحلیل ثانویه معیارها و دسته بندیِ آنها، نظرات متخصصان این عرصه بر اساس پرسشنامه های ساختاریافته استخراج و با نرم افزار SPSS تحلیل و کدگذاری شدند. ساختار و محتوای دوره های آموزشی در راستای برطرف نمودن نیازهای جامعه نیازمند بازنگری و اصلاح مداوم است. چارچوب محتوایی و رویه ای آموزش رشته مسکن در ایران در مقطع کارشناسی ارشد را می توانند مؤلفه های اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، مدیریتی، حقوقی- قانونی، کالبدی و زیست محیطی شکل دهند و به عنوان ابزار کلیدی و راهنما در برنامه ریزی حوزه آموزش مسکن مورد استفاده سیاست گذاران و برنامه ریزان و همچنین اساتید و دانشجویان قرار گیرند.
۲.

بررسی عملکرد کمیته های نما (حد فاصل سال های 1393-1400) و تدوین سناریوهای آینده پژوهی با بهره گیری از روش آیدا (موردپژوهی: کمیته های نما مناطق شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۷ تعداد دانلود : ۱۳۲
بیان مسئله: کمیته های نما در سال 1393 با هدف هدایت فرایند طراحی معماری با تأکید بر نماهای باهویت به بدنه شهرداری تهران اضافه شد تا در جهت ایجاد هماهنگی و انسجام جداره های شهری گام بردارد. علی رغم برخی تلاش ها، این کمیته ها با چالش های پیچیده ای هم چون عدم هماهنگی میان کمیته های نما و نهادهای مدیریت شهری، عدم یکپارچگی صدور پروانه ساختمان و کنترل نما، برخورد سلیقه ای اعضای کمیته ها با طرح ها، فقدان ضوابط یکپارچه، عدم ارتباط میان کمیته ها، فقدان ضمانت اجرایی طرح های مصوب، تطویل زمان بررسی پرونده ها و فرسایشی شدن فرایند مواجه هستند به گونه ای که بحث هایی را مبنی بر تداوم یا عدم تداوم کمیته ها در بدنه شهرداری ایجاد کرده است. هدف پژوهش: این پژوهش بر آن است تا با شناسایی و دسته بندی چالش های موجود با مرور ادبیات جهانی و کاربست آن در آسیب شناسی اقدامات صورت گرفته به ارزیابی روندهای فعلی در حیطه سناریوی موجود پرداخته و در نهایت سناریوهای آینده پژوهی را تدوین کند. روش پژوهش: مطالعه حاضر به صورت انتقادی و به روش ترکیبی کیفی-کمّی صورت می گیرد. در فاز کیفی شاخص های مؤثر بر شفاف سازی فرایندها به واسطه مصاحبه و پرسش نامه های نیمه ساختاریافته و حضور در جلسات استخراج می شوند. در فاز کمّی نیز با بهره گیری از تحلیل های استنتاجی و موردپژوهی های صورت گرفته، ارزیابی و اعتبار شاخص ها سنجیده می شود. در نهایت با استفاده از تکنیک «تحلیل عرصه های تصمیم گیری مرتبط» راهبردها و پروژه های پیشنهادی جهت ارتقاء کیفی کمیته های نما ارائه می شود. نتیجه گیری: برای برطرف کردن نقاط ضعف و تبدیل تهدیدها به فرصت ها در ساختار کمیته های نمای شهر تهران در مراحل مختلف، شش عنصر سناریویی ممکن (نحوه ادامه کار کمیته ها، نحوه تصویب نمای بناهای شاخص، فرایند فرجام خواهی، نحوه ارتباطات برون سازمانی و میان سازمانی، تحقق پذیری، ساختار رویه ای و کیفی جلسات) شناسایی شده که در قالب گزینه های حداکثر، میانه و حداقل راهبردهایی را ارائه می دهند.
۳.

واکاوی تأثیر فرهنگ بر مسکن بلوچ ها از طریق سپهر نشانه ای یوری لوتمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سپهرنشانه ای فرهنگ حافظه ی جمعی هنجار مسکن بومی بلوچ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۸ تعداد دانلود : ۱۷۸
دوری از مرکز سیاسی کشور و شرایط جغرافیایی بلوچستان سبب گردیده مسکن بومی بلوچ ها حتی پس از یکجانشینی الگویی ثابت را که در پیوند با فرهنگ این قوم بوده، تا سال های بسیاری حفظ کرده و با تغییر و تحولاتی اندک به حیات متوازن خود ادامه دهد. خانه ی بلوچ همواره در حکم بازنمودی از فرهنگ قوم بلوچ، از یک سو در مناسباتی نزدیک و درهم با ویژگی های مبتنی بر بافت قبیله ای این مردمان بوده و از سوی دیگر، قائم به قواعد سیستمی درون ماندگار معماری مسکن بومی پدید آمده است. اما در سال های اخیر شرایط مخدوش حاکم بر پیکره ی معماری و شهرسازی کشور توازن آن را بر هم زده و ناهمسازی هایی را ایجاد نموده است. بدیهی است ادامه ی این روند، هویت معماری بومی منطقه ی بلوچستان را بیش از پیش دچار خدشه می نماید. هدف پژوهش حاضر یافتن نشانه هایی است که مسکن بومی بلوچ ها را در پیوندهایش با آنچه در مرکز و پیرامون فرهنگ بلوچ رخ می دهد، پدید آورده و به همین منظور از سپهرنشانه ای به عنوان ابزار تحلیل سازوکار عملکرد نشانه ای فرهنگ استفاده می نماید. سپهرنشانه ای در این پژوهش کارکردی دوگانه دارد، هم به عنوان یک ابرمفهوم و روشی کل گرا در تحلیل مسکن بومی بلوچ ها به کار می رود و هم مسکن بومی بلوچ را به عنوان فضایی که در آن همه ی اشکال ارتباطی رخ می دهد، در مقام یک سپهرنشانه ای در نظر گرفته و مورد واکاوی قرار می دهد. نتیجه آنکه ساختار فضایی خانه ی بومی بلوچ ها در پیوند بسیار محکم با فرهنگ و ساختار اجتماعی قومی/قبیله ای آن ها است که بدون دخالت معماران بر پایه ی نظام خویشاوندی، نظام طبقاتی و سنت های کوچ نشینی این قوم بنا نهاده شده و بازگوکننده ی زیست مردمانی است که در یک سپهر نشانه ای زیسته و بهترین پاسخ ها را برای مسائل خویش یافته اند. با یافتن نشانه های فرهنگی مسکن بومی بلوچ و معاصرسازی آن ها در ساخت وسازهای جدید می توان هم حیات را در این نوع مسکن جاری ساخت و هم هویت آن را که برساخته ی حافظه ی جمعی این قوم است، حفظ نمود.
۴.

بازتعریف راهبردهای واکنش کارکردی–فضایی شهرها در برابرشیوع کووید-19 در ایران با تأکید بر تجربه شرق آسیا (چین)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: واکنش کارکردی-فضایی مدیریت یکپارچه شهری بیماری همه گیر کووید-19 ایران چین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳ تعداد دانلود : ۱۱۴
بیان مسئله: ساختار فضایی- عملکردی شهر که در یک فرایند تاریخی طولانی توسعه یافته و با مخاطرات بسیاری مواجه بوده، در طی بحران، همواره هم به عنوان مرکز آسیب دیده و هم به عنوان مرکز امدادرسانی در چگونگی واکنش به بحران نقشی اساسی دارد. ساختار تعریف شده جهت مدیریت بحران های شهری در ایران عمدتاً برمبنای مدیریت بحران های ناشی از سوانح طبیعی چون سیل و زلزله شکل گرفته و تجربه کووید 19 نشان داده که در برابر بحران بیماری های همه گیر، برنامه و راهبردهایی از پیش اندیشیده که با تأکید بر جنبه کارکردی-فضایی شهرها به ارائه راهکارهای عملی بپردازد، نداشته است. هدف پژوهش: نوشتار حاضر بر آن است تا دریابد چگونه می توان با استفاده از تجارب موجود، قابلیت کارکردی-فضایی شهرها را در مواجهه با چنین بیماری هایی بالا برد؟ لذا با مرور تحلیلی تجربیات کشور چین و سایرکشورهای شرق آسیا، به دنبال انطباق مدیریت کارکردی-فضاییِ این کشورها بر اساس چارچوبی شامل معرفیِ زمینه ای جهت ظهور، ملزومات ایجاد، تداوم و معیارهای ارزیابی است تا امکان پذیریِ آن ها در شرایط ایران را بر اساس ساختار مدیریتی موجود و روند گسترش بیماری بررسی کند. روش پژوهش : نوشتار حاضر به روش تحلیل محتوا و مرور تحلیلی تجربیات و بسط مفاهیم مرتبط با پرسش پژوهش انجام شده است. نتیجه گیری: تشکیل یک سیستم مداخله ای مبتنی بر مدیریت و حکمرانی یکپارچه شهری اهمیت بسزایی دارد تا بتواند به صورت قوی و منظم قبل از رسیدن وضعیت همه گیری به شهرها کمک کند تا در ابتدا نیروی انسانی و منابع خود را متمرکز کنند و در شرایط غیرقابل کنترلِ همه گیری، با تشکیل ساختار خوشه ای به مناطق همگن از نظر خدمات رسانی و با تأکید بر جامعه محلی، تقسیم کل شهر به مناطق نسبتاً مستقل برای اعزام پرسنل پزشکی و خدماتی اقدام نماید. مهم ترین راهبردهای کارکردی- فضایی شامل مدیریت فضایی مبتنی بر جامعه محلی، مدیریت زمانی-مکانی، مدیریت کنترل هوشمند و حکمرانی و تاب آوری شهری است.
۵.

تحلیل محتوا و بازنگری مصوبه «طراحی، پایش و اجرای نماهای شهر تهران» با تاکید بر مفاهیم رویه ای و محتوایی طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کنترل و بازنگری طراحی شاخص های رویه ای و محتوایی طراحی شهری مصوبه نمای شهر تهران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۱۰۲
تشکیل کمیته های نما در مناطق بیست و دو گانه شهر تهران، تلنگری بر روند پیوسته ی شکل گیری پوسته ی ظاهری شهر زده و بحث هایی را در خصوص نمای خوب میان مدیران شهری، طراحان، سازندگان و متخصصان ایجاد کرده است. در همین راستا مصوبه ی «طراحی، پایش و اجرای نماهای شهر تهران» با هدف ارتقاء هویت سیما و منظر شهری در سال 1397 تصویب شد. پژوهش حاضر با بهره گیری از روش تحلیل محتوا و از طریق بررسی اسناد و مطالعات موجود و پیمایش کمّی در مناطق 22گانه در پنج گام: 1) تحلیل محتوای جلسات کمیته های نما، 2)یافتن شاخص های رویه ای و محتوایی، 3) مصاحبه های عمیق، 4) استخراج پرسشنامه های کمّی مجزا، 5) بحث و بررسی در جلسات کانونی متمرکز، به ارزیابی محتوایی و شکلی مصوبه می پردازد. شاخص های مرتبط با کیفیت بصری منظر شهری، هویت زمینه ای، ارزیابی و پایش، تحقق پذیری و فرجام خواهی مولفه های چارچوب نظری پژوهش را تشکیل می دهند. پس از به اشباع نظری رسیدن، شاخص های به دست آمده به پرسشنامه های کمّی تبدیل شدند. میزان روایی از موارد ارتباط با موضوع در نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت و برای سنجش پایایی پرسشنامه نیز از روش برآورد ثبات درونی استفاده شده است. در نهایت، پیشنهادات در قالب طرح های کوتاه مدت (تدوین ضوابط پایه و پشتیبان)، میان مدت (اصلاح فرایند صدور پروانه، فرجام خواهی، نظارت و پایش) و بلندمدت (ادغام کمیته های نما در بدنه ی شهرداری) ارائه شدند.
۶.

تبیین رویکرد توسعه حفاظت محور درهویت یابی منظر شهری زاهدان دوره پهلوی از طریق نشانه شناسی لایه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توسعه حفاظت محور هویت منظر شهری نشانه شناسی لایه ای ریزوم زاهدان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۰ تعداد دانلود : ۳۵۹
منظر شهری زاهدان متنی چند لایه است که در آن لایه های مختلف انسانی، طبیعی و مصنوع بر پایه ی قواعد هم نشینی/جانشینی در کنار یک دیگر قرار گرفته و از طریق فرایندی ارتباطی به صورت ریزوماتیک، با به کارگیری ابزار مذاکره و ترجمه بینارمزگانی هم تافت معنا داری را به وجود آورده اند و از زمان پیدایش تا به امروز در مواجهه با تغییرات ناشی از توسعه و پیشرفت، به سبب رابطه ی دیالکتیکی که با فرایند توسعه برقرار نموده، ویژگی ها، قابلیت ها و ظرفیت های هویتی جدیدی کسب کرده که در راستای الگوواره ی پیشین بوده است. اما در دهه های اخیر، توسعه به مثابه ی «دیگری» با عدم مذاکره و ارتباط صحیح با رمزگان سنتی این شهر، رفتار ریزوماتیک آن را مختل کرده و شکافی میان شبکه ی منسجم شهر به وجود آورده است. در این چرخش الگوواره امروزه ساکنین شهر زاهدان با روایتی شلخته روبه رو بوده و احساس تعلق و دل بستگی به آن را تا حدی از دست داده اند. لذا هدف این پژوهش ارائه ی راهکاری است که هویت یابی منظر شهری زاهدان دوره ی پهلوی را مد نظر دارد که این مهم از طریق بازیابی و خوانش نشانه های هویت مند مستتر در لایه های این شهر از طریق نشانه شناسی لایه ای و روش پیدایشی آن ممکن می گردد. نشانه شناسی لایه ای معتقد است متن یک شهر به تدریج با رمزگذاری/رمزگشایی رمزگانی که در بین یک گروه انسانی مشترک است، شکل گرفته و از همین طریق نیز قابل فهم می گردد. نشانه شناسی لایه ای همچنین متنِ شهر را شبکه ای همواره در صیرورت می پندارد، به همین سبب راهکاری همه جانبه مانند «توسعه حفاظت محور» را پیشنهاد می کند که حیات شهری را در گرو واکنش و پاسخ به موقعیت های جدید و بسط و توسعه استراتژی های تازه و خلاقانه برای روبه رو شدن با آن در نظر می گیرد؛ به شیوه ای که تغییرات را پذیرا شود و در عین حال با اتصالات رمزگانیِ خود به شبکه ی پیشین متصل بماند.  
۷.

بازآفرینی کهن روایت مناظر شهری از طریق بازتولید نشانه معناها در لایه های متن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معنا نشانه شناسی لایه ای تحلیل گفتمان پالیمسست بازآفرینی منظر شهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۸ تعداد دانلود : ۲۱۵
نشانه ها با رمزگانی که به تدریج در جریان شکل گیری و تحولات شهر در دوره های مختلف به وجود آمده اند، در ذهن مخاطبین شهر تصویری آشنا یافته و عواطف، احساسات و خاطره های مردم از محل سکونت خود در پیوند با این نشانه ها شکل می گیرند. نشانه ها در شهر، بخشی از یک کلیت بزرگ تر و پیچیده بوده، آنها مجرد و تنها نیستند و در عوض، لایه لایه هستند؛ چرا که ما بی وقفه در حال دوباره نویسی و دوباره سازی محیط پیرامون خود -هم از نظر کالبدی و هم فراکالبدی- هستیم. این هم نشینی/ برهم نشینی، در فرآیند زمان اتفاق می افتد. زمان پیدایش، زمان زیستن و زمان ادراک شهر به مثابه متنی که بر لوح پالیمسست1 نوشته شده، در خوانش آن مؤثر است. بدیهی است هر اندازه ضخامت چینه های تاریخی بیشتر باشد، خوانش زبان زیرین آن دشوارتر است. با توجه به این امر، هدف اصلی پژوهش، پاسخ به این پرسش مهم است؛ بازآفرینی کهن روایتی چون منظر شهری که لایه های مختلفی دارد و خوانش آن دشوار است، چگونه ممکن می شود؟ نگارندگان برای دست یابی به این هدف، از نشانه شناسی لایه ای و تحلیل گفتمان به عنوان روشی تحلیلی بهره می جویند؛ چرا که نشانه های شهری به علت دارا بودن ویژگی های فیزیکی و جنبه های قراردادی و اجتماعی منضم به آنها، از اصولی ترین معیارها در فرآیند شناخت، آسیب شناسی و حفاظت از ارزش های یک شهر به شمار می آیند. این روش، از طریق گفتمانی که حاصل ارتباط میان لایه ها و دوره های مختلف زیستِ شهر است، به روایت شهر دست یافته، گفتمان های جدید خلق کرده است و سبب بازتولید معنا می شود. در نتیجه ، نشانه ها از طریق تعامل با یکدیگر رو به جلو حرکت کرده اند و به سبب پویاییِ جریان نشانه ها، بافت/ زمینه شکل گرفته و بافت سازی انجام می شود. بافت سازی به گونه ای است که شهر را در چارچوب زمانی-مکانی خاصی محدود نکرده و همگام با فرآیند توسعه حرکت نموده، تغییرات را پذیرا شده و در عین حال با اتصالات رمزگانیِ خود، به شبکه پیشین متصل می ماند.
۸.

مطالعه مقایسه ای مسکن بومی روستایی سیستانی و بلوچ از منظر بازشناسی کالبدی با رویکرد انسان شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مسکن بومی سیستان و بلوچستان فرهنگ سنت انسان شناسی فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۱ تعداد دانلود : ۱۸۰
از خصوصیات بارز معماری مسکونی بومی آن است که با محیط فرهنگی خود مطابقت داشته و بدون دخالت معماران، بر پایه سنت عامیانه ای شکل گرفته که در بطن فرهنگ آن جامعه جریان دارد و به نوعی با نیازها، آرمان ها و جهان بینی های مردمانی که در واقع سازندگان آن بنا نیز هستند، مرتبط است. تداوم سنت، تداوم معماری بومی را به همراه خواهد داشت، آن هم نه به صورت کلیشه ای، بلکه به عنوان بازنمودی از یک فرهنگ که در محیطی زنده به وجود می آید و رشد می کند. انسان شناسی فرهنگی، به عنوان یکی از زیرشاخه های انسان شناسی، نقش مؤلفه فرهنگ را در شکل گیری محیط انسانی، اساسی ترین مؤلفه دانسته و به سبب این نگرش ویژه، امروزه در زمینه مطالعات معماری مورد استفاده قرار می گیرد. از طریق این علم می توان به علل ظهور یک الگو در کالبد معماری و رابطه متقابل میان یک اثر با ویژگی های فرهنگی تشکیل دهنده اش، که در سنت عامیانه آن ریشه دارد، دست یافت . ازآنجا که گستره سیستان و بلوچستان، به دلیل تنوع قومی و بکر بودن مناطق روستایی، عرصه ای مناسب برای دسته بندی معماری مسکونی با ویژگی های بومی است، بنابراین پژوهش حاضر، این عرصه را مورد مطالعه قرار داده و بر آن است که چگونگی و چرایی تفاوت ها و شباهت های پدید آمده را از طریق علم انسان شناسی فرهنگی و توجه به جایگاه سنت عامیانه اقوام بلوچ و سیستانی مورد تحلیل قرار دهد. در این راستا با بررسی نظریات پایه در حوزه انسان شناسی فرهنگی و جایگاه فرهنگ و سنت در میان دو قوم بلوچ و سیستانی، به میزان ارتباط آن با کالبد معماری مسکونی بومی از طریق مشاهده و مطالعه میدانی چند نمونه از مصادیق آن در حوزه سیستان و بلوچستان پرداخته می شود. هرچند نمی توان عوامل محیطی را نادیده گرفت اما نتایج پژوهش بیانگر اهمیت نقش فرهنگ در بازشناسی کالبد معماری مسکونی بومی این مناطق است، از اینرو می توان اذعان داشت تداوم سنت عامیانه که در قالب رفتارهای روزانه و مبتنی بر کنش های متقابل انسان و محیط و انسان و انسان(ها) شکل گرفته است، موجبات تداوم مسکن با ویژگی های بومی در مناطق روستایی می گردد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان