آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۱

چکیده

مقاله کنونی به ارزیابی نقادانه این نکته اختصاص دارد که آیا می توان برای فرایند نوآوری دستورالعمل ها و الگوریتم هایی پیشنهاد کرد که با استفاده از آنها بتوان به نوآوری در زمینه های مختلف دست یافت. برای این منظور دیدگاه پاول تاگارد که در آثار خود یک منطق پژوهش برای دستیابی به نواوری و توسعه را بسط داده است، مورد بررسی قرار خواهد گرفت. تاگارد از منظر معرفت شناسایی طبیعت گرایانه و با تکیه به تاریخ اندیشه و متاثر از دیدگاه های کواین و کوهن کوشیده است روش شناسی مناسبی برای دستیابی به نوآوری و توسعه پیشنهاد کند. استدلال مقاله آن است که رویکرد تاگارد، و همه کسان دیگری که می پندارند برای نواوری می توان دستورالعمل تجویز کرد، با کاستی ها و نقایص فراوان روبروست و راه به جایی نمی برد. نواوری، تابع قاعده نیست بلکه در زمره ظرفیت و استعدادهای ظاهر شونده قرارداد که متناسب با درجه پیچیدگی نظام های اجتماعی-معرفتی می تواند در آنها ظهور کند. به این اعتبار مناسب ترین راه برای کمک به ظهور این ظرفیت ایجاد "زیست بوم بهینه نواوری" است.

Is Innovation Rule-based?

The aim of this paper is to explore whether the process of innovation can be captured in terms of rule-following instructions? To this end the views of Paul Thagard will be critically assessed. Thagard has developed a research methodology for innovation within the framework of naturalized epistemology (qua Quine) and by making extensive use of history of ideas (qua Kuhn). The upshot of the arguments of the paper is the position upheld by Thagard and others fellow-travelers who maintain that algorithms and rules can be developed for promoting/achieving innovation is untenable. Given the fact that innovation is an emergent property which only emerges when social-epistemological systems pass certain threshold of complexity, such an objective can only be attained if ‘proper and optimal Eco niche’ for innovation is in place.

تبلیغات