آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۲

چکیده

در دوران معاصر منطقه گرایی به عنوان همسو یا بدیل جهانی شدن، یکی از رویکردهای انتخابی دولت هاست. ایران که بنا بر اقتضائات جغرافیایی و تاریخی، یک کشور بین المللی و قدرتی منطقه ای است، از آغازین سال دهه پایانی قرن بیستم، با پایان اشغال افغانستان از سوی شوروی و استقلال جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی می توانست جایگاه منطقه ای خود را ارتقا دهد؛ اما به رغم موقعیت ممتاز جغرافیایی، قرابت های فرهنگی و تمدنیِ ایران با این کشورها و تدوین شش برنامه پنج ساله توسعه، جمهوری اسلامی ایران در طی سه دهه گذشته نتوانست به عنوان کشور قطب منطقه ای عمل کند و از ظرفیت های منطقه ای خود در ارتباط با آن کشورها بهره مند شود. در تحقیق حاضر پرسش اصلی این است که «جایگاه منطقه فراملی در برنامه های پنج ساله توسعه ایران چیست؟» و با استفاده از دو روش تجزیه و تحلیل تکرر و تحلیل محتوا، مواد و بندهای برنامه های شش گانه توسعه بررسی شد. یافته های مقاله نشان می دهد که در برنامه های توسعه منظور از منطقه مشخص نیست؛ میزان توجه به منطقه در برنامه ها به صورت پرنوسانی متغیر است؛ و مؤلفه اصلیِ منطقه، قلمرو شمول و کشورهای تشکیل دهنده آن، از یک برنامه به برنامه دیگر تفاوت دارد. به عنوان نتیجه کاربردی، پیشنهاد شده است که «حوزه تمدن ایرانی» به عنوان منطقه جغرافیایی فرهنگی محاط ایران، منطقه هدفِ ایران و مصداق معین منطقه فراملی در برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های کلان کشور تعریف شود.

Supranational Region’s Status in the Five-Year Development Plans of the Islamic Republic of Iran

In the contemporary era, regionalism has been a popular approach for governments in tandem with globalization or as its alternative. Iran has been an international country and a regional power thanks to its geographical and historical expediencies. Since the very first year of the twentieth century's last decade, as the soviet’s occupation of Afghanistan ended and central Asia and southern Caucasus republics gained independence, Iran could have promoted its regional place. Nevertheless, despite its unique geographical position, cultural and civic affinity with the aforementioned countries, and six five-year development plans, the Islamic Republic of Iran has failed to act as a regional pole and take advantage of its regional capabilities regarding those countries over the last three decades. Our primary question is, “What role does the supranational region play in Iran's five-year development plans?” Using frequency and content analysis methods, we studied the content, articles, and sections of six five-year development plans. Our findings indicate that the term “region” has no clear definition; the level of attention paid to it varies frequently; and the region's key components, constituent areas, and countries differ considerably from one plan to another. As a practical result, we suggest that the “Iranian civilization zone,” the geographical-cultural region surrounding Iran, be defined as Iran's target region and a specific instance of the supranational region in Iran's macro-planning and macro-policymaking.

تبلیغات